وصف اهل فروم با یک بیت شعر
وصف اهل فروم با یک بیت شعر
میتونید با یه بیت با عزیزانتون حرف بزنید یا وصفش کنید کوروش: جزدلت که قطره ای است بیکران کس نشان ز بیکران نمی دهد نگین: خواستم که با تو درد دل کنم گریه ام ولی امان نمی دهد رزیتا: دستی به کرم به شانه ی مانزدی بالی به هوای دانه ی ما نزدی! |
آریانا:
برخیز به خون دل وضویی بکنیم در آب ترانه شستشویی بکنیم مینا: حتی اگرنباشی می آفرینمت چونانکه التهاب بیابان سراب را شروین: مثل شعر ناگهان مثل گریه بی امان مثل لحظه های وحی اجتناب ناپذیر |
ساقی:
بیا ساقی آن می که حال آورد کرامت فزاید کمال آورد امید: بیا وز نکهت این طیب امید مشام جان معطر ساز جاوید سادات: از من جدا مشو که توام نور دیده ای آرام جان ومونس قلب رمیده ای |
امیر:
تازیان را غم احوال گرانباران نیست پارسایان مددی تا خوش و آسان بروم مجتبی: اگر ز خون دلم بوی شوق می آید عجب مدار که همدرد نافه ی ختنم افشین: اگر بر جای من غیری گزیند دوست حاکم اوست حرامم باد اگر من جان به جای دوست بگزینم |
مریم:
آنچه در مدت هجرتو کشیدم هیهات دریکی نامه محال است که تحریر کنم فاطیما: الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد مرا روزی مباد آندم که بی روی تو بنشینم نیلوفر: به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم بیاکز چشم بیمارت هزاران درد بر چینم |
برای بقیه عزیزانم هم مینویسم به ترتیب
خیلیا هنوز موندن .... شماهم بنویسید تا یادی از دوستاتون کرده باشید |
خود مينا 2561
ای فصل باباران ما برریز بر یاران ما چون اشک غمخواران ما در هجر دلداران ما ای چشم ابر این اشکها میریز همچون مشکها زیرا که داری رشکها بر ماه رخساران ما این ابر را گریان نگر وان باغ را خندان نگر کز لابه و گریه پدر رستند بیماران ما |
اينم واسه شيدا جان:d
با گروهی از نژاد خسروان خردسال و تازهروی و نوجوان هر یکی در خیل خوبان سروری دخمل فرومي:d بلای کشوری |
سنبل جان در جهان فاني و باقي ساقي است جام از او گير که ساقي باقي است رزيتا جان تو از اين مي که به پيمانه کني عاقلان را همه ديوانه کني |
دانه جان يکتن از دردکشان باقي نيست خم نشين غير من و ساقي نيست آرياناجان قدم صدق گر آغاز کني در دل رو به خدا باز کني |
نقل قول:
در دیده من اندرآ وز چشم من بنگر مرا زیرا برون از دیدهها منزلگهی بگزیدهام تو مست مست سرخوشی من مست بیسر سرخوشم تو عاشق خندان لبی من بیدهان خندیدهام من طرفه مرغم کز چمن با اشتهای خویشتن بیدام و بیگیرندهای اندر قفس خیزیدهام |
شیدا:
کجاست جای تو ؟ از آفتاب میپرسم سوال روشن ما را جواب لازم نیست مهسا: چون رهگذری خسته که می آساید آسایش آفتاب در سایه ی توست کیانا: جز تو هیچ میزبان مهربان نان وگل به میهمان نمیدهد |
سنبل:
گفتم که دگر چشم به دلبر نکنم صوفی شوم و گوش به منکر نکنم دیدم که خلاف طبع موزون من است توبت کردم که توبه دیگر نکنم |
سنبل/
ای شقایق از خط مشکین نقاب انداختی وز حیا حور و پری را در حجاب انداختی |
دانه کولانه
شاه خواهی کورش ما را ببین ملک دنیا هستش و هم ملک دین |
ازیانا
اریانابیاراست. بزم می و گفت که ببین مجلسم و ترک سر منبر کن |
شادی:
چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را که کس مرغان وحشی را ازین خوشتر نمیگیرد فرگل: دلم جز مهر مه رویان طریقی بر نمیگیرد ز هر در میدهم پندش ولیکن در نمیگیرد بهنام اهوازی: ترا آن به که روی خود ز مشتاقان بپوشانی که شادی جهانگیری غم لشکرنمی ارزد |
بهنام کرمانشاهی:
کلک مشکین تو روزی که ز ما یاد کند ببرد اجر دو صد بنده که آزاد کند امیر احمدی: گوهر پاک تو از مدحت مامستغنی است فکر مشاطهچه با حسن خداداد کند زکریا: هر که شد محرم دل در حرم یار بماند وانکه این کار ندانست در انکار بماند! |
مهدی - هیوا:
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا بود که گوشه ی چشمی به ما کنند مهدی - ام ای: از دم صبح ازل تا آخرشام ابد دوستی و مهربر یک عهد و یک میثاق بود مهدی - دکتر: سرشک گوشه گیران را چو دریابند دریابند رخ مهر از سحرخیزان نگردانند گردانند |
دخملم فاطيما:d
خیال روی تو در هر طریق همره ماست نسیم موی تو پیوند جان آگه ماست |
مینا:
باز امشب ای ستارهی تابان نیامدی باز ای سپیدهی شب هجران نیامدی شمعم شکفته بود که خندد به روی تو افسوس ای شکوفهی خندان نیامدی |
سنبل:
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا بیوفا حالا که من افتادهام از پا چرا نوشداروئی و بعد از مرگ سهراب آمدی سنگدل این زودتر میخواستی حالا چرا آریانا: هر که شد محرم دل در حرم یار بماند وانکه این کار ندانست در انکار بماند! |
ساقی
ساقی غم من بلند اوازه شدست سرمستی من برون ز اندازه شدست با موی سپید سرخوشم کز می تو پیرانه سرم بهار دل تازه شد ست |
شیدا
جان رفت در سر می و شیدا به عشق سوخت عیسی دمی کجاست که احیای ما کند |
مهسا
منزل مهسا کنون بارگه پادشاست دل بر دلدار رفت جان بر جانانه شد |
بهنام3638
بهنام که دی جام وقدح می شکست باز به یک جرعه می عاقل و فرزانه شد |
امير :dاحمدي
پند پیرانه دهد واعظ شهرم (امير احمدي:d) لیکن من نه آنم که دگر پند کسی بپذیرم آن که بر خاک در میکده جان داد کجاست تا نهم در قدم او سر و پیشش میرم ............................................................ ............. آباداني قدس السره:d مهدي محتسب ( مهدي آباداني:d)، مستی به ره دید و گریبانش گرفت مست گفت ای دوست، این پیراهن است، افسار نیست گفت: مستی، زان سبب افتان و خیزان میروی گفت: جرم راه رفتن نیست، ره هموار نیست گفت: می بسیار خوردی، زان چنین بیخود شدی گفت: ای بیهودهگو، حرف کم و بسیار نیست گفت: باید حد زند هشیار مردم، مست را گفت: هشیاری بیار، اینجا کسی هشیار نیست ............................................................ ............:d{پپوله}:d |
جاکوب
چو در دست است سازی خوش بزن شروین سرودی خوش که دست افشان غزل خوانیم و پاکوبان سر اندازیم |
ا8511مید
امروز همی به تو بگوید امید ورزش می کن مکن تو هرگز تردید |
ابادانی:
مهدی ار خصم خطا گفت نگیریم بر او ور به حق گفت جدل با سخن حق نکنیم |
مینا110:
خرم ان دم که چو مینا به تولای وزیر سرخوش از میکده با دوست به کاشانه روم |
سلام
خطاب به همه: چهار صفحه شعر خواندیم ولی نام ما نبود! آه از این روزگار که بر وفق مراد ما نبود این جماعت جملگی قربان هم رفتند هی در میان جمع یک نفر فکر امیر عباس نبود! راست گفتند از دل برود هرکه برفت از دیدگان یک حقیقت بوده و این حکم طبع ما نبود شعر من کش آمده زلف سرش مش آمده شاعری در این زمان سخت است، این شعر کز ما نبود!! ارادتمند: امیر عباس... بچه تهرانپارس!! |
امير احمدي زان می که ز دل خیزد با روح درآمیزد مخمور کند جوشش مر چشم خدابین را ... |
فقط خطاب به امير عباس :d اگر آن میی که خوردی به سحر نبود گیرا بستان ز من شرابی که قیامتست حقا ... |
تو گویی هر موبایلی یک ترانهامیرعباس انصاری: امیری ای تو عباس یگانه |
بسی کیفور شد حال و هوایم
ز لطف دوستان بی ادعایم در این تاپیک که ساقی و شراب است امیر احمدی خان اکنون به خواب است! خدا را شکر می گویم من دمادم در این پی سی سیتی نیست هیچ نوع غم! |
نقل قول:
http://p30city.net/showthread.php?t=19372 امیر: تازیان را غم احوال گرانباران نیست پارسایان مددی تا خوش و آسان بروم |
نقل قول:
در میان شعر تو من چقدر کم گشته ام_:2: نصف اسم من کجاست؟ دزدی نکن! پسش بده!!:21: حال من را خوب ببین بی اسم نالان گشته ام!!!:p یه بیت خطاب به همه دوستان بی همگان به سر شود به شما سر نمی شود جای شما در دل ما دوستی دگر نمی شود قربان همه:53::53::53: |
شیدا م
شیدا که علاقه مندی اش شیرینی است شیرین تر از خودش کدام شیرینی است |
زکریا فتاحی
زکریا که ماکسیما سوار است فسنجان می خورد و یار غار است |
اکنون ساعت 02:23 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)