پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   فرهنگ و تاریخ (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=121)
-   -   برای ماندگارشدن مشاهیر ایران بیایید بیوگرافی کوتاه آنهارا جمع آوری کنیم (http://p30city.net/showthread.php?t=18521)

behnam5555 12-27-2009 01:03 PM

برای ماندگارشدن مشاهیر ایران بیایید بیوگرافی کوتاه آنهارا جمع آوری کنیم
 

برای اینکه همه با بزرگان ایران اشنا شویم وبرای اینکه فرهیختگان این اب وخاک نامشان درخاطره ها ماندگار باشد دست بدست هم دهیم وبیوگرافی هرچند کوتاه را نقش صفحات کنیم تا یادی و نامی از انها برجا بماند.


آذربيگدلى،لطفعلى


سال ومحل تولد : 1134- ق - اصفهان
سال ومحل وفات : 1195 ق



زندگينامه

بيگدلى, لطفعلى,/ لطفعلی بيگ, فرزندآقاخانبيگ آذر دلی شاملو . (1134- 1195 ق), شاعرونويسنده دراصفهان متولدشدآقاخان پدروى ازبزرگان طائفه شاملوبودومقارن فتنه افغان والدينش اورابه اجباربه قم بردندوپس از چهارده سال اقامت دراين شهردربدوجلوس نادرشاه به دليل اينكه پدرش به حكومت لاروبنادرخليج فارس انتخاب شدبه شيرازسفركردوپس ازفوت پدر باعم خودحاجی ولی بيگ مسروربه زيارت وانجام مناسك حج رفت سپس به مشهدواصفهان نيزسفركردودراصفهان مقيم گرديد .

آذرمدتی درخدمت عادل شاه افشارسمت مستوفی ونويسنده داشت .
دربيست سالگی شعر گفتن راآغازكرد .
نخست تخلص والدوسپس نكهت وعاقبت آذررابرگزيدومدتها دركنارشاعرانی همچون هاتف اصفهانى , ميرمشتاق, رفيق اصفهانی و صباحى كاشانى ازشعراى طرازاول زنديه محسوب مى شد .

او
ازشاعران پيشگام نهضت بازگشت به سبك عراقى بود «ديوان» شعرش حدودهفتهزار بيت بودكه درتاراج اصفهان ازبين رفت وى درقم درگذشت .

ازآثاروى :

«
آتشكده آذر» كه تذكره‌‌اى نفيس است به نام كريم خان زند؛ «مثنوى يوسف و زليخا» بروزن «گلشن راز» مشتمل هزاربردوازده بيت كه ازاين مثنوى فقط نزديك هزاروپانصدبيت راخودآذردرآتشكده آورده؛ «دفترنه آسمان»شرح حال شعراى معاصرآذر «ساقى نامه »و «مغنى نامه».
صاحب «فرهنگ سخنوران»آذر قمى راآذربيگدلى مى داند درصورتى كه شيخ آقابزرگ تهرانى آذرقمى راآذر بن اخگرمى داندكه اونيزازفرزندزادگان آذربيگدلى است باچندواسطه.


آثار


ديوان» شعرش -آتشكدهآذر-مثنوىيوسفوزليخا-دفترنهآسمان-ساقى نامه-مغنىنامه


منابع

ازصباتانيما (1/13),تاريخادبياتايران ,براون (4/185- 191),تاريخادبياتدردوره بازگشت (2/302-310 ) تاريختذكرههـاىفــارسى (1/14- 17) تذكرهپيـمانه (19- 26) تـذكرةالقبور (9- 10) دايـرةالـمعارففـارسى(1/80)الـذريعـه(1/4, 19/80),ريحانه (1/44- 45),سرآمدانفرهنگ (1/11- 14),سفينةالــــمحمود

:53:

behnam5555 12-27-2009 01:22 PM

مهدي آذر يزدي ....
 

آذريزدي،مهدي


داستان نويس کودکان

سال ومحل تولد: 1300 - خرم شاه يزد


وفات: 1388


زندگينامه


مهدي آذرخرمشاهي معروف به آذريزدي درسال1300درروستاي خرمشاه يزد،درخانوادهاي تهيدسـت متولدشد.
خانواده
اوبه طايفه اي زرتشتي تعلق داشت كه اسلام راپذيرفته بودند خواندن ونوشتن راازپدرش آموخت وبعدهاازطريق مطالعه شخصي به معلومات خودافزوددرسال 1323 به تهران آمدودراين شهرسكونت گزيددرجواني به كارهايي چون جوراب بافي،بنايي، عكاسي،كارگري درچاپخانه وشاگردي دركتابفروشيهاپرداخت وباناشراني چون بنگاه ترجمه ونشركتاب،اميركبير،اشرفي ومؤسسه اطلاعات همكاري داشت .
وي كارش رابراي بچه هاازسال 1335 بانوشتن جلداول قصه هاي بچه هاي خوب آغازكردكه درسال 1336 به چاپ رسيد.

آثاروي براي كودكان ونوجوانان عبارتنداز :

قصه هاي خوب براي بچه هاي خوب (8جلد) قصه هاي مثنوي مولوي (1343)،قصه هاي قرآن ( 1345) قصه هاي شيخ عطار (1347) قصه هاي گلستان وملستان (1351) قصه هاي چهارده معصوم (1363) حق وناحق (1345) هشت بهشت (1350) اصل موضوع (1352 ) قصه هاي ساده (1363) وگربه ناقلا (1342) - جلدسوم قصه هاي خوب براي بچه هاي خوب درسال 1345 برنده جايزه يونسكوشده اسـت جلدچهارم وپنجم ازطرف شوراي كتاب كودك درسالهاي 1345، 1346 به عنوان كتاب سال شناخته شده اندكتاب بچه آدم نيزدرسال 1347 كتاب برگزيده سال شناخته شده است.


آثار


براي كودكان ونوجوانان :

قصه هاي خوب براي بچه هاي خوب (8جلد) قصه هاي مثنوي مولوي (1343)،قصه هاي قرآن ( 1345) قصه هاي شيخ عطار (1347) قصه هاي گلستان وملستان (1351) قصه هاي چهارده معصوم (1363) حق وناحق (1345) هشت بهشت (1350) اصل موضوع (1352 ) قصه هاي ساده (1363) وگربه ناقلا (1342) –

behnam5555 12-27-2009 06:28 PM

احمد آرام ...
 
احمد آرام


مترجم ونويسنده


سال ومحل تولد: 1281شتهران
سال ومحل وفات: 1377ش تهران


زندگينامه


احمد آرام . (1281-1377ش),مترجم ونويسنده .درتهران متولدشد .
پس ازپايان تحصيلات متوسطه , نخست به رشته حقوق روى آوردولی پس ازچندى آنرارهاكردوبه طب تمايل يافت ,
ولى اين يك نيزچندان پاى بندش نكردودرآخرين سال آنرانيزرهاكردوبه فعاليتهاى فرهنگى وترجمه روى آورد .
احمدآرام يكى ازپركارترين مترجمين معاصراست كه بيش ازيكصدوچهل اثراززبانهاى انگليسى فرانسه وعربى ترجمه كرده است .

ازآثارايشان است:


«اثبات وجودخدا» ؛ «سه حكيم مسلمان» ؛علم وتمدن دراسلام »؛پيدايش ومرگ خورشيد» ؛ «تكامل فيزيك» ؛ «تاريخ تمدن ويل دورانت»,ج اول يا «مشرق زمين,گاهواره تمدن» ؛ «تاريخ علم» «شش بال علم» ؛ «ايـرانيـان وبـربـرهـا » ؛ «هيئت». «لغت هاى قرآن»


منابع


آرام نامه (1-27)
الذريعه(11/15, 25/254)
مؤلفين كتبچاپى (1/320-325),
نامآوران فرهنگ (1/337) فرهنگ آثار

behnam5555 12-27-2009 06:49 PM

عباس آريانپور
 
عباس آريانپور


نويسنده , شاعر و مترجم


سال ومحل تولد: 1285شکاشان
سال ومحل وفات: -1363شآمريكا


زندگينامه

آريانپور ,فرزند ماشاالله خان كاشى (1285-1363ش), نويسنده و شاعر .
وى پس از گذراندن تحصيلات مقدماتى و متوسطه ,به مديريت داخلى مجله «عالم نسوان» منصوب شد .
و تا سه سال در اين سمت باقى بود،سپس به شركت نفت وارد شد .
پس از دريافت ديپلم دوره متوسطه شعبه بازرگانى , مدتى به تدريس علوم بازرگانى در دبيرستان ادب اصفهان پرداخت .
آريانپور در سال 1335ش,بـراى مـطالعـه امـور مـاليـاتى 6ماه به امريكا رفت.
درسال 1336 ش به دريافت ليسانس قضائى از دانشگاه تهران نائل آمد .
آريانپور در سرودن شعر علاوه به زبان فارسى ، در انگليسى نيز توانا بود . وى بنيانگذار مدرسه عالى ترجمه در ايران و دانشگاه مكاتبه اى زبان انگليسى در آمريكاست.
وی در سال 1363ش در آمريكا در گذشت .


آثار :


«اشتباهات خنده‌‌دار» ؛
«زمينه دانش در علوم طبيعى» ؛
«ماشين زندگى» ؛
«نخستين بانوى پزشك» ؛
«فرهنگ آريانپور» جيبى (يك جلدى, دوجلدى , و پنج جلدى)
انگليسى به فارسي و فارسى به انگليسى؛
«
تاريخ كليساى شرق».

منابع :


زندگينامه رجال و مشاهير (1/28-29),
مؤلفين كتب چاپى( 3/625- 627).فرهنگ آثار

behnam5555 12-27-2009 07:29 PM

جلال آل احمد
 

جلال
آل احمد


داستان نويس ، پژوهشگر ، مقاله نويس و مترجم


سال ومحل تولد: 2 آذر 1302 – تهران


سال ومحل وفات: 18 شهريور 1348 - اسالم گيلان


زندگينامه


جلال آل احمد در 2 آذر 1302 در تهران به دنيا آمد.
در 1323 به حزب توده پيوست و سه سال بعد در انشعابي جنجالي از آن كناره گرفت.
نخستين مجموعه داستان خود به نام «ديد و بازديد» را در همين دوران منتشر كرده بود.
او كه تاثيري گسترده بر جريان روشنفكري دوران خود داشت،به جز نوشتن داستان به نگارش مقالات اجتماعي،پژوهشهاي مردم شناسي،سفرنامهها و ترجمه‌‌هاي متعددي نيز پرداخت.
شايد مهمترين ويژگي ادبي آل احمد نثر او بود.
نثري فشرده و موجز و در عين حال عصبي و پرخاشگر،كه نمونهها‌‌ي خوب آنرا در سفرنامههاي او مثل «خسي در ميقات» و يا داستان-زندگينامهي «سنگي برگوري» ميتوان ديد.
وي در 18 شهريور 1348 در اسالم گيلان درگذشت.

آثار

  • ازرنجي كه ميبريم
  • اورازان
  • پنج داستان
  • تات نشين هاي بلوك زهرا
  • جزيره خارك در يتيم خليج فارس
  • چهل طوطي
  • خسي درميقات
  • درخدمت و خيانت روشنفكران
  • دستهاي آلوده
  • ديد و بازديد
  • زن زيادي
  • سرگذشت كندوها
  • سفر آمريكا
  • سفر به ولايت عزراييل
  • سفر روس
  • سه تار
  • غربزدگي
  • مدير مدرسه
  • مكالمات
  • نفرين زمين
  • نون و القلم
  • يك چاه و دو چاله

SHeRvin 12-28-2009 02:54 AM


http://www.iranhmusic.com/files/meskatian.jpg

پرویز مشکاتیان

زادهٔ ۲۴ اردیبهشت ۱۳۳۴ در نیشابور

درگذشتهٔ ۳۰ شهریور ۱۳۸۸ در تهران

زندگی‌نامه


پرویز مشکاتیان کار هنری خود را در شش سالگی با پدرش، مرحوم حسن مشکاتیان که استاد سنتورنوازی و آشنا با ویولن و سه‌تار بود، آغاز کرد. وی با ادامهٔ آموختن موسیقی در طول تحصیل، در سال ۱۳۵۳ وارد دانشکده هنرهای زیبا در دانشگاه تهران شد.

مشکاتیان، ردیف میرزا عبدالله را نزد استاد نورعلی برومند و دکتر داریوش صفوت و مبانی موسیقی ایرانی را نزد اساتیدی چون دکتر محمدتقی مسعودیه، عبدالله دوامی، سعید هرمزییوسف فروتن فراگرفت. او کار سنتورنوازی خود را به شیوهٔ رسمی در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی آغاز کرد و در این زمینه بسیار موفق کار کرد و کارهای بزرگ فراوانی را در زمینهٔ آهنگسازی وسنتورنوازی به ویژه تکنوازی انجام داد. وی در آزمون موسیقی باربد که به ابتکار استاد نورعلی برومند برگزار می‌شد، به همراه پشنگ کامکار مشترکاً جایگاه نخست را به دست آورد. و

استاد پرویز مشکاتیان در تاریخ ۳۰ شهریور سال ۱۳۸۸ در منزلش در تهران و در سن ۵۴ سالگی بر اثر ایست قلبی دار فانی را وداع گفت. مراسم وی با حظور پرشکوه مخالفان دولت و طرفداران موج سبز بزگذار شد. در مراسم ایشان نماینده وزیر ارشاد نیز سخنرانی کردند که با مخالفت مخالفان روبرو شدند ؛ مخالفان دولت سوت و کف می‌زدند تا مانع سخنرانی نماینده وزیر ارشاد شوند.

همچنین مراسم تشییع پیکر پرویز مشکاتیان در زادگاهش نیشابور از مقابل اداره فرهنگ و ارشاد نیشابور و با حضور جمعیتی بالغ بر ۱۰ هزار نفر برگزار گردید . در این مراسم هنرمندانی همچون حسین علیزاده، محمدرضا درویشی، خانواده استاد بزرگ آواز ایران جناب شجریان، کیوان ساکت و اهالی عرصه موسیقی و همچنین اعضای شورای شهر و شهردار و مسئولان شهر نیشابور حضور داشتند گروهی از دانشجویان به نشانه عزا تعدادی از سازهای خود را کفن‌پوش کرده‌بودند همچنین گروه موزیک شهر نیشابور در طول مراسم تشییع مارش عزا اجرا می‌کرد. پیکر پرویز مشکاتیان پس از مراسم تشییع و خواندن نماز در مسجد جامع‌ نیشابور، در محوطه بیرونی باغ عطار و در جوار مقبره عطار نیشابوری به خاک سپرده شد. در طول برگزاری این مراسم کسبه نیشابور به صورت خودجوش بازار را تعطیل کردند.


فعالیت حرفه‌ای


مشکاتیان از سال ۱۳۵۶، همکاری با رادیو را زیر نظر هوشنگ ابتهاج آغاز کرد[نیازمند منبع] ولی پس از واقعه ۱۷شهریور ۱۳۵۷ از رادیو استعفا داد و مؤسسه چاووش را با همکاری هنرمندان گروه عارف و شیدا تشکیل داد.[نیازمند منبع] سپس با همکاری شهرام ناظری، تصنیف «مرا عاشق» را بر روی شعر مولانا ساخت. از سال ۱۳۵۸ تا سال ۱۳۶۷ با محمدرضا شجریانبیداد، آستان جانان، سِرّ عشق، نوادستان بود. وی در همهٔ این آثار، به عنوان آهنگ‌ساز و نوازندهٔ سنتور (در سِرّ عشق به عنوان نوازندهٔ سه‌تار) همکاری داشت. همکاری داشت که نتیجهٔ این همکاری، آثار ماندگاری چون و

وی با افسانه شجریان دختر محمدرضا شجریان ازدواج کرد ولی در دهه ۱۳۷۰ از او طلاق گرفت. او همچنین کارهای بسیار پرباری با نوازندگانی چون حسین علیزاده (سرپرست گروه عارف و گروه شیدا) و محمدرضا لطفی (سرپرست گروه شیدا) دارد.

پس از قطع همکاری با محمدرضا شجریان، وی با خوانندگانی چون علی جهاندار، ایرج بسطامی، علیرضا افتخاری، حمیدرضا نوربخش، علی رستمیان و شهرام ناظری همکاری کرد. او همچنین در فستیوال جهانی موسیقی تحت عنوان (روح زمین) در کشور انگلستان شرکت کرد و مقام نخست را بدست آورد.

او در سال‌های اخیر کارهای کمتری بیرون داده‌است و خود سرپرست یک گروه موسیقی مشهور بوده که بنا به گفتهٔ اعضای گروه به سبب کم کاری وی آن گروه از هم پاشید (در سال ۱۳۸۴). یکی از واپسین کارهای وی یک نوار تکنوازی بود که در سال ۱۳۸۴ نواخت و منتشر کرد. همچنین وی در روزهای ۶ تا ۹ آذر ۱۳۸۶ به عنوان سرپرست گروه عارف کنسرتی در تهران برگزار کرد که حمیدرضا نوربخش به عنوان خواننده در آن شرکت داشت.[نیازمند منبع]
مشکاتیان، کتاب‌های فراوانی در زمینهٔ سنتور و موسیقی ایرانی تألیف کرده‌است. از این کتابها می‌توان به اثرهای رزم مشترک، شعر بی واژه، لاله بهار، بیداد و بیست قطعه برای سنتور اشاره نمود.

SHeRvin 12-28-2009 03:01 AM

محمدتقی بهار


محمدتقی بهار (۱۷ آذر ۱۲۶۵ تا ۱ اردیبهشت ۱۳۳۰)، ملقب به ملک‌الشعرا شاعر، روزنامه‌نگار، ادیب، تاریخ‌نویس، و سیاست‌مدار ایرانی بود.

در دوران مشروطه و اواخر قاجاریه


محمدتقی در مشهد به دنیا آمد. او فرزند میرزا محمدکاظم صبوری بود که قبل از وی لقب ملک‌الشعرا داشت. پس از مرگ صبوری در سال ۱۳۲۲ ه‍. ق. منصب وی و لقب ملک‌اشعرا به دستور مظفرالدین شاه قاجار به محمدتقی هجده‌ساله رسید. در دوران استبداد صغیر در سال ۱۳۲۸ ه‍. ق. بهار به مشروطه‌طلبان خراسان پیوست و در انتشار روزنامهٔ خراسان با آنان همکاری کرد. وی شعرهایی را در این روزنامه چاپ می‌کرد، از جمله شعر معروف «کار ایران با خداست» با مطلع «با شَهِ ایران ز آزادی سخن گفتن خطاست». این روند تا فتح تهران در ۱ رجب ۱۳۲۷ ه‍. ق. (۲۸ سرطان ۱۲۸۸) به‌دست مشروطه‌طلبان و استعفای محمدعلی شاه ادامه یافت.

پس از فتح تهران، بهار نویسندگی را نیز شروع کرد و اولین مقالات سیاسی و اجتماعی‌اش در طوس با امضای «م. بهار» و بعضی از مقالاتش نیز بدون امضا در حبل‌المتین چاپ کلکته منتشر شد.

بهار در ۱۳۲۸ ه‍. ق. در مشهد روزنامهٔ نوبهار را که نظرات حزب دموکرات را که در همان سال راه‌اندازی شده بود منتشر می‌کرد، تأسیس کرد. بهار هم‌زمان به عضویت کمیتهٔ ایالتی این حزب انتخاب شد. به‌گفتهٔ خود بهار، در روزنامهٔ نوبهار (و بعد از آن تازه‌بهار)، برنامه‌اش «مخالفت با بقای قوای روسیه در ایران و مخاصمه با سیاست آن دولت بود». نوبهار به‌دستور کنسول روسیه توقیف شد و بهار بلافاصله روزنامهٔ جدیدش تازه‌بهار را منتشر کرد. اما تازه‌بهار هم در محرم ۱۳۳۰ ه‍. ق. به‌دستور وثوق‌الدوله وزیر خارجهٔ وقت تعطیل شد. بهار و نه نفر از اعضای حزب دموکرات را نیز دست‌گیر کرده و به تهران فرستاندند.

یک سال بعد ملک‌اشعرا دوباره به مشهد برگشت و با اجازهٔ نیرالدوله والی خراسان دوباره روزنامهٔ نوبهار را راه‌اندازی کرد. ولی به‌علت محدودیت‌های سیاسی این بار در زمینهٔ مسائل اجتماعی، اخلاقی، و دینی می‌نوشت. بهار یک سال در نوبهار کار کرد و پس از آن، تقریباً هم‌زمان با آغاز جنگ جهانی اول، به نمایندگی دورهٔ سوم مجلس شورای ملی، از درجز و کلاتسرخس، انتخاب شد. نوبهار مجدداً از طرف کنسولگری‌های روسیه و بریتانیا توقیف شد و بهار از راه روسیه به تهران رفت. و

در تهران اعتبارنامهٔ بهار برای وکالت مجلس با مخالفت روبرو شد ولی پس از شش ماه بالاخره قبول شد. بهار روزنامهٔ نوبهار را این بار در تهران دوباره راه‌اندازی کرد که بعد از ماجراهایی مجدداً توقیف شد و بهار به خراسان تبعید شد.

پس از انقلاب روسیه و شکوفایی مجدد احزاب در ایران، بهار دوباره به تهران برگشت و دوسال پیاپی نیز به عضویت کمیتهٔ مرکزی حزب دموکرات انتخاب شد. در این دو سال بهار انجمن ادبی دانشکده و مجله‌ٔ ادبی‌ای با همین نام دایر کرد و نوبهار را نیز مجدداً برای مدتی راه انداخت. طبق گفتهٔ خود وی، در این دوران به این نتیجه رسید که باید به‌جای روش‌های قبلی‌اش، به ایجاد یک دولت مقتدر مرکزی کمک کند. در این باره، بهار می‌نویسد: «نه به جنگلی‌ها عقیده داشته‌ام نه با خیابانی همراه و هم‌سلیقه بوده‌ام و نه با قیام کلنل محمدتقی خان (به آن طریق) موافقت داشته‌ام».

با ظهور سردار سپه (رضاشاه پهلوی بعدی) و وعدهٔ جمهوری‌اش، بهار با سردار سپه همراه شد ولی پس از مدتی «سر و کلهٔ دیکتاتوری عظیمی را از پشت پرده» دید و انتقاد از دولت سردار سپه را شروع کرد. بهار از قول سردار سپه (پس از روی گرداندن بهار از وی) می‌نویسد: «من ملک را خیلی دوست داشته‌ام ولی خود او نخواست از من استفاده کند».

در دوران رضاشاه


با باز شدن مجلس پنجم که بهار در آن نمایندهٔ ترشیز است، فرار احمدشاه، و فرمانروایی کامل سردار سپه بر ایران، بهار به مخالفت‌های خود ادامه می‌دهد (و از جمله در ۹ آبان ۱۳۰۴ رأی مخالف می‌دهد). در نتیجه به مجلس مؤسسان که اکثر نمایندگان مجلس پنجم در آن عضوند دعوت نمی‌شود. در مجلس ششم بهار برای آخرین بار و این بار از تهران به نمایندگی انتخاب شد و با پایان این دوره از زندگی سیاسی کناره‌گیری می‌کند.

از ۱۳۰۵ تا ۱۳۲۰ بهار دوبار زندانی می‌شود و یک بار نیز به مدت یک سال به اصفهان تبعید می‌شود. در همین درگیری‌ها دیوان اشعارش که در چاپخانهٔ مجلس چاپ شده بود ولی توزیع نشده بود توسط شهربانی ضبط می‌شود و بعد از شهریور ۱۳۲۰ از ۲۸۰ صفحهٔ اولیه تنها ۱۴۰ صفحه پیدا می‌شود. کارهای دیگر بهار نیز، غیر از تاریخ سیستان، مجمل التواریخ، سبک‌شناسی، و چند کتاب درسی، در انبار وزارت فرهنگ مفقود یا «مندرس» می‌شود. وی در ۱۳۲۳ پس از کنار رفتن رضاشاه پهلوی کتاب تاریخ مختصر احزاب سیاسی را چاپ کرد و در آن به انحلال سلسله قاجار و روی کار آمدن رضاشاه پرداخت.


در دورهٔ محمدرضا شاه پهلوی


پس از رضا شاه، با آغاز حکومت محمدرضا شاه پهلوی دوره‌ای کوتاه مردم ایران زندگی سیاسی نسبتاً آزادانه‌ای را تجربه کردند. این دوره، دوره شکل گیری و فعالیت و تحرک مجدد انجمن‌ها و تشکل‌های فرهنگی و هنری بود.

انجمن ادبی ایران مجدداً در سال ۱۳۲۰ ش. به ریاست ادیب السلطنه سمیعی و با یاری ملک الشعرای بهار و جمعی از شاعران و نویسندگان پا گرفت.عمارت فرهنگستان ایران در اختیار این جمع قرار گرفت و هر هفته در آن جلسه بر گزار می‌شد. در این جلسات شاعران و نویسندگان آثار خود را می‌خواندند و در بارهٔ آن‌ها بحث و گفت و گو می‌کردند.در همین انجمن طرح‌هایی برای تالیف کتاب لغت نامه، داستان و سناریو تهیه شد که در حد طرح ماند.

در همین سال ملک الشعرای بهار جمعیت ایرانی هوادار صلح را بنیان نهاد، و قصیدهٔ معروف جغد جنگ را بر پیشانی این جمعیت نشاند. روزنامه مصلحت به مدیریت احمد لنکرانی نیز نشریه این جمعیت بود، جمعیتی که بسیاری از شاعران و نویسندگان در آن فعال بودند.

در دوران محمدرضا شاه پهلوی در ۱۳۲۵ شمسی بهار مدتی وزیر فرهنگ شد.


تالیفات


  • چهار خطابه
  • یادگار زریران
  • احوال فردوسی
  • زندگانی مانی
  • دستور پنج استاد
  • شعر در ایران
  • تاریخ تطور شعر فارسی
  • دیوان اشعار
  • سبک شناسی
  • تاریخ مختصر احزاب سیاسی
  • نیرنگ سیاه سیاه یا کنیزان سفید (رمان)
  • تربیت نااهل (نمایشنامه)
تصحیح‌ها
  • تاریخ سیستان
  • رساله نفس
  • مجمل التواریخ و القصص
  • منتخب جوامع الحکایات و لوانع الروایات عوفی
  • تاریخ بلعمی (که پس از درگذشت او توسط محمد پروین گنابادی تکمیل و چاپ شد)
  • شاهنامه فردوسی
منابع


این مقاله شامل بخش‌هایی به قلم محمدتقی بهار (درگذشته در ۱ اردیبهشت ۱۳۳۰) است. حقوق معنوی آن بخش‌ها برای محمدتقی بهار محفوظ است.
  • بهار، محمدتقی. تاریخ مختصر احزاب سیاسی. تهران: شرکت سهامی کتابهای جیبی، ۱۳۵۷، صص الف تا یج.
  • سپانلو، محمدعلی. بهار. چاپ اول، تهران: طرح نو، ۱۳۷۴.
  • مصاحب، غلامحسین (سرپرست). دایرةالمعارف فارسی. چاپ سوم، تهران: امیرکبیر، کتابهای جیبی، ۱۳۸۱، صص ۴۷۵ و ۴۷۶.
  • ایرج سعادتمند توندری. ترشیز ۱ - (نگاهی به تاریخ و جغرافیای شهرستان کاشمر). چاپ اول، مشهد: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی ضریح آفتاب، ۱۳۸۴، ۹۶۴-۲۴۹-۰۵۵-۰، ‏۲۹۶.

SHeRvin 12-28-2009 03:07 AM

ابوالحسن صبا


ابوالحسن صبا ، استاد برجستهٔ موسیقی ایرانی، آهنگ‌ساز و نوازندهٔ سرشناس ایرانی بود که در سال ۱۲۸۱ چشم به جهان گشود.

او از برجسته‌ترین چهره‌های موسیقی ایران در هفتاد سال گذشته است . صبا پس از سال‌ها کوشش و پرورش شاگردان فراوان در شب جمعه ۲۹ آذر سال ۱۳۳۶ دیده از جهان فروبست و در قبرستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد


فعالیت هنری


ابوالحسن صبا فرزند کمال‌السلطنه به سال ۱۲۸۱ خورشیدی در خانواده‌ای آشنا به موسیقی و اهل ادب دیده به جهان گشود.

نخستین پویه‌های موسیقی را از پدرش فرا گرفت. او نزد میرزا عبدالله فراهانی و درویش خان تارحسین اسماعیل‌زاده کمانچه ، نزد حسین هنگ‌آفرین ویولن ، نزد علی اکبر شاهی سنتورحاجی خان ضرب را آموخت. ، نزد و نزد

صبا به نواختن همه سازهای موسیقی ردیف چیرگی پیدا کرد و تمام سازهای ایرانی را در حد استادی می‌نواخت و ویولن و سه‌تار را به عنوان سازهای تخصصی خود برگزید.

سپس در مدرسه عالی موسیقی به شاگردی علی‌نقی وزیری درآمد و تکنواز ارکستر او شد.

ابوالحسن صبا، چهل سال تمام ساز نواخت، تعلیم داد، در ارکسترها شرکت کرد، کتاب نوشت و درتمام جریان‌های موسیقی ایران تأثیر مستقیم و مثبت داشت. وی در تمام رشته‌های موسیقی ایران و حتی سایر هنرها همچون ساختن ساز و نقاشی و ادبیات مهارت داشت و دانشنامه‌ای جامع از علم و عمل موسیقی ایرانی بود.

مکتب نوین موسیقی ایرانی که از درویش خان آغاز شده بود با صبا به اوج رسید وشاگردان صبا نیز پیرو راه او شدند.

شاگردان صبا


لطف‌الله مفخم پایان، مهدی خالدی، عباس شاهپوری، مهدی مفتاح، محمدعلی بهارلو، حبیب‌الله بدیعی، علی تجویدی، جهانگیر کامیان، همایون خرم، حسین تهرانی، حسن کسایی، داریوش صفوت، فرامرز پایور، غلامحسین بنان، ابراهیم قنبری مهر، رحمت‌الله بدیعی،محمد طغانيان دهكردي،سعید قراچورلو، ساسان سپنتا و شهریارو بابک رادمنش از شاگردان صبا بودند.

آثار


از صبا صفحات بسیاری حاوی تکنوازی‌ها و همنوازی‌های او منتشر شده‌است که مهارت فوق‌العاده او را در نواختن ویولن نشان می‌دهد. همچینین نوارهای خصوصی بسیاری پر کرده که مرجع هنرجویان و گویای تسلط فوق‌العاده او در نواختن سه‌تار است.

از استاد صبا، سه دوره آموزش ویولن، چهار دوره تعلیم سنتور، یک دوره تعلیم تار و سه‌تار منتشرشده و باقی آثار او هنوز منتشر نشده‌اند.

شعر، سرود با آهنگ‌سازی حسین ملک است نیز از اوست. صبا نخستین موسیقی‌دان ایرانی است که موزه‌ای ویژه از او (منزل شخصی صبا) تأسیس شده و به نام خود او در خیابان ظهیرالسلام تهران واقع است.

روی هم رفته کارهای به‌جا مانده از استاد ابوالحسن صبا را می‌توان اینگونه دسته بندی کرد:

کارهای مستقل

  1. کتاب دوره اول، دوم، سوم ویلون
  2. کتاب دوره اول و دوم، سوم، چهارم سنتور.
  3. کتاب دوره اول سه تار
کارهای غیرمستقل

  1. سلوی ای وطن کتاب دستور ویلون وزیری
  2. چهار مضراب سه گاه، کتاب دستور ویلون وزیری
  3. رنگ بیات ترک، کتاب ۲۳ قطعه ضربی‏
  4. پیش درآمد ترک، ۱۸ قطعه پیش درآمد‏
  5. نوید بهار، کتاب اول ویلون
  6. چهار مضراب ساده در ماهور، کتاب اول ویلون
  7. دستور ضرب
  8. ردیف کامل آوازهای ایرانی
کارهای الهام گرفته از موسیقی محلی

  1. دیلمان (دشتی)‏
  2. امیری یا مازندرانی (دشتی)‏
  3. زرد ملیجه (دشتی)‏
  4. به زندان (شوشتری)‏
  5. در قفس (دشتی)‏
  6. رقص چوبی (دشتی)‏
  7. کوهستانی (دشتی)‏

SHeRvin 12-28-2009 03:13 AM

فریدون مشیری

فریدون مُشیری (۱۳۰۵ - ۱۳۷۹) از شاعران معاصر ایران است.

زندگی


در ۳۰ شهریور ماه سال ۱۳۰۵ در تهران متولد شد. پدر و مادر او هر دو از ادبیات و شعر سررشته داشتند و پدربزرگ مادری او میرزا جوادخان مؤتمن‌الممالک از شاعران روزگار ناصری بود.

مشیری دوره آموزشهای دبستانی و دبیرستانی را در مشهد و تهران به پایان رساند و سپس وارد دانشگاه شد و در رشته زبان ادبیات فارسی دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت، اما آن را ناتمام رها کرد و به سبب دلبستگی بسیاری که به حرفه روزنامه‌نگاری داشت از همان جوانی وارد فعالیت مطبوعاتی در زمینه خبرنگاری و نویسندگی شد و بیش از سی سال در این حوزه کار کرد.

مشیری سالها عضویت هیات تحریریه مجلات سخن، روشنفکر، سپید و سیاه و چند نشریه دیگر را داشت. از سال ۱۳۲۴ در وزارت پست و تلگراف و تلفن و سپس شرکت مخابرات ایران مشغول به کار بود و در سال ۱۳۵۷ بازنشسته شد.

او در سال ۱۳۳۳ با خانم اقبال اخوان ازدواج کرد و اکنون دو فرزند به نام‌های بابک و بهار از او به یادگار مانده‌است.

مشیری سال‌ها از بیماری رنج می‌برد و در بامداد روز جمعه ۳ آبان ماه ۱۳۷۹ خورشیدی در سن ۷۴ سالگی درگذشت.

دفترهای شعر

  • ۱۳۳۴ تشنه طوفان
  • ۱۳۳۵ گناه دریا
  • ۱۳۳۷ نایافته
  • ۱۳۴۰ ابر
  • ۱۳۴۵ ابر و کوچه
  • ۱۳۴۷ بهار را باور کن
  • ۱۳۴۷ پرواز با خورشید
  • ۱۳۵۶ از خاموشی
  • ۱۳۴۹ برگزیده شعرها
  • ۱۳۶۴ گزینه اشعار
  • ۱۳۶۵ مروارید مهر
  • ۱۳۶۷ آه باران
  • ۱۳۶۹ سه دفتر
  • ۱۳۷۱ از دیار آشتی
  • ۱۳۷۲ با پنج سخن‌سرا
  • ۱۳۷۴ لحظه‌ها و احساس
  • ۱۳۷۸ آواز آن پرنده غمگین
  • ۱۳۷۹ تا صبح تابناک اهورایی
منابع


کریمی، یوسف، زندگی‌نامهٔ مشهورترین شاعران ایران، تهران: ۱۳۸۵، ص۱۱۳.

SHeRvin 12-28-2009 03:21 AM

http://photo2009.persiangig.com/ahan...roojan_006.JPG

واروژان

واروژ هاخباندیان ملقب به واروژان (۱۳۱۴ - ۱۳۵۶) آهنگ‌ساز ایرانی.

زندگینامه


«واروژ هاخباندیان» ملقب به «واروژان» در خانواده‌ای ارمنی متولد شد. در دو سالگی مادرش را از دست داد. بعد از اتمام تحصیلات مقدماتی، وارد مدرسه عالی موسیقی تهران شد و زیر نظر آموزگارانی چون: روبن، گریگوریان و لودویک وازل موسیقی را فرا گرفت. پس از پایان این دوره، با بورسیه‌ای که از رادیو و تلویزیون آن سال‌ها گرفت، راهی آمریکا شد.


«واروژان» در آمریکا مشغول به تحصیل در رشتهٔ «آرانژمان موسیقی و تنظیم آهنگ» شد و در سال ۴۳ به ایران بازگشت. بورسیهٔ رادیو و تلویزیون، تعهد خدمت در یکی از شهرهای جنوبی را برایش ارمغان داشت. بعد از گذراندن تعهدش، به تهران بازگشت. در سال‌های ابتدایی دههٔ پنجاه، ذائقهٔ موسیقی روز ایران کم‌کم به سمت موسیقی پاپ تمایل پیدا کرد و «واروژان» فردی بی‌رقیب در این نوع موسیقی گردید. وی چه با ساخت ملودی و چه تنظیم آثار دیگران، صاحب شناسنامه‌ای پربار در این حیطه شد.



در سال ۱۳۴۷ برای اولین بار برای فیلم «جهنم سفید» به کارگردانی ساموئل خاچیکیانموسیقی فیلم باعث شد که این کار را به صورت حرفه‌ای ادامه دهد. در ادامه این تجربیات در فیلم حسن کچل ساختهٔ علی حاتمی (۱۳۵۰) که به عنوان اولین فیلم موزیکال سینمای ایران شناخته شده، همراه با بابک افشار، پرویز اتابکی و اسفندیار منفردزاده، موسیقی متن این اثر را خلق کرد. در این فیلم عهدیه، کوروس سرهنگ‌زاده، مهتاب، سوسن و افشین آواز خواندند.
موسیقی نوشت. علاقه‌اش به حیطه


«واروژان» برای اولین بار روی ترانهٔ «بدرود» ایرج جنتی عطایی و صدای ویگن، ملودی ساخت و آن را تنظیم کرد.



او کار خود را با انجام تنظیم آهنگ‌هایی برای راديو آغاز کردو سپس برای ساخت آهنگ برای یکی از برنامه‌های تلويزيون «زنگوله‌ها» (کشف صداهای تازه در تلويزیون) انتخاب شد. اين آغاز کار واروژان در ترانه بود. يکی از اولين آثار او ترانه قصه دو ماهی از ترانه‌های شهیار قنبری با صدای گوگوش بود که اولين ترانه موسیقی نوين ايران لقب گرفت. اين همکاری ادامه پيدا کرد و روز به روز بر تعداد ترانه‌سرايان و آواز خوانانی که می خواستند با او همکاری کنند بیشتر می‌شد.



کارنامه هنری


فعالیت‌های درخشان او با گوگوش و شهیار قنبری معجزه آفرید. این همکاری منجر به ساخت ترا نهٔ «حرف» گردید . ترانه‌ای که عنوان بهترین آهنگ‌ساز سال را در سال ۱۳۵۴ برای او به ارمغان آورد. در همان سال نیز جایزهٔ پنجمین جشنوارهٔ سپاس را برای ساخت موسیقی فیلم کندو (فریدون گله) از آن خود کرد.

در جشنوارهٔ موسیقی آتن در یونان برای ترانه دهکدهٔ کوچک من مدال و تقدیر نامه‌ای کسب کرد. این ترانه را شهیار قنبری سروده بود و ضیااجرا کرده بود. همچنین جایزهٔ بهترین آهنگ‌ساز پنجمین دورهٔ جشنوارهٔ سپاس را برای آهنگ سازی فیلم صبح روز چهارم (کامران شیردل) از آن خود کرد. اما در مراسم حضور پیدا نکرد چرا که از مصاحبه و عکس انداختن بیزار بود.

واروژان با تعدادی از آوازخوانان جوان دوران پيش از انقلاب کار کرد و شايد برای بعضی از آنان بهترين آثار دوران کاريشان را خلق کرد. او به خوبی جنس، توان ونوع صدای تمام کسانی که با آنان کار می‌کرد را می‌شناخت و بهترين و زيبا‌ترين و لطيف‌ترين آهنگ و تنظيمی را که ممکن بود برای آنها در نظر می‌گرفت. او همچنین سال‌ها رهبر گروه کر ارامنه تهران بود.



درگذشت


واروژان در شهريورماه سال ۱۳۵۶ ، در حال ضبط موسیقی فیلم «بر فراز آسمان‌ها»، سکته کرد و روز ۲۵ شهريور ماه ۱۳۵۶ بعد از ده روز بستری بودن در بيمارستان جم تهران در سن ۴۲ سالگی درگذشت و یک روز بعد در گورستان ارامنه خاوران به خاک سپرده شد و موسیقی ايران يکی از آهنگسازان توانای خود را از دست داد.



فیلم‌های سینمایی

  • ۱۳۵۷ - بر فراز آسمان ها
  • ۱۳۵۷ - کوسه جنوب
  • ۱۳۵۶ - سلام تهران
  • ۱۳۵۶ - در امتداد شب
  • ۱۳۵۵ - نازنین
  • ۱۳۵۵ - علف های هرز
  • ۱۳۵۵ - شام آخر
  • ۱۳۵۵ - حرفه‌ای
  • ۱۳۵۵ - بت ()
  • ۱۳۵۵ - ماه عسل
  • ۱۳۵۴ - همسفر
  • ۱۳۵۴ - کندو
  • ۱۳۵۴ - ذبیح
  • ۱۳۵۴ - شب غریبان
  • ۱۳۵۴ - هیچی بابا نمیشه
  • ۱۳۵۳ - ممل آمریکایی
  • ۱۳۵۲ - خروس
  • ۱۳۵۲ - شهر قصه
  • ۱۳۵۲ - تنها و گل ها
  • ۱۳۵۱ - قدیر
  • ۱۳۵۱ - فدایی
  • ۱۳۵۱ - صبح روز چهارم
  • ۱۳۵۱ - سرگروهبان
  • ۱۳۵۱ - دشنه
  • ۱۳۵۰ - رشید


مجموعه تلویزیونی

  • ۱۳۵۴ - سلطان صاحبقران


مشهورترین ترانه‌ها

  • بوی خوب گندم (داریوش)
  • هفته خاکستری (فرهاد)
  • حرف (گوگوش)
  • شام آخر (ستار)
  • پل (گوگوش)
  • برادر جان (داریوش)
  • کندو (ابی)
  • باور کن (گوگوش)
  • فصل تازه (گوگوش)
  • شب زده (ابی)
  • گهواره (گوگوش)
  • همسفر (گوگوش)


منابع
  • ژانت د لازاریان. ارامنه و سینمای ایران. تهران: انتشارات هیرمند، 1382، ISBN 964-6974-50-3. ‏
  • جمال امید. فرهنگ سینمای ایران. تهران: موسسه انتشارات نگاه، 1377، ISBN 964-6174-89-2. ‏
  • گروه تحقیق و پژوهش سینما. ارامنه و سینمای ایران. تهران: انتشارات روزنه کار، 1383، ISBN 964-6728-44-8

SHeRvin 12-28-2009 03:07 PM

http://www.hasanpix.com/weblog/images/sohrabaa.jpg

سهراب سپهری
سهراب سپهری ( ۱۵ مهر ۱۳۰۷ در کاشان - ۱ اردیبهشت ۱۳۵۹ در تهران) شاعر و نقاش ایرانی بود. او از مهم‌ترین شاعران معاصر ایران است و شعرهایش به زبان‌های بسیاری از جمله انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و ایتالیایی ترجمه شده است. وی پس از ابتلا به بیماری سرطان خون در بیمارستان پارس تهران درگذشت.

زندگی‌نامه


دورهٔ‌ ابتدایی را در دبستان خیام کاشان (۱۳۱۹) و متوسّطه را در دبیرستان پهلوی کاشان (خرداد ۱۳۲۲) گذراند و پس از فارغ‌التحصیلی در دورهٔ‌ دوسالهٔ‌ دانش‌سرای مقدماتی پسران به استخدام ادارهٔ‌ فرهنگ کاشان درآمد. در شهریور ۱۳۲۷ در امتحانات ششم ادبی شرکت نمود و دیپلم دورهٔ دبیرستان خود را دریافت کرد. سپس به تهران آمد و در دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت و هم زمان به استخدام شرکت نفت در تهران درآمد که پس از ۸ ماه استعفا داد. سپهری در سال ۱۳۳۰ نخستین مجموعهٔ شعر نیمایی خود را به نام
مرگ رنگ
منتشر کرد. در سال ۱۳۳۲ از دانشکده هنرهای زیبا فارغ التحصیل شد و به دریافت نشان درجهٔ اول علمی نایل آمد. در همین سال در چند نمایشگاه نقاشی در تهران شرکت نمود و نیز دومین مجموعهٔ اشعار خود را با عنوان «زندگی خواب‌ها» منتشر کرد. آنگاه به تأسیس کارگاه نقاشی همت گماشت. در آذر ۱۳۳۳ در ادارهٔ کل هنرهای زیبا (فرهنگ و هنر) در قسمت موزه‌ها شروع به کار کرد و در هنرستان‌های هنرهای زیبا نیز به تدریس می‌پرداخت. در مهر ۱۳۳۴ ترجمهٔ اشعار ژاپنی از وی در مجلهٔ «سخن» به چاپ رسید. در مرداد ۱۳۳۶ از راه زمینی به کشورهای اروپایی سفر کرد و به پاریس و لندن رفت. ضمنا در مدرسهٔ هنرهای زیبای پاریس در رشتهٔ لیتوگرافی نام نویسی کرد. وی همچنین کارهای هنری خود را در نمایشگاه‌ها به معرض نمایش گذاشت. حضور در نمایشگاه‌های نقاشی همچنان تا پایان عمر وی ادامه داشت. سهراب سپهری مدتی در ادارهٔ کل اطلاعات وزارت کشاورزی با سمت سرپرست سازمان سمعی و بصری در سال ۱۳۳۷ مشغول به کار شد. از مهر ۱۳۴۰ نیز شروع به تدریس در هنرکدهٔ هنرهای تزئینی تهران نمود. در اسفند همین سال بود که از کلیهٔ مشاغل دولتی به کلی کناره‌گیری کرد.



سفرهای خارج از کشور
  • سفر به ایتالیا (وی از پاریس به ایتالیا می‌رود)؛
  • سفر به ژاپن (توکیو در مرداد ۱۳۳۹) برای آموختن فنون حکاکی روی چوب که موفق به بازدید از شهرها و مراکز هنری ژاپن نیز می‌شود؛
  • سفر به هندوستان (۱۳۴۰)؛
  • سفر مجدد به هندوستان (۱۳۴۲، بازدید از بمبئی، بنارس، دهلی، اگره، غارهای آجانتا، کشمیر)؛
  • سفر به پاکستان (۱۳۴۲، تماشای لاهور و پیشاور)؛
  • سفر به افغانستان (۱۳۴۲، اقامت در کابل)؛
  • سفر به اروپا (۱۳۴۴، مونیخ و لندن)؛
  • سفر به اروپا (۱۳۴۵، فرانسه، اسپانیا، هلند، ایتالیا، اتریش)؛
  • سفر به آمریکا و اقامت در لانگ آیلند (۱۳۴۹ و شرکت در یک نمایشگاه گروهی و سپس سفر به نیویورک)؛
  • سفر به پاریس و اقامت در «کوی بین المللی هنرها» (۱۳۵۲)؛
  • سفر به یونان و مصر (۱۳۵۳)؛
  • سفر به بریتانیا برای درمان بیماری اش سرطان خون (دی ۱۳۵۸).
نمایشگاه‌های نقاشی


از جمله نمایشگاه‌های نقاشی که سهراب سپهری در آن‌ها حضور داشت، یا نمایشگاه انفرادی وی بودند، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
  • اولین دوسالانهٔ تهران (فروردین ۱۳۳۷)؛
  • دوسالانهٔ ونیز (خرداد ۱۳۳۷)؛
  • دو سالانهٔ دوم تهران (فروردین ۱۳۳۹، برندهٔ جایزهٔ اول هنرهای زیبا)؛
  • نمایشگاه انفرادی در تالار عباسی تهران (اردیبهشت ۱۳۴۰)؛
  • نمایشگاه انفرادی در تالار فرهنگ تهران (خرداد ۱۳۴۱، دی ۱۳۴۱)؛
  • نمایشگاه گروهی در نگارخانه گیل گمش (تهران، ۱۳۴۲)؛
  • نمایشگاه انفرادی در استودیو فیلم گلستان (تهران، تیر ۱۳۴۲)؛
  • دوسالانهٔ سان پاولو (برزیل، ۱۳۴۲)؛
  • نمایشگاه گروهی هنرهای معاصر ایران (موزه بندر لوهار، فرانسه، ۱۳۴۲)؛
  • نمایشگاه گروهی در نگارخانه نیالا (تهران، ۱۳۴۲)؛
  • نمایشگاه انفرادی در نگارخانه صبا (تهران، ۱۳۴۲)؛
  • نمایشگاه گروهی در نگارخانه بورگز (تهران، ۱۳۴۴)؛
  • نمایشگاه انفرادی در نگارخانه بورگز (تهران، ۱۳۴۴)؛
  • نمایشگاه انفرادی در نگارخانه سیحون (تهران، بهمن ۱۳۴۶)؛
  • نمایشگاه گروهی در نگارخانه مس تهران (۱۳۴۷)؛
  • نمایشگاه جشنوارهٔ روایان (فرانسه، ۱۳۴۷)؛
  • نمایشگاه هنر معاصر ایران در باغ موسسه گوته (تهران، خرداد ۱۳۴۷)؛
  • نمایشگاه دانشگاه شیراز (شهریور ۱۳۴۷)؛
  • جشنوارهٔ بین المللی نقاشی در فرانسه (اخذ امتیاز مخصوص، ۱۳۴۸)؛
  • نمایشگاه گروهی در بریج همپتن آمریکا (۱۳۴۹)؛
  • نمایشگاه انفرادی در نگارخانه بنسن نیویورک (۱۳۵۰)؛
  • نمایشگاهانفرادی در نگارخانه لیتو (تهران، ۱۳۵۰)؛
  • نمایشگاه انفرادی در نگارخانه سیروس (پاریس، ۱۳۵۱)؛
  • نمایشگاه انفرادی در نگارخانه سیحون تهران (۱۳۵۱)؛
  • اولین نمایشگاه هنری بین المللی تهران (دی ۱۳۵۳)؛
  • نمایشگاه انفرادی در نگارخانه سیحون تهران (۱۳۵۴)؛
  • نمایشگاه هنر معاصر ایران در «بازار هنر» (بال، سوییس، خرداد ۱۳۵۵)؛
  • نمایشگاه انفرادی در نگارخانه سیحون تهران (۱۳۵۷).
آثار ادبی

سهراب در آغاز کار شاعری تحت تأثیر شعرهای نیما بود و این تأثیر در «مرگ رنگ» به خوبی مشهود است. بعدها سبک او دستخوش تغییراتی می‌شود و شعرش با دیگر شاعران هم دورهٔ خویش متمایز می‌گردد. از جمله مجموعه شعرهای دیگر سهراب سپهری می‌توان به این عنوان‌ها اشاره نمود:
  • مرگ رنگ (۱۳۳۰) ؛
  • زندگی خواب‌ها (۱۳۳۲) ؛
  • آوار آفتاب (۱۳۴۰) ؛
  • شرق اندوه (۱۳۴۰) ؛
  • صدای پای آب (۱۳۴۴) ؛
  • مسافر (۱۳۴۵) ؛
  • حجم سبز (۱۳۴۶) ؛
  • ما هیچ ما نگاه (۱۳۵۶) ؛
  • هشت کتاب (۱۳۵۶) ؛
  • برخی از اشعار وی در سال‌های ۱۳۴۴ و ۱۳۴۵ در فصلنامهٔ آرش به چاپ رسید.
منابع

زندگی‌نامه سهراب سپهری.
وب‌گاه آفتاب. بازدید در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۸۶

behnam5555 12-28-2009 09:55 PM

جاکوب خیلی خیلی......سلام
:53::53::53:.........
گل کاشتی اونم چه گلی دمت گرم به خدا از ته دلم میگم مایه افتخار سایتی البته دانه کولانه و ..... ..... سایر دوستان هم بببببببببببله ....;)

قول میدم اگر دوستان دیگه همت کنند یه فرهنگنامه از مشاهیر ایران را توی این سایت

خواهیم داشت . انشاالله

باز هم دست مریزاد
:cool:

SHeRvin 12-28-2009 10:51 PM

سلام بهنام جان
قربانت ....من باید ازت ممنون باشم که که همچین تاپیک قشنگی زدی مثل تاپیک های قشنگ دیگت...:53::53::53::53:
اینجارو پر از هنرمندان و بزرگان ایران میکنیم به کمک همگی...
باز هم ته دل ازت تشکر میکنم :cool:


دانه کولانه 12-28-2009 11:38 PM

سلام بچه ها ..
اگر کمر همت بستین در این مورد میخوایین وایسین تا به زیر شاخه به اسم بیوگرافی و شناناساندن مشاهیر بزنم براتون هر کدوم رو یه تاپیک کنین تا به مرور تاپیک هر کس رو کامل کنین مثل واسه سهراب سپهری 3 تا پست اول نوشته و معرفی باشه
3 تا پست بعدی عکساش باشه
و ..
ولی الان که همه ش یه تاپیک باشه دیگه خیلی روی هر کسی جولان داده نمیشه به یه پست اکتفا میشه
منتهی از اون طرف اگر زیرشاخه بزنیم دیگه باید بترکه و مشاهیر که باشه باید مشاهیر بزرگ دنیا در زمینه های مختلف هم توش باشه
تا بعد از 1 سال بزرگترین منبع زندگی نامه و بیوگرافی برای دانشجوا و .. باشیم
البته با ذکر منبع و چه بهتر که هر از چند گاهی خودمون شخصیتهای مورد علاقه مون رو از انگلیسی به فارسیترجمه کنیم یا طوری باشه که صرفا گرداوری نکنیم خیلی سایتها هست که توی کار بیوگرافی هستند
کمر همت ببندین یه طرح نو یا یه چیزی که صرفا کپی پیستی نبوده باشه رو راه بندازین بهم نامه بدین تا هماهنگی کنیم ؟
اگرم نه هر طور که فعلا مقدور هست ..

Afshin_m05 12-29-2009 12:05 AM

مرسی کورش جان
ایده خیلی جالب ونوه ای من که موافقم و تا جای که در توانم باشه در این زمینه فعالییت میکنم...

behnam5555 12-29-2009 12:22 AM

سلام خدمت استاد خودم جناب دانه کولانه عزیز

ممنون ازراهنمائیها وپیشنهادات بجایتان.

مثل همیشه زدی به خال . دمت گرم

واز شما هم دوست عزیز afshin_m05 سپاسگزارم .

اطمینان دارم با توکل بخدا وهمت کاربران کوشا این کار عملی خواهدشد.

موفق باشید دوستان :53:{پپوله}:53:{پپوله}:53:{پپوله}

behnam5555 01-06-2010 01:02 PM








تاریخ تولد1316




تاریخ درگذشت 16/3/1379



http://www.yadeyar.ir/image/m%20golshiri.jpg


امامزاده طاهر مهر شهر کرج


آرامگاه





بیوگرافی و زندگینامه هوشنگ گلشيري در سال 1316در اصفهان به‌دنيا آمد.
در سال 1321همراه با خانواده به آبادان رفت.

از سال 1321تا 1334در آبادان اقامت داشت که اين دوره از زندگيش را بايد شكل‌دهندهُ حيات فكري و احساسي او دانست.
پدرش كارگر بنا، سازندهُ مناره‌هاي شركت نفت بود، و ما دام از خانه‌اي به خانهُ ديگر مي رفتند.
از سال 1334 تا 1352 هم در اصفهان زيسته است.
گلشيري اولين داستانش را در سال 1337زماني که در دفتر اسناد رسمي کار مي کرد نوشت.

پس از گرفتن ديپلم، معلم شد، در دهي دورافتاده در سرراه اصفهان به يزد.
گلشيري در سال 1338 تحصيل در رشتهُ ادبيات فارسي را در دانشگاه اصفهان آغاز كرد.
آشنايي با انجمن ادبي صائب در همين دوره نيز اتفاقي مهم در زندگي او بود.
به دنبال يك دورهُ طولاني بيماري، كه نخستين نشانه‌هاي آن از پاييز 1378 شروع شده بود، هوشنگ گلشيري در 16 خرداد 79 در بيمارستان ايران مهر تهران در گذشت و در امامزاده طاهر در مهر شهر كرج به خاك سپرده شد.:53::53::53:



behnam5555 01-06-2010 01:16 PM




بزرگ علوي







تاریخ درگذشت


1375



بیوگرافی و زندگینامه
بزرگ علوی از دوستان نزديک هدايت و يکی از اعضای گروه معروف به «ربعه» بود. او در يک خانواده تجارت پيشه به دنيا آمد.
بعد برای ادامه تحصيل به آلمان رفت و دوره دبيرستان و بخشی از تحصيلات دانشگاهی خود را در آن جا به پايان برد.
آنگاه به گروه مارکسيستی معروف به «پنجاه و سه نفر» به رهبری تقی ارانی پيوست.
تمامی اعضای اين گروه در ۱۳۱۶ دستگير و زندانی شدند.
در سال ۱۳۲۰ بعد از فرار رضا شاه بر اثر اعلام عفو عمومی از زندان آزاد شدند.
اين افراد هسته اصلی حزب توده را تشکيل دادند که تا سالهای بعد به فعاليت خود ادامه دادند.
بعد از سقوط دولت مصدق در سال ۱۳۳۱ علوی به اروپا رفت و مجدداْ در آلمان به حالت تبعيد فعاليتهای علمی و ادبی خود را ادامه داد.
از اين سال تا انقلاب اسلامی آثار او در ايران اجازه انتشار نداشت.
در سال ۱۳۵۷ پس از پيروزی انقلاب اسلامی يک چند در ايران زيست و بار ديگر به آلمان بازگشت تا اينکه در سال ۱۳۷۵ در گذشت.
علوی در سالهای نخستين فعاليتها ادبی خود رمان مشهور چشمايش (۱۳۳۱) را با الهام از زندگی و کارهای يک نقاش معروف عصر رضاشاه (ظاهراْ کمال الملک) نوشت. علوی در نوشتن اين رمان سبکی بديع استفاده کرد. به اين معنی که قطعات پراکنده يک ماجرا را کنار هم گذاشته و از آن طراحی کلی آفريده است که به حدس و گمان تکيه دارد.
اين کتاب از معدود آثاری است که يک زن با تمام عواطف و نوسانهای روانی در مرکز آن قرار گرفته است.
زنی که خطرناک و هوس باز که می داند استاد
ماکان- نقاش قهرمان کتاب- هرگز به ژرفای روح و روان او پی نبرده است.
پيش از انتشار رمان چشمايش علوی با نوشتن چند اثر ديگر قبلاْ به شهرت رسيده بود.
سه مجموعه داستان کوتاه او يعنی چمدان (۱۳۱۳)، ورق پاره های زندان (۱۳۲۰)، و نامه ها (۱۳۳۰) هر سه قبل از رمان اصلی نوشته شده بود. بلافاصله که از زندان آزاد شد مجموعه داستانهای زندان نوشته خود را که عموماْ رو کاغذ پاره هايی از نوع پاکت سيگار و کاغذ قند يادداشت کرده بود با عنوان ورق پاره های زندان (۱۳۲۰) منتشر کرد. به علاوه گزارش جالبی از ماجراهای زندان گروه سياسی خود را با عنوان پنجاه و سه نفر (۱۳۲۱) انتشار داد و به عنوان يک نويسنده سياسی و مکتبی از ايدئولوژی خاصی تبعيت می کند و براساس آن هم می نويسد مشخص شد.
از علوی يک سفرنامه با عنوان اوزبکها (۱۳۲۶) منتشر شده که گزارش سفر به شوروی و ديدار از اوزبکستان است.
دو مجموعه ديگر به نام ميرزا و سالاريها نيز از وی منتشر شده که نسبت کارهای قبلی او ديدگاه و اهميت ويژه ای ندارد.
تعدادی از آثار علوی و از جمله چشمايش به زبانی آلمانی ترجمه شده و مورد توجه خوانندگان اروپايی قرار گرفته است.
آشنايی وسيع علوی با ادبيات ديگر ملل و اگاهی و تسلط او بر چند زبان اروپايی و به خصوص آلمانی، به وی امکان داده که ترجمه های خوبی از ادبيات ملل به زبان فارسی منتشر کند.
باغ آلبالو از چخوف ، دوازده ماه از پريستلی از زبان انگليسی و دوشيزه اورلئان اثر شيللر و حماسه ملی ايران اثر تئودور نولدکه به زبان آلمانی از آن جمله اند.
داستانهای کوتاه علوی وی را در مسير نويسندگی به شيوه رمانتيسم اجتماعی تا حد زيادی موفق معرفی می کند.
اين توفيق در نوشتن داستان کوتاه «گيله مرد» از بقيه داستانهای او بيشتر است.
مضمون اغلب داستانهای علوی از آرمانهای سياسی و حزبی او الهام می گيرد.
قهرمانان او بيشتر انسانهای ناکامی هستند که دور از وطن در غربت و آوارگی سر می کنند.



behnam5555 01-06-2010 01:28 PM

مشاهیر ایران.....
 



صادق هدايت



تاریخ تولد 28/11/1281



تاریخ درگذشت 19/1/1330


گورستان پرلاشز در پاريس


آرامگاه












بیوگرافی و زندگینامه

صادق هدايت در سه شنبه 28 بهمن ماه 1281 در خانه پدري در تهران تولد يافت.
پدرش هدايت قلي خان هدايت (اعتضادالملك)‌ فرزند جعفرقلي خان هدايت(نيرالملك) و مادرش خانم عذري- زيورالملك هدايت دختر حسين قلي خان مخبرالدوله دوم بود.
پدر و مادر صادق از تبار رضا قلي خان هدايت يكي از معروفترين نويسندگان، شعرا و مورخان قرن سيزدهم ايران ميباشد كه خود از بازماندگان كمال خجندي بوده است.
او در سال 1287 وارد دوره ابتدايي در مدرسه علميه تهران شد و پس از اتمام اين دوره تحصيلي در سال 1293 دوره متوسطه را در دبيرستان دارالفنون آغاز كرد.
در سال 1295 ناراحتي چشم براي او پيش آمد كه در نتيجه در تحصيل او وقفه اي حاصل شد ولي در سال 1296 تحصيلات خود را در مدرسه سن لويي تهران ادامه داد كه از همين جا با زبان و ادبيات فرانسه آشنايي پيدا كرد.

در سال 1304 صادق هدايت دوره تحصيلات متوسطه خود را به پايان برد و در سال 1305 همراه عده اي از ديگر دانشجويان ايراني براي تحصيل به بلژيك اعزام گرديد. او ابتدا در بندر (گان) در بلژيك در دانشگاه اين شهر به تحصيل پرداخت ولي از آب و هواي آن شهر و وضع تحصيل خود اظهار نارضايتي مي كرد تا بالاخره او را به پاريس در فرانسه براي ادامه تحصيل منتقل كردند.
صادق هدايت در سال 1307 براي اولين بار دست به خودكشي زد و در ساموا حوالي پاريس عزم كرد خود را در رودخانه مارن غرق كند ولي قايقي سررسيد و او را نجات دادند.

سرانجام در سال 1309 او به تهران مراجعت كرد و در همين سال در بانك ملي ايران استخدام شد.
در اين ايام گروه ربعه شكل گرفت كه عبارت بودند از:
بزرگ علوي، مسعود فرزاد، مجتبي مينوي و صادق هدايت.
در سال 1311 به اصفهان مسافرت كرد در همين سال از بانك ملي استعفا داده و در اداره كل تجارت مشغول كار شد.
در سال 1312 سفري به شيراز كرد و مدتي در خانه عمويش دكتر كريم هدايت اقامت داشت. در سال 1313 از اداره كل تجارت استعفا داد و در وزارت امور خارجه اشتغال يافت. در سال 1314 از وزارت امور خارجه استعفا داد. در همين سال به تامينات در نظميه تهران احضار و به علت مطالبي كه در كتاب وغ وغ ساهاب درج شده بود مورد بازجويي و اتهام قرار گرفت. در سال 1315 در شركت سهامي كل ساختمان مشغول به كار شد.
در همين سال عازم هند شد و تحت نظر محقق و استاد هندي بهرام گور انكل ساريا زبان پهلوي را فرا گرفت.
در سال 1316 به تهران مراجعت كرد و مجددا در بانك ملي ايران مشغول به كار شد.
در سال 1317 از بانك ملي ايران مجددا استعفا داد و در اداره موسيقي كشور به كار پرداخت و ضمنا همكاري با مجله موسيقي را آغاز كرد و در سال 1319 در دانشكده هنرهاي زيبا با سمت مترجم به كار مشغول شد.

در سال 1322 همكاري با مجله سخن را آغاز كرد. در سال 1324 بر اساس دعوت دانشگاه دولتي آسياي ميانه در ازبكستان عازم تاشكند شد. ضمنا همكاري با مجله پيام نور را آغاز كرد و در همين سال مراسم بزرگداشت صادق هدايت در انجمن فرهنگي ايران و شوروي برگزار شد.
در سال 1328 براي شركت در كنگره جهاني هواداران صلح از او دعوت به عمل آمد ولي به دليل مشكلات اداري نتوانست در كنگره حاضر شود.
در سال 1329 عازم پاريس شد و در 19 فروردين 1330 در همين شهر بوسيله گاز دست به خودكشي زد.
او 48 سال داشت كه خود را از رنج زندگي رهانيد و مزار او در گورستان پرلاشز در پاريس قرار دارد. او تمام مدت عمر كوتاه خود را در خانه پدري زندگي كرد.



behnam5555 01-06-2010 01:39 PM

مشاهیر ایران....
 
<B>




سيداشرف الدين قزويني، معروف به گيلاني

1287 هجری قمری
تاریخ تولد


۱۳۵۲هجری قمری


تاریخ درگذشت



بیوگرافی و زندگینامه

سيداشرف الدين قزويني، معروف به گيلاني، فرزند سيد احمد حسيني قزويني، به سال ۱۲۸۷ هجري قمري در قزوين به دنيا آمده و شش ماه بوده که يتيم مانده و در يتيمي ملک و مال و خانه اش را غصب کرده اند و او دچار فقر و تنگدستي شده است.
در جواني به عتبات رفته و چندي در کربلا و نجف زيسته و بعد سور ميهن پرستي او را به ايران کشيده است.
سيد به قزوين آمده و از آنجا در بيست و دو سالگي به تبريز رفته و با پيري روشن ضمير آشنا شده است.
دوره تحصيلات مقدماتي را در تبريز گذرانده و هيئت و جغرافيا و صرف و نحو و منطق و هندسه و علوم متداول ديگر را آموخته و چندي بعد به گيلان آمده و در رشت اقامت گزيده و از رشتيان نوازش ها و مهرباني ها ديده و نخستين شعرهاي خود را همانجا سروده است.

سيد اشرف در سال ۱۳۲۵ هجري قمري روزنامه ادبي و فکاهي کوچکي به نام
«نسيم شمال» در رشت منتشر کرد که تا انحلال مشروطه داير بود.
در سال ۱۳۲۶ که مجلس بمباران و روزنامه ها و انجمن ها برچيده شده، نسيم شمال نيز متوقف گشت و در سال ۱۳۲۷ پس از فتح تهران دوباره انتشار يافت.
سيد اشرف الدين در سال ۱۳۳۳ به تهران آمد و روزنامه نسيم شمال را در تهران داير کرد.

سيداشرف محبوبترين و معروفترين شاعر ملي عهد انقلاب مشروطه است.
وي اشعار فکاهي و انتقادي خود را هر هفته در روزنامه اش چاپ ميکرد و به دست مردم مي داد.
هنگامي که روزنامه فروشان دوره گرد فرياد را سر مي دادند و روزنامه را اعلان مي کردند، مردم از زن و مرد و پير جوان و باسواد و بي سواد هجوم مي آوردند و روزنامه را دست به دست ميگرداندند.
در قهوه خانه ها، در سرگذرها و در جاهايي که مردم گرد مي آمدند، باسوادها براي بي سوادها مي خواندند و مردم حلقه مي زدند و روي خاک مينشستند و گوش ميداند.
نام اين روزنامه به اندازه اي بر سرزبان ها بود که همه جا سيداشرف الدين را آقاي
«نسيم شمال» صدا ميزدند.
شعرهاي سيداشرف الدين هر چند به بلندي سخن گويندگان کلاسيک نميرسيد، اما از حيث ترکيب عبارات و سبک بيان بر بسياري از اشعار فکاهي و سياسي آن زمان برتري دارد.
قسمتي از اشعار وي، اقتباس يا ترجمه آزداي است از اشعار ميرزا علي اکبر طاهرزاده صابر، گوينده قفقازي، که سيداشرف الدين آنها را در اختيار فارسي زبانان آن روز، که تشنه آزادي و خواهان برانداختن رژيم کهنه و فرسوده اجتماعي بودند، قرار ميداد.
دفاع از استقلال ايران و دشمني با تجاوزکاران بيگانه بزرگترين هدف هنري او بوده است که همه در قالب اشعار گرم و آتشين و با سيک و روش هزل آميزي که از صابر آموخته بود، نمايش ميداد.
اشعار اصيل او نيز، که تحت تاثير مستقيم صابر سروده نشده، پر از طنز خفيف و در عين حال کوبنده است.
در اين سروده ها وطن فروشان، خيانتکاران و دشمنان آزادي و کليه کساني که دريند کشور و مردم نبودند به باد استهزا و ريشختند گرفته شده اند.
سيداشرف مردي ساده، مهربان، بخشنده و بي اعتنا به مال دنيا و به تمام معني حامي و طرفدار طبقات زحمتکس بود، آزادکي و آزادانديشي اين مرد عجيب بود، اندک تعصبي در او نبود.
لطايف بسيار به ياد داشت، قصه هاي شيرين ميگفت، هر چه مي سرود، بدون يادداشت از بر ميخواند، در سراسر زندگي مجرد زيست تا سرانجام در سال ۱۳۴۵ هجري قمري شايع شد که وي به بيماري جنون مبتلا شده است. بدين علت با دستاويز او را به تيمارستان بردند.چند سالي به حال فقر و تنگدستي و بيماري زنده بود تا در ذيحجه سال ۱۳۵۲ هجري قمري چشم از جهان فروبست.



behnam5555 01-06-2010 01:45 PM

مشاهیر ایران
 
<B>




ميرزا آقا خان كرماني



1270 هجري قمري
تاریخ تولد


1314 هجري قمري


تاریخ درگذشت



بیوگرافی و زندگینامه
ميرزا عبدالحسين خان معروف به ميرزا آقاخان کرماني،از نويسندگان و آزاديخواهان معروف ايران در زمان ناصرالدين شاه.
تولدش به سال 1270ق. پدرش عبدالرحيم خان از خوانين برد سير کرمان بوده،ميرزا آقاخان تحصيلات خود را در کرمان به پايان رسانيد،حکمت الهي و طبيعي را آموخت،به اصفهان و تهران سفر کرد.
با شيخ احمد روحي به استانبول رفت و در آنجا با سيد جمال الدين اسد آبادي ملاقات کرد و مدت ده سال در آن شهر اقامت داشت.
زبان ترکي و فرانسوي را فرا گرفت.
در تاريخ و فلسفه و ادبيات مطالعات بسيار به عمل آورد.
در روزنامه اختر مقالاتي مي نوشت و ضمناً در مدرسه ايرانيان به تدريس زبان فارسي و عربي اشتغال داشت.

کتابهايي هم به نام هشت بهشت،قهوه خانه،نامه سخن،تاريخ ايران موسوم به آيينه اسکندري،انشاءالله ماشاءالله و کتابي به نام رضوان به سبک گلستان سعدي تأليف کرد و اين کتاب را به نام سلطان حميد خان ثاني پادشاه عثماني کرد و سلطان براي او مستمري برقرار ساخت.

عاقبت دولت عثماني او را با خبيرالملک و شيخ احمد روحي به ايران برگردانيد و به واسطه مخالفت شديدي که با دربار و رجال مستبد داشت در ماه صفر سال 1314ق در تبريز به امر محمد علي ميرزا وليعهد مظفرالدين شاه کشته شد.



SHeRvin 01-06-2010 02:02 PM

http://janatie-ataie.com/weblog/wwww.jpg


بابک بیات

بابک بیات (۱۳۲۵ تهران - ۵ آذر ۱۳۸۵، بیمارستان ایران‌مهر تهران) آهنگساز موسیقی فیلم و ترانه‌های ایرانی است.
بابک بیات به آموزش خوانندگان زیادی از جمله محمد اصفهانی - حامی - مانی رهنما - نیما مسیحا - فرجام محمدی و... پرداخت. گفتنی است آخرین شاگرد او که تا آخرین روزهای عمرش با او بود جوانی ساروی به نام شروین شریعت بود که نتیجه همراهی با بیات آلبوم غزل او بود که نهایتا علیرغم تلاشهای وی در انتشار آلبوم در شرکت های خصوصی به دلیل مشکلات فراوان به صدا و سیما واگذار شد

آثار

موسیقی ترانه

وی آهنگسازی ترانه‌های بسیاری را با ترانه‌سرایانی چون ایرج جنتی عطایی خوانندگانی همچون داریوش اقبالی را انجام داده بود.
فرجام محمدی:
شهرزاد قصه گو
مانی رهنما :
پرنده
مرگ ماهی ها
سقوط
مرثیه
نازلی
تموم شد ترانه
مرسدس
حامی :
دلم گرفت
هم گریه
لیلای من کو
دو نیمه رویا
شب عشق
سیاه و سپید
محمد اصفهانی :
پهلوانان نمی‌میرند
ولایت عشق
شکایت هجران
آسیمه سر
بابك بيات در مورد محمد اصفهانی گفت :« آهنگ آسيمه سر را آنقدر نگاه داشتم تا يك صداي مناسب اجرا پيدا كنم و خوشحالم كه اين امانت را به صاحب اصليش سپردم .
خشایار اعتمادی :
همسفر
بهونه
دیباچه
نوای غربت
منجی
دلشوره
مهران مدیری :
پنجره
هاتف :
خسته نشو
سیمین قانم :
مرد من
گیتی :
آشپزخونه
عارف :
فضای تهی
مادر بزرگ
پرنده مهاجر
ستار :
مرثیه
شهر غم
شب و دیوار
خانه به دوش
گوگوش :
انگشتر
یک نفر یه روز میاد
سقف ( کتیبه )
مثل تو
ابی :

تپش
خورجین ( بانوی شرقی )
خاتون
سبد
مولای سبز پوش
تو کی هستی
شب زخمی
سایه
خاکستری
داریوش :
پسرم
پنجره ( علی کنکوری )
رسول رستاخیز
عروسک ( شب آفتابی )
طلایه دار
بن بست
خونه
شهر غم
خورشید خانوم
فریاد زیر آب
جنگل
چی بگم
هم غصه
با شما آیندگانم
بغض
دلم میخواد گریه کنم ( رازقی )

موسیقی فیلم

تنها مرد محله (1351)
شیرتوشیر (1351)
کیفر (1352)
خورشید در مرداب (1352)
هیاهو (1353)
مسلخ (1353)
تنها حامی (1355)
فریاد زیر آب (سیروس الوند - 1356)
برهنه تا ظهر با سرعت (1355)
مرگ یزد گرد (بهرام بیضایی - 1360)
نقطه ضعف (محمدرضا اعلامی - 1362)
سلطان و شبان (مجموعه، داریوش فرهنگ - 1362)
راه دوم (1363)
ریشه در خون (سیروس الوند - 1363)
مترسک (حسن محمدزاده - 1363)
آتش در زمستان (حسن هدایت - 1364)
اتوبوس (یدالله صمدی - 1364)
جستجو در شهر (1364)
صاعقه (1364)
ترنج (محمدرضا اعلامی - 1365)
تشکیلات (منوچهر مصیری - 1365)
طلسم (داریوش فرهنگ - 1365)
ایستگاه (یدالله صمدی - 1366)
شاید وقتی دیگر (بهرام بیضایی - 1366)
شکار (مجید جوانمرد - 1366)
گاویار (کیومرث پوراحمد - 1366)
گمشدگان (محمدعلی سجادی - 1366)
مزدوران (1366)
مکافات (منوچهر مصیری - 1366)
ویزا (بهرام ری پور - 1366)
شاخه‌های بید (امرالله احمدجو - 1367)
شب حادثه (سیروس الوند - 1367)
عروسی خوبان (محسن مخملباف - 1367)
کشتی آنجلیکا (محمدرضا بزرگ نیا - 1367)
تمام وسوسه‌های زمین (حمید سمندریان - 1368)
دستمزد (مجید جوانمرد - 1368)
دو سرنوشت (مهران تاییدی - 1368)
شب مکافات (1368)
شنا در زمستان (محمد کاسبی - 1368)
گل سرخ (حمید تمجیدی - 1368)
پرده آخر (واروژ کریم مسیحی - 1369)
عروس (بهرو افخمی - 1369)
دو فیلم با یک بلیط (داریوش فرهنگ - 1369)
آقای بخشدار (خسرو معصومی - 1370)
بهترین بابای دنیا (داریوش فرهنگ - 1370)
عشق من، شهر من (علی قوی تن - 1370)
قربانی (رسول صدرعاملی - 1370)
مار (مجید جوانمرد - 1370)
مسافران (بهرام بیضایی - 1370)
مو تو (محمدعلی نظریان - 1370)
خوش خیال (1371)
روز فرشته (بهروز افخمی - 72/1371)
تماس شیطانی (حسن قلی زاده - 1371)
آتش در خرمن (سعید حاجی میری - 1371)
افعی (محمدرضا اعلامی - 1371)
بیا با من (مهدی ودادی - 1371)
دیدار (محمدرضا هنرمند - 1372)
جنگ نفت کشها (محمدرضا بزرگ نیا - 1372)
عروسی خون (مجید جوانمرد - 1373)
روز شیطان (بهروز افخمی - 1373)
توفان (محمدرضا بزرگ نیا - 1374)
سرزمین خورشید (احمدرضا درویش - 1375)
دیپلمات (داریوش فرهنگ - 1375)
حرفه‌ای (اسماعیل فلاح پور - 1375)
مردی شبیه باران (سعید سهیلی - 1375)
پهلوانان نمی‌میرند (مجموعه, حسن فتحی، 1375)
مرسدس (مسعود کیمیایی - 1376)
جهان پهلوان تختی (بهروز افخمی - 1376)
ساحره (داود میرباقری - 1376)
قرمز (فریدون جیرانی - 1377)
معصوم (داود توحیدپرست - 1377)
فریاد (مسعود کیمیایی - 1377)
دوزن (تهمینه میلانی - 1377)
شیدا (کمال تبریزی - 1377)
ولایت عشق (مجموعه، مهدی فخیم زاده - 1378)
دستهای آلوده (سیروس الوند - 1378)
سام و نرگس (ایرج قادری - 1378)

behnam5555 01-06-2010 02:05 PM

مشاهیر ایران
 






هوشنگ مرادي كرماني
1323/6/16تاریخ تولد











هوشنگ مرداي كرماني در حال دريافت جايزه



بیوگرافی و زندگینامه

« من هوشنگ مرادی کرمانی هستم .16 شهريور ماه 1323 در روستاي سيرچ از توابع كرمان، در منتهای سختي و محروميت و فقر به دنيا آمدم، از 8 سالگي كار كرده‌‏ام ؛ از همين دوران به خواندن علاقه خاصي داشتم».

يك بار در كودكي براي خريد كتاب اقدام به خالي كردن نمك ازكاميون مي‌‏كند ، در پايان شب اگر چه با پول زحمت خود كتاب را مي‌‏خرد اما به دليل زخم‌‏هاي به وجود آمده ازسختی سنگ های نمک در دستش،براي خواندن كتاب مجبور مي‌‏شود آن را با زبان ورق بزند.
همیشه یاد آوری کودکی او را آزار می دهد،پس نوجوانی اش را در چند کلمه خلاصه می کند

«تا 15 سالگي در كرمان بودم و زندگي‌‏ام بدون پدر و مادر گذشت، زندگی پر از سختی و درد. » شاید پرسیدن از زندگی کسی که پیش تر بارها و بارها در این مورد صحبت کرده است کار چندان لازمی نباشد .

این مرد 61 ساله ؛ هوشنگ مرادي كرماني، نويسنده بزرگ داستان‌‏هاي كودك و نوجوان در 16شهريور 1323 در "سيرچ" از توابع استان"كرمان" در فقر و محروميت به دنيا آمدو سالها بعد با به تصوير كشيدن زندگي خود در داستانهايش به عنوان يكي از مطرح ترين نويسندگان آثار كودك و نوجوان در دنيا شناخته شد.
تحصيلات ابتدايي خود را در زادگاهش آغاز كرد و آن را در كرمان و بعد ها در تهران ادامه داد.

در رشته زبان انگليسي موفق به اخذ مدرك ليسانس شد.
نويسندگي را از سال 1339 در كرمان و همكاري با راديو محلي كرمان آغاز كرد، و در سال 1347 با چاپ داستان در مطبوعات فعاليت مطبوعاتي اش را گسترش داد. اولين داستانش در مجله خوشه منتشر شد که نامش " كوچه ما خوشبخت‌‏ها" بود .داستانی که حال و هواي طنز آلود داشت.در آثار بعدي خود دردها و رنج هاي زندگی اش را با رگه‌‏هايی طنزآميز به داستان تبدیل می کند .می گوید:«اين داستان‌‏ها،حاصل چنگ زدن و تلاش من در زندگي است؛ يعني من به زندگي خودم چنگ زدم و آن را به تصوير كشيدم وداستان‌‏هايم همه ريشه در زندگي من دارد. زماني كه ديدم مردم دردهاي مرا گوش نمي‌‏دهند سعي كردم آنها به زبان طنز بگويم».

اما حقيقت اين است كه گاهي دردهايش آنقدر سنگين و غير قابل تحمل است كه از تكرار و یاد آوری آنها ناتوان مي‌‏ماند و اگر چه در خلوت خود به تنهایی و شاید گریه پنها می برد، اما در آثارش به طنز و شوخي تکیه می کند تا حرف از یادش برود.
طنز در زبان مرادي كرماني گزنده ، تلخ ، عصبي، و همراه با نفرت و بدبيني نيست، بلكه ملايم و نسبتا" تلخ است .
خنده‌‏اي كه در نتيجه طنز به كار گرفته شده در زبان آثار مرادي ايجاد مي‌‏شود ، بيشتر از روي دلسوزي و ترحم است تا تحقير و تمسخر.
او زندگی دشوار و نیمی از دردهایش را دوباره مرور می کند و آنها را به شکل داستان می نویسد،درحالی که شخصیت اول بیش تر آنها خود او هستند .
"دكتر پروين سلاجقه " در كتاب «صداي خط خوردن مشق» كه به بررسي آثار مرادي پرداخته است ، در مورد شخصيت‌‏هاي داستان او چنين مي‌‏گويد :

« شخصيت‌‏ها در آثار مرادي در چهار محور قابل بررسي است . اول شخصيت‌‏هاي اصلي كه در نهايت،خود نويسنده يا گوشه‌‏هايي از وجود او هستند ....»

مرادي كرماني، بعد از ساخته شدن فيلم زندگي اش با عنوان« قصه» در نشستي كه با حضور كارگردان فيلم "مهدي جعفری" برگزار می شود، می گوید :

« آنچه در اين فيلم مي‌‏بينيد تنها 30 درصد از سختي‌‏هاي زندگي من است، مرور زندگي گذشته آزارم مي‌‏دهد».

او بخشی از زندگی و دردهایش را نه تنها در فیلم مستند زندگی اش بلکه در داستانهایش نیز پنهان می کند .
سلاجقه در كتاب خود با اشاره به سختی های زندگی مرادی می نویسند:

«مرادي ،گاهی در داستان‌‏هايش چنان از درد صحبت مي‌‏كند كه خود توان و تحمل ادامه داستان را ندارد و با گريزی ناگهانی مخاطب را به فضايی ديگر مي‌یبرد....».
مرادی با تمام رنجهایی که هنگام یاد آوری گذشته و نگارش آنها تحمل می کند عاشق نویسندگی است.
او معتقد است كه براي نوشتن خلق شده است و نه كار ديگري ؛ به همين دليل مي‌‏نويسد و از آن و دردهايش لذت مي‌‏برد؛ و پاسخ به يكي از مخاطبان داستان‌‏هاي خود كه از او می پرسد؛
با توجه به اينكه با مرور خاطرات خود براي نوشتن رنج و عذاب زيادي را تحمل مي‌‏كنيد آيا نوشتن آنها ارزش تحمل اين رنج را دارد ،

می گوید :

« براي من رنج نوشتن زيباترين رنج‌‏هاست. من به دنيا نيامده‌‏ام كه برج بسازم يا رئيس جمهور شوم. من به دنيا آمده ام كه نويسنده شوم . بهترين دوست من قلم و كاغذ است. زماني كه مي‌‏نوشتم هيچ وقت فكرنمي‌‏كردم آن قدر بزرگ شوم كه ديگران براي من دست بزنند يا براي گفت وگو به دانشگاه دعوت شوم. مهم آن بود كه خود را با نوشتن خالي مي‌‏كردم و لذت مي‌‏بردم ».

مرادي كرماني بعد از رها كردن مطبوعات نوشتن براي برنامه « خانه وخانواده» را در راديو آغازكرد ، در جایی مي‌‏گويد:

« نثر پردازي را از مجله خوشه ، ارتباط با مخاطب را از نشريات هفتگي و گفت‌‏وگو را از راديو آموخته‌‏ام».

با کوله باری از تجربه و تلاش و پشت کار اولين كتاب داستان خود « معصومه» حاوي چند قصه متفاوت و كتاب ديگري به نام « من غزال ترسيده ای هستم» را در سال 1349 يا 1350 به چاپ می رساند.
در سال 1353 اولين اتفاق مهم در زندگي نويسندگی مرادي به وجود می آید و آن خلق داستان « قصه هاي مجيد» است.
قصه‌‏هاي مجيد انعكاس زندگي حقیقی مرادی بود كه همراه با "بي‌‏بي" پیر زن مهربان ،زندگي مي‌‏كند.
او در سن 60 سالگی پس از مطلع شدن از سالروز تولدش در پاسخم که می پرسم ؛

به كدام يك از آثارتان بيشتر علاقه داريد؟

می گوید:

« من به تمام آثارم علاقه دارم و نمي‌‏توانم آن‌‏ها را از هم جدا كنم، اما چيزي را كه شايد خيلي‌‏ها به آن توجه نكرده‌‏اند، اين است كه من اكنون 60 سال دارم و "قصه‌‏هاي مجيد" 30 سال؛ اثري كه در سال 1353 آن را خلق كردم».

اما اولين جايزه نويسندگی اش به خاطر" بچه هاي قاليبافخانه" بود كه در سال 1359 جايزه نقدي شوراي كتاب كودك و جايزه جهانی اندرسن در سال 1986 را به او اختصاص داد.

اين داستان سرگذشت كودكاني را بيان مي‌‏كند كه به خاطر وضع نابسامان زندگي خانواده مجبور بودند در سنين كودكي به قالیبافخانه ها بروند و در بدترين شرايط به كار بپردازند.
درمورد نوشتن این داستان می گوید:

« براي نوشتن اين داستان ماه‌‏ها به كرمان رفتم و در كنار بافندگان قالی نشستم تا احساس آنها را به خوبي درك كنم».


استفاده از ضرب المثل‌‏ها و آداب و رسوم عامه، كاربرد واژ گان محاوره‌‏اي ، آميختگي نظم و نثر از ويژگي‌‏هاي بارز آثار هوشنگ مرادي كرماني است كه در آخرين آثارش مانند « مثل ماه شب چهارده» و «نه ترو نه خشك» نيز ديده مي‌‏شود.
بي ترديد مرادی كرماني شناخته شده‌‏ترين چهره ادبيات كودك و نوجوان ايران درجهان است،خواه در ميان متخصصان و جشنواره‌‏ها و خواه در ميان نو جوانان و كتاب خوان ها و كارگردان سينما و تلويزيون كه علاقه ويژه‌‏اي به ساخت فيلم از قصه‌‏هايش نشان مي‌‏دهند. درخشش مرادي كرماني در جشنواره‌‏هاي مختلف و ترجمه آثار او موفقيتی بزرگ برای ادبيات كودك و نوجوان ايران محسوب مي‌‏شود و قصه‌‏های وی نقشی اساسی در تثبيت جايگاه و وجهه جهانی ادبيات كودك ايران دارد .

كرماني در سال 1992 از سوي داوران جايزه جهاني هانس كريستين اندرسن ، برلين به دليل تاثيرعميق و گسترده در ادبيات كودكان جهان به عنوان نويسنده برگزيده سال 1992 انتخاب شد.
وي همچنين عنوان نويسنده برگزيده كشور كاستاريكا - جايزه خوزه مارتيني نويسنده و قهرمان ملي آمريكاي لاتين را در سال 1995 میلادی از آن خود كردآثار منتشر شده از اين نويسنده شناخته شده بدين شرح است :


-داستان: معصومه / من غزال ترسيده‌‏اي هستم/قصه‌‏هاي مجيد / بچه‌‏هاي قالي بافخانه/ نخل /چكمه/ داستان آن خمره /مشت برپست/ تنور/ مهمان مامان / مرباي شريين/ لبخند انار ( مجموعه داستان) / مثل ماه شب چهارده / نه ترو نه خشك/ شما که غریبه نیستید (خاطرات).-فيلمنامه : كاكي/ تيك تاك/ كيسه برنج.-نمايشنامه‌‏ها : كبوترتوي كوزه / پهلوان و جراح/ ماموريت ( تلويزيوني) .--اقتباس سينمايي:1-داستان صنوبر( بيگانه) ، محصول افغانستان2- قصه‌‏هاي مجيد ( چهارده داستان)يازده فيلم تلوزيوني و سه فيلم سينمايي ، كارگردان كيومرث پوراحمد.3- خمره ( فيلم سينمايي)كارگردان: ابراهيم فروزش.4- چكمه ( فيلم سينمايي) كارگردا ن: محمد علي طالبي .5-مهمان مامان( فيلم سينمايي) كارگردا ن : داريوش مهرجويي.6- تنور( فيلم سينمايي) كارگردان : محمد علي طالبي. 7- مثل ماه شب چهارده ، 11 قسمت سریال تلویزیونی ، یک فیلم سینمایی(کارگردان: محمد علی طالبی )



behnam5555 01-06-2010 02:11 PM

مشاهیر ایران
 
<B>





پرويز دوايي

تاریخ تولد
1314 شمسي


بیوگرافی و زندگینامه



پرويز دوايي متولد 1314 و فارغ التحصيل دانشكده ادبيات دانشگاه تهران در رشته زبان انگليسي است.


تسلط او بر زبان انگليسي موجب شد تا در ترجمه مقاله، متن گفت و گوي فيلم ها براي دوبله فعال باشد.



«راز كيهان»، «در ستايش سريال»، «سيري در سينماي ژاپن»، «فن سناريونويسي»، «فرهنگ واژه هاي سينمايي»، «سينما به روايت هيچكاك» و «بچه هاليوود» ... شماري از آثار ترجمه شده توسط دوايي هستند.



حاصل احاطه او بر زبان فارسي چند داستان كوتاه و انبوهي نقد و مقاله است كه همگي با زباني شيرين نوشته شده است.



«بازگشت يك سوار» نقل خاطرات و واگويي زندگي سينمايي دوايي در دوره كودكي و نوجواني است.


او علاقه خود را به سينما و ادبيات در دهه 1340 و آغاز دهه 1350 با نوشتن مقاله نقد سينمايي و ترجمه مقاله هايي درباره سينما و مشاركت درباره نوشتن فيلمنامه هاي سينمايي مثل «پروانه» يا «قدرت عشق» (ماردوك الخاص و روبرت اكهارت، 1347) و «هنگامه» (ساموئل خاچيكيان، 1347) و فيلم هاي كوتاه مثل «پسر شرقي» (مسعود كيميايي، 1354)، «ملك خورشيد» (علي اكبر صادقي، 1354)، «بهارك» (اسفنديار منفردزاده، 1355) و «لباسي براي عروسي» (عباس كيارستمي، 1355) با شور و شيفتگي كم نظيري نشان داده است.



دوايي نقدهايش را در مجله هاي سياه و سپيد، فردوسي، ستاره سينما، فيلم و هنر سينماي نو، نگين، بامشاد، هنر سينما، فرهنگ و زندگي، رودكي تماشا، فصل نامه فيلم، روشنفكر و سينما مي نوشت و هرگاه كه امضاي پرويز دوايي را نمي خواست، زير نوشته هايش را پ، پيك، پيام، پرويز، پ.د، پيرايه، پرويز شيوايي، پيمان و پندار و پژواك امضا مي كرد.


دوايي دبير جشنواره فيلم كودكان و نوجوانان بود و قبل از آنكه در سال 1351 براي خدمت به كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان منتقل شود كارمند روابط عمومي وزارت دارايي بود.



او آخرين مقاله مطبوعاتي اش را در سال 1353 در مجله سياه و سپيد با عنوان «خداحافظ رفقا» نوشت و سپس براي يك دوره آموزشي به چك و اسلواكي رفت و همان جا ماندگار شد. نخستين نوشته هاي دوايي در مجله ستاره سينما (1333) چاپ شد و تا سالي كه از ايران رفت به طور فعال و پيگير درباره سينما، اهالي سينما و فيلم ها نقد و مقاله نوشت.



او همان قدر كه از فيلم ها و فيلمسازان موسوم به موج نو حمايت مي كرد در قبال سينماي موسوم به روشنفكرانه يا سكوت مي كرد يا به نفي آن مي پرداخت. دوايي به درك و دريافت هاي حسي از فيلم ها و تاثيرهاي احساسي فيلم ها بر بيننده بسيار اهميت مي داد و نقدهايي را كه بر فيلم هاي مورد علاقه اش مي نوشت با لحني شاعرانه و پراحساس مي آميخت. نقد طولاني او بر فيلم «سر گيجه هيچكاك» (در نشريه فيلم، 1341) از اين حيث يك نمونه است و جمله آخرش در نقدي بر فيلم «پستچي» (داريوش مهرجويي، 1351) بسيار روشنگر است؛ جمله اي با اين مضمون كه پستچي فيلم خوبي است، اما نمي توان آنرا دوست داشت.




behnam5555 01-16-2010 02:36 PM

جمشيد مشايخي
 

جمشيد مشايخي





تاریخ تولد
1313 شمسي


بیوگرافی


متولد 1313 در تهران.

تحصيل تاسال سوم دانشكده هنرهاي زيبا دانشگاه تهران.

شروع فعاليت در سينما بافيلم كوتاه جلد ماه.

فيلم شناسی:

• شكوه بازگشت (1371)
• راز چشمه سرخ (1371)
• ماه عسل (1371)
• آلما (1371)
• كوسه ها (1373)
• حالا چه شود؟ (1373)
• مجازات (1373)
• راه افتخار (1373)
• روز واقعه (1373)
• بي قرار (1374)
• اشك و لبخند (1374)
• اعاده امنيت (1374)
• سلام به انتظار (1374)
• حريف دل (1375)
• حرفه اي (1375)
• تنها (1376)
• بادام هاي تلخ (1377)
• كميته مجازات (1377)
• طهران روزگار نو (1378)
• كاغذ بي خط (1380)
• خانه اي روي آب (1380)
• شمعي در باد (1382) • آوار (1364)
• پدر بزرگ (1364)
• گمشده (1364)
• ستاره دنباله دار (1364)
• گرد باد (1364)
• حريم مهرورزي (1365)
• تصوير آخر (1365)
• سراب (1365)
• ملاقات (1365)
• طلسم (1365)
• تحفه ها (1366)
• سيمرغ (1366)
• مكافات (1366)
• سايه هاي غم (1366)
• سرب (1366)
• شاخه هاي بيد (1367)
• دخترك كنار مرداب (1368)
• رانده شده (1368)
• چون ابر در بهاران (1369)
• ملك خاتون (1369)
• گالان (1369)
• دندون طلا (1370)
• خانواده كوچك ما (1370)
• دلاوران كوچه دلگشا (1371) • خشت و آينه (1344)
• قيصر (1348)
• گاو (1348)
• آسمون بي ستاره (1350)
• پل (1350)
• سه تا جاهل (1350)
• شكار انسان (1350)
• فرياد (1350)
• مردان خشن (1350)
• آب نبات چوبي (1351)
• چشمه (1351)
• نفرين (1352)
• شازده احتجاب (1353)
• ذبيح (1354)
• ماه عسل (1355)
• سوته دلان (1356)
• ماهي ها در خاك مي ميرند (1356)
• گفت هر سه نفرشان (1359)
• دادا (1361)
• تفنگدار (1361)
• كمال الملك (1362)
• خانه عنكبوت (1362)
• پيراك (1363)
• گل هاي داودي (1363)
و........


behnam5555 01-16-2010 02:46 PM


رقيه چهره آزاد






تاریخ تولد

1286 تهران



تاریخ درگذشت
1373



آرامگاه : قطعه هنرمندان بهشت زهرا تهران










بیوگرافی و زندگینامه

دارای مدرک تحصیلی دیپلم.


شروع فعالیت از سال 1310 با تئاتر.

سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن از هشتمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم مادر (1368)

بخشی از فیلم شناسی
طوفان زندگی (1327)
دستکش سفید (1330)
پریچهر (1330)
سایه (1338)
آقا جنی شده (1338)
عروسک پشت پرده (1339)
بچه ننه (1339)
کی به کیه (1339)
دختر همسایه (1340)
آهنگ دهکده (1340)
علی واکسی (1340)
دخترها این طور دوست دارند (1340)
طلای سفید (1341)
نصیب و قسمت (1341)
ساحل دور نیست (1341)
مسافری از بهشت (1342)
عروس فرنگی (1343)
دختر ولگرد (1343)
مرخصی اجباری (1344)
شاهنامه آخرش خوشه (1345)
رگبار (بهرام بیضایی - 1351)
سوته دلان (علی حاتمی - 1356)
زنده باد ... (1358)
ارثیه (1367)
مادر (علی حاتمی - 1368)
راز کوکب (کاظم معصومی - 1368)
عروس (بهروز افخمی - 1369)
سکوت (علی سجادی حسینی - 1369)
عشق من، شهر من (علی قوی تن - 1370)
دلشدگان (علی حاتمی - 1370)
آن ها هیچ کس را دوست ندارند (جعفر سیمایی - 1372)
الو! الو! من جوجوام! (مرضیه برومند - 1372)
سه مرد عامی (1372)
زمین آسمانی (محمدعلی نجفی - 1373)


منبع : www.iranactor.com


behnam5555 01-16-2010 03:25 PM

نعمت اله گرجي

تاریخ تولد9/1/1305

تاریخ درگذشت

17/1/1379


http://www.yadeyar.ir/image/gorji.jpg
تهران - بهشت زهرا - قطعه هنرمندان



http://www.sourehcinema.com/WebGalle...B-1CA9A7AC1563

زندگينامه

متولد 1305 در تهران. مرگ: هفدهم فروردين ماه 1379 به دليل بيماري ريوي. در جواني به دليل علاقه اش به نمايش هاي سياه بازي، به گروه هاي سيار اين نمايش ها پيوست و مدتي را به اجراي نمايش در شهرستان ها گذراند. پس از بازگشت به تهران، در تئاترهاي جامعه باربد، نصر و دهقان فعاليت كرد. بازي در مجموعه هاي تلويزيوني در اوايل دهه 1350 از جمله «قصه عشق» و «تلخ و شيرين» موجب شهرت او در اين زمينه شد. پس از انقلاب فعاليتش در اين زمينه گسترده تر شد و در مجموعه هاي بسياري از جمله «هزاردستان»، «شاه دزد» و «اين خانه دور است» ظاهر شد. نخستين حضورش در سينما بازي در فيلم «گردباد زندگي» (نظام فاطمي،1347) بود. برخي ديگر از فيلم هاي او در دهه 1350 عبارتند از: «كاكو»، «تپلي» (رضا ميرلوحي)، «علي كنكوري» (مسعود اسداللهي)، «ممل آمريكايي» (شاپور قريب) و «گوزن ها» (مسعود كيميايي). ماندگارترين نقش آفريني شادروان گرجي در سال هاي اخير، بازي كوتاه ولي به يادماندني اش در نقش باغبان در فيلم زيباي «درخت گلابي» (داريوش مهرجويي، 76) بود.




۱ - تهران روزگار نو (۱۳۷۸)
۲ - شراره (۱۳۷۸)
۳ - درخت گلابي (۱۳۷۶)
۴ - سرحد (۱۳۷۵)
۵ - فصل پنجم (۱۳۷۵)
۶ - روز ديدني (۱۳۷۳)
۷ - روسري آبي (۱۳۷۳)
۸ - آخرين خون (۱۳۷۲)
۹ - تابع قانون (۱۳۷۱)
۱۰ - شهر در دست بچه ها (۱۳۷۰)
۱۱ - آواي دريا (۱۳۶۹)
۱۲ - بازي تمام شد (۱۳۶۸)
۱۳ - دخترم سحر (۱۳۶۸)
۱۴ - عبور از غبار (۱۳۶۸)
۱۵ - تفنگ هاي سحرگاه (۱۳۶۷)
۱۶ - ستاره و الماس (۱۳۶۷)
۱۷ - شكار (۱۳۶۶)
۱۸ - محكومين (۱۳۶۶)
۱۹ - تصوير آخر (۱۳۶۵)
۲۰ - حريم مهرورزي (۱۳۶۵)
۲۱ - شبح كژدم (۱۳۶۵)
۲۲ - طغيان (۱۳۶۴)
۲۳ - مدار بسته (۱۳۶۴)
۲۴ - مدرك جرم (۱۳۶۴)
۲۵ - مردي كه موش شد (۱۳۶۴)
۲۶ - حادثه (۱۳۶۳)

http://www.sourehcinema.com/WebGalle...E-7A8D45FBA4DE

۲۷ - راه دوم (۱۳۶۳)
۲۸ - ريشه در خون (۱۳۶۳)
۲۹ - شب شكن (۱۳۶۳)
۳۰ - مشت (۱۳۶۳)
۳۱ - يك روز گرم (۱۳۶۳)
۳۲ - ملخ زدگان (۱۳۶۲)
۳۳ - عصيانگران (۱۳۶۰)
۳۴ - قديس (۱۳۶۰)
۳۵ - مسافر شب (۱۳۵۹)
۳۶ - بر فراز آسمانها (۱۳۵۷)
۳۷ - تشنه باران (۱۳۵۷)
۳۸ - تكيه بر باد (۱۳۵۷)
۳۹ - اشك رقاصه (۱۳۵۶)
۴۰ - تازه عروس (۱۳۵۶)
۴۱ - جاني و تپل (۱۳۵۶)
۴۲ - جمعه (۱۳۵۶)
۴۳ - خاتون (۱۳۵۶)
۴۴ - خدا قوت (۱۳۵۶)
۴۵ - شب آفتابي (۱۳۵۶)
۴۶ - شب زخمي (۱۳۵۶)
۴۷ - گل هاي كاغذي (۱۳۵۶)

http://www.sourehcinema.com/WebGalle...3-BD243CF47716

۴۸ - همكلاس (۱۳۵۶)
۴۹ - واسطه ها (۱۳۵۶)
۵۰ - بي گناه (۱۳۵۵)
۵۱ - پسرك (۱۳۵۵)
۵۲ - پشمالو (۱۳۵۵)
۵۳ - رامشگر (۱۳۵۵)
۵۴ - شير خفته (۱۳۵۵)
۵۵ - قاصدك (۱۳۵۵)
۵۶ - آلوده (۱۳۵۴)
۵۷ - انگشت نما (۱۳۵۴)
۵۸ - بابا خالدار (۱۳۵۴)
۵۹ - تعصب (۱۳۵۴)
۶۰ - چشم انتظار (۱۳۵۴)
۶۱ - حسرت (۱۳۵۴)
۶۲ - خداحافظ كوچولو (۱۳۵۴)
۶۳ - مرد شرقي و زن فرنگي (۱۳۵۴)
۶۴ - ممل آمريكايي (۱۳۵۴)
۶۵ - همسفر (۱۳۵۴)
۶۶ - الكي خوش (۱۳۵۳)
۶۷ - تهمت (۱۳۵۳)
۶۸ - زير پوست شب (۱۳۵۳)
۶۹ - سازش (۱۳۵۳)
۷۰ - گروگان (۱۳۵۳)
۷۱ - گوزنها (۱۳۵۳)
۷۲ - ماشين مشتي ممدلي (۱۳۵۳)
۷۳ - مواظب كلات باش (۱۳۵۳)
۷۴ - آقاي جاهل (۱۳۵۲)
۷۵ - پاپوش (۱۳۵۲)
۷۶ - تنگسير (۱۳۵۲)
۷۷ - خاك (۱۳۵۲)
۷۸ - در آخرين لحظه (۱۳۵۲)
۷۹ - شورش (۱۳۵۲)
۸۰ - طاهر (۱۳۵۲)
۸۱ - علي كنكوري (۱۳۵۲)
۸۲ - غول (۱۳۵۲)
۸۳ - محبوب بچه ها (۱۳۵۲)
۸۴ - مصطفي لره (۱۳۵۲)
۸۵ - پدر كه ناخلف افتد (۱۳۵۱)
۸۶ - تپلي (۱۳۵۱)
۸۷ - حسن سياه (۱۳۵۱)
۸۸ - خانواده سركار غضنفر (۱۳۵۱)
۸۹ - شير توشير (۱۳۵۱)
۹۰ - كاكو (۱۳۵۰)
۹۱ - غم ها و شادي ها
۹۲ - يك مرد يك شهر (۱۳۵۰)
۹۳ - گردباد زندگي (۱۳۴۷)

deltang 02-16-2010 06:36 PM

زندگینامه ی لویی پاستور


تولد لویی پاستور
"لویی پاستور" ، کاشف بزرگ جهان ، در 27 دسامبر سال 1822 در شهر دول ، از شهرهای فرانسه ، پا به عرصه حیات نهاد.
کسب علم و دانش
لویی پاستور ، با اینکه در یک خانواده تهیدست متولد شد و پدرش هم به کار دباغی مشغول بود، با اینحال توانست تحصیلات خود را با استعدادی درخشان به پایان برساند. پاستور درجه لیسانس خود را از کالج سلطنتی Besancon گرفته، پس از اخذ دکترا در سن 26 سالگی ، در سال 1848 به سمت استاد شیمی دانشگاه استراسبورگ انتخاب گردید و در سال 1857 به سمت ریاست آکادمی علوم ( میل ) انتخاب شد.
او همچنین عضو اصلی فرهنگستان فرانسه بود و مجلس ، ماهانه 25000 دلار مقرری برای او تعیین کرده بود.
آغاز فعالیتهای پاستور و کشف مفهوم انانتیومری
پاستور در سال 1848 در مدرسه نرمال در پاریس ، آزمایشهایی را انجام داد. همان آزمایشها چند سال بعد ، او را بر آن داشت که پیشنهادی را مطرح کند که اساس و مبنای شیمی فضایی است. او برای کشف تجربه در بلور نگاری ، مشغول تکرار کارهای یک شیمیدان دیگر روی نمکهای تارتریک اسید بود. در این آزمایشها او چیزی را دید که قبلا کسی به آن توجه نکرده بود. سدیم آمونیوم تارترات غیر فعال نوری به صورت مخلوطی از دو نوع بلور متفاوت وجود دارد که تصویر آینهای یکدیگرند.
او با استفاده از یک ذرهبین و یک پنس ، با دقت و کوشش فراوان ، مخلوط را به دو توده کوچک مجزا کرد. یکی ، بلورهای راست دست و دیگری ، چپ دست. اگرچه مخلوط اصلی از نظر تاثیر نور قطبی ، غیر فعال بود، لیکن هر قسمت از بلورها که در آب حل میشدند، از خود فعالیت نوری نشان میدادند. به علاوه ، چرخش ویژه هر دو محلول دقیقا باهم برابر اما با علامت مخالف بود.
یکی از محلولها نور پلاریزه مسطح را به راست و محلول دیگر به همان مقدار به طرف چپ میچرخاند. این دو مخلوط در سایر خصوصیات کاملا مشابه هم بودند. از آنجا که اختلاف در چرخش نوری در محلول مشاهده شد، پاستور نتیجه گرفت که این اختلاف به مولکولها مربوط بوده، به بلور بستگی ندارد. وی پیشنهاد نمود که مولکولهایی که آن بلورها را تشکیل میدادند، مانند خود بلورها تصویر آینهای یکدیگرند.
بنابراین ، پاستور وجود ایزومرهایی را پیشنهاد کرد که ساختمان آنها فقط از نظر تصویر آینهای و خواص آنها فقط در جهت چرخاندن نور پلاریزه متفاوت بود و به این ترتیب ، مفهوم انانتیومری توسط پاستور کشف شد.
کشف میکروب توسط پاستور
پاستور از اینکه میدید مواد آلی ، نور قطبی را منحرف میسازد، حدس زد که باید موجودات زنده ریزی در این کار دخالت داشته باشند. چون به مطالعه میکروسکوپی پرداخت، مشاهده کرد که تخمیر شیره چغندر ، نتیجه عمل موجودات بسیار ریزی میباشد که به شکل کپک است و در تخمیر ناقص همین کپک با کپک دیگر ، تولید جوهر شیره مینماید. این بود که عنوان کرد برای جلوگیری از عمل موجودات مزاحم که مانع تخمیر میشوند، باید آن را جوشاند.
پاستور عقیده داشت که اگر شراب در معرض هوا باشد، ترش شده، تبدیل به سرکه میشود. این نظریه ، منجر به کشف یکی از بزرگترین معماهای عالم گردید و آن ، وجود جهان موجودات بسیار ریز بود که میکروب نام دارد. پاستور ، نظریه بوجود آمدن خودبخودی را رد کرد. او ، نتیجه این مطالعه را در سوم اوت 1857 به آکادمی علوم داد و ثابت نمود که مخمر احتیاج به کنتزل دارد تا بتواند زندگی نماید و اظهار داشت که شیر مانند شراب ، ترش نمیگردد، مگر اینکه موجودات ریزی به داخل آن راه یابند و همین موجودات ، اگر بوسیله جوشاندن و حرارت دادن از بین بروند، دیگر نه چیزی تولید میشود و نه عمل تبخیر صورت میگردد.
پاستور اعلام داشت که عامل بسیاری از امراض ، همین موجودات ذرهبینی میباشند و با این اکتشاف ، بزرگترین خدمت را به بشریت کرد.
اثبات چرخه حیات
پاستور ، موضوع اینکه ««هر چیز که نابود میشود، از طرف دیگر بوجود میآید»» را که لاوازیه حدس زده بود، بر پایه و اساس محکم علمی متکی ساخت و وی اظهار داشت که بعد از مرگ ، موجودات ذرهبینی که روی نعش قرار دارند، از فقدان هوا استفاده کرده و به زاد و ولد میپردازند و نعش را تجزیه کرده و متعفن میسازند. آنگاه مواد حاصل از تجزیه جسم مرده ، به مصرف تغذیه حیوانات و نباتات دیگر میرسد و به این طریق به حیات ادامه میدهند.
اکتشافات دیگر پاستور
پاستور ، در سال 1881 ، واکسن سیاهزخم را برای علاج قطعی بیماری گوسفندان کشف نمود. بعد از آن ، برای درمان بیماری هاری مطالعه فراوان نموده، نتیجه مطالعات خود را در سال 1885بر روی انسان آزمایش نمود و موفق شد که انسان را از آن تاریخ به بعد ، از مرض هاری نجات دهد. همچنین تحقیقات زیادی را در مورد عمل باکتریها از جمله انگور به شراب نمود.
مرگ پاستور
پاستور در سال 1895 ، در حومه پاریس درگذشت و جسد وی در محل انستیتو پاستور به خاک سپرده شد

deltang 02-16-2010 06:38 PM

پروفسور محمود حسابی


http://forum.pacyrus.com/attachment....1&d=1266248905


زنده ياد دكتر محمود حسابي(1371 – 1281) فيزيكدان ايراني، در تهران زاده شد . پدر و مادرش از مردم تفرش بودند. خانوادهء او به كارهاي دولتي و سياسي اشتغال داشتند و آثار خدمات آباداني مانند قنات و مسجد از جد ايشان در تهران موجود است.
محمود چهار ساله بود كه پدربزرگش سفير ايران در عراق شد و همراه خانواده اش به بغداد رفت. پس از دو سال توقف در آن شهر با خانواده به دمشق رفتند و سال بعد به بيروت منتقل شدند. تحصيلات ابتدايي را در هفت سالگي در مدرسه فرانسوي بيروت آغاز كرد و در آن جا با زبان فرانسه آشنا شد. تحصيلات متوسطه خود را در كالج امريكايي بيروت گذراند و در سال 1299 شمسي ايسانس ادبيات و علوم خود را از دانشگاه امريكايي بيروت گرفت. در 19 سالگي درجه*ي مهندسي راه و ساختمان را از دانشكده*ي مهندسي بيروت دريافت كرد و بخشي از برنامه آموزشي پزشكي دانشگاه بيروت را نيز گذراند.
در 1303 پس از اخذ دانشنامه*هاي ستاره*شناسي و نجوم و زيست*شناسي از دانشگاه امريكايي بيروت عازم فرانسه شد. در سال 1304 درجه*ي مهندسي برق را از دانشكده*ي برق ( اكول سوپريور دو الكتريسيته) و در 1305 مدرك تحصيلات معدن مدرسه*ي عالي معدن پاريس را دريافت كرد. تحصيلات رسمي دكتر حسابي در سال 1306 با اخذ درجه*ي دكتراي فيزيك از دانشگاه سوربن فرانسه خاتمه يافت.
او در مدت تحصيل خود زبان هاي عربي، انگليسي، فرانسه و آلماني را آموخته بود به طوري كه مي توانست از نوشته هاي علمي و فني آن*ها به خوبي استفاده كند . در ضمن تحصيل رسمي در چند رشته ورزشي از جمله شنا موفقيت*هايي كسب كرد.
بازگشت به ايران
دكتر حسابي در سال 1306 به ايران بازگشت و در وزارت فوايد عامه (وزارت راه و ترابري) به عنوان مهندس راه*سازي به استخدام دولت درآمد. يك سال بعد مدرسه*ي مهندسي وزارت به كوشش او تأسيس شد و بخشي از تدوين نظام*نامه آن را خود به عهده گرفت. در همين سال نقشه*ي ساختماني راه ساحلي سراسري ميان بندرهاي خليج فارس، از بوشهر تا بندر لنگه را تهيه كرد.
در سال 1307 به سبب افزايش مدرسه*هاي متوسطه و احتياج به معلم براي تدريس در آن*ها ، دارالمعلمين عالي را تأسيس شد . دكتر حسابي در قسمت علمي اين مؤسسه در رشته*ي فيزيك و شيمي به تدريس فيزيك پرداخت. دارالمعلمين عالي در سال 1321 به دانش*سرا تغيير نام يافت و دكتر حسابي همچنان به تدريس در آن مؤسسه تربيتي مشغول بود.
در سال 1313 دانشگاه تهران را با همكاري جمعي از فرهنگ*پروران تأسيس كرد و دانشكده فني را بنيان نهاد و مدت دو سال رياست دانشكده*ي فني و تدريس در آن را برعهده داشت. پس از مدتي دانشكده علوم دانشگاه تهران را بنيان نهاد. رياست اين دانشكده از 1321 تا 1327 و از 1330 تا 1336 به عهده ايشان بود. از آغاز كار دانشكده علوم تدريس بعضي از درس*هاي فيزيك را عهده*دار بود تا آن كه شاگرداني كه خود تربيت كرده بود به مقام استادي رسيدند و ايشان فقط به تدريس اپتيك پرداختند.
آثار و خدمات
دكتر حسابي كه در يك خانواده با فرهنگ ايراني و مسلمان تربيت شده بود، با فرهنگ مغرب زمين نيز آشنا شد و توانست با شايستگي از امكانات موجود استفاده كند و خود را پرورش دهد و آن گاه توانايي*هاي خود را در جهت سازندگي به كار گيرد. آثار و خدمات دكتر حسابي در عمر طولاني و مؤثرشان عبارت از تربيت مستقيم چند هزار مهندس، استاد و دبير فيزيك، پايه*گذاري چند نهاد علمي و فني، تأليف و انتشار چندين كتاب و مقاله*ي علمي.
سراسر زندگي دكتر محمود حسابي در جريان آموزش و پرورش كشور بود. او بيش از شصت سال به آموزش فيزيك اشتغال داشت. نكته*سنجي ، واقع*نگري ، ژرف*نگري علمي و تعمق و تفكر علمي را در جامعه علمي ما پايه*گذاري كرد. او به كار معلمي خود عشق مي ورزيد و هيچ گاه از جستجو و كاوش باز نمي ايستاد. دكتر حسابي در كلاس*هاي خود فقط مفاهيم علمي را انتقال نمي*داد بلكه كوشش مي*كرد كه در دانشجويان عشق و علاقه به علم*آموزي و كاوشگري به وجود آيد و مهارت*هاي لازم را كسب نمايند.
در سال 1366 در كنگره*ي شصت سال فيزيك كه به مناسبت بزرگداشت استاد برپا شد از خدمات ايشان به عنوان پدر فيزيك ايران قدرداني شد. از كارهاي مهم او، نخستين نقشه*برداري از راه ساحلي سراسري بندر*هاي ميان خليج فارس، نخستين راه تهران به شمشك، ساختن نخستين راديو در كشور، بنيانگذاري مؤسسه*ي ژئوفيزيك، تأسيس سازمان انرژي اتمي، ايجاد نخستين دستگاه هواشناسي، پايه*گذاري انجمن موسيقي ايران، عضويت در تأسيس فرهنگستان زبان ايران،* تدوين قانون تأسيس دانشگاه، تشكيل مؤسسه استاندارد، پايه*گذاري نخستين مدرسه*ي عشاير در ايران در لرستان، پايه گذاري مرکز مخابرات اسد آباد، تاسيس نخستين مرکز مدرن تعقيب ماهواره در شيراز، نصب و راه اندازي نخستين دستگاه راديولوژي در ايران، تاسيس نخستين بيمارستان خصوصي در تهران به نام بيمارستان گوهرشاد، تاسيس مرکز عدسي سازي در دانشكده علوم تهران و ايجاد نخستين رصدخانه*ي جديد در ايران از كارهاي اوست.
دكتر حسابي در سال 1310 انجمن فيزيك ايران را تشكيل داد و از همان زمان به عضويت انجمن فيزيك اروپا، امريكا فرانسه و آكادمي علوم نيويورك درآمد. در سال 1314 عضو پيوسته*ي فرهنگستان ايران شد. در 1313 عضو شوراي دانشگاه بود. علاوه بر اين عضو شوراي عالي فرهنگ، عضو انجمن اصطلاحات علمي، رئيس پژوهش* فضاي ايران در هنگام تشكيل آن و رئيس انجمن ژئوفيزيك ايران به هنگام تشكيل آن بود. در بسياري از كنفرانس*هاي علمي شركت داشت و با بسياري از نامداران جهان علم در ارتباط بود.
فعاليت*هاي سياسي
دكتر حسابي علاوه بر فعاليت*هاي علمي و كارهاي تحقيقاتي در امور سياسي و اداري و قانونگذاري كشور نير مؤثر بود. ايشان عضو هيأتي بود كه از شركت نفت انگليس خلع يد كرد و نخستين رئيس هيأت مديره و مدير عامل شركت ملي نفت ايران شد. در سال 1330 به وزارت فرهنگ ايران در دولت مصدق منصوب شد. پس از آن به مجلس سنا راه يافت و تا سال 1342 در اين سمت باقي ماند. او با طرح قرار داد ننگين کنسرسيوم و کاپيتولاسيون و نيز با عضويت دولت ايران در قرارداد سنتو در مجلس مخالفت كرد.
نگارش و پژوهش
نوشته هاي دكتر حسابي شامل 21 كتاب ، رساله و مقاله است. اين نوشته*ها در سه زمينه*ي فيزيك، زبان فارسي و پژوهش*هاي فرهنگي است. در موضوع فيزيك ، علاوه بر رساله*ي دكتري درباره*ي حساسيت سلول*هاي فوتوالكتريك (1927 ) شش جلد كتاب و شش مقاله منتشر كرده*اند.
عنوان كتاب*ها*ي فيزيك عبارتند از:
1. كتاب فيزيك دوره اول متوسطه 1318
2. كتاب ديدگاني فيزيك دانشگاه تهران 1340
3. نگره كاهنربايي 1345
4. فيزيك حالت جامد 1348
5. ديدگاني كوانتيك 1358
6. الكتروديناميك (1945) Essaid Interpretation des Ondes de Broylie
عنوان مقاله*هاي فيزيك عبارتند از:
1. تفسير امواج دو بر در شش رساله با عنوان A Strain Theory of Matter ، دانشگاه تهران 946 .
2. درباره*ي ماهيت ماده.
3. مقاله*اي درباره*ي پيشنهاد تفسير قانون جاذبه*ي عمومي نيوتون و قانون ميدان الكتريكي ماكسول چاپ شده در گزارش ذرات اصلي در دانشگاه كمبريج انگليس 1946 .
4. مقاله*اي درباره*ي ذرات پيوسته Continuous چاپ شده به وسيله**ي آكادمي علوم امريكا 1947 .
5. مقاله*اي درباره*ي مدل بي*نهايت گسترده در نشريه*ي فيزيك فرانسه.
6. رساله*اي درباره*ي نظريه ذره*هاي بي*نهايت گسترده دانشگاه تهران 1977 .

مهم*ترين دستاورد علمي
كتاب*هايي كه دكتر حسابي تأليف كرده*اند، داراي آخرين آگاهي*هاي علمي به دست آمده تا زمان تأليف هر كتاب است. از نظر نويسنده مهم*ترين كاري كه در طول عمرش انجام داده است كاربر نظريه*ي بي*نهايت گسترده بودن ذرات است. خلاصه اين نظريه آن است كه هر ذره بيشتر در يك نقطه متراكم است، ولي مقدار اندكي از آن در تمام فضا گسترده است .

خدمات فرهنگي
پژوهش*هاي فرهنگي استاد شامل رساله*ي راه ما ( 1935 )، كتاب نام*هاي ايراني(1319) و رساله*اي درباره*ي فيزيك جديد و فلسفه*ي ايران باستان است. در زمينه*ي زبان،*كتاب*هاي وندها و گهواره*هاي فارسي (1368)، فرهنگ حسابي 372 ، رساله*ي توانايي زبان فارسي (1350) از آثار ماندني در فرهنگ فارسي هستند. دكتر حسابي در كتاب وندها و گهواره*هاي فارسي مي نويسد: "زبان فارسي يكي از زبان*هاي هند و اروپايي است. اين زبان*ها داراي ريشه*هاي مشتركي هستند و از هندوستان و ايران و كشورهاي اروپا تا جزيره*ي ايسلند گسترش دارند. اين زبان*ها از نوع زبان*هاي تحليلي و دپسا مي*باشند( Analytic and Agglutmating ). در ساختمان اين زبان*ها دو جزء وجود دارد. يكي ريشه*ها و ديگري وندها. ريشه*ها شامل فصل و اسم و صفت*اند و وندها شامل پيشوند و پسوند. از تركيب اين دو جزء واژه ها ساخته مي شوند. مثلأ واژه (پيشرفت) از دوسيدن ( الساق) ريشه (رفتن) به پيشوند (پيش ) ساخته شده است و واژه ( گفتار ) از ريشه گفتن و پسوند ( آر) ساخته شده است." شماره واژه*هايي كه با چند ريشه و پسوند و چند پيشوند مي توان ساخت بسيار زياد است. با 1500 ريشه و 150 پسوند مي شود 225000= 150×*1500 واژه ساخت . با تركيب اين 225000 واژه با 200 پسوند مي شود 45000000= 200× 225000 (چهل و پنج ميليون) واژه ديگر ساخت. در فارسي تركيب هاي فراوان ديگري هم هست كه به اين شماره افزوده مي شود. مانند تركيب اسم با صفت چون ( روش اول ) و پيوند اسم با اسم چون ( خردپيشه ) و فعل با صفت چون و فعل با فعل چون ( گفت و شنود )




deltang 02-16-2010 06:38 PM

زندگی نامه جیمز کلرک ماکسول


جيمز. كلارك. ماكسول در سيزدهم نوامبر سال 1831 در ادينبراي اسكاتلند متولد شد از كودكي به رياضيات و فيزيك علاقه فراوان داشت از سال 1841 ماكسول در فرهنگستان ادينبرا حضور مي يافت و در آنجا با لوئيس كمبل زندگينامه نويس و دانش پژه افلاطوني و دوست تمام عمر ديدار مي كرد در 1847 وارد دانشگاه ادينبرا شد و تحت تأثير جيمز ديويد فاربز و سر ويليام هميلتن قرار گرفت در 1850 به كمبريج رفت و زير نظر معلم خصوصي بزرگ ويليام هاپكنز به تحصيل پرداخت و همچنين تحت تأثير استوكس و ويليام هيوئل واقع شد او در سال 1854 از تحصيل فراغت يافت و در سال 1855 به عضويت ترينيتي برگزيده شد ماكسول از سال 1856 تا 1865 استادي كالج مارشال در ابردين و كالج كينگ در لندن را عهده دار بود آنگاه از كارهاي منظم دانشگاهي كناره گرفت تا به نگارش اثر معروفش «رساله اي درباره برق و مغناطيس» بپردازد در 1871 به عنوان نخستين استاد فيزيك تجربي در كمبريج منصوب شد و نقشه آزمايشگاه كونديش را طرح كرد و آن را گسترش داد ماكسول علاوه بر پژوهشهاي انقلابي در برق مغناطيس و نظريه جنبشي گازها كه نام وي را در تاريخ علم جاودان ساختند خدمات قابل توجه ديگري در چندين زمينه انجام داد نخستين مقاله اش درباره روش جديد ترسيم يك مرغانه كامل زماني انتشار يافت كه وي چهارده ساله بود كارهاي ابتدايي او در نورشناسي هندسي بود از جمله كشف عدسي «چشم ماهي» (1843) و نور اكشساني (1840) كه با استفاده ازيك جفت منشور قطبنده كه ويليام نيكل به وي داده بود صورت پذيرفت ماكسول در سال 1839 پژوهش در مخلوط رنگها را درآزمايشگاه فاربز آغاز كرد و آنقدر پيش رفت تا دانش رنگ سنجي كمي را آفريد او ثابت كرد كه نظير همه رنگها را مي توان با مخلوط كردن عامل طيفي بوجود آورد مشروط بر اينكه افزايش يا كاهش عاملها امكان پذير باشد او نظريه تامس يانگ درباره سه گيرنده در ديدن رنگها را احيا كرد و نشان داد كه كور رنگي به علت ناكارآيي يكي يا بيشتر ازيكي از اين گيرنده هاست او اولين عكس سه رنگي را طرح ريزي كرد (1851) بيشتر وقت ماكسول بين سالهاي 1845 و 1849 صرف بررسيهاي رياضي حركات و پايداري حلقه هاي كيوان (زحل) گرديد.
ادامه مطلب
ماكسول بر اثر مطالعه در حلقه هاي زحل كه مسأله تعيين حركات تعداد زيادي از اجسام متصادم را پيش آورد و بر اثر مقالات كلاوزيوس (1847 و 1848) با تصوري از احتمال و مسيرهاي آزاد و نيز در نتيجه مطالعات قبلي (يعني نظريه جنبشي گازها) به فرمول هاي آماري براي توزيع سرعتها در گازي با فشار يكنواخت انجاميد و از آغاز عصر نويني در فيزيك خبر داد كه از تازگي فوق العاده انديشه ماكسول درباره توصيف فرايندهاي عملي فيزيك به وسيله تابعي آماري پديد آمد پژوهشهاي ماكسول درباره توصيف فرايندهاي عملي فيزيك به وسيله تابعي آماري پديد آمد پژوهشهاي ماكسول در زمينه برق در سال1844 آغاز شد اين پژوهشها به دو چرخه گسترده تقسيم مي شوند چرخه اول از زمان پنج مقاله عمده است در زمينه برق مغناطيس چرخه دوم با تنظيم «رساله اي درباره برق و مغناطيس» و بيشتر از ده مقاله كوتاهتر در زمينه مسائل خاص ادامه مي يابد. اندازه گيري هاي نارواني گازي در فشارها و دماهاي مختلف كه ماكسول و همسرش در سال 1855 انجام دادند در آن زمان مفيد ترين خدمت به فيزيك تجربي بود مقاله «نظريه پويشي گازها» كه بعد از آن عرضه شد بزرگترين تك مقاله ماكسول بود و ماكسول در آن نظريه تازه اي پرورد كه در آن مولكولهاي گاز به صورت مراكز نيرويي بودند دستخوش نيروي رانش مولكولي از درجه n ام و به جاي ميانگين مسير آزاد زمان مشخص كننده اي را قرار مي داد و آن «مدول زمان واهلش» تنشها در گاز بود فرايند هاي كوتاه مدت كه با زمان واهلش مقايسه شوند كشسانند و فرايندهايي كه طول مدتشان درازتر باشد ناروانند اين نظريه واهلش كشش آغازگر تغيير شكل ماده شد و به طور نامستقيم به هر شاخه فيزيك اثر گذاشت ماكسول در دو سال آخر عمر خود دو مقاله بسيار قوي درباره فيزيك مولكولي منتشر ساخت كتاب درسي ماكسول به نام Theory of Heat «نظريه گرما» در سال 1870 منتشر شد و چندين چاپ با تجديد نظر بسيار انتشار يافت همچنين در سال 1873 كتاب خود را به نام «دوره الكتريسيته و مغناطيس» منتشر ساخت و بلافاصله به سمت استاد كرسي فيزيك دانشگاه انتخاب شد ولي عمرش كوتاه بود و در پنجم نوامبر سال 1879 در چهل و نه سالگي وفات يافت.
بیوگرافی علمی
ماکسول در چهارده سالگی، نوشتاری در مورد بیضی‌ها منتشر کرد و سال ۱۸۵۴ تحصیلات خود را به پایان رسانید.

ماکسول، نظریه الکترومغناطیس در مورد الکترودینامیک را کامل کرد که این فرمول‌بندی ریاضی به نام خود او معادله‌های ماکسول نامگذاری شده است. این معادله‌ها وجود موج‌های الکترومغناطیسی را پیشبینی می‌کردند. بنابراین ماکسول نظریه‌ای توسعه داد که تئوری ذرّه‌ای بودن خاصیت نور را توسط آیزاک نیوتون، مورد تناقض قرار می‌داد. اثبات خاصیت موجی نور بعدها توسط هاینریش رودلف هرتز به انجام رسید و امروزه مبانی سیستم اطلاع‌رسانی مانند، رادیو، تلویزیون، تلفن همراه، شبکه بیسیم و حتی تندپز را تشکیل می‌دهد.
دومین زمینه پژوهشی ماکسول، تئوری جنبشی گازها (مکانیک آماری) بود و در این مبحث توزیع بولتزمن-ماکسول بر همه شناخته شده می‌باشد.

saniz 02-16-2010 07:07 PM


فروغ در دیماه سال ۱۳۱۳ در محلۀ امیریۀ تهران پا به عرصۀ وجود نهاد پدرش محمد فرخ زاد یک نظامی سختگیر بود و مادرش زنی ساده و خوش باور. او فرزند چهارم یک خانوادۀ نه نفری بود
چهار برادر به نامهای امیر مسعود، مهرداد و فریدون و دو خواهر به نامهای پوران و گلوریا
پس از اتمام دوران دبستان به دبیرستان خسروخاور رفت. در همین زمان تحت تاثیر پدرش که علاقمند به شعر و ادبیات بود. کم کم به شعر روی آورد. و دیری نپائید که خود نیز به سرودن پرداخت. خودش می گوید که " در سیزده چهارده سالگی خیلی غزل می ساختم ولی هیچگاه آنها را به چاپ نرساندم. "
در سال ۱۳۲۹ در حالی که ۱٦ سال بیشتر نداشت با نوۀ خالۀ مادرش پرویز شاپور که ۱٥ سال از او بزرگتر بود ازدواج کرد. این عشق و ازدواج ناگهانی بخاطر نیاز فروغ به محبت و مهربانی بود. چیزی که در خانۀ پدری نیافته بود. پس از پایان کلاس سوم دبیرستان به هنرستان بانوان می رود و به آموختن خیاطی و نقاشی می پردازد. از ادامه تحصیلاتش اطلاعاتی در دست نیست.
می گویند که او تحصیلات را قبل از گرفتن دیپلم رها می کند
اولین مجموعۀ شعر او به نام " اسیر " در سال ۱۳۳۱ در سن ۱۷ سالگی منتشر می گردد. کم و بیش اشعاری از او در مجلات به چاپ می رسد.
با به چاپ رسیدن شعر " گنه کردم گناهی پر ز لذت" در یکی از مجلات هیاهوی عظیمی بپا می شود و فروغ را بدکاره می خوانند و از آن پس مورد نا مهربانی های فراوان قرار می گیرد.
" گریزانم از این مردم که با من به ظاهر همدم و یکرنگ هستند
ولی در باطن از فرط حقارت به دامانم دو صد پیرایه بستند "
در سال ۱۳۳۲ با شوهرش به اهواز می رود. دیری نمی پاید که اختلافات زناشوئی باعث برگشت فروغ به تهران می شود
حتی تولد کامیار پسرشان نیز نمی تواند پایه های این زندگی را محکم سازد. سرانجام فروغ در سال ۱۳۳٤ از شوهرش جدا می شود
قانون فرزندش را از او می گیرد. حتی حق دیدنش را. فروغ ۱٦ سال تمام و تا آخر عمرش هرگز فرزندش را ندید
" وقتی اعتماد من از ریسمان سست عدالت آویزان بود
و در تمام شهر
قلب چراغ های مرا تکه تکه می کردند
وقتی که چشم های کودکانۀ عشق مرا
با دستمال تیرۀ قانون می بستند
و از شقیقه های مضطرب آرزوی من
فواره های خون به بیرون می پاشید
چیزی نبود. هیچ چیز بجز تیک تاک ساعت دیواری
دریافتم : باید، باید، باید
دیوانه وار دوست بدارم"

فروغ فرخزاد سرانجام در ۲٤ بهمن سال ۱۳٤٥ به هنگام رانندگی بر اثر تصادف جان سپرد و روز ۲٦ بهمن در گورستان ظهیرالدوله هنگامی که برف می بارید به خاک سپرده شد.

" شاید حقیقت آن دو دست جوان بود
آن دو دست جوان
که زیر بارش یکریز برف مدفون شد"


deltang:

اشعار و عکسهای فروغ فرخ زاد

saniz 02-16-2010 07:22 PM

http://www.blogfa.com/layouts/mblue/rightc.gif ملک الشعراي بهار
http://www.blogfa.com/layouts/mblue/leftc.gif زمینه فعالیت
شاعر، روزنامه‌نگار، ادیب، تاریخ‌نویس، و سیاست‌مدار
تولد
۱۲ ربیع‌الاول، ۱۳۰۴ ه‍. ق. / ۱۷ آذر، ۱۲۶۵ / ۸ دسامبر، ۱۸۸۶
مشهد، ایران
مرگ
۱ اردیبهشت۱۳۳۰ / ۲۲ آوریل، ۱۹۵۱
تهران، ایران

محمدتقی بهار ملقب به ملک الشعرا شاعر نویسنده وسیاستمدار ایرانی در سال۱۳۰۴ در مشهد متولد شد.پدرش صبوری ملک الشعرای آستان قدس رضوی بود.پس از مرگ پدرش مظفرالدین شاه لقب ملک الشعرا را به محمد تقی اعطا کرد.در انقلاب مشروطیت ازراه نثر روزنامه های تازه بهار و نوبهار به یاری این جنبش برخاست.۶بار به وکالت مجلس برگزیده شدو یکبار به وزارت فرهنگ رسید.بهار در فنون شعرقدیم وجدید مهارت داشت واستادانه معانی نو را در قالب شعرکهن میریخت.وی علاوه بر تصحیح بعضی متون قدیم کتاب سبک شناسی را در سه جلد و نیز تاریخ احزاب سیاسی را به رشتهء تحریر درآورد.مهمترین اثر برجای مانده از بهار دیوان شعر اوست. (منبع : محمدتقی بهار )


از میان اشعار ملک الشعرای بهار، یکی از مشهورترین آنها، شعر مرغ سحر می‌باشد. تصنیف مرغ سحر بر اساس این شعر ملک الشعرای بهار و توسط استاد مرتضی نی داود در دستگاه ماهور ساخته شد و برای اولین بار توسط بانو قمرالملوک وزیری اجرا شد.
این ترانه و آهنگ آن، از بهترین و معروفترین ترانه‌ها و آهنگ‌های زمان خودش شد و پس از آن نیز بارها و بارها به وسیله خوانندگان دیگر خوانده شد که به واقع می‌توان بهترین آنها را اجرای استاد محمدرضا شجریان بر همان آهنگ استاد نی‌داود در دستگاه ماهور دانست، به گونه‌ای که هنوز پس از گذشت سال‌ها از اولین اجرای آن، هنوز هم صدای درخواست مردم در کنسرت‌های استاد شجریان به گوش می‌رسد. راز ماندگاری مرغ سحر را باید در مضمون اجتماعی-سیاسی آن جستجو کرد که در هر دوره‌ای در ایران به گونه‌ای مصداق پیدا می‌کند. ( منبع :ویکی پدیا )

مرغ سحر ناله سر کن
داغ مرا تازه تر کن
ز آه شرر بار، اين قفس را
برشکن و زير و زبر کن
بلبل پر بسته ز کنج قفس درآ
نغمه آزادي نوع بشر سرا
وز نفسي عرصه اين خاک توده را
پر شرر کن، پر شرر کن
ظلم ظالم، جور صياد
آشيانم داده بر باد
اي خدا، اي فلک، اي طبيعت
شام تاريک ما را سحر کن

نو بهار است، گل به بار است
ابر چشمم ژاله بار است
اين قفس چون دلم تنگ و تار است
شعله فکن در قفس اي آه آتشين
دست طبيعت گل عمر مرا مچين
جانب عاشق نگه اي تازه گل از اين
بيشتر کن، بيشتر کن، بيشتر کن
مرغ بي دل ، شرح هجران
مختصر مختصر کن

deltang 02-16-2010 09:24 PM

زندگی نامه چگوارا

ارنستو چگوارا در 14 ژوئن سال 1928 در شهر روزاريوي آرژانتين متولد شد . پدررش يك مهندس ايرلندي و مادرش اسپانيايي و اصل بود . در سال 1953 از دانشكده پزشكي فارغالتحصيل شد و تا سال 1956 در جزام خانه اي واقع در گواتمالا مشغول خدمت افتخار شد . چند بعد در مكزيك با فيدل كاسترو و ديگر انقلابيون كوبايي آشنا شد .

http://mh1359.persiangig.com/di15.jpghttp://bp1.blogger.com/_rK_FF8HMj04/...Y/s320/che.jpg

فيدل براي پيروز به دو تن از يارانش اميد بسته بود يكي ارنستو چگوارا و ديگري دختر 29 ساله به نام سليا سانشه .
ارنستو و همرزمانش پس از 4 سال مبارزه در سال 1959 موفق شدند حكومت ديكتاتوري باتيستا را در كوبا سرنگون كنند و به قدرت برسند .
پس از به قدرت رسيدن چريك ها در كوبا پست هاي دولتي متعددي همچون رياست بانك مركزي و وزارت صنايع به او واگزار شد . ارنستو عليرغم تمام مسئوليت هايي كه داشت همواره در كنار مردم و كشاورزان وكارگران در مزارع نيشكر و كارخانه ها به كار داوطلبانه مشغول بود . سرانجام پس از 9 سال خدمت صادقانه به انقلاب و ملت كوبا دكتر ارنستو چگوارا در مارس65 19استعفاي خود را از تمامي پست هاي دولتي و نظامي اعلام و كوبا را به قصد ادامه مبارزه با امپرياليزم و كمك به نهضت هاي آزادي بخش در آمريكاي جنوبي ترك كرد . وي در بخشي از نامه خداحافظي اش خطاب به فيدل كاسترو مي نويسد "ديگر ملل جهان ياري نچندان مهم مرا طلب مي كنند براي من زمان عزيمت فرا رسيده " . ارنستو پس از خارج شدن از كوبا ابتدا به كنگو رفت و در كنار پاتريس لومومبا براي رهايي كنگو از اشغال استعمار مبارزه كرد و سپس به بوليوي رفت و به مبارزين بوليوي پيوست .
از نوامبر 1966 تا اكتبر 1967 چگوارا سرپرستي يك گروه از چريك هاي انقلابي بوليويايي را بر عهده گرفت .تا اينكه در 8 اكتبر 1967 اين قهرمان افسانه اي خستگي ناپذير در هيروراوي توسط ارتش دست نشاند بوليوي زخمي و در وز بعد در شهر "لاهيگورا" توسط عوامل CIA كشته شد .

فيدل با شنيدن خبر مرگ اين چريك آرژانتيني محبوب درس تلخي از زندگي گرفت.
چگوارا به هنگامي كه مي خواست تجربه ي جنگ چريكي كوبا را در بوليوي تكرار كند كشته شد . او فرزندي از طبقه ي سرمايه دار آرژانتين بود كه براي آزاد كردن يكي از جزاير كارائيب آمد و يادگارش را در همانجا باقي گذاشت .
حكومت ديكتاتوري بوليوي جنازهاو و همرزمانش را به شكلي مخفيانه در محلي نامعلو مدفون كرد ، 30 سال پس از اين واقعه در سال 1997 يكي از افسران اسبق ارتش بوليوي كه در دفن چگوارا نقش داشت در بستر مرگ محل دفن او و يارانش را فاش ساخت . به همين مناسبت ؛ صدها هزار تن از مردم كوبا طي مراسمي در" سانتاكلارا ي كوبا " گرد آمدند و نسبت به ارنستو و همرزمانش اداي احترام كردند . اكنون بعد از گذشت 40 سال از مرگ ارنستو افكار و عقايد انساني او همچنان در سراسر جهان منتشر مي شود . در كشور هاي مختلف جهان تنديس ها و ياد بود هاي او نمادي از پاسداشت آزادي و انسانيت است . كودكان و نوجوا نان سراسر دنيا با پوشيدن لباسهايي كه چهره ي ارنستو بر روي آن نقش بسته نام و ياد و خاطره ي اورا در دلها زنده نگاه مي دارند ؛ نظريه ها و آثار مكتوب چگورارا به تمامي زبان هاي زنده ي دنيا ترجمه شده و برخي از اين آثار جزء پر فروشترين كتابهاي سال مي باشند .
بسياري از چهره هاي برجسته سياسي و فرهنگي كه در زمان حيات ارنستو با او ملاقات هايي داشتند افكار و انديشه هاي اين پزشك چريك و نظريه پرداز جوان و پرشور را وراي زمان و مكان مي پندارند؛ جمال عبدالناصر ، شولوخوف، مائو ، سيمون دوگوار، ژان پلسارت، گابريل گارسيا ماركز ، اوريانا فالاچي و برناردو برتولوچي از دست بودند .
دكتر ارنستو چگوارا در آخرين لحظات اعدامش خطالب به افسراني كه به سوي او نشانه گرفته بودند ؛ شليك كنيد شما فقط يك چگوارا را داريد مي كشيد .

behnam5555 04-16-2010 07:18 PM

دکتر محمد قريب
 


دکتر محمد قريب



http://chmc.tums.ac.ir/images/gallery/DrGahrib6.JPG

مرحوم دکتر محمد قريب در سال 1288 در يک خانواده مذهبي در تهران متولد شد. وي در سال 1306 شمسي در زمره اولين گروه دانشجويان ايراني بودند که بري ادامه تحصيل در رشته پزشکي به فرانسه رفتند.

وي در پايان سال اول در شهر رن فرانسه موفق به دريافت جايزه لابراتور تشريح دانشکده پزشکي شد. وي در سال 1314 نخستين ايراني بود که توانست در کنکور انترني بيمارستان پاريس موفق شود.
وي در سال 1315 ازدواج نموده ودر سال 1317 به ايران بازگشت نمود. پس از طي نمودن دوره سربازي در سال 1319 به عنوان دانشيار طب اطفال در دانشگاه به فعاليت علمي مشغول گرديد. وي ابتدا در بيمارستان رازي به اداره بخش اطفال مشغول شد و بعد از آن به بيمارستان هزار تختخوابي آمد و در آن بخش اطفال داير نمود.

وي در سال 1319 کتاب بيماريهاي کودکان را به چاپ رساند و در سال 1335 با همکاري آقاي دکتر اهري آن را با اطلاحات جديد تجديد چاپ نمود.

دکتر قريب در سال 1321 به دريافت نشان عالي دولت فرانسه شد و در سال 1350 به عضويت هيئت مديره انجمن بين المللي بيماريهاي کودکان در آمد. همچنين در آخرين سالهاي عمر وي موفق به نشان درجه اول فرهنگ از وزارت آموزش و پرورش شد.

وي در طول سالهاي فعاليت علمي خود در کنگره هاي مختلف بين المللي در کشورهاي مختلف از جمله فرانسه، آمريکا، کانادا، ژاپن، ترکيه و اتريش شد و عضويت چندين مجمع علمي بين المللي را برعهده داشت.

ايشان اولين تعويض خون را در ايران انجام دادند و از بنيانگذاران انتقال خون در ايران بودند.
از مهمترين اقدامات ايشان بنيانگذاري و تأسيس اولين بيمارستان تخصصي کودکان يعني بيمارستان مرکز طبي کودکان به همراه دکتر اهري بود که ايشان اين اقدام را در زمان بازنشستگي خود انجام دادند
مرحوم دکتر قريب در حين فعاليت علمي فعاليت سياسي و اجتماعي نيز داشت به گونه ايکه بارها در کلاس درس به اقدامات رژيم انتقاد نموده و پس از واقعه 28 مرداد 32 نيز بدنبال امضاء يک بيانيه به همراه 10 تن ديگر از اعضاء هيئت علمي دانشگاه مانند مهندس بازرگان، دکتر سحابي و دکتر نعمت الهي به دستور شاه از دانشگاه اخراج شدند که اين موضوع باعث افزايش محبوبيت ايشان در بين دانشجويان و جامعه دانشگاهي شد.
مرحوم دکتر قريب در سال 1351 به هماچوري (دفع خون از دستگاه ادراري) مبتلا شدند که بعدها تشخيص کانسر مثانه داده شود و اقدامات درماني انجام شده درايران و آمريکا تأثير چنداني بر بيماري ايشان نداشته و سرانجام در روز سه شنبه اول بهمن ماه 1353 در بيمارستان مرکز طبي کودکان محل خدمت خود دار فاني را وداع کردند و طبق وصيت خودشان در قبرستان شيخان قم به خاک سپرده شدند



behnam5555 04-16-2010 07:21 PM

فرهاد فخرالدينی
 

فرهاد فخرالدينی آهنگساز


فرهاد فخرالدینی به سال 1316 در آذربایجان متولد شد.
پدرش از ادیبان صاحب نام بود و این باعث شد كه فرزندان او نیز به امور هنری گرایش پیدا كنند.

او ویلن را به عنوان ساز تخصصی انتخاب نمود و مدتی نیز از محضر «استاد ابوالحسن صبا» كسب فیض نمود.
او در ادامه از محضر استاد تجویدی نیز بهره مند شد و وارد دوره ی عالی هنرستان موسیقی ملی شد.
هنوز تحصیلاتش در این هنرستان عالی به پایان نرسیده بود كه از طرف ریاست وقت هنرستان (حسین دهلوی) به تدریس در همان هنرستان دعوت شد.
فرهاد فخرالدینی درطول زندگی هنری خویش به جز امور آهنگسازی به امور تحقیقاتی و پژوهشی نیز پرداخته است و در این زمینه به بررسی ریتم درموسیقی قدیم ایران علاقه مندی بیشتری نشان داده است.
از این هنرمند برجسته آثار فراوانی در دست است كه برای اختصار به چند نمونه از آن اكتفا می شود:

قطعه ی «یاد یار مهربان» كه به یاد خبنان بر روی شعری از فریدون مشیری ساخته شده و قطعات اركستری «دل انگیزان» ، «پیوند» و.... موسیقی فیلم های «شوهر آهو خانم» (1345)، «كمال الملك»، «روزهای انتظار»، «گزارش یك قتل»، «پرستار شب» و سریال های «سربداران»، «ابن سینا» و «امام علی (ع)».
فخرالدینی در سال های 66 و 67 موفق به دریافت جایزه ی بهترین موسیقی فیلم شد
ایشان اكنون رهبری اركستر ملی را عهده دار است
.

behnam5555 04-16-2010 07:23 PM

بابك بيات
 


بابك بيات آهنگساز


بابك بیات متولد 1325 تهران است او یكی از اهنگسازان موسیقی فیلم در ایران محسوب میشود كه در كنار كار موسیقی فیلم به ساخت موسیقی پاپ نیز مشغول بوده و میباشد اثار موسیقی فیلم او مانند:

مرگ یزگرد و اتوبوس و شاید وقتی دیگر و همچنین عروسی خوبا - كشتی انجلیكا - شكار و سریال تلویزیونی سلطان و شبان همگی مورد توجه بوده است بابك بیت جوایزی را نیز از فستیوال سینمایی فجر دریافت كرده است .
از اثار مورد توجه او در موسیقی پاپ میتوان به فریاد زیر اب با صدای داریوش اقبالی و همچنین اثار بسیار دیگر اشاره كرد


behnam5555 04-16-2010 07:31 PM

بانوی علوی اصفهانی
 


بانوی علوی اصفهانی



بانو امین ، دختر حاج سید علی امین التجار ابن سید حسن حسینی اصفهانی و مادرش دختر حاج مهدی ملقب به جناب است .

پسر عمویش حاج میرزا ملقب به معین التجار نیز همسر وی می باشد.
بانو علوی امینی اصفهانی به سال 1308 هجری قمری در اصفهان به دنیا آمد و در همان شهر به سال 1404 هجری قمری وفات کرد.

او بانویی عالم، فرزانه، فقیه، شاعر، محدث و حکیم بود. بیشتر علوم را نزد فقیه بزگوار میر سید علی اصفهانی نجف آبادی و شیخ مظاهری اصفهانی فرا گرفت .

بانو علوی اصفهانی پس از آنکه صرف ، نحو، بلاغت، تفسیر، علوم حدیث، فقه، اصول و فلسفه را آموخت، به مطالعات خود در سطوح عالیه ادامه داد تا آنجا که به درجه اجتهاد رسید.

( اجتهاد مرتبه ای است که فرد می تواند احکام شرعی را از منابع آن استنباط کند .) او که از اکابر علمای زمان خود بود از چندین دانشمند و فقیه شیعه ، اجازه روایت دریافت داشت وحضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی نیزاز جمله دانشمندانی بود که از بانو علوی امینی اجازه روایت دریافت کرد.

تالیفات بانوی اصفهانی

این بانوی بزرگ ، دارای هفت کتاب است که از این میان پنج کتاب به زبان فارسی و دو کتاب به زبان عربی است .
این کتابها عبارتند از :

زندگانی این بانوی فرزانه و دانشمند آمیزه ای از کتاب و محراب وهمسر و فرزند است.
او این مطالعات ارزشمند را در خانه انجام داد و در همانجا به کسب این مقام شامخ نایل آمد .

فصاحت ، بلاغت ، چیرگی و زبردستی او در زبان عربی از یکسو و از سوی دیگر درجات عالی او در کمالات نفسانی و کرامات فراوانی که خداوند به وی عطا کرده بود شگفتی انسان را بر می انگیزد.

امید است ، سیره زندگی چنین زنان موفقی ، الگوی دختران و زنان ایرانی قراربگیرد.

1 رسالة الاربعین الهاشمیة ( این رساله شرح چهل حدیث شریف است .)
2) النفحات الرحمانیه فی الواردات القلبیه

3)معاد یا آخرین سیر بشر

4) روش اولیاء و طریق سیر سعداء

5) مخزن الئالی فی مناقب مولی الموالی امیرالمومنین (ع)

6) روش خوشبختی و توصیه به خواهران ایمانی

7) ترجمه اخلاق ابن مسکویه و راه سعادت بشر.

behnam5555 04-16-2010 07:33 PM

آمنه مجلسی
 

آمنه مجلسی


میرزا عبدالله افندی اصفهانی در کتاب ریاض العلماء می نویسد :

(( آمنه خاتون دختر ملا محمد تقی مجلسی بانویی عالم، بزرگوار، صالح و پرهیزگار بود. او همسر ملا محمد صالح مازندرانی بود و همسرش با نهایت فضل و دانشی که داشت در حل بعضی عبارات " قواعد الاحکام " از وی کمک می گرفت. او خواهر استاد استناد " ملا محمد باقر مجلسی " است. ))

سید محسن امین در کتاب اعیان الشیعه نام او را دو جا ذکر می نماید :

ابتدا با عنوان (( دختر ملا محمد تقی مجلسی معروف )) از او یاد می کند و می نویسد :

" از زنان فاضله است " و از اوست :

شرحی بر الفیه و شواهد سیوطی. قبرش در مقبره فولاد اصفهان است و بعضی از اشعارش که بر سنگ قبرش نوشته شده بیانگر وفور آگاهیهای ادبی اوست . ))

در دیگر جا از او به عنوان " آمنه بیگم" نام می برد و می نویسد آمنه بیگم یا آمنه خاتون دختر ملا محمد تقی مجلسی اول و خواهر ملا محمد باقر مجلسی دوم بانویی دانشمند، با فضیلت و پرهیزگار بود .

ملامحمد صالح مازندرانی مولف " حاشیة المعالم" با او ازدواج کرد . و از او صاحب دو فرزند به نامهای آقا هادی و آقا نورالدین محمد شد.

شرح حال این بانوی بزرگوار را شیخ عباس قمی در کتاب " الکنی والالقاب " و محلاتی در کتاب " ریاحین الشریعه" آورده اند .


behnam5555 04-16-2010 07:38 PM

زندگی و فعالیت های پروفسور حسابی
 
زندگی و فعالیت های پروفسور حسابی


سید محمود حسابی، فیزیکدان ایرانی، در سال 1281 ه.ش در تهران متولد شد. فرنام «پدر علم فیزیک ایران» از آن اوست.


پدرش (سید عباس معزالسلطنه) و مادرش (گوهرشاد حسابی) هر دو اهل تفرش بودند. او چهار سال اول دوران کودکی‌اش را در تهران سپری نمود. سپس به همراه والدین و برادرش عازم شام شد. در هفت سالگی تحصیلات ابتدایی خود را در بیروت، با تنگدستی و مرارتهای دوری از میهن، در مدرسه کشیش‌های فرانسوی آغاز کرد. در همان زمان تعلیمات مذهبی و ادبیات فارسی را نزد مادرش فرا می گرفت. او قرآن کریم و دیوان حافظ را از حفظ می دانست. وی اعتقادی ژرف به قرآن داشت. او همچنین بر کتب بوستان ، گلستان سعدی ، شاهنامه فردوسی ، مثنوی مولوی و منشات قائم مقام اشراف کامل داشت. محمود حسابی در12شهریور سال 1371 هجری شمسی در بیمارستان دانشگاه ژنو درگذشت. آرامگاه (خانوادگی) وی در شهر تفرش قرار دارد.


http://img.tebyan.net/big/1387/06/71...5919683103.jpg

تحصیلات

شروع تحصیلات متوسطه‌ او مصادف با آغاز جنگ جهانی اول, و تعطیلی مدارس فرانسوی زبان بیروت بود. از این رو, به مدت دو سال در منزل به تحصیل پرداخت. پس از آن در کالج آمریکایی بیروت به تحصیلات خود ادامه داد. در سن هفده سالگی لیسانس ادبیات، و در سن نوزده سالگی لیسانس بیولوژی را اخذ نمود. پس از آن در رشته مهندسی راه و ساختمان فارغ التحصیل شد. در آن دوران با اشتغال در نقشه کشی و راهسازی، به امرار معاش خانواده کمک می‌کرد. او همچنین در رشته‌های پزشکی, ریاضیات و ستاره شناسی به تحصیلات دانشگاهی پرداخت. شرکت راهسازی فرانسوی که او در آن مشغول به کار بود, به پاس قدردانی از زحماتش, وی را برای ادامه تحصیل به فرانسه اعزام کرد. در سال 1924م به مدرسه عالی برق پاریس راه یافت و در سال 1925م فارغ التحصیل شد.

http://img.tebyan.net/big/1387/06/19...1456223967.jpg

خلاصه ای از تئوری معروف وی:

دكتر حسابی یكبار تابستان برای مدت كوتاهی به ایران بازگشت و در خانه ای متعلق به آقای جمارانی تابستان را سپری می كرد و در همین ایام در حین مطالعات به این فكر افتادند كه علت وجود خاصیتهای ذرات اصلی باید در این باشد كه این ذرات بی نهایت گسترده اند و هر ذره ای در تمام فضا پخش است و نیز هر ذره ای بر ذرات دیگر تاثیر می گذارد. به این ترتیب به فكر آزمایشی افتاد كه این نظریه را اثبات و یا نفی كند. او با خود فكر كرد اگر این تئوری صحیح باشد باید چگالی یك ذره مادی به تدریج با فاصله از آن كم شود و نه اینكه یك مرتبه به صفر برسد و نباید ذره مادی شعاع معینی داشته باشد. پس در اینصورت نور اگر از نزدیكی جسمی عبور كند باید منحرف شود و پس از اینكه محاسبات مربوط به قسمت تئوری این نظریه را به پایان رسانید پس از بازگشت به امریكا به راهنمایی پرفسور انیشتین در دانشگاه پرنیستون به تحقیقات در این زمینه پرداخت. پرفسور انیشتین قسمت نظری تئوری را مطالعه كرد و دكتر حسابی را به ادامه كار تشویق كرد. دكتر حسابی به راهنمایی پرفسور انیشتین به تكمیل نظریه پرداخت سپس یك سال دیگر در دانشگاه شیكاگو به كار پرداخت و آزمایشهایی در این زمینه انجام داد. وی با داشتن یك انتر فرومتر دقیق توانست فاصله نوری را در عبور از مجاورت یك میله اندازه بگیرد و چون نتیجه مثبت بود آكادمی علوم آمریكا نظریه دكتر حسابی را به چاپ رسانید. برخی همكاران از نامأنوس بودن و جدید بودن این فكر متعجب شدند و برخی از این نظریه استقبال كردند.
شرح آزمایشهای انجام شده و نتیجه آن:
در اثبات این نظریه اگر در آزمایش، نور باریك لیزر از مجاورت یك میله وزین چگال عبور داده شود، سرعت نور كم می شود. در نتیجه پرتو لیزر منحرف میگردد. هرگاه پرتو لیزر بطور مناسبی از میان دو جسم سنگین كه در فاصله ای از هم قرار دارند عبور داده شود انحراف آن هنگام عبور از مجاورت جسم اول و سپس از مجاورت جسم دوم به خوبی معلوم میشود و این انحراف قابل عكسبرداری است. این آزمایش گسترده بودن ذره را نشان می دهد. بر طبق این آزمایش انحراف زیاد پرتو لیزر فقط در اثر پراش نبوده بلكه مربوط به جسم است. بر حسب این نظریه هر ذره، مثلاً الكترون، كوارك یا گلویون نقطه شكل نیست بلكه بی نهایت گسترده است و در مركز آن چگالی بسیار زیاد بوده و هر چه از مركز فاصله بیشتر شود آن چگالی بتدریج كم می شود. بنابراین یك پرتو نور از یك فضای چگالی عبور كرده و شكست پیدا میكند و انحراف می یابد.
اختلاف تئوری بی نهایت بودن ذرات با تئوریهای قبلی:
در تئوریهای قبلی هر ذره قسمت كوچكی از فضا را در بر دارد یعنی دارای شعاع معینی است و خارج از آن این ذره وجود ندارد ولی در این تئوری ذره تا بی نهایت گسترده است و قسمتی از آن در همه جا وجود دارد. در تئوریهای جاری نیروی بین دو ذره از تبادل ذرات دیگر ناشی می شود و این نیرو مانند توپی در ورزش بین دو بازیكن رد و بدل می شود و این همان ارتباطی است كه بین آنها حاكم است و در تئوریهای جاری تبادل ذرات دیگری این ارتباط میان دو ذره را ایجاد میكند. مثلاً نوترون كه بین دو ذره مبادله می شود, اما در تئوری دكتر حسابی ارتباط بین دو ذره همان ارتباط گسترده ایست كه در همه جا به علت موجودیت آنها در تمام فضا بین آنها وجود دارد.

ارتباط این تئوری با تئوری نسبیت انیشتین:

تئوری انیشتین می گوید: خواص فضا در حضور ماده با خواص آن در نبود ماده فرق دارد، به عبارت ریاضی یعنی در نبود ماده، فضا تخت است ولی در مجاورت ماده فضا انحنا دارد. اگر بگوییم یك ذره در تمام فضا گسترده است در هر نقطه از فضا چگالی ماده وجود دارد و سرعت نور به آن چگالی بستگی دارد به زبان ریاضی به این چگالی می توان انحنای فضا گفت.
ارتباط فلسفی این تئوری با فلسفه وحدت وجود:
در این نگرش همه ذرات جهان بهم مرتبط هستند. زیرا فرض بر این است كه هر ذره تا بی نهایت گسترده است و همه ذرات جهان در نقاط مختلف جهان با هم وجود دارند. یعنی در واقع قسمت كوچكی از تمام جهان در هر نقطه ای وجود دارد.

خدمات فرهنگی ایشان

http://img.tebyan.net/big/1387/06/91...6208162284.jpg

پژوهش‌های فرهنگی استاد شامل رساله‌ی راه ما (1935)، كتاب نام‌های ایرانی(1319) و رساله‌ای درباره‌ی فیزیك جدید و فلسفه‌ی ایران باستان است. در زمینه‌ی زبان،‌ كتاب‌های وندها و گهواره‌های فارسی(1368)، فرهنگ حسابی 372، رساله‌ی توانایی زبان فارسی(1350) از آثار ماندنی در فرهنگ فارسی هستند. دكتر حسابی در كتاب وندها و گهواره‌های فارسی می‌نویسد:
"زبان فارسی یكی از زبان‌های هند و اروپایی است. این زبان‌ها دارای ریشه‌های مشتركی هستند و از هندوستان و ایران و كشورهای اروپا تا جزیره‌ی ایسلند گسترش دارند. این زبان‌ها از نوع زبان‌های تحلیلی و دپسا (Analytic and Agglutmating )می‌باشند. در ساختمان این زبان‌ها دو جزء وجود دارد. یكی ریشه‌ها و دیگری وندها. ریشه‌ها شامل فصل و اسم و صفت‌اند و وندها شامل پیشوند و پسوند. از تركیب این دو جزء واژه‌ها ساخته می شوند. مثلأ واژه (پیشرفت) از دوسیدن (الساق) ریشه (رفتن) به پیشوند (پیش) ساخته شده است و واژه (گفتار) از ریشه گفتن و پسوند ( آر) ساخته شده است. شماره واژه‌هایی كه با چند ریشه و پسوند و چند پیشوند می‌توان ساخت بسیار زیاد است. با 1500 ریشه و 150 پسوند می‌شود 225000 = 150×‌1500 واژه ساخت. با تركیب این 225000 واژه با 200 پسوند می‌شود 45000000 = 200×225000 ( چهل و پنج میلیون) واژه دیگر ساخت. در فارسی تركیب‌های فراوان دیگری هم هست كه به این شماره افزوده می شود. مانند تركیب اسم با صفت چون (روش اول) و پیوند اسم با اسم چون (خردپیشه) و فعل با صفت چون و فعل با فعل چون (گفت و شنود)."

منابع:
ویکی پدیا
جزیره دانش


behnam5555 04-16-2010 07:39 PM

پروفسور حسابی
 

پروفسور حسابی چند نظریه مهم در علم فیزیک داشتند که مهم ترین و آخرین آن ها نظریه بی نهایت بودن ذرات بود , در این ارتباط با چندین دانشمند اروپایی مکاتبه و ملاقات می کنند و همه آنها توصیه می کنند که بهتر است که بطور مستقیم با دفتر پروفسوراینشتن تماس بگیرد بنابراین ایشان نامه ای همراه با محاسبات مربوطه را برای دفتر ایشان در دانشگاه پرینستون می فرستند بعد از مدتی ایشان به این دانشگاه دعوت میشوند و وقت ملاقاتی با دستیار اینشتن برایشان مشخص میشود پس از ملاقات با پروفسور شتراووس به ایشان گفته می شود که برای شما وقت ملاقاتی با پروفسور اینشتن تعیین می شود که نظریه خود را بصورت حضوری با ایشان مطرح کنید. پروفسور حسابی این ملاقات را چنین توصیف می کنند:


وقتی برای اولین باربا بزرگترین دانشمند فیزیک جهان آلبرت اینشتن روبه رو شدم ایشان را بی اندازه ساده , آرام و متواضع یافتم و البته فوق العاده مودب و صمیمی! زودتر از من در اتاق انتظار دفتر خودش , به انتظار من نشسته بود و وقتی من وارد شدم با استقبالی گرم مرا به دفتر کارش برد و بدون اینکه پشت میزش بنشیند کنار من روی مبل نشست , نظریه خود را در ارتباط با بی نهایت بودن ذرات برای ایشان توضیح دادم ، بعد از اینکه نگاهی به برگه های محاسباتی من انداختند ، گفتند که ما یکماه دیگر با هم ملاقات خواهیم کرد

یکماه بعد وقتی دوباره به ملاقات اینشتن رفتم به من گفت : من به عنوان کسی که در فیزیک تجربه ای دارم می توانم به جرات بگویم نظریه شما در آینده ای نه چندان دور علم فیزیک را متحول خواهد کرد باورم نمی شد که چه شنیده ام , دیگر از خوشحالی نمی توانستم نفس بکشم , در ادامه اما توضیح دادند که البته نظریه شما هنوز متقارن نیست باید بیشتر روی آن کار کنید برای همین بهتر است به تحقیقات خود ادامه دهید من به دستیارم خواهم گفت همه امکانات لازم را در اختیار شما بگذارند, به این ترتیب با پی گیری دستیار و ارسال نامه ای با امضا اینشتن، بهترین آزمایشگاه نور آمریکا در دانشگاه شیکاگو، باامکانات لازم در اختیار من قرار دادند و در خوابگاه دانشگاه نیز یک اتاق بسیار مجهز مانند اتاق یک هتل در اختیار من گذاشتند , اولین روزی که کارم را در آزمایشگاه شروع کردم و مشغول جابجایی وسایل شخصی بر روی میزم و کشوهای آن بودم , متوجه شدم یک دسته چک سفید که تمام برگه های آن امضا شده بود در داخل یکی از کشوها جا مانده است , بسرعت آن را نزد رئیس آزمایشگاه بردم و مسئله را توضیح دادم , رئیس آزمایشگاه گفت این دسته چک جا نمانده متعلق به شما است که تمام نیازمندیهای تحقیقاتی خود را بدون تشریفات اداری تهیه کنید این امکان برای تمام پژوهشگران این آزمایشگاه فراهم شده است , گفتم اما با این روش امکان سواستفاده هم وجود دارد؟ او در پاسخ گفت درصد پیشرفت ما از این اعتماد در مقابل خطا های احتمالی همکاران خیلی ناچیز است

بعد از مدتها تحقیق بالاخره نظریه ام آماده شد و درخواست جلسه دفاعیه را به دانشگاه پرینستون فرستادم و بالاخره روز دفاع مشخص شد , با تشویق حاضرین در جلسه , وارد سالن شدم و با کمال شگفتی دیدم اینشتن در مقابل من ایستاد و ابراز احترام کرد و به دنبال او سایر اساتید و دانشمندان هم برخواستند , من که کاملا مضطرب شده و دست وپای خود را گم کرده بودم با اشاره اینشتن و نشتستن در کنار ایشان کمی آرام تر شده، سپس به پای تخته رفتم شروع کردم به توضیح معادلات و محاسباتم و سعی کردم که با عجله نظراتم را بگویم که پروفسور اینشتن من را صدا کرده و گفتند که چرا اینهمه با عجله ؟ گفتم نمی خواهم وقت شما و اساتید را بگیرم ولی ایشان با محبت گفتند خیرالان شما پروفسور حسابی هستید و من و دیگران الان دانشجویان شما هستیم و وقت ما کاملا در اختیار شماست

آن جلسه دفاعیه برای من یکی از شیرین ترین و آموزنده ترین لحظات زندگیم بود من در نزد بزرگترین دانشمند فیزیک جهان یعنی آلبرت اینشتن از نظریه خودم دفاع می کردم و و مردی با این برجستگی من را استاد خود خطاب کرد و من بزرگترین درس زندگیم را نیز آنجا آموختم که هر چه انسانی وجود ارزشمندتری دارد همان اندازه متواضع، مودب و فروتن نیز هست . بعد از کسب درجه دکترا اینشتن به من اجازه داد که در کنار او در دانشگاه پرینستون به تدریس و تحقیقاتم ادامه دهم.


اکنون ساعت 07:20 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)