پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر و ادبیات (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=49)
-   -   دكتر افشين يداللهى شاعر و ترانه سرا (http://p30city.net/showthread.php?t=24905)

ساقي 04-19-2010 07:27 PM

دكتر افشين يداللهى شاعر و ترانه سرا
 
دكتر افشين يداللهى


شاعر و ترانه سرا







دکتر افشین یداللهی متولد دی ماه 1347 در اصفهان و بزرگ شده تهران است. در رشته ی روانشناسی تحصیل کرده و هم اکنون روان پزشک می باشد.



از سال 74 شروع به ترانه سرایی کرده و کار اولش سال 76 که در مورد شخصیت امام حسین(ع) است در ارکستر سازمان صدا و سیما و با آهنگسازی فواد حجازی و خوانندگی خشایار اعتمادی اجرا می شود، کار دومش شعر از فارس تا خزر با آهنگ سازی شادمهر عقیلی و خوانندگی خشایار اعتمادی اجرا شد.



ایشان هم اکنون در خانه ی ترانه ی تهران با همکاری چند تن از ترانه سرایان مشهور کشور در حال همکاری هستند و مسئولیت دبیری و مجری جلسه را نیز دارا می باشند.



افشین یداللهی برای بسیاری از سریال های تلویزیونی ترانه سروده است که می توان به سریال اخیر"میوه ممنوعه" اشاره کرد که 4 ترانه از ایشان در این سریال توسط احسان خواجه امیری خوانده شد.







- تعدادی از آثار:





برای آخرین بار ( از آلبوم برای اولین بار از احسان خواجه امیری)


تیتراژ پایانی پول کثیف (از تیتراژ پایانی این مجموعه از احسان خواجه امیری)


تیتراژ سریال میوه ممنوعه ( از کارهای ماه رمضان از احسان خواجه امیری)


تیتراژ سریال مدار صفر درجه ( تیتراژ پایانی سریال مدار صفر درجه از علیرضا قربانی)



غریبانه ( از آلبوم برای اولین بار از احسان خواجه امیری)


خیال تو ( از آلبوم برای اولین بار از احسان خواجه امیری)


وقتی که نباشی ( از آلبوم برای اولین بار از احسان خواجه امیری)


تیتراژ پایانی سریال کمربندها را ببندیم ( از آلبوم برای اولین بار از فتحعلی اویسی)



تیتراژ پایانی سریال غریبانه ( از آلبوم برای اولین بار از احسان خواجه امیری)


شب نقاشی ( از آلبوم فقط نگاه می کنم از حامی)


ترانه ی میانی سریال غریبانه ( از آلبوم فقط نگاه می کنم از احسان خواجه امیری)



انگار نه انگار ( از آلبوم برای اولین بار از احسان خواجه امیری)


حس غریبی ( از آلبوم برای اولین بار از احسان خواجه امیری)


تیتراژ پایانی برای آخرین بار ( از آلبوم برای اولین بار از احسان خواجه امیری)


من بی تو ( از آلبوم برای اولین بار از احسان خواجه امیری)


لبخند اجباری ( از آلبوم برای اولین بار از احسان خواجه امیری)


زمونه ( از آلبوم برای اولین بار از احسان خواجه امیری)


شب آفتابی ( از آلبوم نون و دلقک از محمد اصفهانی)


ترانه خونه ( از آلبوم برای اولین بار از احسان خواجه امیری)





آخرین قسمت سریال غریبانه ( از آلبوم برای اولین بار از احسان خواجه امیری)


طعنه ( از آلبوم طعنه از خشایار اعتمادی)


تیتراژ آغازین سریال برای آخرین بار ( از آلبوم طعنه از احسان خواجه امیری)


مجموعه نمایشی نیمکت (پایانی) ( از آلبوم طعنه از پویا نیکپور)


تیتراژ آخر سریال عشق گمشده ( از آلبوم طعنه از امیرحسین مدرس)


تیتراژ پایانی سریال تلویزیونی مزرعه کوچک ( از آلبوم طعنه از سعید عبدالهی نیا)




شانس ( از آلبوم سلام آخر از احسان خواجه امیری)


جدایی ( از آلبوم سلام آخر از احسان خواجه امیری)


تمومش کن ( از آلبوم سلام آخر از احسان خواجه امیری)


باور نمی کنم ( از آلبوم سلام آخر از احسان خواجه امیری)


فصل بارونی ( از آلبوم سلام آخر از احسان خواجه امیری)


با من خطر کن ( از آلبوم با من خطر کن از علیرضا بلوری)


حصار ( از آلبوم با من خطر کن از علیرضا بلوری)


يه جايي ( از آلبوم دو تا قلب يادگاري از کیارش حسن زاده)


شب دهم ( از آلبوم شب دهم از علیرضا قربانی)








{پپوله}


ساقي 04-19-2010 07:32 PM

شعر از افشین یداللهی
 

شعر از افشین یداللهی




باران که می​بارد تو می​آیی
باران گل، باران نیلوفر
باران مهر و ماه و آئینه
باران شعر و شبنم و شبدر
باران که می​بارد تو در راهی
از دشت شب تا باغ بیداری
از عطر عشق و آشتی لبریز
با ابر و آب و آسمان جاری
غم میگریزد غصه میسوزد
شب میگذازد سایه میمیرد
تا عطر آهنگ تو میرقصد
تا شعر باران تو میگیرد
از لحظه​های تشنه بیدار
تا روزهای با تو بارانی
«غم می​کُشد ما را تو می​بینی»
«دل میکِشد مارا تو میدانی»



{پپوله}

ساقي 04-19-2010 07:33 PM

شعر از افشین یداللهی
 

نه اين قرارمون نبود



نه اين قرارمون نبود ، تو بي خبر بري
من خسته شم كه تو ، بي همسفر بري

نه اين قرارمون نبود ، من رنگ شب بشم
تو سرسپرده شي ، من جون به لب بشم

باور نمي كنم اين تو ، خودِ تويي
اين تو كه از خودش بي خود شده تويي

باور نمي كنم عشق مني هنوز
گاهي به قلب من سر مي زني هنوز

وقتي زندوني تو هوس ، مثله پروازي تو قفس
اين رسم همراهي نشد ، اي هم نفس

وقتي قلبت از من جداست سرگردونه بي هم صداست
انگار دستت با دست من ، نــا آشــنــاســـت






{پپوله}

ساقي 04-19-2010 07:35 PM

شعر از افشین یداللهی
 



میشه خدا رو حس کرد تو لحظه های ساده
تو اضطراب عشق و گناه بی اراده
بی عشق عمر آدم بی اعتقاد میره
هفتاد سال عبادت یک شب به باد میره
وقتی که عشق آخر تصمیمشو بگیره
کاری نداره زوده یا حتی خیلی دیره
ترسیده بودم از عشق عاشق تر از همیشه
هر چی محال می شد با عشق داره می شه

(انگار داره می شه)
عاشق نباشه آدم حتی خدا غریبه س
از لحظه های حوا، هوی می مونه و بس
نترس اگر دل تو از خواب کهنه پاشه
شاید خدا قصشو از نو نوشته باشه



{پپوله}

ساقي 04-19-2010 07:36 PM

شعر از افشین یداللهی
 
از كفر من تا دينِ تو راهي به جز ترديد نيست
دلخوش به فانوسم نكن! اينجا مگر خورشيد نيست
با حس ويراني بيا تا بشكند ديوار من
چيزي نگفتن بهتر از تكرار طوطي وارِ من
بي جستجو ايمان ما از جنس عادت مي شود
حتي عبادت بي عمل وهم سعادت مي شود
با عشق آنسوي خطر جايي براي ترس نيست
در انتهاي موعظه ديگر مجال درس نيست
كافر اگر عاشق شود، بي پرده مؤمن مي شود
چيزي شبيه معجزه با عشق ممكن مي شود!




{پپوله}

ساقي 04-19-2010 07:37 PM

شعر از افشین یداللهی
 




وقتی گریبان عدم با دست خلقت می درید



وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می آفرید


وقتی زمین ناز تو را در آسمانها می کشید


وقتی عطش طعم تو را با اشکهایم می چشید


من عاشق چشمت شدم نه عقل بود و نه دلی


چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی


یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود


آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود


وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامت سجده کرد


آدم زمینی تر شد و عالم به آدم سجده کرد


من بودم و چشمان تو نه آتشی و نه گلی


چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی





{پپوله}

ساقي 04-19-2010 07:39 PM

شعر از افشین یداللهی
 
گاهی یک خونه ساده،



یک گلیم به همه دنیا می ارزه!


مگه نه؟


گاهی وقت ها توی قصر هم که باشی،


دلت از قصه می لرزه،


مگه نه؟


حاضری دار و ندار تو بدی،


به جاش از خدا دل خوش بگیری


حاضری زندگی تو بدی،


اگه بتونی با دل عاشق بمیری


این همه دنبال دنیا رفتیم


و انگاری جاده تمومی نداره


گاهی هم که به یک جایی می رسیم،


لذتش انگار تمومی نداره


کاش می شد


یک بار هم که شده، توی این سفر؛


دلامون راه رو نشونمون بده….


سرنوشت ما این نباشه،


وسوسه اگر امونمون بده…




{پپوله}

ساقي 04-19-2010 07:44 PM

شعر از افشین یداللهی
 

برای اولین بار



براي آخرين بار ، خداكنه بباره


تو اين شب كويري ، يه قطره از ستاره



هميشه بودي و من ، تو رو نديدم انگار


بگو بگو كه هستي ، براي آخرين بار



وقتي دوري ، تنهايي نزديكه


قلبم بي تو ، ميترسه ، تاريكه



چه لحظه ها كه بي تو ، يكي يكي گذشتن


عمرمو بردن اما ، يه لحظه بر نگشتن



تو چشم من نگاه كن ، منو به گريه نسپار


حالا كه با تو هستم ، براي اولين بار




{پپوله}




براي آخرين بار



وقتي دوري ، تنهايي نزديكه


قلبم بي تو ، ميترسه ، تاريكه





{پپوله}


ساقي 04-19-2010 07:45 PM

شعر از افشین یداللهی
 
عاشق نباشه آدم



حتی خدا غریبه‌س


از لحظه‌های حوا


هوا می‌مونه و بس


نترس اگه دل ِ تو


از خواب ِ کهنه پاشه


شاید خدا قصه تو


از نو نوشته باشه


از نو نوشته باشه


وقتی که عشق آخر


تصمیمش‌و بگیره


کاری نداره زوده


یا حتی خیلی دیره


ترسیده بودم از عشق


عاشق‌تر از همیشه


هر چی محال میشد


با عشق داره میشه


انگار داره میشه






{پپوله}


ساقي 04-19-2010 07:48 PM

شعر از افشین یداللهی
 
خیال تو






خیالتو می دزدم از تو شبستون خواب


تو ابرا پنهون میشم یه وقت نبینه مهتاب



بارون میشم می بارم تو آسمون چشمات


که رو زمین به یاد همه بمونه چشمات



بخوای نخوای فقط تو بیای نیای فقط تو


تو . تو . فقط تو آهای آهای فقط تو



از سر پرچین شب وقتی سرک می کشی


مهتاب هاج و واج و پائین ترک می کشی



می یاد واسه تماشا می افته تو حوض نور


اونجا که عکس چشمات افتاده از راه دور



بخوای نخوای فقط تو بیای نیای فقط تو


تو . تو . فقط تو آهای آهای فقط تو



تو ترمه نگاهم چشات گلابتونه


گذشتن از تو سخته محاله دل بتونه



یه گوشه تو قلب هر آدمی نوشته


با عشق میشه پنبه کرد هر چی که غصه رشته




{پپوله}



ساقي 04-19-2010 07:49 PM

شعر از افشین یداللهی
 
وقتی که نباشی




کوچه وقتی که نباشی


رگ خشکیده شهر


ماه تو گوش خونه گفته


دیگه با پنجره قهر



سقف دلبستگی بی تو


واسه من سایه نداره


دلم از روزی که رفتی


دیگه همسایه نداره



تو پی کدوم ستاره


پشت ابرا خونه کردی


رفتی و چیزی نگفتی


گریه رو بهونه کردی



من سوال ساده تو


تو جواب مشکل من


ردپای رفتن تو


روی صحرای دل من



کوچه وقتی که نباشی


رگ خشکیده شهر


ماه تو گوش خونه گفته


دیگه با پنجره قهر



سقف دلبستگی بی تو


واسه من سایه نداره


دلم از روزی که رفتی


دیگه همسایه نداره



وقتی آسمون شبهام


زیر سایه چشات


وقتی حتی این ترانه


رنگ غربت صدات



نمی ذارم این دو راهی


سر راه ما بشینه


نمی ذارم این جدایی


رنگ فردا رو ببینه



کوچه وقتی که نباشی


رگ خشکیده شهر


ماه تو گوش خونه گفته


دیگه با پنجره قهر



سقف دلبستگی بی تو


واسه من سایه نداره


دلم از روزی که رفتی


دیگه همسایه نداره



شب با فانوس اشکت


می برم به روشنایی


با تو میرسم دوباره


به طلوع آشنایی



می دونم هر جا که باشی


دل تو اهل همین جاست


واسـه من تو ایــنجــا


اول و آخر دنیاست





{پپوله}

ساقي 04-19-2010 07:51 PM

یه شب خواب چشمامو بی خبر برد



به دنیایی از اینجا ساده تر برد


به دنیای گل و نور و ترانه


میون لحظه های عاشقانه


تو تنها دلخوشی تنها امیدی


تو حرفی که نمی گفتم شنیدی


تو با من بودی و من بی تو افسوس


تو خورشیدی و من دنبال فانوس


تو رقص ماه و خورشید و ستاره


خودم رویاتو می دیدم دوباره


میون خواب و بیداری نشستم


هنوزم پیش چشمای تو هستم

ساقي 04-19-2010 07:52 PM

چه رسمی داری ای دوره زمونه



که هر روزت یه جا عاشق کشونه



هزاران ساله که میجنگه آدم


نمیدونه گرفتار جنونه



زمونه آی زمونه آی زمونه



یکی با فرق زخمی توی محراب


یکی غرق به خون لب تشنه ی آب



یکی پاهاشو رو مین جا گذاشته


یکی پاشیده خونش روی مهتاب



نفس های بهاران گاز خردل


رو خاک آسمون رگبار تاول



همیشه عاشق از جونش گذشته


که عشق آسان نبود از روز ازل



هنوزم کار دنیا قیل و قاله


هنوزم صلح آدم ها محاله



هنوز آدم نمیشناسه خدارو


هنوزم قلب عاشق پایماله



زمونه آی زمونه آی زمونه



یکی با فرق زخمی توی محراب


یکی غرق به خون لب تشنه ی آب



یکی پاهاشو رو مین جا گذاشته


یکی پاشیده خونش روی محراب

ساقي 04-19-2010 07:53 PM

هرچی آرزوی خوبه مال تو


هرچی که خاطره داریم مال من



اون روزای عاشقونه مال تو


این شبای بی قراری مال من



منم و حسرت با تو ما شدن


تویی و دلهرم از رها شدن



آخر غربت دنیاست مگه نه


اول دو راهی آشنا شدن



تو نگاه آخر تو آسمون خونه نشین بود


دلتو شکسته بودن همه ی قصه همین بود



میتونستم با تو باشم مثل سایه مثل رویا


اما بیدارمو بی تو مثه تو تنهای تنها



هرچی آرزوی خوبه مال تو


هرچی که خاطره داری مال من



اون روزای عاشقونه مال تو


این شبای بی قراری مال من



هرچی آرزوی خوبه مال تو


هرچی که خاطره داری مال من



اون روزای عاشقونه مال تو


این شبای بی قراری مال من





{پپوله}

ساقي 04-19-2010 07:54 PM

شب نقاشی

دکمه ماهو وا کن پیرهن شب رو درآر
رو تن صبح با بوسه نشون آفتاب بذار
با اسبِ باد ، بهارو بیار به آشیونه
چارقد نورو وردار از گیسوی شبونه

دوباره با ستاره خوابو چراغونی کن
خوشی اگه گرونه بخند ... بخند ... بخند ...
بخند و ارزونی کن

حریــــــر آسمونو بکش رو وهم غبار
آینه دریــــا رو از میون مه دربیار

یه لحظه با سکوتت جنونو سربه راه کن
بزن به سـیـم آخــر قیامتو به پا کن

با تیغ رنگین کمون بزن به بغض ابرا
برکه رو نقاشی کن جای چشای صحرا
شیشه عمر یخـو پر کن از آب چشمه
برس به داد دنـیا فقط با یه کرشمه

دوباره با ستاره خوابو چراغونی کن
خوشی اگه گرونه بخند ... بخند ... بخند ...
بخند و ارزونی کن

ساقي 04-19-2010 07:55 PM

به من مومن نگو ، وقتی که حتی واسه یه لحظه هم عاشق نبودم
به من که این همه از رستگاری فقط دم می زدم ،عاشق نبودم
یه عمری از دلم ترسیدم و باز،دم آخر منو دیوونه کرده
حالا می ترسم این دیوونه حالی ، یه روز از من جدا شه بر نگرده
چه آسون اشک معصوم تو یک شب
چکید و دامن دینم رو تر کرد
غبار عادتو از قلب من شست
نمی دونم چطور ، اما اثر کرد
همه دار و ندارم مال چشمات
اگه پشتش بهشتی باشه یا نه !
اگه دنیای من پیش از قیامت
داره با چشم تو می پاشه یا نه !

ساقي 04-19-2010 07:55 PM

هر چه دارم از تو دارم
ای همه دار و ندارم
با تو آرومم و بی تو بیقرار بیقرارم
گفتی باشم حالا هستم چشم به راه یه نگاهت
میدونم منو می بینی که نشستم سر راهت
با تو کوچه های بن بست میرسن به کهکشونا
با تو بیراهه یه راهه به نشون بی نشونا
اونا که از تو نشونی روی پیشونی ندارن
داغشون رو دلشونه خم به ابرو نمیارن
رسم من فرشتگی نیست ،من که درگیر زمینم
تو خودت اینو می خواستی
من یه آدمم همینم
اونی که رو دوش خسته اش یه امانت از تو داره
گاهی کم میاره اما، این امانت رو میاره


ساقي 04-19-2010 07:56 PM



آزاد آزادم ببین

چون عشق درگیر من است

دیگر گذشت آن دوره که

تقدیر زنجیر من است

شاید نمی دانی، ولی ، از خود خلاصم کرده ای

آیینه ی خالی فقط ، امروز تصویر من است

از عشق تو بر باد رفت ، آن آبروی مختصر

من روح بارانم ، ببین ، چون عشق تقدیر من است

ساقي 04-19-2010 07:57 PM

انگار نه انگار

کنج خونه نشستی و
درو رو دنیا بستی و
از بس شکایت می کنی
به مردن عادت می کنی

هی میگی تقدیر منه
نمیگی تقصیر منه
تو این وسط چی کاره ای
که عمریه آواره ای

بهش میگم بسه دیگه
چیکار داری کی چی میگه
نذار خودتو سر کار انگار نه انگار

میگم هنوز دیر نشده
هنوز دلت پیر نشده
پاشو و دست رو دست نذار انگار نه انگار

توی گذشته موندی و
هی دلتو سوزوندی و
هر چی میگم بخند یه بار انگار نه انگار

انگار همه بیکارن و
دشمنی با تو دارن و
همش باتو بد میکنن
راه تو رو سد میکنن

اینا همش بهونته
کارای بچه گونته
چشم دلت تا نبینه
صد سال دیگم همینه

این دیگه حرف آخره
عمر تو داره میگذره
تموم که شد به روت نیار انگار نه انگار


ساقي 04-19-2010 07:58 PM

حس غریبی

بیدارم و می بینمت رویا به رویا
از پیش چشمم میروی د نیا به د نیا

با تو میان آب و آ تش آشتی بود
در آ تش است از رفتنت دریا به دریا

یکبار د یگر عشق را با خون نوشتند
تعبیر لبخند تو را گلگون نوشتند

یکبار د یگر عشق را با خون نوشتند
تعبیر لبخند تو را گلگون نوشتند

تا د ست عشق از پیکر عاشق جدا شد
با د ست لیلا قصه مجنون نوشتند

این کوچه ها بی تو همیشه بیقرارن
حس غریبی بین پا ییز و بهارن

رفتی ولی فکری به حال کوچه ها کن
بوی تو دارند و تو را اما ندارن

بیدارم و می بینمت رویا به رویا
از پیش چشمم میروی د نیا به د نیا

با تو میان آب و آ تش آشتی بود
در آ تش است از رفتنت دریا به دریا

بیدارم و می بینمت رویا به رویا
از پیش چشمم می روی دنیا به دنیا


ساقي 04-19-2010 07:58 PM

من بی تو

تو شروع آسمونی می دونستم نمی مونی
چشم تو آخر دنیاس خودت اینو نمی دونی
داشتن و نداشتن تو گاهی سخته گاهی ساده
اگه راهی اگه بی راه منم و پای پیاده

آخ که چه ساده گم شدم تو غربت چشای تو
سکوت شیشه ی دلم شکسته با صدای تو
آخ تمام لحظه هام اسمت یادم نمی ره
گذشته ها گذشته ها هیچ کی گناهی نداره

وقتی با تمام قلبم واسه زندگی می میرم
تن من می لرزه اما تو را از خودم میگیرم
من بی من من بی تو من از سایه فراری
می شم اون حادثه ای که روزی بود و روزگاری

حالا من نه توی قصه نه تو آرزوم نه خوابم
این سوال ساده ست چرا دنبال جوابم

آخ که چه ساده گم شدم تو غربت چشای تو
سکوت شیشه دلم شکسته با صدای تو
آخ تمام لحظه هام اسمت یادم نمی ره
گذشته ها گذشته ها هیچ کی گناهی ندار


ساقي 04-19-2010 07:59 PM

لبخند اجباری

خسته ام از لبخند اجباری خسته ام از حرفای تکراری
خسته از خواب فراموشی زندگی با وهم بیداری

این همه عشقای کوتاه و این تحمل های طولانی
سرگذشت بی سرانجام گمشدن تو فصل طوفانی

حقیقت پیش رومون بود ولی باور نمیکردیم
همینه روز روشن هم پی خورشید می گردیم

نشستیم روبروی هم تو چشمامون نگاهی نیست
نه با دیدن نه با گفتن به قدر لحظه راهی نیست

من و تو گم شدیم انگار تو این دنیای وارونه
که دریاشم پر از حسرت همیشه فکر بارونه

سراغ عشقو می گیریم تو اشک گریه ی آخر
تو دریای ترک خرده میون موج خاکست


ساقي 04-19-2010 07:59 PM

زمونه

چه رسمی داری ای دوره زمونه
كه هر روزت یه جا عاشق كشونه

هزاران سال كه میجنگه آدم
نمی دونه گرفتار جنونه

زمونه آی زمونه آی زمونه

یكی با فرق زخمی توی محراب
یكی غرق به خون لب تشنه آب

یكی پاهاشو رو مین جا گذاشته
یكی پاشیده خونش روی مهتاب

نفسهای بهار و گاز خردل
رو خاك آسمون رگبار تاول

همیشه عاشق از جونش گذشته
كه عشق آسان نبوداز روز اول

هنوزم كار دنیا غیل و غاله
هنوزم صلح آدمها محاله

هنوز آدم نمیشناسه خدا رو
هنوزم قلب عاشق پایماله

زمونه آی زمونه آی زمونه

یكی با فرق زخمی توی محراب
یكی غرق به خون لب تشنه آب

یكی پاهاشو رو مین جا گذاشته
یكی پاشیده خونش روی مهتاب


ساقي 04-19-2010 08:00 PM

شب آفتابی

من از پشت شبهای بی خاطره
من از پشت زندان غم آمدم
من از آرزوهای دور ودراز
من از خواب چشمان نم آمدم
تو تعبير رؤيای ناديده ای
تو نوری كه بر سايه تابيده ای
تو يك آسمان بخشش بی طلب
تو بر خاك ترديد باريده ای
تو يك خانه در كوچه زندگی
تو يك كوچه در شهر آزادگی
تو يك شهر در سرزمين حضور
تويی راز بودن به اين سادگی
مرا با نگاهت به رؤيا ببر
مرا تا تماشای فردا ببر
دلم قطره ای بي تپش در سراب
مرا تا تكاپوي دريا ببر

ساقي 04-19-2010 08:00 PM

مرز در عقل و جنون باریك است
كفر و ایمان چه به هم نزدیك است

عشق هم در دل ما سردرگم
مثل ویرانی و بهت مردم

گیسویت تعزیتی از رویا
شب طولانی خون تا فردا

خون چرا در رگ من زنجیر است
زخم من تشنه تر از شمشیر است

مستم از جام تهی حیرانی
باده نوشیده شده پنهانی
باده نوشیده شده پنهانی

عشق تو پشت جنون محو شده
هوشیاریست مگو سهو شده

من و رسوایی و این بار گناه
نو و تنهایی و آن چشم سیاه

از من تازه مسلمان بگذر بگذر
بگذر از سر پیمان بگذر بگذر

دین دیوانه به دین عشق تو شد
جاده ی شك به یقین عشق تو شد

مستم از جام تهی حیرانی
باده نوشیده شده پنهانی
باده نوشیده شده پنهانی

ساقي 04-19-2010 08:00 PM

طعنه

خسته تر از صدای من گریه ی بی صدای تو
حیف که مانده پیش من خاطره ات بجای تو
رفتی و آشنای تو بی تو غریب ماند و بس
قلب شکسته اش ملی پاک و نجیب ماند وبس
طعنه به ماجرا بزن اسم مرا صدا بزن
قلب مرا ستاره کن دل به ستاره ها بزن
تکیه به شانه ام بده دل به ترانه ام بده
راوی آوارگی ام راه به خانه ام بده
یکسره فتح می شوم با تو اگر خطر کنم
سایه ی عشق میز شوم با تو اگر سفر کنم
شب شکن صد آینه با شب من چه می کنی
این همه نور دالری و صحبت سایه می کنی
وقت غروب آرزو بهت مرا نظاره کن
با تو طلوع می کنم ولوله ای دوباره کن
با تو چه فرق می کند زنده و مرده بودنم
کاش خجل نباشم از زخم نخورده بودنم

ساقي 04-19-2010 08:01 PM

جاری شد ساغر شب از رخ مهتاب
می پیچد بوی خزان بر دل بیتاب
شام من بی تو بی سحر مانده
داغ من بی تو بی شرر مانده
دلخسته از شب ، افتاده از پا
کی می رسد باز ، میلاد فردا
خاکستر عشق بر سینه برجاست
ققنوسی از نور در سایه پیداست

ساقي 04-19-2010 08:02 PM

جاری شد ساغر شب از رخ مهتاب
می پیچد بوی خزان بر دل بیتاب
شام من بی تو بی سحر مانده
داغ من بی تو بی شرر مانده
دلخسته از شب ، افتاده از پا
کی می رسد باز ، میلاد فردا
خاکستر عشق بر سینه برجاست
ققنوسی از نور در سایه پیداست

مجموعه نمایشی نیمکت (پایانی)

این فقط یه نیمکت از شهرمونه
نیمکتای دیگه خیلی بهتره!
خوبه ما دروغ نمی گیم،اگه نه...
دلمون آبرومونو می بره!

زندگی ساده تر از اونه که ما
بتونیم رو قلبمون پا بذاریم!
با دروغ تا آخر دنیا بریم...
همه ی آدمارو جا بذاریم!

تیتراژ پایانی سریال تلویزیونی مزرعه کوچک

خ که میشه با هر شب چشم تو
صد تا آسمون رنگ رویا کرد

صد تا آسمون رنگ رویاها رو می شه
با یه اشکت غرق دریا کرد

غرق دریای عشق تو شد
دلی که تشنه مثل کویره

تشنه ی کویر
بوی دریا رو با یاد تو می گیره

اسب باد رو زین کن
حالا که دل من و تو پر تب کوچه

اسب نازنینم تو این شهر شلوغ گم شدم ته کوچه

عاشق تو که باشم
زندگی چه ساده است
تو غروب بیابون
آسمون ته جاده است

قصّه ی سفر
رفتن و رفتن
با پای پیاده است

اسب باد ر و زین کن
حالا که دل من و تو پر تب کوچه

اسب نازنینم تو این شهر شلوغ گم شدم ته کوچه

عاشق تو که باشم
زندگی چه ساده است
تو غروب بیابون
آسمون ته جاده است

قصّه ی سفر
رفتن و رفتن
با پای پیاده است


اکنون ساعت 07:55 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)