پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   استان کرمانشاه (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=162)
-   -   شعر کرمانشاه: اشعار شاعران کرمانشاهی، اشعار کردی و فارسی از شاعران خوش ذوق کرمانشاهی (http://p30city.net/showthread.php?t=35569)

مهبا 02-06-2012 03:35 PM

شعر کرمانشاه: اشعار شاعران کرمانشاهی، اشعار کردی و فارسی از شاعران خوش ذوق کرمانشاهی
 
دوستان عزیز قرار است در این تاپیک از شعر کرمانشاه بنویسیم

میدونم که تاپیک های مشابه هستن که مربوط به شعر کردی هستن

ولی فرق این تاپیک این است که اینجا فقط از شاعرانی می نویسیم

که کرمانشاهی باشند و اشعار این تاپیک شامل اشعار کردی و فارسی

می باشد و هر بار که برای اولین بار از شاعری شعر میگذاریم بطور خلاصه

اون شاعر رو معرفی کنیم

http://www.faupload.com/upload/90/Ba...ffffffffff.jpg



با تشکر از دوست خوبم ماریا که کار طراحی رو برام انجام داد.

مهبا 02-06-2012 03:46 PM

شعر کردی از حامد شبابی
 
معرفی حامد شبابی

درمرداد ماه ۱۳۶۸ درگیلانغرب به دنیا آمد .از همان ابتدا سرایش شعر را در دو زبان فارسی و کردی تجربه کرد.

اما به دلیل علاقه به زبان مادریش بیشتر توان خود را در زمینه شعر کردی قرار داد. او یکی از جوان ترین شاعران ادبیات کردی کرمانشاه است.

در قالب های مختلف و اوزان متعدد عروضی به سرودن اشعار پرداخت.

با توجه به سن و سال او و عدم حضور ایشان در سال های دفاع مقدس توجه او به ادبیات پایداری مورد توجه است.

در سال ۱۳۸۷ انجمن ادبی واران را در شهرستان گیلانغرب تاسیس کرد

http://www.balout.ir/assets_c/2011/1...50xauto-91.jpg


بیده نگ
یه کی بیده نگ وه ئاوازم خه نیدن
په ر پو و بال په روازم که نیدن

یه کی نیشی ، یه کی ها ده و چمانی
چه وی وازه وه لی ها خه و چمانی

یه کی شاواز گول کیشی وه بیده نگ
له پای ده رده یل دل نیشی وه بی ده نگ

یه کی گیری یه کی شینه، یه کی سویر
یه کی له یره ، یه کی له وره ، یه ک دوز

یه کی هاوار هه ی رو هاده روی
ئرای واگه ی زه لان دریا به نیونی

جمانی قه یر فه ره ی گیرن وه بی ده نگ
وه گلیه یل فه ره ی دیرن وه بیده نگ

توای ئرودی له نوو نیه یدن دوواره
کولی ری که ن که سی نه یرن سوواره

ئراهانه نوا ئارام گیانه یل
چمای ته رم سیه ی ها بان شانه یل

مه گه ر نازار نازار یل هاتی!
ره واجی سه روز بازاره یله هاتی!

وه زانا دل خه میر هانه و نواوا
کوته ل کوو خوه ی ئرا که یدن وه پاوا؟

یه کی چی وه ت ک زانا شه رمه گیری
مه گه رکی هاله ناو ئی ته رمه گیری؟

ئراقه وری له ناو داری که نیه؟
جه مه ر بارن ، چه مه ر ها کو ژه نینه؟

وه زانا وه ت ، وه بیدنگ له یره به یمه ی
له ناو داری له قه ی ئه و پاله نه‌یمه‌ی

وه ئه‌و داره هنای چوزه‌ی بکه‌یدن
وه په‌لوه چ سه‌ر وه قه‌ی واوا بنه‌یدن

ور بینه‌ی چوزه گار به یدن وه شاره‌یل
خه‌و‌ه‌ر ده‌یدن وه گیشتی ده‌رده داره یل




میلکان دل

ئمشه‌و تووای له داخ دل چیو که و وه بیده‌‌نگ فر بکه‌م
خوه‌رزیه و ک تا گه‌ر خوه‌ر هلای هه‌ر وه‌ی هنازه و بر بکه‌م!

چید و ت هیشتیده‌م وه جی، له‌ی ته پله تووزان خه‌مه‌و
شه‌رتو ک تا بایده‌و له نوو، تا لای خودا ده‌س در بکه‌م

په‌یتاو له دیوری گردمه و، ساقی له من بریایه دی
ئاخر ت بیوشه ی هه ر وه من ، تا که ی چیو ئاگر گر بکه م

هه‌ی هه‌ی خشه‌ی پاگه‌ی زه‌لان، هه‌م پیچیا له‌ی ناوه دی
ئیوشن له شوونم هاتیه، تا گه‌ر ئرای خه‌م چر بکه‌م

به‌وره و هساره‌ی وه‌ر سووم ، له‌ی نوو هه چیو جاران هلا
زانم ک دیوریدن له لیم، ئمشه‌و تووای کول ور بکه‌م

خوه‌زیه و که‌شه‌ی یه‌ی جا ت بای، سه‌ر به‌ی له میلکان دلم
تا گه ‌ر کولی زنگانیم، هه‌ر وه‌و چه‌وه‌یله و خر بکه‌م

حامد شبابی

برگرفته از وب سایت بلوط


مهبا 02-22-2012 01:54 AM

شعر کردی از کرمرضا کرمی
 
معرفی کرمرضا کرمی

رضا یا کرم رضا کرمی متخلص به (ته نیا) در سال هزار و سیصدوسی و هشت در ابادی زینعل خانی از توابع دهستان حسن آباد در حومه شهرستان اسلام آباد غرب

متولد شد سپس تحصیلات خود را در شهر اسلام آباد ادامه داد و بعد برای ادامه تحصیل به شهر سنندج رفت و در دانشگاه انجا مدرک لیسانس خودرا گرفت و اکنون سال

هاست که از مدیر یت مدارس راهنمایی شهر اسلام اباد کناره گیری کرده و به عنوان یک بازنشست بازِ نشسته ای شده است و محبوب همه فرهنگیان.او بیش از سی

هزار بیت شعر در قالب های غزل قصیده دوبیتی مثنوی و شعر نو سروده است

نمونه ی از اشعارش

پرده ی حه رم زیو دا وه لا هه ی هه ی له غمزه ونازی گل
هاتن مه لیل ساز وه چنگ سه ر مه س ارا پیشوازی گل

زیو زیو بدو هه ی کله وا شیپور به ژن وینه ی معاد
ساقی ده خیل له ی مه شه ره بیلا بزانم رازی گل

وا بی یه قه ی گل وان سو رشیا له گیر فانی نه سیم
ئاونگ حه ریری نقره ره نگ پوشان له غنچه ی واز گل

چیمن وه چیمن باخ وه باخ ده روه ن و ده روه ن تا وه دول
صه د ایل بولبول ها تنو خه ونن غه زل وه ساز گول

ته نیا بزان هه م اسمان ده سمال چوپی گرد وه ده س
هه ور بی وه لوطی دا له ته ول کیشا شه فه ق شا وازی گول


منبع : وبلاگ الوان

مهبا 02-22-2012 02:28 AM

چند شعر از احسان نجفی
 
معرفی احسان نجفی

احسان نجفی شاعر جوان کرمانشاهی متولد بهمن۱۳۶۴ اولین مجموعه شعر

کُردی اش را روانه‌ی بازار چاپ و نشر کرد .



نمونه ای از اشعارش

ناخوا ئاشق وارانه

چون تا ئه وره گان نه وارن نا گیری

و لام

من خه یال دکه م ئاشق تو ییم

چون ته نیا وختی که نیته لام سوله ی چه وم تی !

که م که م دیری باوه رم دبوو

که ئی خوه زگه یله شوان خه له ته ن و

مه نیش زوانم خه له تیاس

که پیت وه تمه دلنیاتم

هه موشه کلیل هه ر زندانیگ

له بنه وای قه لایگ دنر بهینه چال

ک به نای خه یال ئیمه س
باوه ر که

له بنه وای هه ر وتاقیگ

جی ئرا بنه وای

هه زاران وتاق تریش هه س !

ناخوا واشق وارانه

ولام

من خه یال دکه م ئاشق توییم

منبع وب سایت بلوط

مهبا 02-22-2012 02:37 AM

چند شعر از آزاد نوروزی
 
معرفی آزاد نوروزی

آزاد نوروزی متولد 1360 است از شهرستان سرپل ذهاب

از سال ۱۳۸۳ فعالیت در عرصه شعر را آغاز کرده‌ و این فعالیت از سال ۱۳۸۵

جدی‌تر شده است.نخستین دفتر شعرش با نام دیوانگی در جهت عقربه های رو

به جنوب منتشر شده است

نمونه ای از اشعارش

دوباره /کوچه های پشت سرم را داد نزن

و اینقدر نپرس/که هنوز شعر می گویم یا نه

کسی وقت رد شدن از خیابان/سراغت را از من نمی گیرد

دیر وقت است /باید بروم

مهتاب صورتش را/ از لب برکه پس می کشد

و در گوش خدا چیزی می گوید/که هفت کوچه آن ورتر

دختری تا صبح پیر می شود/موهای سپید

چقدر به صورت کودکانه ات می آید

اما دروغی که بویش لبهایت را برداشته

با بوی تند ادکلن ات از بین نمی رود

مثل عکس این مرد/که روبان سیاه گوشه اش

هیچ معصومیتی به چشمانش نمی دهد

دیر وقت بود/که پشت این پنجره نبض یک قرار

به سراشیبی افتاد/و صبح زنی نبودن گونه هایش را

گردن آیینه انداخت

وقت رد شدن از آیینه کسی سراغت را

از من نمی گیرد/ نپرس هنوز شعر می گویم یا نه


**************************


درختها/تا امتداد بود ادامه داشتند

در مسیر بادهای خالکوبی شده بر پوست زنان گل آلود

در اعماقش درخت شده بود/ریشه هایش

از قلب تصویر یک جفت مفرغی برهنه آب می خورد

در عقربه های پنج دقیقه مانده به دیوار

با موهایش بافته شدم/به تکه های از پیراهنی که خودش را

به تابستان درخت ها آویزان کرده بود

به من دخیل ببندند/به من دخیل ببندند با شرح حال یک درخت

در روزنامه ای/به تاریخ یک روز یک ماه یک سال تمام هجری

با جویدن چند اسم فراموش شده

دنبال آدم های خیس این خطوط راه می افتم

رودخانه های جاری در آنها بر مداری گیج در انتهای تو

مرا به برهوت زنان سرازیر می کند

چه آتشی می بارد از خدای اوکالیپتوسها

پنج دقیقه بعد از تو/می رسم به زنهای پنج دقیقه بعد از دیوار

رد لبهای حل شده در چروک گونه اش

با ناخن هایش پاک می شود/دستهای مفرغی من پیراهنت را

از درخت پایین می کشند/جهنم به پا می شود

زن دارد اسم های قدیمی را نجویده قورت می ده

منبع : وب سایت بلوط و وب سایت توانگر

مهبا 03-26-2012 11:57 PM

شعر تازه ای از عبدالرضا رادفر
 
شعر تازه ای از عبدالرضا رادفر

این چه عیدی است که از قهوه مرا تلخ تر است
تلخ، حتی ز سکوت فقرا تلختر است

سخن از تلخی هر چیز که گویند تو را
قصه ماهی تنُگ دل ما تلختر است

این چه دردی است که پیچیده به بالای بهار
شرح این درد ز چشمان شما تلختر است

همچو آشفتگی بید و پریشانی باد
کامم از تلخی رنج اسرا تلختر است

مرگ آتش به شب سرد چه تلخ است ولی
شعله ی سرکش حرص زعما تلختر است

صحبت از تلخی یک لحظه ی اندوه که نیست
نه، همیشه غم مردم ، به خدا تلختر است

باز می گویم از این رخوت و این فاصله ها
این چه عیدی است که از قهوه مرا تلختر است

منبع : وب سایت بلوط

مهبا 03-27-2012 12:22 AM

شعرهایی بهاری از نصرت بابایی
 
شعرهایی بهاری از نصرت بابایی

برای روح بلند آفرینش : بهار



منظور من از نوازش تو فهمیدن راز آرزویت
امید تمام لحظه هایم دزدیدن بوسه ای ز رویت

ای مست تر از شراب مهتاب !ای خوب تر از غرور خورشید‏
راهم بده در عبور چشمت ،تا تر کنم این لب از گلویت

دیشب به قنوت یک شقایق ،می دیدم و می شنیدم از شوق
ای عاطفه انگیز تر از عشق!حالم بده از هوای بویت
‏ ‏
اشک دل آسمان آبی ،شور و شر دوره ی جوانی‏
زیبایی هر چیز که خوب است،ازعاطفه ی غبار کویت
‏ ‏
سنگینی رقص زهره ی عشق،شیرینی واژه های حافظ‏
هر جا که نشانی از ترانه است،با یاد لب ترانه گویت
‏ ‏
تو غایت ذوق کودکانی ای روح بلند آفرینش!‏
احساس غرورشان فریباست، از حال و هوای خلق و خویت.‏


***

یک خاطره ی دور بهاری
آسمان مدهوش بازی های خویش
باد و برکه، بوی گندمزارها
‏ ‏‏
می دویدند از پی هم کودکان
کفتر و پروانه ها و سارها ‏

‏ ‏
***‏


باد می زد بر تن آلاله ها
دست می آورد روی خاطرات
‏ ‏ ‏
می کشید آن دامن افسونگرش
روی طرح چشمه های بی ثبات


‏ ‏
***‏ ‏


دشت می لغزید توی چشم من
یاد می آورد یاد روی او
‏ ‏
نرگسی دلداریم می داد ، شاد
مست گشتم از نسیم خوی او


‏ ‏
***‏ ‏


بوی گندم ، خرمنی از یادها
یاد شیرین زمان کودکی
‏ ‏ ‏
یاد آن گنجشک بازی گوش من
پیچش مست گیاه پیچکی ‏


‏ ‏
***‏ ‏


کفتری مست تماشای گیاه
بال می زد روی بام مردمان
‏ ‏ ‏
دانه ها می ریخت مردی روی بام
دخترش که : روی بام ما ممان!‏


‏ ‏
***‏‏


کودکان آواره های کوچه ها
کوچه هم از بوی آن ها مست مست
‏ ‏‏
آفتاب از لای دیوار زمان
سایه های خشم خود را می شکست!‏


‏ ‏
***‏ ‏


پرپر پروانه ای همراه دوست
این تماشا وآن تماشا دیدنی است ‏
‏«دوستت دارم» نوای آن یکی
این یکی هم مرده ی دل دادنی است


‏ ‏
***‏‏


سارها بازو به بازو روی دشت
دشت هم مدهوش بال سار بود ‏
‏ ‏‏
تا چه خواهد بوی نمناک زمین
آسمان از یاد او سرشار بود


‏ ‏
***‏‏


لحظه های بیکران زندگی !‏
حسّ یاد خویش را بر من ببار ‏
‏ ‏
تا برآید جانمان از بوی تو
بر تن من یاد بوی خود بکار


منبع : وب سایت بلوط

مهبا 03-27-2012 12:52 AM

چند شعر بهاری از فرهاد کریمی
 
چند شعر بهاری از فرهاد کریمی


چند شعر بهاری از مجموعه ی (( دستِ خالی ، ۱۳۸۳ )) فرهاد کریمی


بانوی باران های ناتمام


ردیف ردیف پروانه

در مسیر آمدنت چیده ام

بانوی باران های ناتمام!

بیا و بهار مرا

پرا از شکوفه کن


بدرقه

نگاهی حسرت بار

کاسه ای اشک

رفتنم را چه فقیرانه بدرقه کردی

مثل آسمانی که ستاره هایش را گم کرده باشد!

نمی دانم

چقدر دلم برایت تنگ می شود؟

ولی بهار برمی گردم

تو بهار را می شناسی؟!


بهار بی پرنده

بهار آمد و

یک مُشت پرنده

در آسمان دلم پاشید

تو آمدی پرنده ها رفتند

من ماندم و تو و بهاری بی پرنده!


نفسِ برگ

پاییز می وزد و

باد با شلاق های سردش

از این سو و آن سو

بر سر و روی درختان می کوبد

برگ

آه،

برگ ناگزیر نفس های آخرش را

تا بهار حبس می کند.

ای بهار

شکوفه هایت را ای بهار

بردار و برو

پیش از تو

پیش از طراوتت

این باغ

زیر شلاق های ناجوانمردانه ی باد

جان سپرده است!

منبع : وب سایت بلوط

مهبا 03-28-2012 04:41 PM

بهاریه ای از دکتر علی سهامی
 
آشنایی با دکتر علی سهامی

دکتر علی سهامی از شاعران نام آشنای کُرد کلهر است . وی از تحصیل کردگانی است که با درایت و توان درخور خدمات شایانی در حوزه های فرهنگ بومی داشته است

از این شاعر و پژوهنده ی کُرد کرمانشاهی تاکنون کتابهایی همچون : کجاست مرز عاشقانه ی جهان ، مشاهیر ایرانی ، عارفان مکتب دینور ، بومیانه ها و عامیانه ها

و...به چاپ رسیده و مجموعه شعر تازه اش با نام زیبای « در ساعت بلوط » بزودی در اختیار مخاطبان فرهنگ و ادب قرار می گیرد


بهاریه ای از دکتر علی سهامی

سه‌روه‌نه لاره شیرن، مانگ شه‌واره شیرن
شیوه‌ی شکاره شیرن ، شیرن شاره شیرن

زولف ، په‌شیو و لوو لوو ، چه و، هه چه وه یل ئاهوو
سیف و گولاو و لیموو ، باخ ئه‌ناره شیرن

«سه رمه سه » له ی هنازه و دیوه ت سه ر « سه یازه » و
وه ختی ری که ی وه نازه و ، که و ک نساره شیرن

جفته چه وه یل که و که و حسه ره ته مه ن تگی خه و
ئیوشی وه « کافریگه و » ، مینگه نواره شیرن

یه کله سواره شیرن ، نوگول شاره شیرن
په لوه چ داره شیرن ئه تر وه هاره شیرن


منبع : وب سایت بلوط

رزیتا 07-18-2013 04:13 AM

شعری از "الهام مظفری" شاعر معاصر کرمانشاهی
 
شعری از "الهام مظفری"

مترسکی شده‌ام عاشق کلاغی که...
پرید و رفت به امید کوچه باغی که...

دلم به لرزه در آمد و بعد از آن پیچید ـ
میان مزرعه اخبار داغِ‌داغی که...

کنار مزرعه آن روز حس من تبدیل
به ناگهان شد و افتاد اتفاقی که...

و ساعت از نفس افتاد و او نمی‌آمد
دگر نمانده برایم دل و دماغی که...

کلاغ شهری من روستا که جای تو نیست
برو به قول خودت سمت چل‌چراغی که...

جهنمی شده بی تو بهار گندم‌زار
تویی که هی نگرفتی ز من سراغی که...

پرنده‌های زیادی به سویم آمده‌اند
ولی دل من اسير همان کلاغی که...


اکنون ساعت 08:44 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)