پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   تاپیکهای سریالی (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=160)
-   -   هرچه مي خواهد دل تنگت بگو (http://p30city.net/showthread.php?t=13979)

فرگل 09-23-2009 02:00 PM

هرچه مي خواهد دل تنگت بگو
 
هر چه مي خواهد دل تنگت بگو

فرگل 09-23-2009 02:06 PM

سلام ادمين جون

كجايي بابا خبري ازت نيست بي خبرمون گذاشتي ؟؟؟؟؟؟؟

Nur3 09-23-2009 02:12 PM


چرا غم ها نمي دانند

كه من غمگين ترين غمگين اين شهرم

بيا اي دوست با من باش

كه من تنها ترين تنهايي اين شهرم

فريما 09-23-2009 02:13 PM

در اين زمانه ي بي هاي و هوي لال پرست خوشا بحال كلاغان قيل وقال پرست . چگونه شرح دهم لحظه لحظه خودرابراي اين همه ناباور زوال پرست. به شب نشيني خرچنگهاي مردابي چگونه رقص كند ماهي زلال پرست. رسيده ها چه غريب و نچيده مي افتند به پاي هرز علف هاي باغ كال پرست.

فريما 09-23-2009 02:17 PM

ادمين خان اين مملكت و بي صاحب گذاشتي رفتي كجايي پس؟;)

Nur3 09-23-2009 02:26 PM


ضمن سلام و احوال پرسي
دوستان عزيز من اينجا رو چت روم نكنين... لطفا.. از من گفتن..
در ضمن پست هاي آبكي هم ندين...
يكم هم مهربون تر باهم باشيم...

:17:

قربان شما نيلوفر

Hiwa 09-23-2009 02:30 PM

امشبی را که در آنیم غنیمت شماریم، شاید ای دل نرسیدیم به فردایي دگر . . .

Hiwa 09-23-2009 03:16 PM


مرا دوباره مزا مادر
اگر به مرگ خندیدم
اگرشکست فرزندت
اگر گسست لبخندت
مرا مزا مادر
هوا هنوز چرکین است
زمین هنوز تفدیده
دلم عجیب خونین است
ببین! ببین مادر!
ردپای اشک ها را
دویده خط برخط
چکیده جا برجا
مرا ببین مادر
چه ناز خوابیدم
به دور از این دنیا
تو را به خواب می بینم
گاهی بهانه می گیرم
گاهی گلایه ای دارم
از خودم ،زمین، دنیا
از خدا نمیدانم ...
ببین! ببین مادر!
تا کجا رسیده ام دیگر
مگو که کفر می گویم
بغضی شکسته ام که می بارم
پنجه های تنهایی
می فشارد گلوی من - هر چند -
لطف روزگار هم گاهی
میزند به سینه ام خنجر
زمین هنوز پرکینه
و جنگ روز با شب
دقیقه ها در تب
و مردمان در مسخ
میان این همه نفرت
میان این همه کینه
مرگ است که عریان است
مرگ است که بی کین است
مرا مزا مادر!
این بار همین کافی است
بگذار بخوابم باز
- بگذار -
که مرگ شیرین است ....

deltang 09-23-2009 03:30 PM

کاش هیچ وقت از پیشم نمیرفتی

فرگل 09-23-2009 03:37 PM


عشق مرد قسمتی از زندگی او و عشق زن همه زندگی اوست

Nur3 09-23-2009 03:48 PM


گريه در چشم من طوفان غم دارد

ولي خنده بر لب دارم تا كس نداند

فرگل 09-23-2009 03:50 PM

خنده تلخ من از گريه غم انگيز تر است .....

آريانا 09-23-2009 04:02 PM

ميني بوس از اتوبوس كوچيكتره. (آريانا قدس سره)

فرگل 09-23-2009 04:05 PM

عجب باهوشي هستي تو آريانا جون ......ميدونستي خيلي باهوشي ؟؟؟؟؟

deltang 09-23-2009 04:28 PM

چه روزگاره بدی داریم همش شده دعوا و مرافعه و جنگ و جدل بیشترشم به خاطر این پول کثیفه دیگه تو زندگیا هیچی به جز پول معنا نداره نه محبت نه صمیمیت نه دلگرمی

دانه کولانه 09-23-2009 11:41 PM

ما مخلص بچه ها هم هستیم
از اینکه از هر 2 100 تا نامه تون 2 تا رو جواب میدم 20000 تا دیگه بهش اضافه میشم ببخشید وقتم کمه
منرو هم به خاطر تمام چیزهایی که وقتی توی سایت نیستم ترا خدا مواخذه نکنین من 13 ساعته به سایت نیومدم
یه نگاه به پروفایل هر کس که بندازین مینویسه اخرین بار کی اومده..


باید برم شهرستان عروسی اجباری ! شاید 2-3 روز نتونتم بیام
تمام کارایی که اگه قول دادهباشم بهتون 2-3 روز شیفت میخوره حلو....
به قول نرس با همم مهربون تر باشین دعوا جدل نکنین
ارایانا من میزنم تو اون کلاهتااااا کلا قشنگ :24:
حرفایی نزن شر دستمون بخوره !
تو اصلا خودت مامور اطلاعاتی میای حرفای انچنانی میزنی ببینی کی میگیره ساده دلی مثل منم چون ادمینه میاد بهت تذکر میده توم سوژه ت رو پیدا میکنی راپورتشو میدی
به جون من بچه خوبیم دانشجوی ساده ایم و فقط دارم سایت داری میکنم
نه توی اتحادیه اتوبوس رانی کار میکنم و نه خوشم میاد سفرهای خارج شهرمو با مینی بوس انجام بدم
دست از سر کچل بچه های اینجا بردار شر دستشون نده حرفای خوشگل خوشگل بزن
کم حرفای بو دار بزن اینجا مجهز به سیستم پیشرفته بو گیره
تا حالا 3 بار خراب کاری کردی سریع بوگیرمون عکس العمل نشان داده

خوشگلم نازنینم اینجا ادمینش خیلی خطر ناکه حسن ! هر حرفی رو نزن ! آی پی تو میبندم صور قبیجه میذارم توی اویترت و بعد امضات حرفای سیاسی خفن میذارم بیان ببرن سوار مینی بوست کنن ! شایدم بوست کنن !
{داش مشتی}
خوب اینا بیشتر شوخی بود ولی جون اریانا پسر خوبی باش !
بقیه بچه های صالحی هستند اینجا ساده ن ولی ادمینش ناصالحه !
بشین حرفای قشنگ قشنگ بزن
اصلابرو دوستات که میگی توی فرومای دیگه ن بیار اینجا ادمینها همیشه خوششون میاد از این حرکتا !
و بعد اینکه

گفتین بگو هر چه دل تنگت میخواهد.
گویم کو گوش شنوا...

مواظب خودتون و همدیگه باشین...

Hiwa 09-27-2009 01:40 PM

خدايا! يعني ميشه كه ...

Hiwa 09-28-2009 08:52 AM

یاد گرفتم که :
1. با احمق بحث نکنم و بگذارم در دنیای احمقانه خویش خوشبخت زندگی کند.
2. با وقیح جدل نکنم، چون چیزی برای از دست دادن ندارد و روحم را تباه می کند.
3. از حسود دوری کنم، چون حتی اگر دنیا را هم به او تقدیم کنم باز هم از من بیزار خواهد بود.
4. تنهایی را به بودن در جمعی که به آن تعلق ندارم ترجیح دهم.

Hiwa 10-12-2009 09:42 AM

دستانم بر شانه ي دختري به جاي مانده است
و چشمانم در بافه ي مويش
بي چشم
بي دست
بادي هستم
كه مرثيه مي سازد از غبار ياد ِ يار

tasala 10-12-2009 02:11 PM

مادر ای چراغ ابدسوز عشق ازلی هرچیز تکرارش کسالت بار است جز یک چیز و انهم مکرر دیدن تو
, که بسیارترینش کمترین است
افسوس که در نوشتن از مقام تو اگر وازه هایم را چون گل زیبا کنم جز این نیست که وازه ها گلهای کاغذی اند بی رنگ و بی بو



فرگل 10-13-2009 10:03 AM

آخر یک روز پرینت قلبمو میگیرم که بدونی با هرنفسم صد بار میگم دوست دارم .....

تاري 10-13-2009 10:31 AM

شکنجه گاه این دنیاست جایم به جزم زندگی این شد سزایم!
آه ای خدایم٬ بشنو صدایم
مرا بگذار بااین ماجرایم نمی پرسم چرا این شد سزایم!الهی کیفرم را میپذیرم که از تو ذات خود را پس بگیرم!آه ای خدایم٬ بشنو صدایمگلویم مانده از فریاد و فریاد
ندارد کس غم مرگ صدا را
به بغض در نفس پیچیده سوگند
به گل های به خون غلتیده سوگند
به مادر سوگوار جاودانه که داغ نوجوانان دیده سوگند
خدایا حادثه در انتظار است به هر سو باد وحشی درگذار استبه فکر قتل عام لاله ها باش
که خواب گل به گل کابوس خار است!
خدایم٬ ای پناه لحظه هایم صدایت میزنم٬ با گریه هایم
صدایت میزنم٬ بشنو صدایم
الهی در شب فقرم بسوزان
ولی محتاج نامردان مگردان
کمک کن تا که با ناحق نسازم
برای عشق و آزادی بمیرم
خدایم٬ ای پناه لحظه هایمصدایت میزنم٬ با گریه هایم
صدایت میزنم٬ بشنو صدایم!

تاري 10-13-2009 10:31 AM

ستاره باران شب
بر بستر سفید خیال من
صورت تو را نقش میکند .

تاري 10-13-2009 10:32 AM

بر لب جو بود ديواري بلند
بر سر ديوار تشنهء دردمند
مانعش از آب آن ديوار بود
از پي آب او چو ماهي زار بود
ناگهان انداخت او خشتي در آب
بانگ آب آمد به گوشش چون خطاب
چون خطاب يار شيرين لذيذ
مست كرد آن بانگ آبش چون نبيذ
از صفاي بانگ آب آن ممتحن
گشت خشت‌انداز از آنجا خشت‌كن
آب مي‌زد بانگ يعني هي ترا
فايده چه زين زدن خشتي مرا
تشنه گفت آبا مرا دو فايده‌ست
من ازين صنعت ندارم هيچ دست
فايده اول سماع بانگ آب
كو بود مر تشنگان را چون رباب
بانگ او چون بانگ اسرافيل شد
مرده را زين زندگي تحويل شد
يا چو بانگ رعد ايام بهار
باغ مي‌يابد ازو چندين نگار
يا چو بر درويش ايام زكات
يا چو بر محبوس پيغام نجات
چون دم رحمان بود كان از يمن
مي‌رسد سوي محمد بي دهن
يا چو بوي يوسف خوب لطيف
مي‌زند بر جان يعقوب نحيف
فايده ديگر كه هر خشتي كزين
بر كنم آيم سوي ماء معين
كز كمي خشت ديوار بلند
پست‌تر گردد بهر دفعه كه كند
پستي ديوار قربي مي‌شود
فصل او درمان وصلي مي‌بود
سجده آمد كندن خشت لزب
موجب قربي كه واسجد واقترب
تا كه اين ديوار عالي‌گردنست
مانع اين سر فرود آوردنست
سجده نتوان كرد بر آب حيات
تا نيابم زين تن خاكي نجات
بر سر ديوار هر كو تشنه‌تر
زودتر بر مي‌كند خشت و مدر
هر كه عاشقتر بود بر بانگ آب
او كلوخ زفت‌تر كند از حجاب
او ز بانگ آب پر مي تا عنق
نشنود بيگانه جز بانگ بلق

Hiwa 10-13-2009 11:50 AM

من از اين شهر
نه!
از اين جهنم مي روم
اين خيابان ها
اين محله ها
من از يادشان نمي روم
اكنون كه مي روم
جيب هاي من آرزوي دستان تو را دارند
من اين شهر را
نه
اين جهنم را در دستان تو به جاي مي گذارم

Nur3 10-14-2009 11:08 AM

دلم برای کسی تنگ است که چشمانم ، چشمانش را می طلبد

تاري 10-18-2009 09:54 AM

به تو عادت کرده بودم ای به من نزديک تر از من
ای حضورم از تو تازه ای نگاهم از تو روشن

به تو عادت کرده بودم مثل گلبرگی به شبنم
مثل عاشقی به غربت مثل مجروحی به مرهم

لحظه در لحظه عذابه لحظه های من بی تو
تجربه کردنه مرگه زندگی کردن بی تو

من که در گريزم از من به تو عادت کرده بودم
از سکوت و گريه ی شب به تو هجرت کرده بودم

با گل و سنگ و ستاره از تو صحبت کرده بودم
خلوت خاطره هامو با تو قسمت کرده بودم

خونه لبريز سکوته خونه از خاطره خالی
من پر از ميل زوالم عشق من تو در چه حالی

تاري 10-18-2009 09:57 AM

نفرين بر تو غريبه ... يادت مي آيد آن روزي را كه با هم ابرها را پلكاني قرار داده تا خود را به خورشيد تابان برسانيم و آنجا خوشه هاي زرين از انوارش را چيديم و لحظه هايمان را به مانند رنچين كمان رنگ عشق كرديم و تو گفتي كه مرا مالك تمام زيباييها ميكني حال ميبينم از آن همه زيبايي سهم من زشتي و سياهي عشقي نافرجام بود كه شروع نشده به پايان رسيد و مرا در زندان و قفس تنهاييم محبوس كرد عشقي كه به سرعت جاي خود را به گدازه هاي آتشين خشم و نفرت داد...

فرگل 10-18-2009 01:36 PM

نميتونم بگم كه دنياي مني ...... چون دنيا يه روز تمام ميشه
نميتونم بگم كه مثل گلي ..........چون گل هم يه روز پژمرده ميشه
نميتونم بگم سياهي چشمانت مثل شبهاي پر ستارست ..... چون شب هم تمام ميشه
نميتونم بگم كه مثل آب زلال و پاكي ...... چون آب هميشه زلال و پاك نيست
نميتونم بگم دوستت دارم ...... چون اصلادوستت ندارم .... بلكه...... عاشقتم

Hiwa 10-18-2009 02:17 PM

چه دوريم از هم...
تو بيستون برف پوشي و
من تيشه يخ بسته ي فرهاد ...

فرگل 10-18-2009 02:42 PM

قیامت قامت و قامت ، قیامت
قیامت می کند این قد و قامت
موذن گر ببیند قامتت را
به "قد قامت" بماند تا قیامت ....

Nur3 10-25-2009 09:02 AM


یاران با خدا بی وفایی نکنید

با عاشق دلسوخته جدایی نکنید

یا آنکه وفا کنید تا آخر عمر

یا آنکه از اول آشنایی نکنید




فرگل 10-26-2009 08:59 AM

در غمستان نفسگير، اگر
نفسم ميگيرد
آرزو در دل من
متولد نشده، مي ميرد
يا اگر دست زمان در ازاي هر نفس
جان مرا ميگيرد
دل گريان،لب خندان دارم
به تو و عشق تو ايمان دارم...


Hiwa 10-26-2009 09:03 AM

تو مثل یک کبوتر مسافر
رو بوم خونه ی دلم نشستی
منو با یک نگاه عاشقونه

هوایی کردی اما دل نبستی

خدای من ! دوباره نگاه عاشقونه
داره کار میده دستم تو خلوت شبونه ...

فرگل 10-26-2009 11:34 AM

اينقدر توي زندون قلبت شلوغ مي كنم ، انقدر زنداني ها رو اذيت ميكنم
تا مجبور بشي منو بندازي توي انفرادي !

Hiwa 10-26-2009 12:47 PM

کهنه فروش تو کوچمون داد میزد کهنه می خریم، وسایل شکسته و پاره و پوره می خریم.
بی اختیار فریاد زدم، آهاي!
قلب شکستم می خری؟
گفت :
اگه ارزشی داشت كه کسی اونو نمی شکست!!!

فرگل 10-26-2009 01:10 PM

خداحافظ
همین حالاهمین حالا که من تنهام
خداحافظ به شرطی که بفهمی تر شده چشمام
خداحافظ …
کمی غمگین به یاد اون همه تردید به یاد آسمونی که منو از چشم تو می دید
اگر گفتم خداحافظ نه اینکه رفتنت ساده ست
نه اینکه میشه باور کرد
دوباره آخر جاده ست
خداحافظ
واسه اینکه نبندی دل به رویاها
بدونی بی تو و با تو همینه رسم این دنیا
خداحافظ.
خداحافظ
همین حالا که من تنهام

Hiwa 10-26-2009 01:58 PM

دقایقی توی زندگی هستن که دلت برای کسی اون قدر تنگ میشه که دوست داری اونو از رویاهات بیرون بکشی و توی دنیای واقعی بغلش کنی!

فرگل 10-26-2009 02:17 PM

اندر دل بي وفا غم و ماتم باد
آن را كه وفا نيست ز عالم كم باد
ديدي كه مرا هيچ كسي ياد نكرد
جز غم ، كه هزار آفرين بر غم باد

Hiwa 10-28-2009 09:48 AM

كجا سفر رفتي ،كه بي خبر رفتي
اشكم را چرا نديدي ،از من دل چرا بريدي
دست از من چـــرا كشيدي

كه پيش چشمم ره دگر رفتي
بيا به بـالينم

كه جان مسكينم
تاب غم دگر ندارد
جز بر تو نظر ندارد
جــــان بــي تــو ثمـــر ندارد

مگر چه كردم كه بي خبر رفتي







اکنون ساعت 03:56 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)