پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   غمنامه (http://p30city.net/showthread.php?t=639)

SonBol 05-18-2009 05:09 PM

خداوندا تو میدانی ... منم ، دلتنگ دلتنگم منم ، یک شعر بیرنگم منم ، دل رفته از چنگم منم ، یک دل که از سنگم منم ، آواز طولانی منم ، شبهای بارانی منم ، انسانیم فانی خداوندا تو میدانی ... منم ، در متن یک دردم منم ، برگم ، ولی زردم منم ، هستم ، ولی سردم منم ، مُرده م ، منم مُرده م منم ، یک بغض پر باران منم ، غمهای بی سامان منم ، هستم دراین زندان منم ، زخمهای بی درمان منم ، دارم تب و تابی ز تنهائی ، ز بیتابی منم ، رفته به گردابی مرا باید که دریابی منم ، یک آسمان دردم منم ، دریا شود قبرم منم ، دنیا شود جبرم منم ، پایان شده صبرم منم ، یک ذره گردم منم ، خواهم کسی همدم منم ، برخود ستم کردم دلم خون میشود هردم منم ، از عشق گویانم منم ، دردست درمانم منم ، آمد به لب جانم خداوندا ! بمیرانم !

ساقي 05-22-2009 02:42 PM

مرا نه سر نه سامان آفریدند
پریشانم پریشان آفریدند

پریشان خاطران رفتند در خاک
مرا از خاک ایشان آفریدند


...

deltang 05-22-2009 04:34 PM

گمان كردم كه با من همدلو همدينو همدردي

به مردي با تو پيوستم ندانستم كه نامردي

deltang 05-22-2009 04:36 PM

سيب سرخي را به من بخشيدو رفت

ساقه سبز مرا او چيدو رفت

عاشقيهاي مرا باور نكرد

عاقبت بر عشق من خنديدو رفت

اشك در چشمان گرمم حلقه زد

بي مروت گريه ام را ديدو رفت

ساقي 05-26-2009 07:11 PM

رفت از دل من چرا نشاط و شادی؟
یا رب
این صبر مرا به من چگونه دادی؟
یا رب
روزی که مرا جدا از آشيانم کردی
در کشور غم به گوشه‌ام نهادی
يا رب
به صيد حرم
به حق اين همه غم
به کجا گريزم ای دل
که در اين قفس اسيرم
به جوانی ام چه کردم
که کنون کنم که پيرم
در آن اولين نفس
غم به صد هوس
هم‌صدای من شد
فقط مرغ شب، همان تک‌نواز شب
هم‌صداي من شد
رفت از دل من چرا نشاط و شادی؟
یا رب
این صبر مرا به من چگونه دادی؟
یا رب..

deltang 05-26-2009 10:28 PM

دلا بسوز که سوز تو کارها بکند

دعای نیم شبی دفع صد بلا بکند

ساقي 06-18-2009 01:31 PM

آسمان را هوای بوسه زدن به روی خاک در سر است…
باران بهانه است…

abadani 06-18-2009 03:51 PM

عنان گريه چون شايد گرفتن
كه از دست شكيبايي برون است
سعدي

deltang 06-18-2009 08:00 PM

اگر دنیا نمیداند که من
تنهاتر از تنهاترین تنهای تنهایم،
بیا یک لحظه شادم کن
که من غمگین تر از غمگین ترین غمهای دنیایم...

ساقي 06-29-2009 05:27 PM

هنگام می و فصل گل و گشت و چمن شد
در بار بهاری تهی از زاغ و زغن شد
از ابر کرم خطهٔ ری رشک ختن شد
دلتنگ چو من مرغ قفس بهر وطن شد

چه کج‌رفتاری ای چرخ
چه بدکرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ
نه دین داری، نه آیین داری ای چرخ

از خون جوانان وطن لاله دمیده
از ماتم سرو قدشان سرو خمیده
در سایه گل بلبل از این غصه خزیده
گل نیز چو من در غمشان جامه دریده

از اشک همه روی زمین زیر و زبر کن
مشتی گرت از خاک وطن هست به سر کن
غیرت کن و اندیشه ایام بتر کن
اندر جلو تیر عدو، سینه سپر کن


از دست عدو نالهٔ من از سر درد است
اندیشه هر آن‌کس کند از مرگ، نه مرد است
جان بازی عشاق، نه چون بازی نرد است
مردی اگرت هست، کنون وقت نبرد است


...


اکنون ساعت 06:31 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)