پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   وصف حال خودتان با زبان شعر (http://p30city.net/showthread.php?t=3983)

kalantar48 05-17-2008 10:33 AM


دارم گنهان ز قطره باران بیش
از شرم گنه فگنده‌ام سر در پیش
آواز آید که سهل باشد درویش
تو در خور خود کنی و ما در خور خویش
...


امیر عباس انصاری 05-20-2008 02:46 AM

وصف حال خودتان با زبان شعر
 
در غم هجر روی تو
رفته ز کف قرار دل
گر ننمایی‌ام تو رخ
وای به حال زار دل

نیست شبی که تا سحر
خون نفشانم از بصر
زآن که غم فراق تو
کرده خراب کار دل

آمده‌ام که سر نهم
عشق ترا به سر برم
ور تو بگویی‌ام که نی
نی شکنم شکر برم

اوست نشسته در نظر
من به کجا نظر برم
اوست گرفته شهر دل
من به کجا سفر برم

مرده بدم زنده شدم
گریه بدم خنده شدم
دولت عشق آمد و من
دولت پاینده شدم

گفت که دیوانه نه‌ای
لایق این خانه نه‌ای
رفتم و دیوانه شدم
سلسله بندنده شدم

kalantar48 05-25-2008 08:44 AM


شب تاریک و سنگستون و مو مست
قدح از دست مو افتاد و نشکست
نگهدارنده اش نیکو نگه داشت
وگرنه صد قدح نُفتاده بشکست
...



امیر عباس انصاری 05-25-2008 11:32 PM

وصف حال خودتان با زبان شعر
 
من این ایوان نه تو را نمی دانم نمی دانم
من این نقاش جادو را نمی دانم نمی دانم

مرا گوید مرو هر سو تو استادی بیا این سو
که من آنسوی بی سو را نمی دانم نمی دانم

shabhaye_mahtabi 05-26-2008 01:52 AM

وصف حال من همین شعریه که تو امضامه.
با تشکر فریبا

SonBol 05-27-2008 07:09 PM

هر چند که دلتنگ تر از تنگ بلورم
با کوه غمت سنگ تر از سنگ صبورم

SonBol 05-27-2008 07:09 PM

دل داده ام بر باد
بر هر چه بادا باد
مجنون تر از لیلی
شیرین تر از فرهاد

haj_amir 05-27-2008 09:56 PM

شراب و عیش نهان چیست کار بی‌بنیاد
زدیم بر صف رندان و هر چه بادا باد

گره ز دل بگشا و از سپهر یاد مکن
که فکر هیچ مهندس چنین گره نگشاد

ز انقلاب زمانه عجب مدار که چرخ
از این فسانه هزاران هزار دارد یاد

قدح به شرط ادب گیر زان که ترکیبش
ز کاسه سر جمشید و بهمن است و قباد

که آگه است که کاووس و کی کجا رفتند
که واقف است که چون رفت تخت جم بر باد

ز حسرت لب شیرین هنوز می‌بینم
که لاله می‌دمد از خون دیده فرهاد

مگر که لاله بدانست بی‌وفایی دهر
که تا بزاد و بشد جام می ز کف ننهاد

بیا بیا که زمانی ز می خراب شویم
مگر رسیم به گنجی در این خراب آباد

نمی‌دهند اجازت مرا به سیر و سفر
نسیم باد مصلا و آب رکن آباد

قدح مگیر چو حافظ مگر به ناله چنگ
که بسته‌اند بر ابریشم طرب دل شاد

امیر عباس انصاری 05-29-2008 06:02 AM

بینی جهان را
خود را نبینی
تا چند جانا
غافل نشینی
[IMG]****************************/80.gif[/IMG]

haj_amir 05-30-2008 04:13 AM

ما را ز خیال تو چه پروای شراب است
خم گو سر خود گیر که خمخانه خراب است
گر خمر بهشت است بریزید که بی دوست
هر شربت عذبم که دهی عین عذاب است
افسوس که شد دلبر و در دیده گریان
تحریر خیال خط او نقش بر آب است
بیدار شو ای دیده که ایمن نتوان بود
زین سیل دمادم که در این منزل خواب است
معشوق عیان می‌گذرد بر تو ولیکن
اغیار همی‌بیند از آن بسته نقاب است
گل بر رخ رنگین تو تا لطف عرق دید
در آتش شوق از غم دل غرق گلاب است
سبز است در و دشت بیا تا نگذاریم
دست از سر آبی که جهان جمله سراب است
در کنج دماغم مطلب جای نصیحت
کاین گوشه پر از زمزمه چنگ و رباب است
حافظ چه شد ار عاشق و رند است و نظرباز
بس طور عجب لازم ایام شباب است
یاصاحب الزمان


اکنون ساعت 04:22 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)