کاش امشب با غزل همدم شوم
با خبر از راز این عالم شوم... ل |
لـــب دريـــا رسيــــدم تشنــه بي تـاب ز مـــن بي تـــاب تــر ، جـــان و دل آب مـــرا گفت از تلاطـــم هاي ميـــاسـاي كه بد دردي است جان دادن به مرداب م |
ماه درست را ببین کو بشکست خواب ما تافت ز چرخ هفتمین در وطن خراب ما خواب ببر ز چشم ما چون ز تو روز گشت شب آب مده به تشنگان عشق بس است آب ما ش |
شربتي از لب لعلش نچشيدم و برفت روي مــه پيكـر او سيـر نديديم و برفت ح |
حرمت عاطفه با سنگ جدایی مشکن
می دهد درس درستی دل بشکسته ما " ل " |
لبخند او، بر آمدن آفتاب را در پهنه طلائي دريا از مهر، مي ستود در چشم من، وليكن ... لبخند او بر آمدن آفتاب بود ! "مشيري" ن |
نی باز سپیدست او نی بلبل خوش نغمه
نی باز سپیدست او نی بلبل خوش نغمه ویرانه دنیا به آن جغد غرابی را خاموش و مگو دیگر مفزای تو شور و شر کز غیب خطاب آید جانهای خطابی را {پپوله} |
بودیمو کسی پاس نمیداشت که هستیمباشد که نباشیمو بدانند که بودیم
|
حروف اتنتخابي؟؟؟
با م شروع مي كنم" مي سوزم از فراقت روي از جفا بگردان هــجران بلاي مـا شـد يا رب بـلا بگردان ت |
تو را سماع نباشد که سوز عشق نبود گمان مبر که برآید ز خام هرگز دود چو هر چه میرسد از دست اوست فرقی نیست میان شربت نوشین و تیغ زهرآلود ع |
اکنون ساعت 02:19 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)