پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر و ادبیات (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=49)
-   -   کشکول نکته ها (http://p30city.net/showthread.php?t=29575)

behnam5555 11-23-2010 08:53 PM

کشکول نکته ها
 

سلام دوستان با رخصت گرفتن از بزرگان سایت میخوام تاپیک جدیدی را بنام ( کشکول نکته ها.... )باز کنم که شامل هرآنچه خوانده ایم ( تقریباً کوتاه ) درآن جای دهیم.


امیدوارم دوستان وهواخواهان این سایت همکاری لازم را بعمل آورند.



با اجازه شروع کننده اش خودم خواهم بود. بسم ا...





آزاده کیست؟




تزه کونگ پرسید: چه کسی براستی آزاده نامیده می شود؟


کنفوسیوس گفت: انسانِ آزاده آنچه را می خواهد انجام می دهد و پیش از بجا آوردن، آن را به دیگران موعظه نمی کند، یعنی آنچه را وعظ می کند قبلاً آن را در نفس خود بجا می آورد.



ذی مانیو پرسید: معنی انسانِ آزاده چیست؟


کنفوسیوس گفت: انسانِ آزاده کسی است که غمناک و هراس زده نمی شود.


ذی مانیو پرسید: از اینرو انسانِ آزاده غم نمی خورد و نمی ترسد؟


کنفوسیوس گفت: وقتی او بحالِ خود نگاه می کند هیچ لکه ای در خود نمی بیند، پس چرا غمناک بشود و بترسد.



کنفوسیوس گفت: انسانِ آزاده آرام و استوار است امّا انسانِ عامی همیشه جوشان و خروشان است.



کنفوسیوس گفت : انسانِ آزاده قانون و عدالت و انسانِ عامی عفو و بخشایش را دوست می دارد.



تزه کونگ پرسید: بی شک چیزی هست که انسان آزاده از آن نفرت دارد.


کنفوسیوس گفت: آری، او از کسانی که همیشه می کوشد در دیگران چیزی شایان نفرت بیابند، نفرت دارد. او از کسانی که در درجۀ پایین زندگی میکنند و کسانی را که بالاتر از ایشان هستند خوار می شمارند و توهین می کنند، بیزار است . او از کسانی که کارهای صاحبان جسارت و شجاعت را ستایش می کنند ولی آداب و رسوم آنان را از نظر خود دور می سازند، نفرت دارد. وی از کسانی که کارگزار و کاردوست هستند امّا طبیعتی خشن دارند، نفرت دارد.



کنفوسیوس گفت: انسانِ آزاده در بارۀ نه چیز پیوسته می اندیشد:


دیدن چیزی به اینکه بخوبی و درستی بشناسد؛


در شنیدن چیزی به اینکه آن را بفهمد؛


در رخسار خود، به ملایمت و محبت؛


در رفتار خود، به شرافت؛


در سخنان خود، به حقیقت؛


در کارهای زندگی، به درستکاری؛


در شبهه های خود، به پرسیدن رای دیگران؛


در موقع خشم، به سختی نتایج آن؛


در پذیرایی دیگران، به مهربانی و ادب.



افاضات:


نکته نقل شده برگزیده ای از، گفتار نخستین کتاب «مکالمات» است. کتاب « مکالمات » يکی از معروفترين اثرهايی است که چند سال پس از مرگ استاد کنفوسيوس از طرف پيروان وی تاليف شده و شامل جوابهايی است که استاد کنفوسيوس به پرسشهای پيروان خود داده است .



منبع :


چاپ اول سال 1334 . مترجم آن دکتر حسين کاظم زاده ايرانشهر می باشد.


behnam5555 11-23-2010 08:55 PM


مردی به نزدیک ایاس ِقاضی آمد و گفت: « ای امام مسلمانان، اگر خرما خورم، دین مرا هیچ زیان دارد؟ »
گفت:« نی. »
گفت:« اگر قدری سیاهدانه با آن بخورم، چه باشد؟ »
گفت:« باکی نباشد. »
گفت:« اگر آب خورم چه شود؟ »
گفت:« روا باشد. »
آن مرد گفت:« پس شراب ِ خرما همین سه اخلاط بیش نباشد، او را چرا حرام می گویی؟ »
قاضی گفت:« ای شیخ، اگر قدری خاک بر تو اندازم، تو را هیچ اذیت کند؟ »
گفت:« نی. »
گفت:« اگر مشتی آب بر تو ریزم، هیچ ترا درد کند؟ »
گفت:« نی. »
گفت:« اگر آب و خاک با هم بیامیزم و از آن خشتی کنم و بر سرت زنم چون باشد؟ »
گفت:« سرم بشکند! »
گفت:« همچنان که اینجا سرت بشکند، آنجا هم عهدِ دینت بشکند. »
مرد هیچ جواب نیافت، خجل شد و بازگشت.

«جوامع الحکایات - سدیدالدین محمد عوفی»

behnam5555 11-23-2010 08:59 PM


پیشگویی یا پیش بینی

پنج تمایز عمده بین پیشگویی و پیش بینی وجود دارد :

1. پیشگویی نوعی پیش داوری و قضاوتِ پیش از وقوع حادثه است در حالیکه پیش بینی، نظری نقّادانه نسبت به وقوع حادثه و عواقب احتمالی آن دارد.

2. پیشگویی سنتی، ریشه در ایده ها، ارزشها و اعتقادات دارد و پیشگویی مدرن از تفکری فلسفی یا اخلاقی منشاء می گیرد ولی پیش بینی، بر تحلیل اهمیت و نقش متغیرهای مختلف و نتایجی که از آنها ناشی می شود، استوار است.

3. پیشگویی القاء کننده مسیر و راهی محتوم و ناگزیر است و سعی دارد جهت خاصی را القاء نماید در حالیکه پیش بینی، راهی را به جای راه دیگر پیشنهاد نمی کند بلکه با توجه به متغیرهای مختلفی که در کارند موارد ممکن و یا محتمل را مطرح می کند.

4. پیشگویی با نوعی اطمینان همراه است در حالیکه پیش بینی اساساَ نسبی گرا و احتمال گراست و به گونه ایست که با توجه به هدف، بر محاسبه احتمالاتی استوار می گردد.

5. پیشگویی معمولاً بنابه فردایی که از آن خبر می دهد، خوشبینانه یا بدبینانه است ولی پیش بینی، بنوعی آینده را تنها بر اساس موازنۀ عوامل موجود توصیف می کند و می تواند امیدوارکننده یا مایوس کننده باشد.

افاضات:
هر وقت کسی برای من سخن گفته و شروع به تحلیل ِ زمین و زمان می کند، با معیار پیشگویی یا پیش بینی به سخنانش نگاه می کنم.
بسیاری از چیزهایی که در روز می خوانم یا می شنوم بنوعی پیشگویی پیامبرانه ایست که بدون هیچگونه حساب احتمالاتی و فقط متکی بر اعتقاداتِ پا در هوا یا قیاسات مع الفارق بیان می شود. آنچه بسیار بندرت می شنو
یم پیش بینی هایست که از تحقیق نشات گرفته باشد.



behnam5555 11-23-2010 09:10 PM


گوركن ها

در مملكت ما شغل شريف كندنِ قبر براي رفيق، همكار، همسايه، دوست و فاميل و خلاصه همه ابناء بشر بسيار رواج دارد. عموماً افراد علاوه بر شغلي كه دارند بعنوان تفريح هم كه شده به گوركني مي پردازند.

براي شروع گوركني ابتدا عبارتِ معروف « شنيده ايد مي گويند كه ...» بر زبان آورده شده و بقيه هم با تكان دادن سر و گفتن عباراتي مثل ِ « واقعاً كه!» « عجب! راستي كه اينطوره» « بنظر من هم همينطوره»، به همياري براي كندن قبري بزرگ و جادار مي پردازند.

گوركن ها فقط براي مردگان قبر حفر مي كنند از اينرو فقط كساني كه در جلسۀ گوركني حاضر هستند زنده بحساب مي آيند و كسي كه قبرش كنده مي شود جزو اموات محسوب شده و بنابر اين فاقد حقوق انساني و بشري است.

بعضي از گوركن ها حرفه اي هستند و سالهاست كه در اين حرفه تجربه هاي لازم براي كندن قبرهاي مختلف در سطوح طبقاتي گوناگون را فرا گرفته اند. اين افراد بصورت تخصصي و با طرح است‍راتژيهاي دقيق به گوركني مي پردازند.
بعضي ديگر گوركن هاي آماتور هستند و بنابه ذوق و استعداد به كندن چاله اي براي ديگران مشغول مي شوند .
البته در ميان آماتورها گاه استعدادي شگرف ظهور پيدا مي كند كه حتّي دست حرفه ها را نيز از پشت مي بندد.

گوركن ها همه جا هستند در ادارات، كارخانه ها، شهرها، روستاها، تاكسيها،خيابانها، منازل، پاركها و خلاصه هر جايي كه دو يا چند نفر بتوانند با هم چند كلمه اي اختلاط كنند!

وسيلۀ دم دستي براي كندن گور توسط گوركن هايي كه از آنان سخن گفته ایم پديده اي بنام« زبان »است، زبان براي آنان همان كاري را مي كند كه بيل براي گوركن هاي قبرستان انجام مي دهد


behnam5555 11-23-2010 09:14 PM


جملات قصار ِجبراني

« هرگز ناتوان نبوده ام جز در برابر كسي كه از من پرسيد : تو كيستي؟.»

« خداوند انديشه كرد و نخستين انديشه اش فرشتگان بودند. خداوند سخن گفت و نخستين واژه اش انسان بود.»

«چه شگفت است آنگاه كه از دردي مي نالم كه شادكامي ام در اوست!.»

« من حقيقتِ محضي نمي شناسم امّا در برابر ناداني ِ خويش فروتنانه زانو مي زنم و به اين مغرورم و مآجور.»

«ارزش انسان از آن نيست كه به آن مي رسد بلكه به آن است كه مشتاق ِ اوست.»

«برخي چون دواتيم و برخي چون كاغذ؛ اگر سياهي برخي از ما نباشد، سپيدي ناشنواست، اگر سپيدي برخي از ما نباشد، سياهي نابيناست.»

«هميشه بايد حقيقت را بشناسي و گاهي بگويي.»

«چون مردي دست در دست زني بگذارد، هر دو دلِ جاودانگي را احساس مي كنند.»

«عشق و دودلي حمع ناپذيرند.»

«دو كس در جهان آئين شكنند: ديوانه و نابغه. آنان به خدا نزديكتر از ديگرانند.»

«ريشه، گلي است كه شهرت را خوار مي دارد.»

«متعصّبِ در دين، سخنوري ناشنواست.»

«عشقي كه هر روز نمي جوشد هر روز مي ميرد.»

«چه خوارم آنگاه كه دنيا به من زر مي دهد و من به تو سيم، آنگاه مرا سخي مي شماري.»

«دنيا، زني عشقباره و بدكاره است امّا زيبا؛ كسي كه ناپاكي او را ببيند زيبائيش را نمي پسندد.»

«اگر مي خواهي مالكِ چيزي باشي، آن را براي خود مخواه.»

افاضات:
جملاتِ قصاري كه مشاهده فرمودید همگي از «جبران خليل جبران» نويسنده و نقاش آمريکائی لبنانی الاصل است.
هر كدام از اين جملات در ميان گفتارهايي كه از او بجا مانده، بنوعي نظرمان را جلب كرده. اين جملات نمي تواند در فضايي عاري از پيش زمينه هاي لازم ِعلمي و تجربي، روحي و رواني ادا شده باشد.
از خلال اين جملات مي توان فضاي «زيست جهاني» كه جبران خليل جبران در آن مي زيسته، افكار و انديشه هايش، آمال و آرزوهايش، الگوهاي رفتاري و اخلاقيش و خلاصه تصويري از جهانِ زندگيش را ترسيم نمود.
بله، ما هم معتقدیم دانايان به سكوتشان شناخته نمي شوند بلكه سخنگويي آنان است كه گوهر دانائيشان را آشكار مي كند؛ چنانكه گفته اند : تا آدمي سخن نگفته باشد، عيب و هنرش نهفته باشد...


behnam5555 11-23-2010 09:17 PM


ارتباطاتِ انساني

ارتباطات زيست جهانِ انساني را مي توانيم در چهار قسم كلّي تقسيم و تبيين كنيم :

1. ارتباط انسان با خودش : ما دائماً با خودمان در ارتباط هستيم. اين ارتباط در حالت بيداري با گفتگوي دروني يا بيروني با خودمان و در خواب توسط خواب ديدن تحقق پيدا مي كند. انسان با اين ارتباط به شناخت خودش دست پيدا مي كند. اختلال و تحريف در اين نوع از ارتباط، باعث بروز بيماريهاي گوناگون رواني _ شخصيتي در انسان مي شود. شناخت استعدادها و توانهاي نهفته در ما توسط ارتباط مؤثر و هدايت شدۀ انسان با خودش فراهم مي شود.

2. ارتباط انسان با ديگران : انسان موجودي اجتماعيست. جدا بودن انسان از ديگران او را به سطح يك حيوان باهوش فرو خواهد كاست. ارتباط با ديگران باعث مي شود انسان به تعريفي از خود دست پيدا كند، در اين معنا ما با ديگري خودمان را مي شناسيم. هر گونه تحريف و شكستگي در اين نوع از ارتباط باعث آشفتگيهاي مختلف رواني و اجتماعي خواهد شد. اولين مشخصۀ جامعۀ سالم دارا بودن ارتباطات چند سويه و متعادل بين افراد جامعه است.

3. ارتباط انسان با طبيعت : انسان در طبيعت زندگي مي كند. در گذشتۀ نه چندان دور، انسانها با تمام وجود خود طبيعت را لمس و درك مي كردند. زندگي شكار، دامداري و كشاورزي كاملاً وابسته به طبيعت است. جامعۀ صنعتي با اقتضائاتِ مخصوصش، زندگي صنعتي را پديد آورده كه دور شدن انسان از مادر طبيعت را فراهم نموده بطوريكه انسان تمامي مايحتاجش را بجايي اينكه از طبيعت بگيرد از بازار مي خرد! اين مطلب باعث دگرگوني در ارتباط انسان با طبيعت شده كه خود تبعاتي را بدنبال دارد. برخي از بيماريهاي انسان ناشي از قطع ارتباط او با طبيعت يا اختلالاتي است كه در اين نوع از ارتباط حاصل شده است.

4. ارتباط انسان با خدا : تاريخ ِ زيست جهانِ انسانها همواره دغدغه ارتباط با ماوراء و موجودي برتر را نشان داده است. در ميان تمامي جامعه شناسان ِ دين بسيار اندكند كساني كه نابودي اين نوع ارتباط را در تئوري و عمل در سير تكاملي جوامع مطرح كرده باشند. فرقه ها، مسلكها و اديان در پاسخ به توصيف ِنحوۀ اين ارتباط بوجود آمده و هر كدام عقايد، آئينها و روشهايي را پيشنهاد كرده اند. اين ارتباط حتي در ميان كساني كه منكر آن هستند بنحوي استعلايي وجود دارد اگر چه آن را به ساحت هاي ديگري (بغير از خدا) تقليل داده اند.

افاضات:
چگونگي برقرار شدن ارتباطات ياد شده، شكل گيري محصولات ارتباطي، جهت گيري ، انسجام و ميزان هارموني حاكم بر آنها، شالوده هاي اساسي زيست جهان انساني را تشكيل مي دهد.
تمامي انواع ارتباطات با توجه به پديدار شدن جوامع جديد از بطن جوامع سنتي، دچار بحرانهاي اساسي شده اند. اين ارتباطات عموماً در جوامع سنتي بصورت مكانيكي، تعبّدي، الزامي و متكي بر سلطه هاي كاريزمائي و سنتي است امّا در جوامع جديد بصوت ارگانيك، استدلالي و اختياري و متكي بر سلطۀ عقلاني و قانوني در آمده است.
نكته مهم اينست كه تمامي اشكال ارتباطي مذكور در عصر جديد با چالشهاي جدي روبرو شده و اين چالشها با خود فرصت ها و تهديدات جدّي بهمراه داشته كه جزو خصوصيات طبيعي دوران گذار و بحران بوده و بهيچوجه غير طبيعي نيست و از اين حرفها...

behnam5555 11-23-2010 09:21 PM


مست و هشيار

محتسب، مستي به ره ديد و گريباش گرفت
مست گفت: اي دوست، اين پيراهن است افسار نيست!
گفت: مستي، زان سبب افتان و خيزان مي روي
گفت: جُرم راه رفتن نيست، ره هموار نيست
گفت: مي بايد تو را تا خانۀ قاضي برم
گفت: رو صبح آي، قاضي نيمه شب بيدار نيست
گفت: نزديك است والي را سراي، آنجا شويم
گفت: والي از كجا در خانۀ خمّار نيست!
گفت: تا داروغه را گوئيم، در مسجد بخواب
گفت: مسجد خوابگاه مردم ِ بدكار نيست
گفت: ديناري بده پنهان و خود را وارهان
گفت: كار ِ شرع، كار ِ درهم و دينار نيست
گفت: از بهر غرامت، جامه ات بيرون كنم
گفت: پوسيده است، جز نقشي ز تار و پود نيست
گفت: آگه نيستي كز سر در افتادت كلاه
گفت: در سر عقل مي بايد، بي كلاهي عار نيست
گفت: مي بسيار خوردي، زان چنين بيخود شدي
گفت: اي بيهوده گو، حرفِ كم و بسيار نيست
گفت: بايد حد زند هشيار مردم، مست را
گفت: هشياري بيار اينجا كسي هشيار نيست!

«پروين اعتصامي»


افاضات:


اين شعر شايد يه جوري وصف الحال اوضاع پيچ در پيچ جهان ِ اطرافمان هست.
همه از چيزي مستند و ديگري رو به مستي و عدم هشياري متهم مي كنند! هيچكس انگشت اتهام رو به سمت خودش و افكار و انديشه ها و اعمالش نمي گيره.
براي پيدا كردن آدمهاي هشيار بايد خيلي زيرك بود، خيلي گشت، خيلي خون دل خورد.
انسانهاي هشيارنما كه مدعي ِبيداريند و آسمان و ريسمان مي بافند، فراوانند. خيلي ها آفتابه لگن هفت دست مي چينند ولي شام و ناهار هيچي.
خيلي ها مدينۀ فاضله را نشان مي دهند و بعد آدم رو به ناكجاآّباد حواله مي دهند.
و در اين ميانه «زيست جهان» ما هي داره پيچيده تر و پيچيده تر مي شه. بقول جناب «داريوش شايگان» ما داريم تبديل به يه لحافِ چهل تيكه مي شيم.
امّا با همه اين احوال زندگي رو دوست داریم. مي خوایم همه چيز و حس كنیم، زيستن رو بفهمیم، نفس بكشیم، عشق بورزیم و با همه دوستي و كمك كنیم، اگه اين هشيارنماها بزارن و از اين حرفها..


behnam5555 11-23-2010 09:27 PM


منزل ما دور نيست

ناقۀ سيّار من، آهوي تاتار من، درهم و دينار من، اندك و بسيار من، دولت بيدار من؛
تيز تَرَك گام زن، منزل ما دور نيست.

دلكش و زيباستي، شاهد و رعناستي، روكش حوراستي، غيرتِ ليلاستي، دختر صحراستي؛
تيز تَرَك گام زن، منزل ما دور نيست.

در تپش ِ آفتاب، غوطه زني در سراب، هم به شبِ ماهتاب، تند روي چون شهاب،
چشم تو ناديده خواب؛
تيز تَرَك گام زن، منزل ما دور نيست.

لكۀ آب روان، كشتي بي بادبان، مثل خضر راه دان، بر تو سبك هر گران، لَختِ دل ساربان؛
تيز تَرَك گام زن، منزل ما دور نيست.

سوز تو اندر زمام، ساز تو اندر خرام، بي خورش و تشنه كام، پا به سفر صبح و شام،
خسته شوي از مقام؛
تيز تَرَك گام زن، منزل ما دور نيست.

شام تو اندر يمن، صبح ِتو اندر قِرَن، ريگِ درشت وطن، پاي تو را ياسمن، اي چو غزال خُتَن؛
تيز تَرَك گام زن، منزل ما دور نيست.

مه ز سفر پا كشيد، در پس تل آرميد، صبح ز مشرق دميد، جامۀ شب بر دريد، باد ِبيابان وزيد؛
تيز تَرَك گام زن، منزل ما دور نيست.

نغمۀ من دلگشاي، زير و بمش جان فزاي، قافله ها را دراي، فتنه ربا فتنه زاي،
اي به حرم چهره ساي؛
تيز تَرَك گام زن، منزل ما دور نيست.


«اقبال لاهوري»

behnam5555 11-23-2010 09:32 PM


خواب من و رهِ افسانه


دیروز چشمانم را شستم و بیکباره یاد خواب دیشب افتادم و همه را جور ديگری می دیدم. خیلی عجیب بود.


خری را دیدم فخر می فرخت و مدعی بود در طویله از همه باسابقه تر است. ضمناً او بقدری زرنگ بود که بجای سواری دادن به ديگران، از آنها سواری می گرفت.


قوی سیاهی را دیدم که بچه هایش را در پرایدی سفید رنگ جای داده بود. ( یک لحظه بیاد پوپر و مثال معروفش در باره تئوری ابطالگرایی افتادم. حکم کلی ِ « همه قوها سفید هستند» با دیدن این قوی سیاه باطل شده بود)


ماهیی را دیدم در بانک مسکن و شهر سازی و توی راهروهای شهرداری، بالا و پائین می پرید و فریاد می کرد: آب کو؟ آب کو؟


اسبی را در بنگاه مسکن دیدم دندانهایش را مسواک زده و با دقّت می شمرد. او در طی اين همه سالی که می شناسمش هميشه معتقد بوده، بازار راکد و خوابیده است.


خفاشی را دیدم که پول می مکید. چشمانش از حرص پر خون و عینکی زیبا بر چهره داشت.


ماری را دیدم آرام میان ساختمانها می خزید و فلسفه می بافت. با ساختن هر ساختمان او پوست قدیمیش را در آن می گذاشت و پوستی نو را برای گذاشتن در ساختمانی دیگر، بر تن می کرد.


آهویی را دیدم بیمه نامه شخص ثالث را پر کرده و خیالش راحت بود. بوی معطر نافش فضای کوچه و خیابان را معطر می کرد.


عقابی را دیدم چشمانش را به پس مانده مردار دولت دوخته بود. تا بشکه های نفت هست او نیازی به شکار کردن نداشت.


طوطیی را دیدم برای جفتش ، جامعه شناسی علم بلغور می کرد. بنظر او کماکان علم بهتر از ثروت بود.


گوسفندی را دیدم خسته در صف نانوایی، بر سر نانوا فریاد می کشید تا نوبت را رعایت کند.


روباهی را دیدم برای صید و شکار، آموزشگاه دایر کرده بود. او ارتباط خوبی با طایفه شیران داشت تا در مواقع لزوم مالیات واقعی را نپردازد.


مورچه ای را دیدم فقط بفکر خودش بود. هر کس براحتی او را لگد می کرد. او معنای شکایت را نمی دانست.


شیری را دیدم با شکوه تمام در بالای تریبون، از میان غرش کر کننده اش، بوی متعفن قدرتِ فاسد به مشام می رسید. او معتقد بود که باید او را «عادل شاه» بخوانند.


خروس جنگیی را دیدم بدنبال سایتهای پورنو می گشت . خیلی ناراحت بود از اینکه نرینه اش را برای خوب جنگیدن، بریده بودند.

خوکی را دیدم میان نوشته های چرکین وبلاگش غلت می زد. جالب اینکه او همه را به خوک بودن متهم می کرد.


افاضات:

دیروز وقتی بخانه آمدم بسیار عصبی بودم. در برابر آینه آبی بصورتم زدم و بدقت بخودم نگریستم. قیافه ام طبیعی و معمولی بود. موهای مشکی، ابروانی پر پشت، چشمانی قهوه ای و خسته و...

پس چرا دیگران همه جور دیگری می نمودند. اندکی تأمل کردم و بعد جوابی بذهنم رسید.

من دیگران را از چشم خودم می دیدم و برای همین آنان را به اشکال مختلفی مشاهده کردم. اکنون برای دیدن خودم لازم بود از چشم دیگری به خودم نگاه کنم. راستی اگر آنان نیز چشمان خود را می شستند مرا چگونه می دیدند؟


جنگ هفتاد و دو ملّت همه را عذر بنه

چون ندیدند حقیقت، رهِ افسانه زدند



behnam5555 11-23-2010 09:38 PM



قانون مورفی



نگرش و تحلیل برخی از انسانها نسبت به پدیده ها و چیزها، همواره با نوعی یاس و بدبینی آمیخته است. آنان در توجه و پرداختن به هر موضوعی همیشه منفی ترین و تاریکترین وجه آن را در نظر می گیرند.
مثال معروف در این باره همان مثال ِ دیدن نیمه خالی لیوان است. در نگاه به یک لیوان که پر نیست هیچگاه نمی گویند: « این لیوان تا این مقدار پر است » بلکه همواره نیمه خالی لیوان را می بینند.
این افراد در قضاوتهای خود در باره فرآیندها و حوادث ِ مختلف اقتصادی، اجتماعی و... بدترین وضعیت و شرایط ممکن را در نظر می گیرند. مثلاً در مورد زمان لازم برای شروع و پایان فرآیندها، طولانی ترین زمان را در نظر می گیرند یا همواره احتمال می دهند که تمامی محاسبات و انتظارات جهت روی دادن فرآیندها از هر نظر غلط از کار در آید.
در یک صورت زیبا اولین چیزی که به نظر این افراد می آید عیب ها و نازیبائیهاست. در اولین نظر چشمان زیبا، ابروان متین و لبان را نمی بینند بلکه جوشها و کژیها برایشان جلوه می کند. اینها مانند مگس فقط بدنبال معایب و مشکلات هستند.
حکایت اینگونه افراد مانند شخص کوتوله و چاقالوی داستانهای گالیور است که بعد از وقوع هر حادثه ناگواری تکیه کلامش اینست : من می دونستم.... من می دونستم!

افاضات:
در زندگی روزمره با افراد مختلفی روبرو می شویم که بر اساس «قانون مورفی» زندگی می کنند. اینکه چه عواملی باعث می شود که انسانها مستعد و واجد چنین نگرشی در باره جهان پیرامون خود بشوند نیاز به تحلیل جدّی و عمیقی دارد.
عوامل اجتماعی و آموزشی از عمده ترین دلایل در این زمینه است. جامعه ای که در آن دروغ، دو رویی ، ماست مالی و پاچه خواری رواج دارد به رواج اینگونه نگرشهای منفی و بدبینانه دامن می زند. از نظر آموزشی نیز، دو نهاد خانواده و آموزش و پرورش تاثیر ویژه ای را بر روی فرد اعمال می کند.
تنها فایده این افراد اینست که ما را از خوشبینی مفرط باز می دارند و اینکه همه چیزها را کامل و تمام فرض کنیم یا اینکه احتمالاتِ خطا را در نظر نگرفته و محاسبات خود را تام و تمام، فرض کنیم. اینها به ما یاد آوری می کنند که همواره وجوه تاریکی و نقص چیزها، حوادث و پدیده ها را در نظر بگیریم.

در زیست جهانِ همیشه خوشبینی بر بدبینی ارجحیت داشته است و هیچوقت سعی نکرده ایم راجع به چیزها و حوادث بدبین باشیم. گر چه پنهان نمی کنیم که از این نگرش بارها ضربه خورده و فهمیده ایم که چقدر بعضی اوقات ساده لوح و خوش خیال هستیم و از این حرفها...



behnam5555 11-23-2010 09:54 PM


باز باران


بعد از چند روز گرمای هلاک کننده و بی سابقه، باز در دیار سبز ما باران ترانه می خواند.
چقدر باران زیباست...
تمامی حیاط با ضربآهنگ قطرات ریز و مداوم باران شسته می شود. گلهای گلدانها انگار که در برابر لطافت باران از شرمندگی سر خم می کنند. صدای چرخش آب در ناودانهای حیاط، سیراب شدن باغچه از گردش آب در رگهای خاک، خیس شدن برگهای درخت به و انبه، جابجا شدن کبوتر ِیا کریمی که در لابلای درخت خانه مان لانه کرده و صدای او که از داخل اتاق اکنون با خوشحالی می گوید: باز باران ...باز باران.

افاضات:
دوست داریم زندگی کن اگر چه جامعه شناسان بر خلاف این دیدگاه معتقدند این زندگیست که اغلب انسانها را می میسازد.

مثلاً الان دوست داریم بر خلاف تمامی آداب و ملاحظات به حیاط برویم و کاملاً لخت شویم (البته شورت لازم است!) و قدم زنان در زیر باران ترانه بخوانیم و گاه فریاد خوشحالی بکشیم و فریاد کنیم :

باران
دوستت داریم. یا اینکه در خیابانها بدویم و به همه بگوئیم چند روز پیش چقدر مشتاق باران بودند و الان که باران آمده چرا شادی نمی کنند؟
چرا نمی رقصند؟ چرا زیر باران تر نمی شوند؟
می دانیم برای همگان در این زمانه پر آشوب و گرفتاری، غم و غصه فراوان است و جگرها چون زلیخا پاره پاره است ولی تا باران و امید بارش هست، زندگی باید کرد.

بازباران

باز باران
با ترانه
با گهرهای فراوان
می خورد بر بام خانه

من به پشت شیشه تنها
ایستاده
در گذرها
رودها راه اوفتاده

شاد و خرم
یک ــ دو سه گنجشک پر گو
باز هر دم
می پرند این سو و آن سو

می خورد بر شیشه و در
مشت و سیلی
آسمان امروز دیگر
نیست نیلی

یادم آرد روز باران
گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین
توی جنگل های گیلان

کودکی ده ساله بودم :
شاد و خرم
نرم و نازک
چست و چابک

از پرنده
از خزنده
از چرنده
بود جنگل گرم و زنده

آسمان آبی چو دریا
یک ــ دو ابر این جا و آن جا
چون دل من
روز روشن

بوی جنگل تازه و تر
همچو می مستی دهنده
بر درختان می زدی پر
هر کجا زیبا پرنده

برکه ها آرام و آبی
برگ و گل هر جا نمایان
چتر نیلوفر درخشان
آفتابی.

سنگ ها از آب جسته
از خزه پوشیده تن را
بس وزغ آنجا نشسته
دم به دم پر شور و غوغا

رودخانه
با دو صد زیبا ترانه
زیر پاهای درختان
چرخ می زد چرخ می زد همچو مستان .

چشمه ها چون شیشه های آفتابی
نرم و خوش در جوش و لرزه
توی آنها سنگ ریزه
سرخ و سبز و زرد و آبی .

با دو پای کودکانه
می دویدم همچو آهو
می پریدم از سر جو
دور می گشتم ز خانه .

می پراندم سنگ ریزه
تا دهد بر آب لرزه
بهر چاه و بهر چاله
می شکستم «کرده خاله »

می کشانیدم به پایین
شاخه های بید مشکی
دست من می گشت رنگین
از تمشک سرخ و مشکی

می شنیدم از پرنده
داستان های نهانی
از لب باد وزنده
رازهای زندگانی

هر چه می دیدم در آنجا
بود دلکش بود زیبا
شاد بودم
می سرودم

« روز ! ای روز دل آرا !
داده ات خورشید رخشان
این چنین رخسار زیبا
ور نه بودی زشت و بی جان »

این درختان
با همه سبزی و خوبی
گو ؛ چه می بودند جز پاهای چوبی
گر نبودی مهر رخشان ؟

« روز ! ای روز دل آرا
گر دل آرایی است از خورشید باشد
ای درخت سبز و زیبا !
هر چه زیبایی است ؛ از خورشید باشد ».

اندک اندک ؛ رفته رفته ؛ ابرها گشتند چیره
آسمان گردید تیره
بسته شد رخساره ی خورشید رخشان
ریخت باران ریخت باران

جنگل از باد گریزان
چرخ می زد همچو دریا
دانه های گرد باران
پهن می گشتند هر جا

برق چون شمشیر بران
پاره می کرد ابرها را
تندر دیوانه غرّان
مشت می زد ابر ها را .

روی برکه مرغ آبی
از میانه ؛ از کناره
با شتابی
چرخ می زد بی شماره

گیسوی سیمین مه را
شانه می زد دست باران
باد ها با فوت خوانا
می نمودندش پریشان

سبزه در زیر درختان
رفته رفته گشت دریا
توی این دریای جوشان
جنگل وارونه پیدا

بس دل آرا بود جنگل
به ! چه زیبا بود جنگل
بس ترانه ؛ بس فسانه
بس فسانه ؛ بس ترانه

بس گوارا بود باران
به ! چه زیبا بود باران
می شنیدم اندرین گوهر فشانی
رازهای جاودانی پندهای آسمانی

« بشنوازمن؛کودک من !
پیش چشم مردفردا
زندگانی ــ خواه تیره،خواه روشن ــ
هست زیبا؛هست زیبا؛هست زیبا؛ » .

«گلچين گيلاني»


shokofe 11-24-2010 01:53 PM

امید
شخصی را به جهنم میبردند.در راه بر می‌گشت و به عقب خيره می‌شد.

ناگهان خدا فرمود: او را به بهشت ببريد.
فرشتگان پرسيدند چرا؟

پروردگار فرمود: او چند بار به عقب نگاه کرد... او اميد به بخشش داشت...



عاشق
امیری به شاهزاده گفت:من عاشق توام.

شاهزاده گفت:زیباتر از من خواهرم است که در پشت سرتو ایستاده است.
امیر برگشت و دید هیچکس نیست .

شاهزاده گفت:عاشق نیستی !!!!عاشق به غیر نظر نمیکند .



زیبایی
دخترک طبق معمول هر روز جلوي کفش فروشي ايستاد وبه کفش هاي قرمز رنگ با حسرت نگاه کرد.

بعد به بسته هاي چسب زخميکه در دست داشت خيره شد و ياد حرف پدرش افتاد:

"اگر تا پايان ماه هر روز بتوني تمام چسب زخم هايت رابفروشي آخر ماه کفش هاي قرمز رو برات مي خرم"

دخترک به کفش ها نگاه کرد و با خود گفت:يعني من بايد دعا کنم که هر روز دست و پا يا صورت 100 نفر زخم بشه تا...

و بعد شانه هايش رابالا انداخت و راه و افتاد و گفت:

نه... خدا نکنه...اصلآ کفش نمي خوام...


behnam5555 11-24-2010 02:02 PM

سلام به شکوفه خانم

ممنون وسپاسگزارم از اینکه مارا لایق
دونستی وپا پیش گذاشتی .{شیت شدن}

موفق وسرفراز باشی همکار عزیز:53:

shokofe 11-24-2010 02:25 PM

ممنون از لطف شما همکار عزیز:53:


نکاتی برای زیبایی درون و برون

1-همیشه کلام محبت آمیز به کار ببرید(برای داشتن لب های زیبا)
2-به زیبایی مردم وخوبی های آن ها نگاه کنید(برای داشتن چشم زیبا)
3-غذایتان را با گرسنگان تقسیم کنید(برای داشتن اندامی زیبا)
4-بگذارید کودکی هر روز موهایتان را نوازش کند(برای داشتن موهای زیبا)
5-در حالی راه بروید انگار که هیچ وقت تنها نیستید(برای داشتن فرم زیبا)

در نهایت درهای قلبتان را همیشه باز کنید تا هر روز زیبا و زیباتر شوید واین در چشمان شما پدیدار می شود

زیبایی، در ظاهر نیست بلکه در زیبایی واقعی روح است:53:

behnam5555 11-24-2010 06:15 PM


سقیم و عقیم و دُر یتیم


جملات زیبای خواجه عبد الله انصاری

http://img.tebyan.net/big/1386/05/10...5163181135.jpg

علم و عمل


به عمل در بهشت نتوان شد که عمل با ایمان را قبول کنند و جز به فضل و رحمت او مردمان ایمان قبول نکنند. پس دنیا و عقبی و ایمان و اسلام همه ازفضل او دارند.

علم بی‏عمل، سقیم است و عمل بی‏علم عقیم است و علم با عمل دُرّ یتیم است.

علم بی‏عمل دیوانگی است و عمل بی‏علم بیگانگی است. علم که امروز تو را از معاصی باز ندارد و در طاعت نیارد، فردا تو را از آتش دوزخ هم باز ندارد. پس در عمل جهد کن و در جهد نظاره‏ی فضل کن.

جمال فضل او را در آینه‏ی حسن عمل بتوان دید. هرچند که آینه صاف‏تر و فراخ‏تر و بزرگ‏تر جمال درو روشن‏تر توان دید و بیشتر توان دید. این حدیث اشارت نه بدان می‏کند که تو در عمل سستی کنی بلکه اشارت بدان می‏کند که تو خود را بدین طریق در فضل و رحمت او گم کنی.
زشتی افعال خود را به نیکویی اعمال زایل کن که به آتش دوزخ زایل نباید کرد تا جمال فضل و رحمت در حُسن اعمال پیدا آید و راه بهشت بر تو گشاده آید تا به دید غرقابی خود در فضل او درآیی در بهشت که سرای اهل فضل و رحمت است، چنانکه رفت.


behnam5555 11-24-2010 06:19 PM


و بهترین راه شناخت زندگی!


http://img.tebyan.net/big/1388/08/20...7176433783.jpg

عشق جاودانه است،
شاید شکل آن تغییر کند، اما جوهر یکی است.
تفاوت بین عاشق و غیرعاشق،
همان تفاوت بین چراغ روشن است و خاموش.
چراغ آنجاست و به کار میآید،
اما اکنون نور نیز میافشاند،
و همین نورافشانی، کار حقیقی آن است.
بهترین راه شناخت زندگی، بسیار عشق ورزیدن است.
ونسان ون گوگ

گرچه آتش و چراغی با خود دارم
و نیز نور ستارگان، ماه و خورشید را
تا در برق چشمانت نگاه نکنم،
همه و همه چون شبی تاریک مینمایند.
بهارتر هاری

http://img.tebyan.net/big/1388/08/74...2822920282.jpg

تو آنجا و من اینجا
کسی را نداشتهام تا با او از چیزهای کوچک بگویم،
از دانههای شبنم بر تیغههای علف،
یا از چیزهای بزرگ،
از آنچه که در جهان میگذرد.
تنها بودهام،
گفتهام با خود و با خود در خیال بودهام،
اکنون دریافتهام که،
داشتن کسی در کنار تا کجا حیاتی است.
سوزان پولیس شوتز


دو مشت گل در دست گیر،
تا آنجا که میتوانی بهم بیامیزشان،
از مشتی از آن تندیس من،
و از مشتی دیگر تندیس خود،

http://img.tebyan.net/big/1388/08/24...8125237117.jpg

اکنون بی درنگ تندیسها را خُرد کن،
دوباره بهم بیامیزشان،
از نو هر دو را بیافرین،
یکی به شکل تو،
و دیگری به شکل من،
گل من گل توست،
و گل تو گل من.
کوان تائوشینگ – قرن سیزدهم

دوستت دارم،
نه چون چیزی شخصی و برای خود،
بلکه چون چیزی جهانی،
چیزی که سزاوار عشقی است که یافتهام.
هنری دیوید تورو
آنگاه که تو در کنارم نیستی…
شب یا روز
کدامیک بهتر است؟
چه بگویم
اما میدانم که:
هر دو بیارزشند
آنگاه که تو در کنارم نیستی.
آمارو

http://img.tebyan.net/big/1388/08/19...8612244224.jpg

عشق، رنج را سالها بر میتابد و باز مهربان است؛
عشق، رشک نمیبرد؛
عشق، فخر نمیفروشد؛
اهل تظاهر نیست؛
از خشونت بیزار است،
سود خود نمیجوید،
تحریک نمیکند، بدخواه نیست؛
نه از پلشتی
که از حقیقت شاد میشود؛
همه چیز را تحمل میکند، همه چیز را باور دارد،
به همه چیز امیدوار است و همه چیز را به جان میخرد.
عشق شکست ناپذیر است.
کورینتیانس

منبع : ادبیات تبیان

behnam5555 11-24-2010 06:52 PM




نقش ژنها در مصونیت عفونت سل

پژوهشگران به تازگی دریافته‌اند که ژنها می‌توانند از برخی
افراد در برابر عفونت سل محافظت کنند
.

محققان در یک پژوهش جدید که روی ۱۲۸ خانواده در آفریقای جنوبی انجام گرفت
نشان داده‌اند کهرفتارهای ژنتیکی می‌تواند برخی از انسانها را در برابربیماری سل مصون سازد.

دانشمندان می‌گویند؛ این یافته می‌تواند به تولید واکسن جدید و موثرتری برای مقابله با عفونت کمک کند
.
آمارها نشان می‌دهد که
سل هفتمین عامل مهم مرگ و میر در جهان است و در سال ۲۰۰۸ جان یک میلیون و ۸۰۰ هزار نفر را در کل دنیا گرفت که حدود نیم میلیون نفر
از آنها هم زمانبه بیماری ایدز نیز مبتلا
بودند.
محققان خاطرنشان کردند
: این یافته که در مجله «طب آزمایشی» منتشر شده می‌تواند به آشکارسازی و کشف مکانیسم‌هایی در رابطه با مقاومت طبیعی بدن در برابر عفونت سل کمک کند.
محققان تاکید دارند که دستیابی به واکسن جدید برای مقابله با این بیماری ضروری است
.
واکسن ب.ث.ژ که از سال
۱۹۱۹ برای پیشگیری از سل استفاده شده در کودکان تا حدودی مصونیت ایجاد
می‌کند اما برای بزرگسالان کارایی ندارد. سل بر اثر باکتری موسوم به
«میکوباکتریوم توبرکولوس» بروز می‌کند و عموما ریه‌ها را مورد حمله قرار می‌دهد که در صورت عدم
درمان کشنده است
.


behnam5555 11-24-2010 06:57 PM

چرا انسان‌ها روی اشیا و حیوانات خانگی اسم می‌گذارند؟
پژوهشگران ادعا می‌کنند علت این که مردم تمایل دارند روی حیوانات خانگی یا حتی خودرو‌های خود اسم بگذارند، به این دلیل است
که احساس کنترل و ارتباط بیشتری با آنها در خود به وجود می‌آورند.

ایسنا: آدام وایتز،
محقق دانشگاه هاروارد در این زمینه تاکید کرد: انسان‌ها تمایل دارند که رفتارهای انسانی را
با اشیا یا جانداران دیگری غیر از انسان‌ها نیز انجام دهند، تا با
محیط اطراف خود ارتباط بیشتری برقرار کنند.

وایتز می‌گوید:
افرادی که اشیا را صرف خود اشیا می‌بینند و خطاب می‌کنند با اطراف خود در واقع قطع ارتباط می‌کنند.

یکی از راه‌های ایجاد احساس با محیط اطراف این است که با آنها مانند چیزی آشنا که قالب انسانی داردرفتار کنیم.


behnam5555 11-24-2010 07:21 PM


آیا موشک همان موش کوچک است؟


http://img.tebyan.net/big/1388/01/46...7667196214.jpg

اگر به فرهنگ های ِفارسی رجوع کنیم، می بینیم که برای «موشک» چند معنا را ذکر کرده اند یکی از این معانی «قسمی آتش بازی» است. کهن ترین فرهنگی که این معنا را برای موشک آورده گویا «شرف نامه ی مُنیَری» اثری از سده ی نهم هجری باشد.(۱) ببینیم لغت نامه ی دهخدا در توصیف ِ این وسیله ی آتش بازی چه نوشته است:
«قسمی آتش بازی که در آن آلتی از کاغذ ِ کلاهک مانند و به شکل ِ موش سازند (می بینیم که«ک» در این جا نه کاف ِ تصغیر که کافِ تشبیه است و همان گونه که برخی از دوستان نوشته اند می توان ساخت ِاین واژه را با «نارنجک» قیاس کرد.ـ جمشیدی) و درون ِ آن باروت و شوره ریزند و فتیله نهند و چوبی دُم آسا بر آن تعبیه کنند و آتش زنند و بر هوا پرتاب کنند». از این وسیله ی ِ آتش بازی در جشن ها و به ویژه در شب تحویل سال نو استفاده می کرده اند.استاد عبدالحسین زرین کوب در مقاله ای که در باره ی«نوروز و آیین های وابسته به آن» نگاشته، این مراسم و نیز موشک و ساختمان ِ آن را توصیف کرده است:
«مراسم شب عید هم در نوع خود جالب است واز جمله شامل ِنمایش و آتش بازی در داخل حیاط و پشت بام خانه ها می شود. در گذشته آتش های مصنوعی … به شکل موشک هایی کاغذی با محفظه ای از باروت و با دنباله ای از یک نوع جگن ِ خشکیده که به هنگام پرت کردن به هوا، به محفظه ی قابل انفجار آن آتش می زدند [ساخته می شد]،… که با صدای مهیب و شعله ی نورانی ِ شدیدی منفجر می گشت …[و] تا نزدیک نیمه شب کوچه ها وخانه ها در شهر و ده در حال ِشور و هیجان واقع بود». (۲)در متون عصر تیموری و صفوی نیز از این آتش بازی یاد شده است. برای نمونه در حبیب السیر خواندمیرِ هروی آمده: «… صد هزار چراغ بر ریسمان ها تعبیه کنند و موشک ها بر اطراف ِ آن بندند بر وجهی که چون یک چراغ بر افروزند موشک بر آن ریسمان ها دویده به هر چراغ که رسد روشن سازد…» (۳)
در روضةالصفویه ی میرزابیگ ِگنابادی نیز می خوانیم: «… موشک بازان ِ نادره کار نیز فضای میدان را به انواع ِ صنعت، از هیاکلِ جانوران و موشک های گوناگون آراستند… وقتی که شمع ها و چراغ ها روشن می شد، آن موشک ها را آتش می زدند…» (۴)
امروز نیز رسم موشک بازی در تهران زنده است اما به جای شب عید، در شب چهارشنبه سوری انجام می گیرد و موشک ها دیگر دست ساز نیست. از آن جا که خواند میر و میزابیگ هر دو خراسانی بوده اند (یکی اهل هرات و دیگری گناباد که از شهرهای خراسان ِایرانِ امروز است) و از آن جا که ابراهیم فاروقی (صاحبِ شرف نامه) فرهنگش را درایالت ِ بهار ِ هند (۵) تألیف کرده و اطلاعات ِ هندیان درباره ی رسم های فارسی به واسطه ی ولایت های شرقی ِ ایران ِ بزرگ به دست می آمده است، می توان دانست که این رسم در خراسان ِ بزرگ نیز رایج بوده و پیش از آن که افغان ها به تاراج ِ فرهنگ ِ فارسی در آن سرزمین بپردازند، موشک بازی در آن ناحیه نیز انجام می گرفته است (شاید امروز هم چیزی از این رسم باقی مانده باشد ولی نامش موشک بازی نباشد چون گویا موشک در این دیار نا آشناست).

http://img.tebyan.net/big/1388/01/17...5326190208.jpg

پس از آن که موشک های غول آسای دنیای جدید به صحنه ی هستی آمدند، فارسی زبانان به سببِ شباهتی که بین ِ این وسیله ی آتش بازی با این ابزار ِجنگی و فضایی می دیدند این موجوداتِ جدید را نیز «موشک» نامیدند. (این واژه را فرهنگستان وضع نکرده و مردم خود اختیار کرده اند. من در فهرست لغات ِ بر نهاده ی فرهنگستان «موشک» را جز برابر یک اصطلاح ِ شیمیایی، جای دیگری ندیدم و گمان بلکه یقین دارم این واژه در معنای موشک ِ جنگی، برنهاده ی فرهنگستان نیست.)


پی نوشت ها :
(۱) شرف نامه ی ِ مُنیَری، ج۲، ص ۲۶۴٫ (به نقل از یادداشت های قزوینی، به کوشش ِ ایرج افشار یزدی، تهران، ۱۳۶۳، ج۷، ص۱۶۳)
(۲) دکتر عبدالحسین زرین کوب، «نوروز و آیین های وابسته به آن»، نقش بر آب، تهران، ۱۳۷۴، ص۴۴۵)
(۳) به نقل از لغت نامه ی دهخدا، مدخل ِ موشک
(۴) به نقل از فرهنگ معین، مدخل ِ موشک باز
(۵) دکتر ذبیح الله صفا، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، ۱۳۶۳، ج۴، ص۱۱۳


رستم جمشیدی

behnam5555 11-24-2010 07:27 PM



آن چیست که مرموز است؟

افسون بازی های کلامی کهن

نقش تخیل در بازی کلامی


تخیل نقشی استثنایی در زندگی بشر بازی می کند زیرا حوزه جدیدی از فعالیت را می گشاید که در سطح آرمانی خود، با واقعیت به طریقی بسیار ویژه مرتبط است. تخیل گرانبهاست زیرا ما را قادر به آفرینش تصویری از چیزی می سازد که در واقعیت نه وجود دارد و نه تاکنون وجود داشته است بلکه بعضی از نیازهای ما را برآورده می کند. تخیل، کودک را قادر می سازد تا مشکلات عمده را حل کند و یک صورت ذهنی (ایماژ) بیافریند که مناسبتی با واقعیت ندارد اما با نیازهای او هماهنگ است. این توانایی خلاقانه، تصویری آرمانی می آفریند که وجود ندارد اما می تواند تحت اوضاع و احوال معینی وجود داشته باشد.
برای به وجود آوردن یک تصویر یا ادراک آرمانی، باید به یک سطح معینی از رشد ذهنی، توانایی نهایی عقلی، حافظه و بلوغ عاطفی دست پیدا کنیم. در چنین شرایطی، کودک نوع جدید و متفاوتی از واقعیت را خلق می کند که می تواند وضع دیگران را در جهان جهت دهد و هدف ها و نیازهای جدید را در خویشتن خود و پیرامون خود متولد سازد.
در فرایند بازی های نمادین، معناشناسی و جنبه های قابل دیدن می توانند از هم دور شوند و همین جاست که تخیل پا به عرصه وجود می گذارد. هنگامی که کودک به ایفای نقش می پردازد و نقش بازی می کند، مناسبات انسانی را نسخه برداری می کند و تلاش می کند که معنای آن را به دست آورد. (همان: ۹۸)
اعمال کودک در بازی نمادین، با نفس شی ای که با آن بازی می کند تعیین نمی شود بلکه با طرز و نوع پنداری که کودک از آن شی دارد، معین می گردد. هنگامی که کودک از «دیگچه» به عنوان یک کلاه جادویی استفاده می کند، برای نخستین بار کلمه دیگچه از معنای لغوی خود جدا می شود و در وضعیت نویی به کار گرفته می شود که هم واقعی است و هم تخیلی. به این ترتیب کودک از وابستگی به اشیا رها می شود و به درجاتی آزاد دست می یابد.
در جریان بازی نمادین کودکی که خود را مسافر یا هدایت کننده یک سفینه فضایی می داند، مقید به هیچ موقعیتی نیست. کودک خیالباف، قادر به خلق تصویرهای ذهنی و ایماژهای بی پایانی است که برای زندگی روانی خود در آن هنگام به محیط نیازی ندارد.
از طرف دیگر تکامل ذهنی و عقلی در کودک و نیروی نهانی آن یعنی حافظه و تخیل، به رشد زبانی بستگی دارد. هم زبان و هم بازی نمادین مستلزم توانایی بازنمایی واقعیت با استفاده از نمادها یعنی جانشین کردن یک چیز به جای چیز دیگر است. بنابراین جای شگفتی نیست که بین این دو نوعی رشد موازی دیده می شود. به طوری که می توان گفت هر قدر توانایی های کلامی کودک و زبان او رشد یافته تر باشد، بازی های نمادین در شکل های پیچیده تر و پیشرفته تری ظاهر خواهند شد. در زیر به انواع بازی های کلامی اشاره می شود:

لالایی ها و بازی های نوازشی

http://img.tebyan.net/big/1389/02/15...8497105156.jpg

بازی های نوازشی یکی از اعجاب انگیزترین بازی های کودکان است. کودک به ظاهر ناتوان، توانمندی خود را در بازی های نوازشی و برقراری یک رابطه دو سویه با پدر یا مادر خود به نمایش می گذارد و از این طریق به درکی از جهان و هستی دست می یابد. بسیاری از این بازی ها، الگویی از نقش ها و انتظارات اجتماعی را به نمایش می گذارند که تار و پودی از ارزش های فرهنگی را از نخستین لحظات زندگی در جان کودک می تنند.

چیستان
چیستان یکی از گونه های ادبی گفتاری یا نوشتاری است که با دو کلمه «چیست» و «آن» شروع می شود. شنونده یا خواننده باید به پرسشی که در چیستان پنهان است پاسخ درست بدهد. چیستان ممکن است به شعر یا بیانی شعر گونه و آهنگین یا به صورتی دیگر باشد، بعضی از چیستان ها با دو کلمه «چیست» و «آن» شروع نمی شوند و شاید به همین سبب است که چیستان نام های دیگری هم دارد.
چیستان را در زبان فارسی پَرَد یا پَردَک، یعنی پوشیده در پرده هم می گویند. در کتاب های قدیم، کلمه های عربی لغز یا اُغلوطه یا معما هم به جای چیستان به کار می رفت.
چیستان ها- به هر نامی که آنها را بنامیم- برخاسته از فرهنگ و دانش و ادب همه مردم هستند. بسیاری از آنها را کسانی ساخته اند که نه تنها شاعر نبوده اند، حتی سواد خواندن و نوشتن هم نداشته اند… ولی بعضی از آنها بسیار هنرمندانه و شاعرانه اند. (جهانشاهی، ۱۳۷۷: ۵)
بررسی چیستان هایی که سال ها سینه به سینه در این فرهنگ به حیات خود ادامه داده اند نشان می دهد که سازندگان این چیستان ها انسان های هوشمندی بوده اند که در قالب های متنوعی به خلق چیستان پرداخته اند. قالب هایی که متاسفانه کاربرد خود را در فرهنگ مدرن از دست داده اند. این قالب های تحسین برانگیز از آن چنان تنوعی برخوردارند که ابعاد گسترده ای از زبان را در خود پوشش می دهند.
واج شناسی در چیستان: در برخی از چیستان ها با نمونه هایی مواجه می شویم که به آموزش غیرمستقیم واج شناسی و آواشناسی زبان می پردازند.



behnam5555 11-26-2010 07:56 PM




ضرب‌المثل‌های زیبا و خواندنی جهان



اسپانیولی: کسیکه یکبار می‌دزدد، همیشه خواهد دزدید.

انگلیسی: طمع به همه چیز، از دست دادن همه چیز است.

عربی: هیچ کس را وادار به دو کار نکن، جنگیدن و زن گرفتن.

انگلیسی: ضربات کوچک درختان بزرگ را از پای در می‌آورند.

ایتالیایی: معنی همه چیز دانستن هیچ ندانستن است.

عربی: مشورت با کسی کن که تو را به گریه می‌اندازد نه با کسی که تو را می‌خنداند.

روسی: برای کسی که شکمش خالی است، هر نوع باری سنگین است.

دانمارکی: وقتی که آش از آسمان می‌بارد گدا قاشق ندارد.

ایرانی: تیر از جراحت به در آید و آزار در دل بماند.

آفریقایی: یک دوست خوب را با هر دو دستت نگهدار.

فارسی: مرد حکیم خرده نگیرد بر آینه.

ایرانی: یا حرفی بزن که از خاموشی بهتر باشد یا خاموش باش.

فنلاندی: همیشه کمی ‌بترس تا هرگز محتاج نشوی زیاد بترسی.

بوسنی: مرحله اول بلاهت آن است که خود را عاقل بدانیم.

ایتالیایی: عشق یعنی ترس از دست دادن تو.

انگلیسی: یک متر یک متر سخت است ولی یک سانت یک سانت مثل آب خوردن است.

مصری: تندرستی، تاجی است بر سر انسان سالم ولی هیچ کس جز یک بیمار این تاج را نمی‌بیند.

ژاپنی: باید حریف را به کمک حریف دیگری بدام انداخت.

هندی: سکوت هرگز اشتباه نمی‌کند و هر چه طولانی‌تر باشد، بهتر قضاوت می‌کند.

behnam5555 11-26-2010 08:05 PM



ضرب المثل های جالب درباره ازدواج



1-هنگام ازدواج بیشتر با گوش هایت مشورت کن تا با چشم هایت.( ضرب المثل آلمانی)

٢ - مردی که به خاطر " پول " زن می گیرد، به نوکری می رود. ( ضرب المثل فرانسوی )

۳- لیاقت داماد ، به قدرت بازوی اوست . ( ضرب المثل چینی )

۴- زنی سعادتمند است که مطیع " شوهر" باشد. ( ضرب المثل یونانی )

۵- زن عاقل با داماد " بی پول " خوب می سازد. ( ضرب المثل انگلیسی )

۶- زن مطیع فرمانروای قلب شوهر است. ( ضرب المثل انگلیسی )

٧- زن و شوهر اگر یکدیگر را بخواهند در کلبه ی خرابه هم زندگی می کنند. ( ضرب المثل آلمانی )

٨ - داماد زشت و با شخصیت به از داماد خوش صورت و بی لیاقت . ( ضرب المثل لهستانی )

٩- دختر عاقل ، جوان فقیر را به پیرمرد ثروتمند ترجیح می دهد. ( ضرب المثل ایتالیایی)

١٠ -داماد که نشدی از یک شب شادمانی و عمری بداخلاقی محروم گشته ای .( ضرب المثل فرانسوی )

١١- دو نوع زن وجود دارد؛ با یکی ثروتمند می شوی و با دیگری فقیر. ( ضرب المثل ایتالیایی )

١٢- در موقع خرید پارچه حاشیه آن را خوب نگاه کن و در موقع ازدواج درباره مادر عروس تحقیق کن . ( ضرب المثل آذربایجانی )

١٣- برا ی یافتن زن می ارزد که یک کفش بیشتر پاره کنی . ( ضرب المثل چینی )

١۴- تاک را از خاک خوب و دختر را از مادر خوب و اصیل انتخاب کن . ( ضرب المثل چینی )

١
۵- اگر خواستی اختیار شوهرت را در دست بگیری اختیار شکمش را در دست بگیر. ( ضرب المثل اسپانیایی)

١
۶- اگر زنی خواست که تو به خاطر پول همسرش شوی با او ازدواج کن اما پولت را از او دور نگه دار . ( ضرب المثل ترکی )

١٧- ازدواج مقدس ترین قراردادها محسوب می شود. (ماری آمپر)

١٨- ازدواج مثل یک هندوانه است که گاهی خوب می شود و گاهی هم بسیار بد. ( ضرب المثل اسپانیایی )

١٩- ازدواج ، زودش اشتباهی بزرگ و دیرش اشتباه بزرگتری است . ( ضرب المثل فرانسوی )

٢٠- ازدواج کردن و ازدواج نکردن هر دو موجب پشیمانی است . ( سقراط )

٢١- ازدواج مثل اجرای یک نقشه جنگی است که اگر در آن فقط یک اشتباه صورت بگیرد جبرانش غیر ممکن خواهد بود. ( بورنز )

٢٢- ازدواجی که به خاطر پول صورت گیرد، برای پول هم از بین می رود. ( رولاند )

٢٣- ازدواج همیشه به عشق پایان داده است . ( ناپلئون )

٢
۴- اگر کسی در انتخاب همسرش دقت نکند، دو نفر را بدبخت کرده است . ( محمد حجازی)

٢
۵- انتخاب پدر و مادر دست خود انسان نیست ، ولی می توانیم مادر شوهر و مادر زنمان را خودمان انتخاب کنیم . ( خانم پرل باک )

٢
۶- با زنی ازدواج کنید که اگر " مرد " بود ، بهترین دوست شما می شد . ( بردون)

٢٧- با همسر خود مثل یک کتاب رفتار کنید و فصل های خسته کننده او را اصلاً نخوانید. ( سونی اسمارت)

٢٨- برای یک زندگی سعادتمندانه ، مرد باید " کر " باشد و زن " لال " . ( سروانتس )

٢٩- ازدواج بیشتر از رفتن به جنگ " شجاعت " می خواهد. ( کریستین )

٣٠- تا یک سال بعد از ازدواج ، مرد و زن زشتی های یکدیگر را نمی بینند. ( اسمایلز)






behnam5555 11-26-2010 08:12 PM


خواص فندق تازه


آیا می دانید فندق تازه دارای چه فوایدی می باشد ؟
فندق گرد 2/5-1/5 سانتی‌متر است. دارای پوششی سبز رنگ بوده که پس از خشک شدن تدریجا از آن جدا می‌شود.

ترکیبات شیمیایی:
مغز فندق، حدود 60 درصد روغن دارد که به رنگ زرد روشن بوده و دارای طعمی ملایم و بوی مطبوعی است . این روغن به مصرف تغذیه، ‌عطرسازی و نقاشی می‌رسد . مغز فندق دارای مقدار زیادی فسفر است.

در 100 گرم مغز فندق مواد زیر موجود است:

انرژی - 625 کالری

آب - 5/8 گرم

پروتئین - 12/5 گرم

مواد نشاسته‌ای - 15 گرم

مواد چرب 60 گرم

کلسیم 200 میلی‌گرم

فسفر 320 میلی‌گرم

آهن3/5میلی‌گرم

سدیم 2 میلی‌گرم

پتاسیم 700 میلی‌گرم

ویتامین ب 1 0/5 میلی‌گرم

ویتامین ب 3 1 میلی‌گرم

خواص داروئی:
فندق از نظر طب قدیم ایران گرم و خشک است . برگ، شکوفه،‌ گل و پوست آن (مخصوصا پوست ریشه آن) قابض است.

مضرات :
فندق اگر به مقدار کم خورده شود به هیچوجه مضر نیست ولی افراط در خوردن آن ایجاد نفخ و گاز شکم کرده و حالت تهوع تولید می‌کند. برای جلوگیری از این حالات، آنهائی‌ که سرد مزاج هستند باید فندق را با آب و عسل خورده و گرم مزاجان با سکنجبین بخورند.
1) فندق به دلیل اینکه دارای مقدار کمی مواد نشاسته‌ای است و نیز دارای مواد معدنی زیادی مانند کلسیم،‌ پتاسیم، فسفر،‌ منیزیوم، ‌سدیم و آهن است، غذای بسیار خوبی برای مبتلایان به دیابت محسوب می‌شود.

2) فندق غذای مناسبی برای تقویت بدن و مخصوصا دوره نقاهت است.

3) فندق مقوی روده‌ها و معده است.

4) فندق سموم را از بدن خارج می‌سازد.

5) فندق فشار خون را بالا می‌برد.

6)خانم‌هائی ‌که در بین دو عادت ماهانه خونریزی دارند برای درمان آن باید جوشانده پوست فندق بخورند.

7) روغن فندق برای از بین بردن سرفه و درد سینه مفید است.

8) روغن فندق برای کبد نافع است.

9) آنهائی‌ که کارهای فکری می‌کنند باید فندق بخورند زیرا بدلیل داشتن فسفر زیاد مغز را تقویت می‌کند.

behnam5555 12-06-2010 09:11 PM

داروحانه پروردگار
هویج حلقه شده شبیه چشم انسان است..مردمک و عنبیه و خط نوری که به چشم میرسد درست مانند چشم انسان میباشد.تحقیقات نشان میدهد که مصرف هویج باعث افزایش جریان خون در عملکرد چشم میشود.
وقتی گوجه فرنگی رو از وسط دو نیم میکنید چهار تا خونه میبینید که قرمزه و دقیقا مثلقلب هستش که اون هم قرمزه و چها تا بخش مجزا داره.تحقیقات نشون داده که گوجه فرنگی خون رو تصفیه میکنه...


حبه های انگور روی خوشه شبیه قلب هستش و هر دونه اون شبیه سلولهای خونی.امروزه تحقیقات نشون داده که انگور برای حیات قلب بسیار مفیده.
گردو شبیه مغز انسان میمونه .نیم کره راست و نیم کره چپ.قسمت بالای مغز و پایین مغز.حتی چین خوردگی های و پیچیدگی های اون هم شبیه نئو کورتکس میباشد.در حال حاضر میدانیم که گردو ۳۶ مرتبه نورونهای پیام رسان به مغز را گسترش میدهد.

تا حالا به لوبیا قرمز دقت کردین ..درسته ..شبیه کلیه انسان هستش ..تحقیقات نشون داده که لوبیا قرمز در بهبود عملکرد کلیه نقش بسزایی داره.
ساقه کرفس شبیه به استخوان است و این نوع از سبزیجات در استحکام استخوان بسیار موثر میباشد.استخوانها تشکیل شده از ۲۳٪ سدیم و کرقس هم ۲۳٪ سدیم داره.چنانچه در رژیم غذایی شما سدیم وجود نداره کرفس میتونه این کمبود رو جبران کنه.
آوکادو و گلابی و بادمجان برای سلامت سرویکس و رحم درخانمها بسیار موثر میباشد.امروزه تحقیقات نشان میدهد که اگر خانمها در هفته یک عدد آوکادو مصرف نمایند هورمونهای آنها متعادل میشود و از بروز سرطان رحم جلوگیری میکند.جالبه که بدونید ۹ ماه از شکوفه کردن آوکادو تا رسیدن میوه آن طول میکشه..
انجیر پر از دونه هستش باعث افزایش تعداد و حرکت اسپرم مرد و همچنین جلوگیری از عقیم شدن میشود.
Sweet potatoes (سیب زمینی استامبولی)شبیه لوزلمعده هستش که باعث تعادل قند خون در بیماران دیابتی میشود.

http://www.diseaseproof.com/Olives.jpg
زیتون به سلامت و عملکرد تخمدان کمک میکند.


کریپ فروت و پرتقال و انواع مرکبات شبیه غده های شیری هستند و در سلامت سینه و جنبش غدد لنفاوی در سینه موثر است.


پیاز شبیه سلولهای بدن میباشد.امروزه تحقیقات نشان داده است که پیاز نقش مهمی در خروج مواد زائد در بدن را داراست.و باعث ریزش اشک و شستشوی لایه مخاطی چشم میگردد.

behnam5555 12-06-2010 09:15 PM


چند نکته زندگی


چنان زندگی کن که وقتی فرزندانت در مورد عدالت،توجه و راستی فکر میکنند به یاد تو بیفتند.

ببخش همه لباسهایی را که در طول سه سال گذشته نپوشیده ای به مستمندان.

شجاع باش و حتی اگر شجاع نیستی به آن تظاهر کن. هیچ کس نمیتواند تفاوتی بین آنها قایل شود.

شوخی کن و لطیفه بگو اما برای سرگرمی و تفریح،نه برای آزار و اذیت دیگران.

هیچ گاه سالگرد ازدواجت را فراموش نکن.

در حد توان مالی و زمانی خود از یک موسسه خیریه حمایت کن.

به فرزندانت نشان بده که به آنان اعتماد داری.

شریک زندگیت را با دقت انتخاب کن زیرا 90 درصد خوشبختی تو به این تصمیم بستگی دارد.

از بکار بردن عبارتهای طعنه آمیز خودداری کن.

به خلوت فرزندان خود احترام بگذار و قبل از ورود به اتاقشان در بزن.

گوش دادن را بیاموز گاهی اوقات فرصتها بسیار آهسته در میزنند.

هیچ گاه به مقدسات بی حرمتی نکن.

اجازه نده تلفن در لحظات مهم زندگیت خللی ایجاد کند. اگر تلفنی وجود دارد فقط برای آسایش و راحتی توست.

برنده و بازنده خوبی باش.

هنگامی که خستگی و افسردگی را در صورت کسی میبینی هرگز آنرا به زبان نیاور.

در خلوت انتقاد کن.

هیچ گاه تحت تاثیر نخستین برخورد خام نشو.

برای پیروزی در جنگ اصلی، شکست در نبردهای کوچک را مشتاقانه بپذیر.

به قولت پایبند باش.




behnam5555 12-06-2010 09:18 PM


اگر می خواهید موهایی شفاف و زیبا داشته باشید از این 4 ماده ی غذایی بخورید و ...


http://www.wrinklepage.com/uploads/e...etables2_1.jpg

1- "میوه و سبزی‌ها "
میوه‌ها منابع غنی ویتامین C،‌ بتاکاروتن و پتاسیم هستند. سبزی‌ها هم غنی از ویتامین A، B، C و E‌اند. ویتامین‌ها از جمله مواد اصلی دخیل در سلامت و زیبایی موها به شما می‌روند. بهترین کار قبل از آنکه بخواهید به سراغ شامپوها و ماسک‌ موهای ویتامینه بروید، مصرف مواد غذایی حاوی ویتامین‌های ضروری برای سلامت موها یعنی میوه‌ها و سبزی‌ها است.


http://wwwdelivery.superstock.com/WI...1606-15952.jpg

2- "غلات کامل"
غنی از هیدرات کربن کمپلکس،‌ فیبرها، ویتامین‌ها، نمک‌های معدنی و فقیر از لحاظ چربی هستند. وقتی به همراه سبزی‌ها غلات کامل مصرف کنید منبع خوب پروتئین می‌شوند. به شما توصیه می‌کنیم در برنامه غذایی روزانه خود مصرف نان، حبوبات، برنج و ماکارونی و در کنار آن سبزی‌ها همچون نخودفرنگی و لوبیا را .



http://www.carpentersfarmshop.co.uk/images/Meat_p4.jpg

3- "گوشت مرغ، ماهی و دام "

این سه دسته از گوشت‌ها که به دو دسته کلی گوشت سفید و قرمز تقسیم می‌شوند منابع خوب پروتئین بوده و گوشت مرغ و ماهی به ویژه در مقایسه با گوشت دام حاوی ویتامین A بیشتر و چربی‌های اشباع کمتری هستند. فراموش نکنید که کمبود پروتئین از جمله عوامل اصلی ریزش موها محسوب می‌شوند.


http://wearegenerationgreen.com/dairy_products.jpg

4- "محصول‌های لبنی"
منابع غنی کلسیم، ویتامین A، B12، D، ریبوفلاوین‌ها فسفر، زنیک و منیزیم هستند. محصول‌های لبنی کم‌چرب (بین 2/0 تا 5/0 درصد) کلسترول کمی داشته و غنی از پروتئین هستند. موها برای سالم بودن به پروتئین نیاز دارند گرچه برای به طور طبیعی ساختار شان از کراتین است.





behnam5555 12-07-2010 08:44 PM



به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی....

خیلی از ما این جمله رو خیلی شنیدیم که میگه
به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی ،

ولی شاید منبع اون و اینکه از کجا سبز شده رو ندونیم..این جمله مطلع یکی از شعرهای سعدی هستش که در ادامه مطلب اون رو براتون میزارم....
به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی
به صد دفتر نشاید گفت حسب الحال مشتاقی

کتاب بالغ منی حبیبا معرضا عنی
ان افعل ما تری انی علی عهدی و میثاقی

نگویم نسبتی دارم به نزدیکان درگاهت
که خود را بر تو می​بندم به سالوسی و زراقی

اخلایی و احبابی ذروا من حبه مابی
مریض العشق لا یبری و لا یشکو الی الراقی

نشان عاشق آن باشد که شب با روز پیوندد
و را گر خواب می​گیرد نه صاحب درد عشاقی

قم املا و اسقنی کاسا و دع ما فیه مسموما
اما انت الذی تسقی فعین السم تریاقی

قدح چون دور ما باشد به هشیاران مجلس ده
مرا بگذار تا حیران بماند چشم در ساقی

سعی فی هتکی الشانی و لما یدر ماشانی
انا المجنون لا اعبا باحراق و اغراق

مگر شمس فلک باشد بدین فرخنده دیداری
مگر نفس ملک باشد بدین پاکیزه اخلاقی

لقیت الاسد فی الغابات لا تقوی علی صیدی
و هذا الظبی فی شیراز یسبینی باحداق

نه حسنت آخری دارد نه سعدی را سخن پایان
بمیرد تشنه مستسقی و دریا همچنان باقی







behnam5555 12-07-2010 09:27 PM


ریشۀ تاریخی اصطلاح " آدم هفت خط" و آئین شرابخواری پادشاهان ساسانی

تاریخ - روایتی درمورد ریشۀ تاریخی اصطلاح "آدم هفت خط" در دوران ساسانیان
ما معمولاً عادت داریم در توصیف اشخاص زیرک و باهوش و اکثراً رند و مکاراز اصطلاح "آدم هفت خط" استفاده کنیم! اما چرا؟
روایتی درمورد ریشۀ تاریخی اصطلاح "هفت خط" وجود دارد. این روایت بر می گردد به آئین شرابخواری در حضور پادشاه در دوران ساسانیان. در آن زمان پیمانه های ظریف و زیبائی از شاخ گاو یا بزکوهی درست می کردند که چون پایه نداشته است کسی نمی توانسته آن را روی زمین یا میز بگذارد و از نوشیدن شرابِ ریخته شده در پیمانه اش طفره برود.
از این رو دارندۀ جام مجبور بوده است محتویات آنرا لاجرعه سربکشد. اما برای اینکه کسی بیش ازاندازۀ ظرفیت خود باده گساری نکند واز سرِ مستی با حرکت و یا گفتار خود، احترام و شأن مجلس شاهانه را از بین نبرد، هر کدام از مدعوین، پیمانه (شاخ) مخصوص خود را داشته که به جهت تعین میزان توانائی او در باده گساری خطی در داخل آن شاخ کشیده شده بوده که ساقی برای دارنده پیمانه فقط تا حدِ همان خط، شراب در پیمانه اش می ریخته است .
به مرور زمان تمامی پیمانه های شراب را با هفت خط، مشخص و درجه بندی کردند. در مجالسی که پادشاه حضور داشته است، میهمانان معمولاً از سه تا شش خط شراب می نوشیده اند. اما بوده اند افرادی که " لوطی" نیز خوانده می شده اند که تا هفت خط را شراب می نوشیدند بدون آنکه حالتی مستانه درآنها ظاهر شود که در پی آن دست به حرکاتی بزنند که موجب هتکِ حرمتِ حضور پادشاه در مجلس بشود.
این قبیل افراد را "هفت خط" می نامیده اند، یعنی که آنها افرادی صاحب ظرفیت و زرنگ بوده و به کلیه رموز و فنون شرابخواری تسلط کامل داشته اند. این اصطلاح به مرور زمان جنبه عام و مَجازی پیدا کرده و در فرهنگ عامه به افراد باهوش و زیرک و مرد رند "هفت خط" اطلاق گردیده است.

اضافه میشود که هر یک از خطوط هفتگانه جام شراب، اسم ویژۀ خود را داشته است:
1- خط مزور - کمترین میزان شراب در جام
2- خط فرودینه
3- خط اشک
4- خط ازرق (خط شب، خط سیاه یا خط سبز) این خط کاملاً در وسط پیمانه بوده و خط اعتدال درشرابخواری محسوب می گردیده است.
5- خط بصره
6- خط بغداد
7- خط جور که لب پیمانه بوده و جام بیش از آن جا نداشته؛ به عبارت دیگر جام لبریز از شراب می بوده است.




behnam5555 12-07-2010 09:30 PM


نگاهی به حرمسراهای دربار ایران / عکس ناصرالدین شاه و زنانش

تاریخ - درباره حرمسرا های دربار ایران چه میدانید؟ / عکس ناصرالدین شاه و شش نفر از زنانش در اندرونی

تنها چیزی که در حرمسرا حائز اهمیت بود، این بود که از ورود هرگونه موجود نرینه به داخل و اطراف آن جلوگیری به عمل آید، خواه این موجود نرینه یک گربه باشد یا یک گنجشگ یا کبوتر! آن پسر بچه‌های سیاه و سپید حبشی که اینک پس از گذشت تقریبی سه سال از اقامتشان در دربار، زبان فارسی و البته کمی هم ترکی به علاوه خواندن قرآن و ادعیه مذهبی را یاد گرفته، مقدار محدودی نیز به فارسی می‌توانستند بنویسند، به صورت یک گردان از قصی‌القلب‌ترین افراد نوع بشر در آمده و به خاطر ناتوانی در رسیدن به آنچه تمام همسن و سالانشان به آن می‌توانستند دست یابند، دارای یک عقده درونی حقیقتاً خطرناک شده بودند. آنان تنها به این می‌اندیشیدند که به ولینعمت خود که اکنون می‌دانستند وی شاه ایران است، بی کم وکاست خدمت کرده هر اتفاقی که ناموس سلطنت را بی‌آبرو کند از میان بردارند. چه بسیار از ایشان که کودکان را سقط کرده یا نوزادان را خفه می‌کردند تا برخی اتفاقات نامیمون در حرمخانۀ شاهی رخ ننماید.

http://www.khabaronline.ir/images/20...zanan16_23.jpg

اگر کمی به عقب و به عصر صفوی باز گردیم شاید با خواندن یادداشتهای «کمپفر» که در دربار سلطان صفوی طبیب بوده بتوانیم وضعیت سخت و سفت حرمسرا را تصور نماییم. وی اشاره می‌کند که در حیاط اندرونی تقریباً پنج اطاق مربوط به زنان شاه وجود دارد که در مقابل هر دری یکی از خواجه‌های سفیدپوست شاه ایستاده است. وی بر این نظارت می‌کرد که بانوی داخل اطاق خیالاتی به سرش نزند و در موقع احضار برای شرفیابی به تمام موازین آرایش و پیرایش خویش را رعایت و آنها را موبه‌مو اجرا نموده باشد.
این گروه مجازند تمام سوراخهای حرمسرا را سرک بکشند و همچون یک خفاش هر یک از اهل حرم را غافلگیر نمایند و به اعمال هر کس به چشم خرده‌گیری و دقت با وسواس بنگرند و تجسس در کار همه را پیشینه اصلی خود پندارند.
شاید اولین سؤالی که به ذهن خطور می‌کند این باشد که این افراد با دیدن این صحنه که یک فرد این همه همسر دارد و ایشان از داشتن یک زوجۀ مناسب هم محرومند چه حالی پیدا می‌کرد! و چگونه می‌توانستند در این محیط کار کنند، این حرف به اعتقاد من آنجا درست می‌نمود که میان شاه و زنانش اُنس و الفتی باشد. خواجه‌های سلطان عبدالعزیز عثمانی خوب به خاطر می‌آورند که روزی سلطان به تعداد زیادی از همسرانش ظنّ برد و به طور دیوانه‌وار دستور قتل ایشان را صادر کرد. شبانگاه خواجه‌ها بانوان بینوا را چون مرغان بی‌پناه، دست و پا بستند و در داخل گونی انداخته به کنارۀ بوسفور بردند و با بستن سنگی بزرگ به گونیها و غلطانیدن آن به داخل خلیج پیکرهای آن پری‌رویان را به امواج دریا سپردند و در یک شب حدود 200 زن را در خلیج غرق کرده، به توپ قاپی بازگشتند. آری این عمل وحشیانه شاید دل خواجه‌ها را نیز به درد می‌آورد و خدا را سپاس گفتند که ایشان مانند سلطان اینقدر خوی وحشی‌گری ندارند.
اما بشنوید از اعتماد شاه به ایشان که خود جای بسی شگفتی دارد که شاهی که به خودش اعتماد و اطمینانی ندارد، چگونه بر مشتی خواجه اینقدر خاطر جمع کرده که آبرویش را به امانت نزد ایشان نهاده است. شاه می‌دانست که خواجه‌ها زیرکند و باهوش، امین هستند و خویشتندار و در وفاداری ایشان سرسوزنی نمی‌توان تشکیک کرد. به همین سبب همواره معلمان و مربیان شاهزادگان را از میان خواجگان گزین می‌کردند، و اداره و تربیت شاهزادگان را یک خواجه عهده‌دار بود، چنانکه خود شاه نیز از دست پروردگان خواجه‌های پدرش بود! در عصر صفوی، خواجه‌ها گذشته از رسیدگی به امور تربیتی، ادارۀ امور قسمتی از دربار به نام انتخاب ولیعهد را بر عهده داشتند. این خواجه‌ها در حقیقت ادارۀ امور مملکت را برنامه‌ریزی می‌کردند و از میان فرزندان ذکور پادشاه کسی را که لایق‌تر باشد به عنوان جانشین معرفی می‌نمودند و همین افراد بودند که پس از مرگ شاه طرح بر تخت نشستن همان شاهزاده را بدون کم وکاست اجرا می‌کردند. در آن عصر خزانۀ شاهی نیز در دست یکی از خواجه‌های سلطان بود.
شاید دلیل این همه اطمینان این بود که ایشان را از کودکی خریداری کرده و در حرمسرا به کار می‌گماردند، در آن محیط نه از نگاه پدری خبر بود و نه از آغوش پر مهر مادری، هیچکدام یکدیگر را نمی‌شناخته و اصلاً اسم ولایت و کشوری را که در آن به دنیا آمده بودند نمی‌دانستند. اینان چون نه خانواده‌ای داشتند که به فکر آن باشند و نه فرزندانی که آینده ایشان را در نظر قرار دهند هرگز فکر دزدی و تحصیل مال نداشته و از هرگونه دست‌اندازی به حرمخانه و خزانه دور بودند و این امر باعث شده بود که در شورای حکومت و سلطنت، خواجه صندوقخانه خزانۀ شاهی به عنوان یک فرد منصبدار و با کیاست معروف و مشهور باشد و در جلسات نقش اساسی را بر عهده گیرد و بتواند بی هیچ پرده‌پوشی به حساب و کتاب درباریان طمّاع و مال مفت‌خور رسیدگی نماید. امّا آنچه برایم بیشتر از هر چیزی جالبتر در نظر افتاد تربیت ولیعهد توسط ایشان بود که برایتان ان شاءالله شرح خواهم داد.

محمدرضا بهزادی/ به نقل از مجله بهارستان




behnam5555 12-07-2010 09:33 PM

دختری که مطرح ترین زن منتقد دوره قاجار بود


http://khabar.khabaronline.ir/images.../11/210321.jpg


تاریخ - نگاهی به زندگی ناشناخته دختر ناصر الین شاه



در دوران پادشاهى تاریخ ایران بى شک «مرگ» عاقبت اکثر کسانى بوده که به «نقد» شاهان مى پرداخته اند. در دوره قاجار هم چونان دوران پیشین این عقوبت گریبانگیر بسیارى از رجال سرشناس و منتقد حکومت بوده است.
قائم مقام فراهانى، امیرکبیر و... از جمله کسانى هستند که در زمان هاى مختلف سر در راه نقد گذاشتند و آزادمردانه مرگ را به جان خریدند. در این میان اما زنان تقریباً بى نصیب مانده اند و این عدم توفیق به عدم حضور سیاسى و اجتماعى زنان در عرصه هاى مختلف بازمى گردد. زنان عموماً تریبونى در اختیار نداشتند تا بتوانند به وسیله آن آرا و عقاید خود را به گوش دیگران برسانند. پس اگر چنین نگاه نقادانه اى هم در میان آنان وجود داشت بیشتر به محافل زنانه و گپ ها و مراسم چاى و قلیان عصرگاهى خلاصه مى شد.
از مطرح ترین زنان منتقد دوره قاجار مى توان به تاج السلطنه دختر ناصرالدین شاه اشاره کرد. از تحصیلات تاج السلطنه اطلاع دقیقى در دست نیست. اما خاطراتى که از او باقى مانده حکایت از سطح آموزش و مطالعه او دارد. مطالعه آثار ویکتور هوگو و ژان ژاک روسو و آشنایى با افکار و عقاید بیسمارک باعث رشد فکرى او در حوزه هاى سیاسى- اجتماعى شده و به همین دلیل وى را تبدیل به یکى از منتقدین اصلى حکومت کرده است.
تاج السلطنه در سال ۱۳۰۱ ق به دنیا آمد. مادرش توران السلطنه دختر عموى شاه زنى مومن و دیندار بود اما با وجود همه تعاریفى که تاج السلطنه از او کرده وى اولین کسى است ک مورد نقد دخترش قرار مى گیرد. هر چند تاج السلطنه مقصر اصلى را مادر نمى داند و اخلاق حکومتى مى داند که راه سعادت را به روى همه زنان بسته و آنان را در جهل و بى اطلاعى نگاه داشته است. بى شک این نگاه تلخ تاج السلطنه از رسم سپردن اطفال به دایه و دورى از مادر نشأت مى گیرد که شامل او نیز بوده است.
در واقع دم تیز قلم تاج السلطنه ابتدا متوجه مادر و زنان هم عصر خویش است. او مهم ترین بدبختى زنان را در عدم شناخت و درک حقوق شان مى داند و گوشه خانه نشستن و خنده و حرافى را تنها هنر زنان هم نسل خود برمى شمرد. از این رو خاطرات تاج السلطنه بیشتر به نقد یک دوره پرانتقاد تاریخى به نام قاجار مى ماند که حتى پدر- شاه هم از آن برى نیست.
اعمال و رفتار پدر همیشه زیر ذره بین دختر بوده و بخش هاى بسیارى از خاطرات وى به بررسى مسائل و مشکلات رفتارى و کردارى پدر اختصاص یافته است. او عمده مشکلات داخلى مملکت را در عدم کفایت شاه و پرداختن او به لذایذ دنیوى مى داند و تاکید دارد که اگر شاه چنین رفتار کودکانه اى نداشت وضع مملکت به گونه اى دیگر بود. اما بیشترین انتقاد تاج السلطنه مربوط به حکومت دارى و رفتار برادرش مظفرالدین شاه است.
او برادر خود را فردى نالایق، بى خبر، بدون عزت نفس، نادان و عشرت طلب مى داند و هر کجا فرصتى دست داده شاه را مورد نکوهش قرار داده و مسافرت هاى بى مورد و وام هاى بى دلیل و پیشکاران نالایق و فرصت طلب مظفرالدین شاه را به باد انتقاد گرفته و از نسبت دادن بدترین القاب به نزدیکان شاه دریغ نکرده است.
تاج السلطنه یکى از زیباترین توصیفات را درباره حکومت مظفرالدین شاه دارد که بسیار جالب توجه است: «صدراعظمى و وزارت در دوره سلطنت برادر عزیز من خیلى شبیه به تعزیه شده بود که دقیقه به دقیقه تعزیه خوان رفته، لباس عوض کرده برمى گردد. این برادر عزیز من به حرف یک بچه دوساله یک صدراعظمى را فوراً معزول و به حرف یک مقلدى یک وزیر را سرنگون مى کرد.»
وى همچنین درباره مشروطه نیز تعریف مهمى دارد: «معنى مشروطه عمل کردن به شرایط آزادى و ترقى یک ملتى بدون غرض و خیانت، تکلیف هر ملت ترقى خواهى استرداد حقوق او است. حقوق خود را به چه قسم مى تواند مسترد دارد؟ در موقعى که مملکت مشروطه در تحت یک «رگلمان» صحیحى باشد ترقى از چه تولید مى شود؟ از قانون. قانون در چه موقعى اجرا مى شود؟ در موقعى که این استبداد برچیده شود. پس از این روى مشروطه بهتر از استبداد است.»
تاج السلطنه از کودکى به آموختن موسیقى، نقاشى، زبان فرانسه، مطالعات ادبیات، تاریخ و فلسفه دل بست و همواره از منتقدان عصر خود به شمار مى رفت.



behnam5555 12-08-2010 09:23 PM



سردرد می تواند ریشه های مختلفی داشته باشد از استرس گرفته تا رژیم غذایی و ... اما بدون توجه به علت آن باید گفت که سردرد یکی از ناراحت کننده ترین دردها است که گاهی تا قسمت های پشت سر و حتی گردن هم نفوذ می کند. در این قسمت شما را به مطالعه نکات جالب و آموزنده ای راجع به سردرد دعوت میکنیم.

سردرد در دوران باستان :
یونانیان و رومیان قدیم از نوعی چای نعنا برای مبارزه با سردرد استفاده می کردند. همچنین دم کرده گل گاوزبان و بابونه از دیگر دارو هایی بوده که برای رفع سردرد از آن استفاده می شده است. آنها همچنین برای کاهش درد از ورقه های سیب زمینی، پیاز و یا کلم استفاده می کردند و آنها را روی سر بیمار قرار می دادند.

سردرد در آمریکا:
میگرن در آمریکا بیداد می کند. حدود 28 میلیون نفر از مردم آمریکا از میگرن شکایت دارند و از این میان حدود 4.5 میلیون نفر در هر ماه بیش از یک حمله میگرن دارند. همچنین آمار نشان می دهد یک چهارم زنان آمریکا و هشت درصد مردان درگیر بیماری سردرد با علتهای مختلف هستند.

سردرد های واکنشی :
ممکن است شما بر اثر صحبت بسیار، گوش دادن به صحبت طولانی مدت همکارتان و یا تماش طولانی مدت تلویزیون دچار سردرد شوید. اینگونه از سردرد ها مادامی که عمل صحبت کردن یا گوش دادن و ... ادامه داشته باشد از بین نخواهد رفت. باید دقت کنید که در این مواقع مصرف زیاد از حد مسکن ها می تواند به جهاز هاضمه شما آسیبهای جدی وارد کند.

میگرن های ارثی:
بسیاری از بچه ها ممکن است دچار میگرنهایی شوند که ناشی از بیماری به ارث رسیده از یکی از نزدیکان آنها باشد. تحقیقات نشان داده است اگر یکی از والدین میگرن داشته باشد به احتمال 50% فرزند آنها نیز دچار این بیماری خواهد شد و اگر هر دو به میگرن مبتلا باشند احتمال نمود میگرن در فرزند 75% خواهد شد.

اغلب سردردها بی ضرر هستند
: شاید باور نکنید اما بسیاری از سردردها با وجود آنکه غیر قابل تحمل هستند، خطرناک نیستند و شخص می تواند با مصرف محدود مسکن های عادی و استراحت در یک مکان آرام و تاریک بهبود حاصل کند.

نخوردن غذا می تواند عامل سردرد باشد :
افرادی که رژیم های غذایی سخت میگیرند و یا خود را به کم خوری عادت می دهند، ممکن است به سادگی دچار سردرد شوند، قند خون این افراد عموما" پایین است. چنانچه عوامل دیگری مانند آلودگی هوا، استرس، سروصدا، قطع و وصل شدن شدید نور و ... نیز به آن اضافه شود سردرد، می تواند تشدید شود. پس اگر کم غذا هستید حتما" از این موارد دوری کنید.

مصرف برخی قرص ها یا دخانیات می تواند عامل سردرد باشد :
خانم هایی که سیگار میکشند و یا قرص های ضد بارداری مصرف می کنند، با احتمال بیشتری نسبت به آنها که سیگار نمیکشند و یا این قرصها را مصرف نمی کنند، دچار سردرد می شوند.


behnam5555 12-08-2010 09:30 PM





راز شخصیت شما از زبان گلها

فروردین: گل رز
شماگاهی بدون فکر قبلی کاری را انجام می‌دهید. بسیار رک گو هستید و عاشق مسافرت! اشتیاق زیادی برای زندگی کردن دارید و پشتکارتان خوب است.

اردیبهشت: گل نسترن
فردی صبور و پرطاقت هستید و اراده بسیار قوی دارید. دوست دارید کارها را به آهستگی ولی به طور جدی انجام دهید. خجالتی هستید و قابل اعتماد. سعی می‌کنید از مشاجرات دوری کنید.

خرداد: گل یاس سفید
رفتاردوستانه‌ای دارید. رک گو و پر حرف بوده و همین امر به جذابیت شمامی‌افزاید. مانند گل یاس، همیشه برای زنده کردن یک مجلس و معطر کردن آن حضور دارید. از رفتار بد دیگران سریع می‌گذرید. برای رفاقت ارزش زیادی قائلید.

تیر: گل بنفشه
زندگی همیشه برایتان شیرین نیست و زیاد یا فراز و فرودهای آن مواجه می‌شوید. به جای داشتن درآمد جزییبه فکر درآمدهای کلان هستید. ذهن خلاقی دارید و به دنبال فعالیت‌های خلاقانه هستید. در خانه بیشتر از همه جا احساس امنیت و آرامش می‌کنید.

مرداد: گل شب بو
فردی با محبت، خونگرم، دلسوز اما کمی‌عصبی هستید. غالباً از کمبود اعتماد به نفس رنج می‌برید و کمی ‌نیز احساس ترس در شما دیده می‌شود. برخی اوقات مردماز اخلاق خوب شما سوء استفاده می‌کنند.

شهریور: گل داوودی
جدی،متفکر و تا حدی اندیشمند هستید. در کارهایتان سرسختی و سماجت دارید و این مسئله گاهی به ضرر شما تمام می‌شود. به رغم آنکه شخص مهربانی هستید امابرخی اوقات رگه‌های نامهربانی در شما نمایان شده که این مسئله دیگران راآزار می‌دهد.

مهر: گل زنبق
فرد مودبی هستید. به سرعت عصبانی می‌شوید ولی خیلی سریع به حالت اولیه باز می‌گردید. از زیبایی لذت می‌برید. فرد محبوبی هستید و سرشت سخاوتمندی دارید. میل زیادی برای زندگی در شما موج می‌زند و از انجام هر کاری لذت می‌برید.

آبان: گل ارکیده
به سرعت تصمیم می‌گیرید و در انجام کارهایتان بسیار سریع و چابک هستید. تغییرات شغلی شما را نمی‌ترساند که این موضوع یکی از برتری‌های شخصیت شماست. توانایی استثنایی در سازماندهی کارهایتان دارید.

آذر: گل مریم
احساساتی،صادق، باوفا، بشاش و خوش اخلاق هستید، اما اگر بخواهید می‌توانید همزمان روی دیگر سکه را نیز نشان دهید. خانه را تنها پناهگاه مطمئن زندگی می‌دانید. کمال طلب و تا حدی رویایی هستید که در برخی موارد این رگه های شخصیتی به کمک شما می‌آیند.

دی: گل همیشه بهار
اهل رقابت و دوست بازی و قابل اعتماد و امین هستید و خیلی علاقه دارید وقت خودرا بیرون از خانه بگذرانید. بسیار تودار و در واقع درون گرا هستید، از شادی دیگران شاد می‌شوید اما خود به سختی به آرزوهایتان دست می‌یابید.

بهمن: گل گلایل
باهوش هستید و می‌دانید چه می‌کنید. می‌خواهید همه امور مطابق میل شما باشد که البته گاهی می‌تواند به دلیل عدم توجه به نظر دیگران برایتان مشکل ساز شود. اما در مورد عشق صبور هستید. همواره اهدافی برای دستیابی دارید و واقعاًبرای رسیدن به آنها تلاش می‌کنید.

اسفند: گل نرگس
مهربان،با گذشت و بسیار تودار هستید، به هیچ وجه خودخواه نیستید. همیشه بهترین رابرای دیگران می‌خواهید. دوستانتان برایتان بسیار مهم هستند و قدر آنچه راکه دارید می‌دانید. بین دوستان محبوب هستید و در خانواده نظر شما بر دیگران ارجحیت دارد.




behnam5555 12-08-2010 09:34 PM



تغذیه سالم در عمل کار دشواری است. این سختی، بیشتر مربوط به کنار گذاشتن عادت های کهنه و شیوه تغذیه نادرست است.
تغذیه سالم به معنای صرف نظر کردن از خوردنی های دوست داشتنی و لذیذ نیست. اصل مطلب، رعایت حد و مرز در خوراک است.

1- متنوع بخوریم.

2- در روز چندین بار و به اندازه کافی نان و غلات بخوریم .

3- در مورد سبزیجات اصل پنج بار در روز را فراموش نکنیم. مصرف پنج بار میوه و سبزیجات در روز ایده ال است. بهتر است این محصولات به شکل تازه مصرف شوند یا خیلی کم پخته شده باشند. یک بار از این پنج بار را آب میوه مصرف کنیم.

4- روزانه به اندازه کافی لبنیات و حداقل یک بار در هفته ماهی بخوریم.
گوشت و تخم مرغ به اندازه کافی مصرف کنیم. گوشت به خاطر درصد زیاد آهن و ویتامین ها اهمیت دارد.
مصرف 300 تا 600 گرم در هفته کافیست.

5- چربی کمی مصرف کنیم .

6- در مصرف قند و شکر و نمک صرفه جویی کنیم .

7- به اندازه کافی آب بنوشیم. برای افراد بالغ مصرف حداقـل 5/1 لیتر آب پیشنهاد می شود .

8- خوشمزه و سالم غذا بپزیم. کوتاه بپزیم. با آب کم، چربی کم و حرارت کم بپزیم .

9- آهسته بخوریم و لذت ببریم .

10- به طورمرتب، خود را وزن کنیم و پرتحرک باشیم.


behnam5555 12-08-2010 09:56 PM


۱) لبخندجذابتان می کند. همه ما به سمت افرادیکه لبخند می زنند کشیده می شویم. لبخند یک کشش و جذبه فوری ایجاد می کند. دوست داریم نسبت به آنها شناخت پیدا کنیم.

2. لبخند حال و هوایتان را تغییر می دهد. دفعه بعدی که احساس بی حوصلگی و ناراحتی کردید، لبخند بزنید. لبخند به بدن حقه می زند.

3. لبخندمسری است. لبخند زدن برایتان شادی می آورد. با لبخند زدن فضای محیط را هم شادتر می کنید و اطرافیان را مانند آهن ربا به سمت خود می کشید.

4. لبخندزدن استرس را از بین می برد. وقتی استرس دارید، لبخند بزنید. با اینکاراسترستان کمتر می شود و می توانید برای بهبود اوضاع وارد عمل شوید.

5. لبخندزدن سیستم ایمنی بدن را تقویت می کند. به این دلیل عملکرد ایمنی بدن تقویت می شود که شما احساس آرامش بیشتری دارید. با لبخند زدن از ابتلا به آنفولانزا و سرماخوردگی جلوگیری کنید.

6. لبخندزدن فشارخونتان را پایین می آورد. وقتی لبخند می زنید، فشارخونتان به طرزقابل توجهی پایین می آید. لبخند بزنید و خودتان امتحان کنید.

7. لبخندزدن اندورفین، سروتونین و مسکن های طبیعی بدن را آزاد می کند. تحقیقات نشان داده است که لبخند زدن با تولید این سه ماده در بدن باعث بهبود روحیه می شود. می توان گفت لبخند زدن یک داروی مسکن طبیعی است.

8. لبخندزدن چهره تان را جوانتر نشان می دهد. عضلاتی که برای لبخند زدن استفاده میشوند صورت را بالا می کشند. پس نیازی به کشیدن پوست صورتتان ندارید، سعی کنید همیشه لبخند بزنید.

9. لبخندزدن باعث می شود موفق به نظر برسید. به نظر می رسد که افرادیکه لبخند میزنند اعتماد به نفس بالاتری دارند و در کارشان بیشتر پیشرفت می کنند.

10. لبخند زدن کمک می کند مثبت اندیش باشید. لبخند بزنید. حالا سعی کنید بدوناز بین رفتن آن لبخند به یک مسئله منفی فکر کنید. خیلی سخت است. وقتی لبخندمی زنیم بدن ما به بقیه بدن پیغام می فرستد که "زندگی خوب پیش می رود". پسبا لبخند زدن از افسردگی، استرس و نگرانی دور بمانید.

behnam5555 12-08-2010 09:59 PM




راههای افزایش اعتماد به نفس


درست نشستن:
بررسی اخیر توسط دانشگاه ایالتی اوهایو نشان داده صاف نشستن به طور چشم گیری بر اعتماد به نفس فرد تاثیر می گذارد.

به نکات مثبت توجه کنید:
رو به روی یک آینه قدی بایستید و به ویژگی های مثبتی که دوست دارید اشاره کنید. ویژگی های جسمی ( چشم، لب، مو، پا، خنده و ... ) و شیوه پوشش (آرایش مو، لباس، طرز ایستادن و نشستن، آرایش، کفش و ... ) را در نظر بگیرید.

عرق ریختن:
به هنگام احساس ناراحتی به ورزش بپردازید. یک ورزش ساده مانند پیاده روی دور ساختمان ( که مدت، شدت و زمان آن مهم نیست ) به طور لحظه ای باعث احساس اعتماد به نفس می شود.

به ظاهرتان برسید:
متخصصان معتقدند، کوتاه کردن مو یا رسیدگی به ظاهر به طور چشم گیری روی اعتماد به نفس فرد تاثیر می گذارد.

کمک کنید:
اگر قصد تقویت اعتماد به نفس خود را دارید در سازمان و گروه کمکی داوطلب شوید. آن احساس خشنودی که به دست خواهید آورد، اعتماد به نفس شما را استحکام خواهد بخشید.

همیشه جنبه مثبت کار را در نظر بگیرید:
چند تجربه تلخ و شیرینی که چند روز پیش تجربه کرده اید را به یاد بیاورید. به عنوان مثال سوزاندن شیرینی هایی که با بچه ها تهیه کرده بودید و فرصتی بود که زمانی را با هم بگذرانید
.
فهرستی تهیه کنید:
پرهیز کردن از چیزهایی که باعث استرس، افزایش اضطراب و از بین رفتن اعتماد به نفس می شود.

هدف های کوچک تعیین کنید:
یکی از راه های موثر ایجاد اعتماد به نفس تقسیم بندی اهداف بزرگ تر به هدف های کوچک تر است. به عنوان مثال اگر قصد کاهش وزن دارید، خوردن روزانه حداقل ۳ وعده سبزی را فراموش نکنید.

موضوعات جدیدی را تجربه کنید:
مواجه شدن با انجام کاری که از آن بیم دارید و یا سخت به نظر می آید، احساس سلامت فرد را افزایش می دهد. کارهایی از قبیل یادگیری زبان جدید، یادگیری گل‌آرایی و ...



behnam5555 12-08-2010 10:04 PM

خیار

http://hertcity.persiangig.com/1/21/...ar_dfer_12.jpg

۱. دارای ویتامینهایی است که روزانه ما بدن نیازداریم. مانند ویتامینهای ب یک ، دو، سه، پنج، شش، اسید فولیک، ویتامین سی، کلسیم، آهن، منیزیم، فسفر و پتاسیم و روی.

2. اگر بعد از ظهر خسته هستی بجای اینکه نوشیدنیهای کافیئن دار بنوشی یک خیار بخور. آنها دارای ویتامینهای بی و هیدروکربور هستند که شما را سرحال آورده و چند ساعت نگه میدارد.

3. اگر آینه حمام بخار میکند آنرا به آینه بمالید تا از بخار کردن جلو گیری کند.

4. اگر حشرات و حیوانات باغچه شما را نابود میکنند یک بشقاب آلومینیومی خیار لایه لایه برش خورده را بگذارید تا همه آنها را فرار دهد. مواد خیار با آلومینیوم ترکیب شده و بویی را ایجاد میکند که همه حشرات و... را فراری میدهد. ولی انسان آنرا حس نمیکند.

5. اگر روی پوست خود ناهمواری دارید و میخواهیدکه از شر آن قبل از رفتن به استخر خلاص شوید خیار برش خورده را به آن محل ها روی پوست خود بمالید. مواد فتوشیمیایی خیار باعث میشود که کلوژنهای پوست جمع شود و چاله چوله ها از بین بروند. روی چروکها نیز بسیار موثر است.

6. اگر مشروب خورده اید و سردرد و سرگیجه دارید قبل از خواب چند خیار بخورید. عطف به ویتامین ب و شکری که دارد و الکترولیتهای موجود سردرد و سرگیجه را حل میکند.

7. اگر میخواهید بر گرسنگی عصر فائق آئید خیار بخورید.

8. یک ملاقات مهم دارید ولی فرصت واکس زدن ندارید خیار را بمالید روی کفش آنرا براق نموده در مقابل نفوذ آب نیز مقاوم میشود.

9. اگر روغن ندارید، و لولاها سرو صدا میکنند آنرا به آن بمالید روان شوند.

10. اگر دچار استرس هستید، یک خیار را خرد کرده و در آب جوش بگذارید، مواد شیمیایی آن باعث آرامش شما میشود.

11. بعد از غذا آدامس ندارید و میخواهید به یک ملاقات تجاری بروید، یک برش از خیار را برای سی ثانیه به سقف دهان بفشرید، بوی بد دهان با کشته شدن باکتریهای بد بو از بین میرود.

۱۲. اگر یک روش سبز برای تمیز کردن وسایل استیل میخواهید، با خیار آنها را تمیز کنید.

۱3. اگر در حال نوشتن اشتباه کردید از آن میتوانید بعنوان پاک کن (از قسمت بیرونی آن) استفاده کنید.


behnam5555 12-08-2010 10:08 PM

خواب

http://www.salijoon.info/mail/881203/nesa2_L.jpg


داشتن عادات غذایی صحیح و توجه به زمان خوابیدن و استراحت برای حفظ سلامت بدن مهم است تا بتواند مواد مغذی را جذب و مواد زائد را دفع کند.
برای سالم زیستن، باید خواب راحت و آرامی داشته باشیم. به موارد زیر دقت کنید تا اهمیت خوابیدن برای شما روشن گردد:


ساعت 9 تا 11 شب:
زمانی است برای از بین بردن مواد سمی و غیر ضروری که این عملیات توسط آنتی اکسیدان هاانجام می شود. در این ساعت بهتر است بدن در حال آرامش باشد. در غیر این صورت اثر منفی بر روی سلامتی خود گذاشته اید.


ساعت 11 تا 1 شب:
عملیات از بین بردن مواد سمی درکبد ادامه دارد و شما باید در خواب عمیق باشید.


ساعت 1 تا 3 نیمه شب:
عملیات سم زدایی در کیسه صفرا ، در طی یک خواب عمیق به طور مناسب انجام می شود.


ساعت 3 تا 5 صبح:
عملیات از بین بردن مواد سمی در ریه اتفاق می افتد. بعضی مواقع دیده شده که افراد در این زمان،سرفه شدید یا عطسه می کنند.


ساعت 5 تا 7 صبح:
این عملیات در روده بزرگ صورت می گیرد، لذا می توانید آن را دفع کنید.


ساعت 7 تا 9 صبح:
جذب مواد مغذی صورت می گیرد، پس بهتر است صبحانه بخورید. افرادی که بیمار می باشند، بهتر است صبحانه را در ساعت 6 و 30 دقیقه میل کنند.
کسانی که می خواهند تناسب اندام داشته باشند، بهترین ساعت صرف صبحانه برای آنها، ساعت 7 و 30 دقیقه می باشد و کسانی که اصلا صبحانه نمی خورند، بهتر است عادت خود را تغییر دهند و در ساعت 9 تا 10 صبح صبحانه بخورند.
دیر خوابیدن و دیر بلند شدن از خواب، باعث می شود مواد سمی از بدن دفع نشوند.
از نصفه های شب تا ساعت 4 صبح، مغز استخوان عملیات خون سازی را انجام می دهد.
در ایام تعطیل، بسیاری افراد تا دیر وقت بیدار می مانند و بعد از اتمام تعطیلات، باخستگی به سر کار می روند، چون اعمال بدنشان دچار سردرگمی شده است و نمی داند چه باید انجام دهد.پس همیشه، زود بخوابید و خواب آرامی داشته باشید.



behnam5555 12-08-2010 10:12 PM


شکسپير می گويد:


به جای تاج گل بزرگی که پس از مرگم برای تابوتم میآوری، شاخه ای از آن را همين امروز به من هديه کن!


behnam5555 12-11-2010 07:38 PM



وسیله جدید برای شمارش پول

حتما مثل معروفی که بیان میکند پول که به دستت رسید بشمار رو شنیده اید و حال شمارش پول یا به صورت دستی است و در صورتی که پول هنگفتی به شما رسید چاره آن پول شمار است.اما شاید پول شماری که Wei Hansen و دوستانش طراحی کرده اند راه حل سوم و بهتری باشد و انقلابی در صنعت شمارش پول ( ؟؟!! ).
این دستگاه پول شمار که بصورت انگشتی است وباتوجه به سایز کوچک آن و قرار گرفتن در دست مانند یک انگشتری به کمک اشعه مادون قرمزی که بر روی اسکناس ها ساطع می کند شمارگان آن را در صفحه LED کوچک خود به نمایش می گذارد. شاید با تولید انبوه این ماشین پول شمار انگشتی انگشتان شما هم مجهز به یک پول شمار شود.

http://s12.aks98.com/images/64456117233182657291.jpg
http://s12.aks98.com/images/16161158928745276054.jpg

behnam5555 12-11-2010 08:08 PM


مصرف آب این میوه چربی شما را آب می کند!


اگر می خواهید چربی اضافی بدنتان را آب کنید ، توصیه می کنیم از این آب میوه میل کنید و …


«آب انار» برای پیشگیری از سرطان مفید است، سلامت قلب را بهبود می‌بخشد و حتی می‌تواند توان جنسی را تقویت كند.



به گزارش سرویس «بهداشت و درمان» خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، این بار متخصصان تغذیه تاكید ‌كرده‌اند كه آب انار همچنین می‌تواند چربی‌های اطراف معده و شكم را در زنان و مردان چاق كاهش دهد.
این متخصصان در یك آزمایش یك ماهه ثابت كردند كه میزان تشكیل سلول‌های چربی در اطراف شكم در افرادی كه آب انار مصرف می‌كنند، كاهش می‌یابد.
به گزارش پایگاه اینترنتی مدنیوز ری پورت،

كسانی كه آب انار می‌نوشند، همچنین فشار خونشان نیز پایین می‌آید و بنابراین خطر بروز حملات قلبی و سكته مغزی و بیماری كلیوی در این اشخاص نیز به میزان قابل توجهی كاهش پیدا می‌كند.


پزشكان معتقدند كه آب انار می‌تواند مقدار اسید چرب موجود در خون موسوم به اسید چرب «nefa» را كاهش دهد.
آزمایشات قبلی كه روی انسان و حیوانات انجام گرفته نشان داده است كه مقدار زیادی از این اسید چرب ذخیره چربی را در اطراف شكم افزایش می‌دهد و در نتیجه سبب تشدید احتمال ابتلا به بیماری قلبی و دیابت نوع دوم می‌شود.



اکنون ساعت 02:39 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)