|
ده نگ و باس...!
ده نگو باس، چیزی شبیه به گفتمانه اما با عنوانی خودیتر...
مطلبی جالب توی مصاحبه "فرهاد پیربال" دیدم که فارست عزیز برامان توی تاپیک هنرمندان گذاشته بود. به نظرم خیلی زیبا موضوعه باز کرده و توضیح داده : سئوال : اما چرا با همه غنایی که در شعر و ادبیات کردی سراغ داریم، مردم کُرد در جهان بیشتر به واسطه سیاست و مسائل سیاسی شناخته می شوند تا هنر و ادبیات؟ جواب : این سوال قشنگی است. متاسفانه همه دنیا ما را فقط از طریق سیاست و مصیبت می شناسند. من از این خیلی متاسفم. چون ما فقط تراژدی نداریم. ما زیبایی هم داریم. فقط تاریخ گذشته را نداریم. امروز را هم داریم. فردا را هم داریم. ما هنر و ادبیاتی داریم که مجزا و متفاوت از ادبیات عرب است. هنرهایی داریم که می توانیم به آنها افتخار کنیم. ما ملت کوچکی نیستیم که فقط مصیبتی مثل حلبچه داشته باشیم. من فکر می کنم ادبیات و هنر ما آنقدر هست که بتوانیم در عرصه جهانی بگوییم ما هم هستیم. نظر شما چیه؟ |
موافقم با حرفات |
[quote=Hiwa;147402]ده نگو باس، چیزی شبیه به گفتمانه اما با عنوانی خودیتر...
مطلبی جالب توی مصاحبه "فرهاد پیربال" دیدم که فارست عزیز برامان توی تاپیک هنرمندان گذاشته بود. به نظرم خیلی زیبا موضوعه باز کرده و توضیح داده : سئوال : اما چرا با همه غنایی که در شعر و ادبیات کردی سراغ داریم، مردم کُرد در جهان بیشتر به واسطه سیاست و مسائل سیاسی شناخته می شوند تا هنر و ادبیات؟ جواب : این سوال قشنگی است. متاسفانه همه دنیا ما را فقط از طریق سیاست و مصیبت می شناسند. من از این خیلی متاسفم. چون ما فقط تراژدی نداریم. ما زیبایی هم داریم. فقط تاریخ گذشته را نداریم. امروز را هم داریم. فردا را هم داریم. ما هنر و ادبیاتی داریم که مجزا و متفاوت از ادبیات عرب است. هنرهایی داریم که می توانیم به آنها افتخار کنیم. ما ملت کوچکی نیستیم که فقط مصیبتی مثل حلبچه داشته باشیم. من فکر می کنم ادبیات و هنر ما آنقدر هست که بتوانیم در عرصه جهانی بگوییم ما هم هستیم. نظر شما چیه؟[/quote] من کرد نیستم اما وقتی جوابتو خوندم واقعا کیف کردم،چقدر بعضی حرفا میتونن قشنگ بیان شند.امیدوارم که فرزندان کردستان غنای فرهنگ کردی را به کردها و دیگران بشناسانند با اجازه تون یکی از شعرای شیرکوه را اینجا می نویسم البته ترجمشو گرچه ترجمه هیچ وقت به پای اصل نمی رسه. قطره قطره باران می نویسد: گل نم به نم دو دیده ی من می نویسد: تو! چه سال پر باران غریبی چه اندوه دست و دلبازی که این گونه سنگ به سنگ سرم را می شکند،شکوفه می کند و برگ برگ سرانگشتان مرده ام را می تاسد،سیاه می کند. و خود همچون گیاهکی بی پناه به باد سپرده می شوم تا در زمهریر ذهن تو زندگی کنم،زاده شوم |
نقل قول:
تاپیک "هنرمندان" به نظرم خیلی پربارتر از اینی که هست باید باشه.چندین نفری که من مطلبی رو در موردشان پیدا کردم، نمونه هایی از هنرمندان کُرد هستن.آیا به راستی ما فقط همین چند نفرو داریم؟ من میگم نه... ولی اکثرا غریب و ناشناخته ماندن.بیشتر ماها میدانیم که فلان فوتبالیست،پدرش کیه مادرش کیه، ماشینش چیه و ... اما در مورد هنرمندان خودمان(کُرد) چیزی میدونیم؟! |
دقیقا همینطوره
فلان نویسنده سالها کتاب نوشت و شب و روزشو با جوهر و قلم و کاغذ سر کرد... هیچکس حتی اسمشم نمیدونه!!! راستی کتاب اولیس جیمز جویز و خوندی؟ جیمز جویز!!!!!؟؟؟؟؟ کی هست؟ چی کاره است؟؟ برو ساسی مانکن و بچسب که موسیقی رو ترکونده!!!!!!! اینه بدبختی ملت ما به نظرت چه کاری میشه واسه این جمعیت خواب زده کرد؟ واسه این جمعیت روشن فکر مآب دیگه به ته خط رسیدم به قول کوروش چه نی خوسه ی ئه م شتانه بخوین؟؟؟؟؟؟؟؟؟ داستان از همین قراره که می بینیم... |
در حال حاضر میخوام تاپیکی با عنوان " معرفی کتاب" بذارم که تقریبا مربوط به کتابهایی با موضوعات مختلف میشه که به نوعی به کُرد،فرهنگش،زبانش و ... مربوطه.
|
سه رکه وتوو بیت
هرچند که این روزا درسام خیلی زیاده ولی سعی می کنم ...یارمه تیت بده م به نظرم بهتره کتابهایی معرفی بشن که در دسترس همه باشند و همه بتونن بخونند اونوقت می تونیم کتاب و نقد کنیم. |
چرا هیچکس به اینجا سر نمی زنه |
نقل قول:
ممنون که حرف منو زدین.شاید وارد بهشت شیدمو هیچ موضوعی برای بحث نداریم.به نظرم چون اینجا انسان از خودش باید بنویسه(نظرشو) سخته والآ چند خط شعر از توی اینترنت پیاد میکنن و کپی پی ست میزنن و خلاص. بچه های اینجا عمدتا عادت کردن به راحت طلبی، بحث و فکر کردن مثل اینکه این روزا کاریست بس دشوار... نه حرکتی،نه بحثی،نه دانشی، هیچی که هیچی... |
خوب مثل اینکه خودم باید شروع کنم
امروز خطوط قرمز زندگی دارنن کم کم به قیمتهای گزافی شکسته میشن در فرهنگ عشیره ای ما جامعه با سرعت خیلی زیادی داره به سمت آزادی کاذبی پیش میره که خودمون هم معنی اشو نمی فهمیم یا اینکه از آزادی امون هیچ هدفی نداریم از خودمون نمی پرسیم آزادی برای چه؟؟؟؟؟ اصلا آیا اینی که ما تعریفش می کنیم آزادیه؟ من برای رسیدن به اهدافم واقعا لازمه این خطوط قرمزو بشکنم که محدودیتهامو بیشتر کنم ؟ و یا اینکه باعث محرومیتهای دیگران بشم؟ جامعه خودش به اندازه کافی بی بند و بار هست و ما دامنه این بی بند و باری رو بیشتر می کنیم؟ آخه چرا؟ چرا این روزا آدما اینقدر ضعیف شدن که حتما باید وابسته دیگران بشن تا کاراشون و انجام بدن؟ چرا به بهانه فرار از تنهایی مرزها رو می شکنیم؟؟؟؟؟ مرزهایی که باید خودمون تعریفشون کنیم.. و خودمون هم مرزبانشون باشیم |
| اکنون ساعت 07:35 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)