هرچه مي خواهد دل تنگت بگو
هر چه مي خواهد دل تنگت بگو
|
سلام ادمين جون
كجايي بابا خبري ازت نيست بي خبرمون گذاشتي ؟؟؟؟؟؟؟ |
چرا غم ها نمي دانند كه من غمگين ترين غمگين اين شهرم بيا اي دوست با من باش كه من تنها ترين تنهايي اين شهرم |
در اين زمانه ي بي هاي و هوي لال پرست خوشا بحال كلاغان قيل وقال پرست . چگونه شرح دهم لحظه لحظه خودرابراي اين همه ناباور زوال پرست. به شب نشيني خرچنگهاي مردابي چگونه رقص كند ماهي زلال پرست. رسيده ها چه غريب و نچيده مي افتند به پاي هرز علف هاي باغ كال پرست.
|
ادمين خان اين مملكت و بي صاحب گذاشتي رفتي كجايي پس؟;)
|
ضمن سلام و احوال پرسي دوستان عزيز من اينجا رو چت روم نكنين... لطفا.. از من گفتن.. در ضمن پست هاي آبكي هم ندين... يكم هم مهربون تر باهم باشيم... :17: قربان شما نيلوفر |
امشبی را که در آنیم غنیمت شماریم، شاید ای دل نرسیدیم به فردایي دگر . . . |
مرا دوباره مزا مادر اگر به مرگ خندیدم اگرشکست فرزندت اگر گسست لبخندت مرا مزا مادر هوا هنوز چرکین است زمین هنوز تفدیده دلم عجیب خونین است ببین! ببین مادر! ردپای اشک ها را دویده خط برخط چکیده جا برجا مرا ببین مادر چه ناز خوابیدم به دور از این دنیا تو را به خواب می بینم گاهی بهانه می گیرم گاهی گلایه ای دارم از خودم ،زمین، دنیا از خدا نمیدانم ... ببین! ببین مادر! تا کجا رسیده ام دیگر مگو که کفر می گویم بغضی شکسته ام که می بارم پنجه های تنهایی می فشارد گلوی من - هر چند - لطف روزگار هم گاهی میزند به سینه ام خنجر زمین هنوز پرکینه و جنگ روز با شب دقیقه ها در تب و مردمان در مسخ میان این همه نفرت میان این همه کینه مرگ است که عریان است مرگ است که بی کین است مرا مزا مادر! این بار همین کافی است بگذار بخوابم باز - بگذار - که مرگ شیرین است .... |
کاش هیچ وقت از پیشم نمیرفتی
|
عشق مرد قسمتی از زندگی او و عشق زن همه زندگی اوست |
گريه در چشم من طوفان غم دارد ولي خنده بر لب دارم تا كس نداند |
خنده تلخ من از گريه غم انگيز تر است .....
|
ميني بوس از اتوبوس كوچيكتره. (آريانا قدس سره)
|
عجب باهوشي هستي تو آريانا جون ......ميدونستي خيلي باهوشي ؟؟؟؟؟
|
چه روزگاره بدی داریم همش شده دعوا و مرافعه و جنگ و جدل بیشترشم به خاطر این پول کثیفه دیگه تو زندگیا هیچی به جز پول معنا نداره نه محبت نه صمیمیت نه دلگرمی
|
ما مخلص بچه ها هم هستیم
از اینکه از هر 2 100 تا نامه تون 2 تا رو جواب میدم 20000 تا دیگه بهش اضافه میشم ببخشید وقتم کمه منرو هم به خاطر تمام چیزهایی که وقتی توی سایت نیستم ترا خدا مواخذه نکنین من 13 ساعته به سایت نیومدم یه نگاه به پروفایل هر کس که بندازین مینویسه اخرین بار کی اومده.. باید برم شهرستان عروسی اجباری ! شاید 2-3 روز نتونتم بیام تمام کارایی که اگه قول دادهباشم بهتون 2-3 روز شیفت میخوره حلو.... به قول نرس با همم مهربون تر باشین دعوا جدل نکنین ارایانا من میزنم تو اون کلاهتااااا کلا قشنگ :24: حرفایی نزن شر دستمون بخوره ! تو اصلا خودت مامور اطلاعاتی میای حرفای انچنانی میزنی ببینی کی میگیره ساده دلی مثل منم چون ادمینه میاد بهت تذکر میده توم سوژه ت رو پیدا میکنی راپورتشو میدی به جون من بچه خوبیم دانشجوی ساده ایم و فقط دارم سایت داری میکنم نه توی اتحادیه اتوبوس رانی کار میکنم و نه خوشم میاد سفرهای خارج شهرمو با مینی بوس انجام بدم دست از سر کچل بچه های اینجا بردار شر دستشون نده حرفای خوشگل خوشگل بزن کم حرفای بو دار بزن اینجا مجهز به سیستم پیشرفته بو گیره تا حالا 3 بار خراب کاری کردی سریع بوگیرمون عکس العمل نشان داده خوشگلم نازنینم اینجا ادمینش خیلی خطر ناکه حسن ! هر حرفی رو نزن ! آی پی تو میبندم صور قبیجه میذارم توی اویترت و بعد امضات حرفای سیاسی خفن میذارم بیان ببرن سوار مینی بوست کنن ! شایدم بوست کنن ! {داش مشتی} خوب اینا بیشتر شوخی بود ولی جون اریانا پسر خوبی باش ! بقیه بچه های صالحی هستند اینجا ساده ن ولی ادمینش ناصالحه ! بشین حرفای قشنگ قشنگ بزن اصلابرو دوستات که میگی توی فرومای دیگه ن بیار اینجا ادمینها همیشه خوششون میاد از این حرکتا ! و بعد اینکه گفتین بگو هر چه دل تنگت میخواهد. گویم کو گوش شنوا... مواظب خودتون و همدیگه باشین... |
خدايا! يعني ميشه كه ...
|
یاد گرفتم که :
1. با احمق بحث نکنم و بگذارم در دنیای احمقانه خویش خوشبخت زندگی کند. 2. با وقیح جدل نکنم، چون چیزی برای از دست دادن ندارد و روحم را تباه می کند. 3. از حسود دوری کنم، چون حتی اگر دنیا را هم به او تقدیم کنم باز هم از من بیزار خواهد بود. 4. تنهایی را به بودن در جمعی که به آن تعلق ندارم ترجیح دهم. |
دستانم بر شانه ي دختري به جاي مانده است
و چشمانم در بافه ي مويش بي چشم بي دست بادي هستم كه مرثيه مي سازد از غبار ياد ِ يار |
مادر ای چراغ ابدسوز عشق ازلی هرچیز تکرارش کسالت بار است جز یک چیز و انهم مکرر دیدن تو , که بسیارترینش کمترین است افسوس که در نوشتن از مقام تو اگر وازه هایم را چون گل زیبا کنم جز این نیست که وازه ها گلهای کاغذی اند بی رنگ و بی بو |
آخر یک روز پرینت قلبمو میگیرم که بدونی با هرنفسم صد بار میگم دوست دارم .....
|
شکنجه گاه این دنیاست جایم به جزم زندگی این شد سزایم!
آه ای خدایم٬ بشنو صدایم مرا بگذار بااین ماجرایم نمی پرسم چرا این شد سزایم!الهی کیفرم را میپذیرم که از تو ذات خود را پس بگیرم!آه ای خدایم٬ بشنو صدایمگلویم مانده از فریاد و فریاد ندارد کس غم مرگ صدا را به بغض در نفس پیچیده سوگند به گل های به خون غلتیده سوگند به مادر سوگوار جاودانه که داغ نوجوانان دیده سوگندخدایا حادثه در انتظار است به هر سو باد وحشی درگذار استبه فکر قتل عام لاله ها باش که خواب گل به گل کابوس خار است!خدایم٬ ای پناه لحظه هایم صدایت میزنم٬ با گریه هایم صدایت میزنم٬ بشنو صدایمالهی در شب فقرم بسوزان ولی محتاج نامردان مگردان کمک کن تا که با ناحق نسازم برای عشق و آزادی بمیرمخدایم٬ ای پناه لحظه هایمصدایت میزنم٬ با گریه هایم صدایت میزنم٬ بشنو صدایم! |
ستاره باران شب
بر بستر سفید خیال من صورت تو را نقش میکند . |
بر لب جو بود ديواري بلند
بر سر ديوار تشنهء دردمند مانعش از آب آن ديوار بود از پي آب او چو ماهي زار بود ناگهان انداخت او خشتي در آب بانگ آب آمد به گوشش چون خطاب چون خطاب يار شيرين لذيذ مست كرد آن بانگ آبش چون نبيذ از صفاي بانگ آب آن ممتحن گشت خشتانداز از آنجا خشتكن آب ميزد بانگ يعني هي ترا فايده چه زين زدن خشتي مرا تشنه گفت آبا مرا دو فايدهست من ازين صنعت ندارم هيچ دست فايده اول سماع بانگ آب كو بود مر تشنگان را چون رباب بانگ او چون بانگ اسرافيل شد مرده را زين زندگي تحويل شد يا چو بانگ رعد ايام بهار باغ مييابد ازو چندين نگار يا چو بر درويش ايام زكات يا چو بر محبوس پيغام نجات چون دم رحمان بود كان از يمن ميرسد سوي محمد بي دهن يا چو بوي يوسف خوب لطيف ميزند بر جان يعقوب نحيف فايده ديگر كه هر خشتي كزين بر كنم آيم سوي ماء معين كز كمي خشت ديوار بلند پستتر گردد بهر دفعه كه كند پستي ديوار قربي ميشود فصل او درمان وصلي ميبود سجده آمد كندن خشت لزب موجب قربي كه واسجد واقترب تا كه اين ديوار عاليگردنست مانع اين سر فرود آوردنست سجده نتوان كرد بر آب حيات تا نيابم زين تن خاكي نجات بر سر ديوار هر كو تشنهتر زودتر بر ميكند خشت و مدر هر كه عاشقتر بود بر بانگ آب او كلوخ زفتتر كند از حجاب او ز بانگ آب پر مي تا عنق نشنود بيگانه جز بانگ بلق |
من از اين شهر
نه! از اين جهنم مي روم اين خيابان ها اين محله ها من از يادشان نمي روم اكنون كه مي روم جيب هاي من آرزوي دستان تو را دارند من اين شهر را نه اين جهنم را در دستان تو به جاي مي گذارم |
دلم برای کسی تنگ است که چشمانم ، چشمانش را می طلبد
|
به تو عادت کرده بودم ای به من نزديک تر از من
ای حضورم از تو تازه ای نگاهم از تو روشن به تو عادت کرده بودم مثل گلبرگی به شبنم مثل عاشقی به غربت مثل مجروحی به مرهم لحظه در لحظه عذابه لحظه های من بی تو تجربه کردنه مرگه زندگی کردن بی تو من که در گريزم از من به تو عادت کرده بودم از سکوت و گريه ی شب به تو هجرت کرده بودم با گل و سنگ و ستاره از تو صحبت کرده بودم خلوت خاطره هامو با تو قسمت کرده بودم خونه لبريز سکوته خونه از خاطره خالی من پر از ميل زوالم عشق من تو در چه حالی |
نفرين بر تو غريبه ... يادت مي آيد آن روزي را كه با هم ابرها را پلكاني قرار داده تا خود را به خورشيد تابان برسانيم و آنجا خوشه هاي زرين از انوارش را چيديم و لحظه هايمان را به مانند رنچين كمان رنگ عشق كرديم و تو گفتي كه مرا مالك تمام زيباييها ميكني حال ميبينم از آن همه زيبايي سهم من زشتي و سياهي عشقي نافرجام بود كه شروع نشده به پايان رسيد و مرا در زندان و قفس تنهاييم محبوس كرد عشقي كه به سرعت جاي خود را به گدازه هاي آتشين خشم و نفرت داد...
|
نميتونم بگم كه دنياي مني ...... چون دنيا يه روز تمام ميشه
نميتونم بگم كه مثل گلي ..........چون گل هم يه روز پژمرده ميشه نميتونم بگم سياهي چشمانت مثل شبهاي پر ستارست ..... چون شب هم تمام ميشه نميتونم بگم كه مثل آب زلال و پاكي ...... چون آب هميشه زلال و پاك نيست نميتونم بگم دوستت دارم ...... چون اصلادوستت ندارم .... بلكه...... عاشقتم |
چه دوريم از هم... تو بيستون برف پوشي و من تيشه يخ بسته ي فرهاد ... |
قیامت قامت و قامت ، قیامت
قیامت می کند این قد و قامت موذن گر ببیند قامتت را به "قد قامت" بماند تا قیامت .... |
یاران با خدا بی وفایی نکنید با عاشق دلسوخته جدایی نکنید یا آنکه وفا کنید تا آخر عمر یا آنکه از اول آشنایی نکنید |
در غمستان نفسگير، اگر
نفسم ميگيرد آرزو در دل من متولد نشده، مي ميرد يا اگر دست زمان در ازاي هر نفس جان مرا ميگيرد دل گريان،لب خندان دارم به تو و عشق تو ايمان دارم... |
تو مثل یک کبوتر مسافر
رو بوم خونه ی دلم نشستی منو با یک نگاه عاشقونه هوایی کردی اما دل نبستی خدای من ! دوباره نگاه عاشقونه داره کار میده دستم تو خلوت شبونه ... |
اينقدر توي زندون قلبت شلوغ مي كنم ، انقدر زنداني ها رو اذيت ميكنم تا مجبور بشي منو بندازي توي انفرادي ! |
کهنه فروش تو کوچمون داد میزد کهنه می خریم، وسایل شکسته و پاره و پوره می خریم. بی اختیار فریاد زدم، آهاي! قلب شکستم می خری؟ گفت : اگه ارزشی داشت كه کسی اونو نمی شکست!!! |
خداحافظ همین حالاهمین حالا که من تنهام خداحافظ به شرطی که بفهمی تر شده چشمام خداحافظ … کمی غمگین به یاد اون همه تردید به یاد آسمونی که منو از چشم تو می دید اگر گفتم خداحافظ نه اینکه رفتنت ساده ست نه اینکه میشه باور کرد دوباره آخر جاده ست خداحافظ واسه اینکه نبندی دل به رویاها بدونی بی تو و با تو همینه رسم این دنیا خداحافظ. خداحافظ همین حالا که من تنهام |
دقایقی توی زندگی هستن که دلت برای کسی اون قدر تنگ میشه که دوست داری اونو از رویاهات بیرون بکشی و توی دنیای واقعی بغلش کنی!
|
اندر دل بي وفا غم و ماتم باد آن را كه وفا نيست ز عالم كم باد ديدي كه مرا هيچ كسي ياد نكرد جز غم ، كه هزار آفرين بر غم باد |
كجا سفر رفتي ،كه بي خبر رفتي
اشكم را چرا نديدي ،از من دل چرا بريدي دست از من چـــرا كشيدي كه پيش چشمم ره دگر رفتي بيا به بـالينم كه جان مسكينم تاب غم دگر ندارد جز بر تو نظر ندارد جــــان بــي تــو ثمـــر ندارد مگر چه كردم كه بي خبر رفتي |
اکنون ساعت 03:56 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)