بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات

شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 08-23-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض شعرهای دو زبانه« اوکتاویو پاز»

اکتاویو پاز

Octavio Paz

I Am a Pause



من درنگی کوتاه ام. اوکتاویو پاز در وصف خویش/شعرهای خویش، چنین سرود. باری اگر این معرفی از خویش نبود منتقدان باز هم پاز را چنین توصیف می کردند : " بین احتیاج به همه چیز گفتن و احتیاج به سکوت مطلق .چون تراپیست ها نوسان می کند ". شاعر عشق و انزوا و سکوت سال 1914 در مکزیک به دنیا آمد و سپس به اسپانیا و پاریس کوچ کرد و همه ی عمر خویش را در تصدی مقامات مختلف دیپلماتیک گذراند. در پاریس با سوررئالیست ها آشنا شد و تاثیر این آشنایی همراه با دید متافیزیکی
خاصی که از تجربه ی امریکای لاتین و شرق دور داشت به شعر او پالایش خاصی بخشیده است بهترین ترجمه آثار پاز به فارسی " سنگ آفتاب " از احمد میر علایی که در جنگ اصفهان منتشر شد و بعد ها جداگانه نیز به چاپ رسید. ترجمه ی بسیار زیبا و خواندنی از مترجمی توانا.

پس از این ترجمه آثار پراکنده ای از پاز در نشریه ها گوناگون منتشر شده است. "هنر و تاریخ – مقالاتی در زمینه زیبایی شناسی" مجموعه مقالات بسیار ارزشمند وخواندنی پاز نیز به ترجمه ناصر فکوهی منتشر شده است. و سرانجام اخیرا نشر اسطوره با ترجمه ی نسبتا موفق ابوالقاسم اسماعیل پور دست به انتشار مجموعه آثار پاز زده است


Motion

If you are the amber mare
I am the road of blood
If you are the first snow
I am he who lights the hearth of dawn
If you are the tower of night
I am the spike burning in your mind
If you are the morning tide
I am the first bird's cry
If you are the basket of oranges
I am the knife of the sun
If you are the stone altar
I am the sacrilegious hand
If you are the sleeping land
I am the green cane
If you are the wind's leap
I am the buried fire
If you are the water's mouth
I am the mouth of moss
If you are the forest of the clouds
I am the axe that parts it
If you are the profaned city
I am the rain of consecration
If you are the yellow mountain
I am the red arms of lichen
If you are the rising sun
I am the road of blood


جنبش


اگر تو دریاچه ی کهربایی
من جاده ی خون ام
اگر تو اولین برفی
من آن ام که قلب پگاه را روشن می کند
اگر تو برج شبی
من میخ سوزان ام در خاطر تو
اگر تو جریان صبحدمانی
من گریه ی اولین پرنده ام
اگر تو سبد پرتقال هایی
من تیغ آفتاب ام
اگر تو سنگ مذبحی
من دست های حرمت شکن ام
اگر تو خاک خفته ای
من ساقه نی سبز ام
اگر تو خیزش بادی
من آتش پنهان ام
اگر دهانه آبی
من دهان خزه ام
اگر تو جنگل ابرهایی
من آن تبرم که پراکنده اش می کند
اگر تو شهر تکفیر شده ای
من باران قداست ام
اگر تو کوه زردرنگی
من بازوان سرخ گلسنگ ام
اگر تو طلوع آفتابی
من جاده خون ام

Between Going and Staying
Between going and staying the day wavers,
in love with its own transparency.
The circular afternoon is now a bay
where the world in stillness rocks.
All is visible and all elusive,
all is near and can't be touched.
Paper, book, pencil, glass,
rest in the shade of their names.
Time throbbing in my temples repeats
the same unchanging syllable of blood.
The light turns the indifferent wall
into a ghostly theater of reflections.
I find myself in the middle of an eye,
watching myself in its blank stare.
The moment scatters. Motionless,
I stay and go: I am a pause.

میان ماندن و رفتن

میان ماندن و رفتن مردد است روز
در عشق... عشق با شفافیت اش
بعد از ظهر مدور خلیجی است اکنون
جایی آن جا که جهان در سکون سنگ میشود
همه چیز پیداست و همه گریزان
همه چیز نزدیک است و لمس ناشدنی
،کاغذ، کتاب،مداد، لیوان
آرمیده در سایه نام هایشان
زمان در شقیقه هایم می تپد
تکرار می کند هجاهای یکسان خون را
نورچراغ دیوار خونسرد را
به نمایش خیالی بازتاب ها بدل می کند
خویش را میان یکی چشم می یابم
به تماشای خویش در نگاهی تهی
،لحظه فرومی پاشد. بی حرکت
.می ایستم و می روم: درنگی کوتاه ام


There is a motionless tree
there is another that moves forward
a river of trees
pounds at my chest
The green swell
of good fortune
You are dressed in red
you are
the seal of the burning year
carnal firebrand
star of fruit
I eat the sun in you
The hour rests
Above an abyss of clarities
The height is clouded by birds
Their beaks construct the night
Their wings carry the day
Planted in the crest of light
Between firmness and vertigo
you are
the diaphanous balance.


درختی بی جنبش است

و درختی دیگر که پیش می آید
رود درخت ها
موج سبز خوشبختی است این
که بر سینه ام می کوبد
تو سرخ پوشید ه ای
تویی تو
مهر سال سوزان
آتش پاره جسمی
ستاره میوه
خورشید را در تو می خورم
ساعت می آرامد
بر بالای مغاک روشنی ها
آسمان از پرنده ها ابری است
منقارهاشان شب می آورد
بر بال هایشان روز است
ریشه در قله ی نور
میان استواری و سرگیجه
تویی
تعادل شفاف

-----

Dame, llama invisible, espada fría,
tu persistente cólera,
para acabar con todo,
oh mundo seco,
oh mundo desangrado,
para acabar con todo.


Arde, sombrío, arde sin llamas,
apagado y ardiente,
ceniza y piedra viva,
desierto sin orillas.

Arde en el vasto cielo, laja y nube,
bajo la ciega luz que se desploma
entre estériles peñas.

Arde en la soledad que nos deshace,
tierra de piedra ardiente,
de raíces heladas y sedientas.

Arde, furor oculto,
ceniza que enloquece,
arde invisible, arde
como el mar impotente engendra nubes,
olas como el rencor y espumas pétreas.
Entre mis huesos delirantes, arde;
arde dentro del aire hueco,
horno invisible y puro;
arde como arde el tiempo,
como camina el tiempo entre la muerte,
con sus mismas pisadas y su aliento;
arde como la soledad que te devora,
arde en ti mismo, ardor sin llama,
soledad sin imagen, sed sin labios.
Para acabar con todo,
oh mundo seco,
para acabar con todo.




Poemas de Octavio Paz
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 10:19 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها