پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   برای تو می نویسم (http://p30city.net/showthread.php?t=1191)

Afshin_m05 12-30-2009 10:15 PM

در گردشـند بر حسب اختیار دوسـت http://blogfa.com/images/smileys/24.gif
http://blogfa.com/images/smileys/24.gifگر باد فتنه هر دو جهان را به هـم زند http://blogfa.com/images/smileys/24.gif
http://blogfa.com/images/smileys/24.gifما و چراغ چشم و ره انتـظار دوسـت http://blogfa.com/images/smileys/24.gif
http://blogfa.com/images/smileys/24.gifکحل الجواهری به من آر ای نسیم صبح http://blogfa.com/images/smileys/24.gif
http://blogfa.com/images/smileys/24.gifزان خاک نیکبخت که شد رهگذار دوست http://blogfa.com/images/smileys/24.gif
http://blogfa.com/images/smileys/24.gifماییم و آستانـه عـشـق و سر نیاز http://blogfa.com/images/smileys/24.gif
http://blogfa.com/images/smileys/24.gifتا خواب خوش که را برد اندر کنار دوستhttp://blogfa.com/images/smileys/24.gif
http://blogfa.com/images/smileys/24.gifدشمن به قصد حافظ اگر دم زند چه باک http://blogfa.com/images/smileys/24.gif
http://blogfa.com/images/smileys/24.gifمنت خدای را که نیم شرمسار دوست


عسل بانو 12-30-2009 10:16 PM

بر هر چه بود و هست

در پیش روی تو

محکم و استوار اقرار می کنم

این اعتراف من

باواژه های مهر

جمله های شوق

در موجی از غرور

این اعتراف من:

من دوست دارمت...

من دوست دارمت...

من دوست دارمت...

عسل بانو 12-30-2009 10:17 PM

به تو می انديشم
ای سراپا همه خوبی
تک و تنها به تو می انديشم
همه وقت
همه جا
من به هر حال که باشم به تو می انديشم
تو بدان اين را تنها تو بدان!
تو بيا
تو بمان با من . تنها تو بمان
جای مهتاب به تاريکی شبها تو بتاب
من فدای تو. به جای همه گلها تو بخند
اينک اين من که به پای تو درافتادم باز
ريسمانی کن از اين موی بلند
تو بگير
تو ببند
تو بخواه
پاسخ چلچله ها را تو بگو
قصه ابر هوا را تو بخوان
تو بمان با من تنها تو بمان
در دل ساغر هستی تو بجوش
من همين يک نفس از جرعه جانم باقی است
اخرين جرعه اين جام تهی را تو بنوش

Afshin_m05 12-30-2009 10:22 PM




بیا تا برایت بگویم

چه می کشد آنکه غریب است در ازدحام آشنا

در ازدحام بی کسی

فریاد زنم خدایا

جانم بر لب آمد

از اینهمه ملامت

اما ....

سکوت من دوباره

در ازدحام بی کسی

باشد حدیث دیگری.

امروز سر مزار


بین اون همه آدمهای به ظاهر یکرنگ

تنها تر از روزهای گذشته بودم

GolBarg 12-24-2010 11:43 PM

همه میپرسند
چیست در زمزمه مبهم آب
چیست در همهمه دلكش برگ
چیست در بازی آن ابر سپید
روی این آبی آرام بلند
كه ترا می برد اینگونه به ژرفای خیال


چیست در خلوت خاموش كبوترها
چیست در كوشش بی حاصل موج
چیست در خنده جام
كه تو چندین ساعت
مات و مبهوت به آن می نگری

نه به ابر
نه به آب
نه به برگ
نه به این آبی آرام بلند
نه به این خلوت خاموش كبوترها
نه به این آتش سوزنده كه لغزیده به جام

من به این جمله نمی اندیشم

من مناجات درختان را هنگام سحر
رقص عطر گل یخ را با باد
نفس پاك شقایق را در سینه كوه
صحبت چلچله ها را با صبح
بغض پاینده هستی را در گندم زار
گردش رنگ و طراوت را در گونه گل


همه را میشنوم
می بینم
من به این جمله نمی اندیشم

به تو می اندیشم
ای سراپا همه خوبی(قربونت برممممممممممم:53:)
تك و تنها به تو می اندیشم

همه وقت
همه جا
من به هر حال كه باشم به تو میاندیشم
تو بدان این را تنها تو بدان
تو بیا
تو بمان با من تنها تو بمان

جای مهتاب به تاریكی شبها تو بتاب
من فدای تو به جای همه گلها تو بخند
اینك این من كه به پای تو درافتاده ام باز
ریسمانی كن از آن موی دراز
تو بگیر
تو ببند
تو بخواه
پاسخ چلچله ها را تو بگو
قصه ابر هوا را تو بخوان
تو بمان با من تنها تو بمان


در دل ساغر هستی تو بجوش
من همین یك نفس از جرعه جانم باقی است
آخرین جرعه این جام تهی را تو بنوش

شعر از : زنده یاد فریدون مشیری

kiana 01-04-2011 08:34 AM

نه سلامم نه علیکم
نه سپیدم نه سیاهم
نه چنانم که تو گویی
نه چنینم که تو خوانی
و نه آنگونه که گفتند و شنیدی
نه سمائم نه زمینم
نه به زنجیر کسی بسته‌ام و بردۀ دینم
نه سرابم
نه برای دل تنهایی تو جام شرابم
نه گرفتار و اسیرم
نه حقیرم
نه فرستادۀ پیرم
نه به هر خانقه و مسجد و میخانه فقیرم
نه جهنم نه بهشتم
چُنین است سرشتم
این سخن را من از امروز نه گفتم، نه نوشتم
بلکه از صبح ازل با قلم نور نوشتم
...


گر به این نقطه رسیدی
به تو سر بسته و در پرده بگویــم
تا کســی نشنـود این راز گهــربـار جـهان را
آنچـه گفتند و سُرودنـد تو آنـی
خودِ تو جان جهانی
گر نهانـی و عیانـی

تـو همانی که همه عمر بدنبال خودت نعره زنانی

تو ندانی که خود آن نقطۀ عشقی


تو خود اسرار نهانی
تو خود باغ بهشتی
تو بخود آمده از فلسفۀ چون و چرایی
به تو سوگند
که این راز شنیدی و نترسیدی و بیدار شدی در همه افلاک بزرگی
نه که جُزئی
نه که چون آب در اندام سَبوئی
تو خود اویی بخود آی
تا در خانه متروکۀ هرکس ننشـــینی و
بجز روشنــی شعشـعۀ پرتـو خود هیچ نبـینـی
و گلِ وصل بـچیـنی
....

Setare 02-13-2011 12:30 AM

نمیدانم آخرین بیتی که از غزل چهره ام فراموش خواهی کرد چه خواهد بود...؟! اما خوب میدانم شاه بیت پیوستن چشمانمان در آخرین نگاه، هیچگاه از مخیله ات پاک نخواهد شد!
23 /بهمن/89



dear59 02-28-2011 02:06 PM

سقف دلتنگی هایم را سیاه کردی

که وحشت به دلم بیاندازی
چه فکری در سرت بود
چه بودی؟!... چه کردی؟!...
سادگی این دل بود که هوش از سرم رفت
به گمانم تو هم هوش از سرت رفت
که به فکر هیچ چیز نبودی
و چه زیبا هر دو دیوانه شدیم
من دیوانه تو
تو دیوانه دل بریدن
فقط
سوالم این است چه بودی ؟
که دریدی رشته عشق را ...

GolBarg 03-05-2011 01:01 AM

زندگی کردن یعنی


دوست داشتن و تقسیم کردن آن
اندیشیدن و آرزو کردن
درک رنج و شادی
در جست و جوی صلح بودن
کشف واقعیت زندگی
مورد قبول واقع شدن و قبول کردن دیگران
نگرش واقع بینانه به زندگی

عذرخواهی کردن و اعتماد کردن به دیگران

http://navidr.persiangig.com/image13...ndegi_Siah.jpg


yad 03-08-2011 06:29 AM

به ياد داشته باش هر وقت دلتنگ شدي به آسمان نگاه كن...
كسي هست كه عاشقانه تو رامي نگرد و منتظر توست...
اشكهاي تو را پاك مي كند و دستهايت را صميمانه مي فشارد...
تو رادوست دارد فقط به خاطر خودت
به ياد داشته باش هر وقت دلتنگ شدي به آسمان نگاه كن
واگر باور داشته باشي مي بيني ستاره ها هم با تو حرف ميزنند...
باور كن كه با او هرگزتنها نيستي هرگز ...
فقط كافي است عاشقانه به آسمان نگاه كني...
:rolleyes:


اکنون ساعت 02:55 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)