پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   رمان - دانلود و خواندن (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=163)
-   -   داستان کوتاهی از hbs (http://p30city.net/showthread.php?t=38452)

hbs 07-09-2012 12:35 PM

داستان کوتاهی از hbs
 
جوانی سرگشته و ساکت در کنار جاده ای نشته بود؛وقتی سرش را برگرداند در امتداد جاده مردی روحانی و میانسال را دید که به سمت او نزدیک میشد.
مرد روحانی به جوانک که در فضای خلوت وساکت خیابان غرق در افکارش بود نزدیک شد.وقتی از کنارش میگذشت با لحنی یقین بخش و آرام میگفت: بسم الله الرحمن الرحیم.
جوان سرگشته تنها صحنه ای را که اتفاق افتاده بود را با بی خویشی محض مشاهده کرد.چند لحظه بعد که به خود آمد،مرد روحانی رفته بود.
از فردای آن روز جوانک هر روز همان موقع روز در کنار جاده به انتظار می نشست تا شاید آن مرد روحانی را دوباره ببیند.سالهای زیادی سپری شد جوانک سالهای جوانیش را پشت سر گذاشته بود.وقتی در آیینه خود را می دید بی شباهت به مرد روحانی نبود.یک روز که از کنار همان جاده ی همیشگی میگذشت؛جوانی سرگشته و ساکت در کنار جاده نشسته بود.


اکنون ساعت 06:48 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)