پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   فیلم سينما تئاتر و تلویزیون Cinema and The Movie (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=26)
-   -   سکانسهای ماندگار تاریخ سینما (http://p30city.net/showthread.php?t=25954)

nae 05-29-2010 11:59 PM

سکانسهای ماندگار تاریخ سینما
 
سکانسی ماندگار از جواهر سینمای کمدی "بعضی ها داغشو دوست دارن (بیلی وایلدر ، 1959)"

جری (جک لمون)که هنوز به خاطر شبی که با آزگود میلیونر گذرانده ، شاد و شنگول است ،وارد اتاق هتل می شود . ولی وقتی یک انگشتر الماس بزرگ را به جو (تونی کرتیس) نشان می دهد و اعلام می کند که به زودی ازدواج خواهد کرد ،جو به شدت نگران می شود :" قرار گذاشته ایم ژوئن ازدواج کنیم " جو سعی می کند او را مجاب کند که به دلایل واضح او نمی تواند با آزگود ازدواج کند.ولی جری حالتی تدافعی دارد و اصرار می ورزد که آزگود زیاد هم برایش پیر نیست و تازه ، او عادت دارد مدام با دخترهای جوان ازدواج کند .جو مجبور می شود یادآوری کند که او یک دختر نیست ،یک مرد است و خب تازه برای چی یک مرد برود با یک مرد دیگر ازدواج کند ؟جری نگاه عاقلانه و سفیه ای به جو می اندازد چون پاسخ به نظرش خیلی بدیهی می رسد : آتیه!

nae 05-30-2010 12:01 AM

سکانس شروع پدرخوانده1

دون کورلیونه تو دفتر کارش نشسته و به حرفهای مردی که برای کمک سروقتش اومده گوش میده
و در همون حالت با انگشت هاش با صورتش بازی میکنه...
حرکت براندو تو اون صحنه و جنس بازیش بخصوص تو اون سکانس به بهترین شکل قدرت اجتماعی و روحی دون کورلیونه رو به تصویر کشید
یکی از صحنه های بیاد موندنی اون سکانسکه من خیلی دوستش دارم وقتیه که اون مرد درخواستش رو در گوش دون کورلیونه مطرح میکنه.... با هم ببینیم

http://perusio.com/images/don_corleone_perusio.jpg

nae 05-30-2010 12:03 AM

یکی از سکانس های محشر در فیلم " شب یلدا " اثر ماندگار کیومرث پور احمد

صحنه ای که محمد رضا فروتن تولد برای دخترش گرفته در حالیکه دختر در ایران نیست و جایی که دارد آهنگ بسیار زیبایی میخواند و اشک میریزد ( همدم غم شبونه / خرس صورتی میدونه / بی قرارتم / خواب میبینم در کنارتم / بارون اشک دربهارتم/...) جالب اینه که بدونیم فروتن برای این فیلم مدتی زیر نظر پری زنگنه آموزش آواز دید .

nae 05-30-2010 12:09 AM

روزی روزگاری در آمریکا ( سرجیو لئونه )
صحنه ای که دوست کوچک نودلوس ( رابرت دنیرو ) بر اثر خوردن گلوله در جال جان دادن است و به او میگوید " نودلوس من لیز خوردم "

http://up.iranblog.ir/3/1258790589.jpg
سکانس ابتدایی فیلم کودکی نودلوس هنگامی که معشوقه او در حال رقصیدن است و نودلوس او را پنهانی نگاه میکند ، و در ادامه سکانسی که او بعد از سالها زندان آزاد شده بود در یک رستوران با معشوقه اش ملاقات میکند .
http://up.iranblog.ir/3/1258832211.jpg
این همصحنه های کمدی فیلم است موقعی که ااعضای گروه برای وادار کردن رئیس پلیس نوزاد او را در بیمارستان جابجا میکنند ، وقتی رئیس پلیس نوزاد را بغل میکند متوجه میشود بچه دختر است ! و عصبانی میشود ( در صورتی که فرزند او پسر بود ! )

http://up.iranblog.ir/3/1258767584.jpg

صحنه ای از فیلم هنگامی که نودلوس ( رابرت دنیرو ) بعد از سالها دوری به خانه (زادگاه ) برمیگردد و عکس خود و رفقایش را میبیند !
http://up.iranblog.ir/3/1258739864.jpg

nae 05-30-2010 12:10 AM

سکانسی همراه با طنز کاستاریکا و شوخی او با جنگ و سینما
از فیلم Underground
-----
صحنه ی بمباران شهر و بلکی در خانه ی خود داره غذاش رو میخوره !

قوری رو سر میکشه و میگه فاشیست های حروم زاده ی لعنتی
زنش میاد میگه چطور میتونی توی این اوضاع به غذا خوردن ادامه بدی ؟
به همین شکلی که داری میبینی .
با همه ی این همه بمب چطور میتونی بخوری ؟
از روی لج ! میخوای گشنه بمیرم ؟
کمی گذشت فیلم و لوستر خانه ی بلکی میافته روی میز و غذا خوردنش قطع میشه !
بلند میشه بالای میز میره و سیم برق رو با دندوناش قطع میکنه ! و میگه دیگه بسه !

دارن شهرم رو بمب بارون میکنند ! دارن به شهرم حمله میکنند ! شهر خودم !
بلکی داری کجا میری ؟
http://ufile.info/up/files/szkbndzmy1j81nyox8lx.jpg
دارم میرم به این حروم زاده هایی که به اومدن شهر رو خراب کنند خوش آمد بگم .

nae 05-30-2010 12:12 AM

یک سکانس معرکه از سولاریس (1972 ، تارکوفسکی)

در نمای عمومی پایان فیلم می بینیم که کریس زانو می زند و پای پدرش را در آغوش می گیرد.دوربین به تدریج از آن ها دور می شود و تبدیل می شود به یک نمای هوایی که در آن ،کریس و پدر را بسیار کوچک و در دل اقیانوس سولاریس می بینیم. با این نما تارکوفسکی می گوید که مرز میان خاطره و واقعیت جاری زندگی قابل تفکیک نیست ،زیرا خاطره ی گناه (برآمده از سولاریس) برای زندگی کریس راهی روشن و مثبت گشوده و او این نکته ی بدیهی را برای اولین بار به صورتی شگفت آور با تمام وجود لمس می کند که واقعیت جاری امروز ،فردا چونان یک خاطره رخ می نماید و آن خاطره تا انتهای زندگی اش با او همراه است چونان خود زندگی.

nae 05-30-2010 12:14 AM

Godfather III

مایکل
: من شما رو به اینجا دعوت کردم تا شروع به کار پسرم در اپرا رو جشن بگیریم در اپرای کاوالاریا ( Cavallaria) رستیکانا
پسر: پدر . کاوالریا ( Cavalleria) رستیکانا
مایکل: کاوالریا. فکر کنم بلیط من مال یه اپرای دیگه ست . من مدت هاست که در نیویورک بودم
بعد پسر مایکل به مایکل میگه : پدر برات یه هدیه دارم موسیقی ای که طبق منابع معتبر مال شهر کرلئونه است
موسیقی خیلی زیبا , کاتی که به گذشته و تصویر رقص مایکل و همسر اولش در سیسیل میخوره و ناراحتی مایکل

http://forum.p30world.com/images/sta.../wol_error.gifاندازه این تصویر کوچک شده است ! برای مشاهده تصویر اصلی اینجا کلیک کنید . اندازه اصلی تصویر 758x568 و حجم آن 78 کیلوبایت میباشد.http://i36.tinypic.com/161yi4j.jpg

nae 05-30-2010 12:15 AM

شايد يكي از قشنگترين سكانسهاي تاريخ سينما مربوط به فيلم راننده تاكسي رابرت دنيرو باشه!
اونجايي كه اسلحه تو آستينش جاساز كرده و تو آينه داره تمرين مي كنه واقا خارق العاده بود!!!

http://www.chelmsford.gov.uk/media/i..._(o)_large.jpg

nae 05-30-2010 12:16 AM

از "یک متهم به قتل گریخت" ، روبرت برسون

توی صحنه ی ابتدایی فیلم می بینیم که فونتین در ماشین به همراه دو زندانی دیگه نشسته و داره به زندان منتقل میشه. دست اون دائما به سمت دستگیره اس که به محض اینکه سرعت ماشین کم شد و ایستاد فرار کنه. تا اینجا ما فقط صدای موتور ماشین رو داشتیم می شنیدیم چند ثانیه بعد به روبرو کات می خوریم و می بینیم ترانوایی با سر و صدای زیاد جلوی ماشین توقف می کنه و فونتین از این فرصت و توقف ماشین و سر و صدای تراموا استفاده می کنه و در رو باز می کنه در همین لحظه ی تمام صداها قطع میشه و ما در حالی که داریم جای خالی فونتین رو رو صندلی می بینیم صدای پاهاش رو در حال فرار می شنویم و سپس هم شلیک چند تیر. بعد از چند لحظه فونتین دوباره کنار همون دو زندانیه و فرارش نا موفق بوده.
برسون بدون اینکه اصلا فراری رو با دوربین خودش به تصویر بکشه این کار رو با صداپردازی فوق العاده اش کرده

nae 05-30-2010 12:19 AM

ادوارد دست قيچي


صحنه اي در ادوارد دست قيچي هست كه ادوارد مي خواهد يك تكه كيك را در بشقاب دختر مورد علاقه اش بگذارد . با كلي مشقت كيك را با دستهاي قيچي اش بلند مي كند و پس از يك لحظه ي پر اظطراب . كيك را روي لباس دختر مي اندازد . چهره ي ادوارد با بازي محشر جاني دپ در ان صحنه بسيار ديدني است . يادآور نقص و توانايي توامان مرد هنر آفرين .
كسي كه در عرض چند ثانيه از شمشادهاي بي شكل شاهكارهاي هنري مي افريند اما از گذاشتن يك تكه كيك در بشقاب دختر مورد علاقه اش عاجز است .


اکنون ساعت 03:31 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)