پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   اشعار زیبا - اشعاری که دوستشان داریم برای تقدیم به عزیزانتان یا برای دل خودتان (http://p30city.net/showthread.php?t=1851)

چرو 04-15-2010 07:47 AM


وقتی می شینی پشت پنجره فقط می تونی نگاه کنی و هیچی نگی . می تونی زل بزنی به خونه ها ... به ماشینا ... به آدما و بچه هاشون ... به کوه و درختا و آسمون و لکه ابرای دودی و ولگردای قد و نیم قد ...
به یه چادر گل گلی با زنبیل چاقالو و خستش ...
خونسرد و بی هیچ خیالی تو کلت ... خیره شی به مسیر بی هدف ماشینایی که می رن و می رن ... تا برسن به پشت جاده ها ... تا بشن یه لکه ی محو و تیره ی دیگه ... رو چهره ی آسمون اون دوردورا ...
می تونی بشی یه سرنشین ... واسه تک تک سواریای آواره و ... خودتم که آواره تر از همشون ...
بری پشت نگاه رهگذرا جا خوش کنی ... دست بکشی به دستای خالی و پینه بسته ی گدانی کنار جوب ... یا رو چشمای همیشه خاموش پیرمرد فال فروش که هیچ وقت نفهمیدی غروب که شد ... خونه شو چه جوری پیدا می کنه...
قشنگ تر ! ... می تونی بشی خود چشمای شیطون و کنجکاو بچه ها ... به همون شفافی ... همون لطافت ...
می تونی جاری شی میون شیهه ی زندگی ... غلت بزنی و با آدماش رو پوست شهر بافته شی ... مثل پیچک پر پشت و سرسبز پشت حیاط ... که یه روز دیدم آغوششو پر کرده از دیوار و ستونای چوبی تاب من ... مثل اون قلبی که تازه می شه و ... می تونه خودشو لابلای اون دلی که واسش عزیزه ... مثل بافتنی من که تو دستای خوشبوی مادربزرگ بلند و بلندتر شده و ... آبی و آبی تر ...
حاشیه رفتم ...
باید گذشت از ظرافتای قشنگی که تو حاشیه ها منتظرن ...
وگرنه مدام دور می شه از شهرم ... خیلی دور ... مثل اون دخترک سبزابی که تنها سهمش از همه بخشندگی لاجوردای دریا ... به جای خنکی بادا و سفیدی موجا و امنیت سایه هاش ... شد یه فاصله ...
یه فاصله به وسعت یخ زده ی اون غربتی که معناش واسه سبزابی شد ... نیاز به نوشتن ... ولع فریادی که شاید ...
شهرمو می گفتم که باز گم شدم ...
زادگاهی که اگه روزی مثل سبزابی ... بگیرنش ازم ... بازم به من تعلق داره ...
به من و شعرام ... من و دیوونگیهام ... من و خیالای سبزابی و دورم ...
شهر من ... شهری که دودی و شلوغ و پر سر و صداست
که پر از ماشین و بوق و گدا و گمشدست ...
پرفریاد ... پر پاییز ... پر عطر و نم خک و خلی و سکر آور باروون ...
ایرانم ... قشنگ ترین وجوون ترین گوشه ی این دنیا ...
شهر من ... شهر بهار ... شهر عشق ... شهر همهمه ...
شهر زندگی ...

چرو 04-15-2010 07:48 AM

يادش بخير اينکه دلم سيب چيده بود
از پشت شيشه های ترک خورده قطار
این بار آخر است که می بینمت بهار
می خواهم اینکه سبزترین ها ببینمت
در امتداد غم به موازات انتظار
فرصت بده که خوب تماشا کنم تو را
مانند لحظه های شکفتن در انتشار
هر چه خزان و خشک شدن هاست مال من
هر چه شکفتن است به لبهای تو نثار
تا جای خالی تو شود سبز بعد از اين
ای ابر روی صندلی زرد من ببار
يادش بخير اينکه دلم سيب چيده بود
از پشت خنده های ترک خورده انار
سال هزار سيصد و هشتاد من گذشت
حالا هزار و سيصد وهشتاد و چند بار

چرو 04-15-2010 07:48 AM

تو ديگه کي هستي چه عهدايي که بستي
دل ما رو شکستي به ما ميزني يه دستي
بابا تو ديگه هستي چه قولا که ندادي
دل و دنبالت کشوندي روي قولت نموندي
دلمو خوب سوزوندي بابا تو ديگه کي هستي
يه روزي مهربوني يه روز دشمن جوني
خودت نميدوني ميري يا که مي موني
بابا تو ديگه کي هستي يه روز عاشق عاشق
يه روز آيينه ي دق يه روز پر از دروغي
يه روز پر از حقايق بابا تو ديگه کي هستي ؟


الو سلام
منزل خداست؟
این منم مزاحمی که آشناست
هزار دفعه این شماره را دلم گرفته است
ولی هنوز پشت خط در انتظار یک صداست
شما که گفته اید پاسخ سلام واجب است
به ما که می رسد ، حساب بنده هایتان جداست؟
الو
دوباره قطع و وصل تلفنم شروع شد
خرابی از دل من است یا که عیب سیم هاست؟
چرا صدایتان نمی رسد کمی بلند تر
صدای من چطور؟ خوب و صاف و واضح و رساست؟
اگر اجازه می دهی برایت درد دل کنم
شنیده ام که گریه بر تمام دردها شفاست
دل مرا بخوان به سوی خود تا که سبک شوم
پناهگاه این دل شکسته خانه ی شماست
الو ، مرا ببخش ، باز هم مزاحمت شدم
دوباره زنگ می زنم ، دوباره ، تا خدا خداست
دوباره ...
... تا خدا خداست


چرو 04-15-2010 07:48 AM

همه شب همسفر این دل دیوونه منم
آخرین مشتری شبای میخونه منم
شب رو شیشه سکوت می نویسم مست مست
عاشقی یعنی جنون عاشقی یعنی شکست
می دونی مثل جون پیشم عزیزی
ولی چون سایه از من میگریزی
کدوم راه خطا رفتم که امروز
گنه ناکرده با من می ستیزی
نمی رنجم اگر ای نازنینم
بجرم عاشقی خونم بریزی
خودت نیستی خیالت پیش رومه
دوباره دیدن تو آرزومه
جدا از عطر گرم اون نفسهات
برایم زندگی کردن حرومه
اگه روزی دلت با من نباشه
خدا می دونه کار دل تمومه

چرو 04-15-2010 07:49 AM

تو زندگیم موج می زنی خاتون شهر اطلسی
دلم گرفته از همه تو کی به دادم می رسی
نفس نمونده مهربون تو این شبای گریه سوز
معجزه کن نفس بده مثل همیشه و هنوز
منو ببر تو لحظه هات غزلم غزل بخون
طعنه به شوق من نزن تو قطره اشک من بمون
بیا ببین چه بی کسم تو خشم شهر بی کسی
می سوزه فصل بودنم اگه به دادم نرسی

چرو 04-15-2010 07:49 AM

سه ، دو ، يک ..... سوت داور . بازي شروع شد . دويدم .... دست و پا زدم ..... غرق شدم ...... دل شکستم ...... عاشق شدم ..... بيرحم شدم ...... مهربان شدم ..... بچه بودم ..... بزرگ شدم ....... پير شدم ...... بازي تمام شد ..... زندگي را باختم ........ ولي آخر بهش نرسیدم ......

چرو 04-15-2010 07:49 AM

شانه هايت را براي گريه کردن دوست دارم دوست دارم
بي تو بودن را براي با تو بودن دوست دارم دوست دارم
خالي از خود خواهي من برتر از آلايش تو
من تو را بالاتر از من برتر از من دوست دارم
عشق صدها چهره دارد عشق تو آيينه داره
عشق را در چهره ي آيينه ديدن دوست دارم
در خموشي چشم مارا قصه ها و گفت وگو هاست
من تو را درجسته ي محراب ديدن دوست دارم
من تو را بالاتر از من برتر از من دوست دارم
شانه هايت را براي گريه کردن دوست دارم دوست دارم
بي تو بودن را براي با تو بودن دوست دارم دوست دارم
در هواي ديدنت يک عمر در چله نشستم
چله را در مقدم عشقم شکستن دوست دارم
بغض سر گردان ابرم قله اي آرامشم کن
شانه هايت را براي گريه کردن دوست دارم دوست دارم

چرو 04-15-2010 07:50 AM

عشق: سرطان دوست داشتن است. عشق: عقد دائمي ما با غربت است. عشق :شماره تلفني است كه سالها به دنبال آن مي گرديم. عشق: آمپول ب كمپلكس معرفت است. عشق: اتوباني است كه تا ته ابديت مي رود.



عشق: آسانسور حيات بشر است. واي بحال كسي كه توي اين آسانسور گيركند. عشق: قند متافيزيكي است كه در دل آدم آب مي شود . عشق: شب نامزدي ما با جدايياست. عشق: نردباني است كه ما را از خود بالا مي كشد. عشق: همان فعل انفعالي است كهدر برابر گل سرخ به ما دست مي دهد.



عشق: عزرائيل زيبايي است كه رسيد، جسم ما رامي گيرد و قبض روحرا امضا مي كند.

چرو 04-15-2010 07:50 AM

روز های عمرم تک تک سپری می شوند ...
و من هر صبحگاه ،
با ابن امید برمی خیزم که تو را در کنارم ببینم ...

تویی که به من آموختی ،
حس عاشق شدن را.
و مرا فهماندی،
چه گواراست ،طعم دلچسب...
عشق آنکس که تو عاشق اویی .

چه به آرزویم برسم ، چه نه ...
من تا ابد به امید تو بر خواهم خاست .
دوستت دارم

چرو 04-15-2010 07:50 AM

من برای تو ............ دوست دارم
من عشق را در تو
تو را در دل
دل را در موقع تپيدن
و تپيدن را به خاطر تو دوست دارم
من غم را در سکوت
سکوت را در شب
شب را در بستر
و بستر را براي انديشيدن به خاطر تو دوست دارم
من بهار را به خاطر شکوفه هايش
زندگي را به خاطر زيباي اش وزيباييش را به خاطر تو دوست دارم
من دنيا را به خاطر خدايش
خدايي که تو را خلق کرده دوست دارم
دوستت دارم


اکنون ساعت 02:04 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)