پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   درباره انواع شعر و صنايع شعر فارسی - شعر پارسی و انواع آن را بهتر بشناسیم (http://p30city.net/showthread.php?t=11286)

abadani 06-19-2009 03:28 PM

درباره انواع شعر و صنايع شعر فارسی - شعر پارسی و انواع آن را بهتر بشناسیم
 
با سلام بدوستان گراميم
در اين موضوع دوست دارم با همياري شما مبحثي پيرامون انواع شعر فارسي بگشايم و هر بار گونه اي از شعر فارسي را مطرح كنم و يا بفراخور صنعتي از صنايع شعر فارسي را. البته موكدا با ياري شما دوست گرامي. مي دانيد كه اگر شعر نو را در كناري و در برابر شعر كهن بگذاريم شعر فارسي به يازده گونه است كه عبارتند از: تك بيتي يا فرد، دوبيتي، رباعي، غزل، قصيده، قطعه، مثنوي، ترجيع بند، تركيب بند،مستزاد، مسمط.
در شروع اينكار دوست دارم با قطعه شروع كنم كه عبارت است از شعري كه غالبا كلمات قافيه آن از مصرعهاي دوم شروع مي شود و رديف ندارد تعداد ابيات آن نيز معمولا بين دو تا پنچ تاست. ابن يمين از جمله قطعه سرايان معروف به شمار مي آيد و البته سعدي مانند بيشتر انواع ديگر در اين حيطه شعري هم به اوج رسيده است بخصوص با اين قطعه معروف كه:
گلي خوشبوي در حمام روزي
رسيد از دست محبوبي بدستم
بدو گفتم كه مشكي يا عبيري
كه از بوي دلاويز تو مستم
بگفتا من گلي ناچيز بودم
وليكن مدتي با گل نشستم
كمال همنشين در من اثر كرد
وگر نه من همان خاكم كه هستم
و اين زيبا ترين قطعه سروده شده بزبان فارسي است.
يا علي مدد

abadani 06-23-2009 01:52 PM

دوستان گرامي
سلام
امروز مي خواهم گونه اي ديگر از شعر كه همان تك ببيتي يا فرد باشد را به حضورتان معرفي كنم
تك بيتي يا فرد همانطور كه از نامش پيداست گونه اي از شعر است كه شاعر با يك بيت تمام منظور خود را بيان مي كند و البته در ميان ساير انواع شعر در ميان مردم كمتر معروف و كمتر مورد توجه است اگر چه به ميزان زيادي در ضرب المثلها وارد شده است. طبق معمول اين بار هم سعدي سرآمد اين فن است و در گلستان او مي توان در پايان برخي حكايتها اين نوع را ديد مثل اين:
شخصي همه شب بر سر بيمار گريست
چون صبح بشد بمرد و بيمار بزيست

عنصري هم مي گويد:

من چه كردم آنچه آن آيد زمن
تو چه كن آنچ از تو آيد والسلام

هميشه موفق باشيد و پيروز
در انتظار نظرات و پيشنهادهاي شما عزيزان
يا علي مدد

دانه کولانه 06-23-2009 02:07 PM

مرسی آبادانی جان خیلی خوبه تاپیکت اگر ادامه پیدا کنه و بچه ها هم همراهی کنن
من که دوست دارم و هستم و استفاده میکنم چون زیاد چیزی نمیدونم احتمالا فقط بخونم و لذت ببرم و سوال بپرسم
حتما ادامه بده کامل و زیاد بنویس و عجله ای برای پرداختن به همه ش به زودی نباش
من فکر میکنم گفتن تمام چیزای ضروری مهم تر باشه تا اینکه صرفا از هر چیزی کمی گفته بشه
ان شاالله وقت زیاده و همه شو میریم جلو با هم
اما تاپیک رو خودت ایجاد کردی اگر برنامه خاصی براش داری هر طور خودت صلاح میدونی
اما من فکر میکنم همیشه زیاد نوشتن و زیاد توضیح دادن و پرداختن به همه ی جنبه ها
از سطحی نوشتن و خلاصه گویی بهتره....
فقط زمینش نذار تا ما بیایم بخونیم چیز یاد بگیریم

از اون انواعی که گفتی من مستزاد رو نشنیده بودم که ان شاالله بهش خواهمی رسید
اما خودم الان یه سرچ کوچولو توی نت میزنم تا اون موقع
در مورد قطعه آیا اجباری هست که حتما ردیف نداشته باشه ؟ من اینو نمیدونستمابن مقفع هم آیا قطعه سرای معروفی بوده ؟ کمی ازش بگو لطفا و شاه قطعه ای اگه داره و اطلاع داری بنویس میگن که شرط لازم نیست که بیت اول قافیه نداشته باشه میتونه قافیه داشته باشه
اونقوت وجه تمایزش با دوبیتی و رباعی و ... موضوع و وزن اون هست
حالا نمونه ای از قطعه سراغ داری که بیت اولش مقفی باشه ؟

و منم یه قطعه از ایرج میرزا دیدم توی نت که بگذارم که هم قطعه ای گذاشته باشم هم اینکه ببینیم بیش از 10 بیت هم میشه قطعه گفت :
ابليس شبي رفت به بالين جواني
آراسته با شكل مهيبي سر و بر را

گفتا كه: «منم مرگ و اگر خواهي زنهار
بايد بگزيني تو يكي زين سه خطر را

يا آن پدر پير خودت را بكشي زار
يا بشكني از خواهر خود سينه و سر را

يا خود ز مي ناب كشي يك دو سه ساغر
تا آن كه بپوشم ز هلاك تو نظر را


لرزيد ازين بيم جوان بر خود و جا داشت
كز مرگ فتد لرزه به تن ضيغم نر را

گفتا: «پدر و خواهر من هر دو عزيزند
هرگز نكنم ترك ادب اين دو نفر را

ليكن چون به مي دفع شر از خويش توان كرد
مي نوشم و با وي بكنم چاره ي شر را»

جامي دو بنوشيد و چو شد خيره ز مستي
هم خواهر خود را زد و هم كشت پدر را

اي كاش شود خشك بن تاك خداوند
زين مايه ي شر حفظ كند نوع بشر را

abadani 06-23-2009 03:15 PM

دانه جان سلام
ممنون از توجه خوبت و نظرات مفيدت. در مورد رديف كه پرسيدي اگر اطلاعات مستدل تري داري كه رديف هم دارد قطعه در شبكه بگذاري ممنون مي شوم البته در همين شعر مرحوم ايرج ميرزا هم بر خلاف تصور احتمالي شما رديف وجود ندارد چه مي دانيم كه رديف دو مشخصه عمده دارد اول اينكه يك يا تعدادي كلمه دقيقا يك شكل باشد و دوم اينكه دقيقا به يك معني باشد حال اگر شما تصور كرده باشيد كه را در اين شعر رديف است مي شود بيان كرد كه نيست زيرا به بيش از يك معنا آمده است. مثلا در بيت
ليكن چون به مي دفع شر از خويش توان كرد
مي نوشم و با وي بكنم چاره ي شر را» را در حقيقت حرف اضافه است(راي حرف اضافه از نظر دستوري) و به معناي براي است: براي شر چاره اي بينديشم. پس عليرغم اينكه را تكرار شده است در تمام مصرعهاي دوم و ظاهرا رديف به نظر مي رسد، رديف نيست و همان قافيه است(زيرا به معاني و كاربردهاي مختلف آمده است)
همچنين است در بيت
يا آن پدر پير خودت را بكشي زار
يا بشكني از خواهر خود سينه و سر را : سينه و سر خواهر خود را بشكني كه رايي كه در بيت آمده و شما رديف فرض كرديد راي اضافه است كه بجاي كسره اضافه مضاف و مضاف اليه(سينه وسر و خواهر) را به هم الصاق مي كند و رديف نيست و قافيه است در اين بيت هم را راي حرف اضافه است نه نشانه مفعولي:
لرزيد ازين بيم جوان بر خود و جا داشت
كز مرگ فتد لرزه به تن ضيغم نر را يعني بر تن شير نر لرزه بيافتد بر كه آبي مي بينيد همان را است كه راي اضافه است و مي دانيم كه بر، براي و... حروف اضافه هستند. در حالي كه در اين شعر را همچنين بصورت نشانه مفعولي هم آمده كه همان رايي است كه همه مي شناسيم مثل اين بيت:

اي كاش شود خشك بن تاك خداوند
زين مايه ي شر حفظ كند نوع بشر را كه با توجه به معني، را نشانه مفعولي و نوع بشر مفعول است. پس مي بينيم كه با توجه به معاني مختلف، را رديف نيست و قافيه است. قابل ذكر اينكه براي دريافت خواص شعر (يا نثرهاي مسجع و فني و ...) و تجزيه و تحليل فني آن حتما بايد آن را مستقيم و معنا كرد مستقيم به معناي اينكه ترتيب تقدم و تاخر قرار گيري كلمات در موضع طبيعي آنان در جمله رعايت شود. در مورد تعداد ابيات كه گفتم بين دو تا پنچ قطعه دارد به قيد معمولا كه در آنجا آورده ام يك بار ديگر توجه كن. از كوتاه نوشتن هم قصدم سطحي نوشتن نبود تا حدودي مراعات حال خوانندگان و كمي حوصله آنان را كردم و كمي هم خود مطلب اينگونه اقتضا مي كند مثلا در مورد فرد يا تك بيتي مگر چقدر بايد نوشت. اتفاقا ساقي هم نظر تو را داشت و ملاحظه برخي ابهامها در اصطلاحاتي نظير قافيه و كلمه قافيه و غيره را داشت كه بنا شد ايشان سئوال كند تا در جواب موضوع را با توضيح مبهم ها گسترش دهم او هنوز اينكار را نكرده است و تو لطف كردي و بابش را باز كردي كه ممنونم. در مورد ابن مقفع و ساير مسائل: عزيز دلم من اين موضوع را (خواهش مي كنم بجاي تاپيك بگوييم موضوع) ايجاد نكردم كه همه كارش را خودم انجام دهم بگذاريم دوستان هم وارد موضوع شوند و ندانسته هاي مرا تكميل كنند. از اينكه اين مطلب را مي خواني و نظر مي دهي همچنان، بسيار سپاسگذارم باز هم منتظر شما و بقيه دوستان هستم و به كمك شما محتاج
يا علي مدد

دانه کولانه 06-23-2009 03:50 PM

ممنون که جواب دادی .... من اصلا در مورد ردیف نظری ندادم گفتم نکته جدیدی بود که یاد گرفتم
فقط پرسیدم همونطور که میگن مقفی نبودن بیت اول شرط لازم برای قطعه بودن نیست
ایا ردیف باید حتما نباشد یا اگر باشد هم ایرادی پیش نمیاد ؟

در مورد کمیت هم تا اونجا که امکانش باشه
اما میشه آبادانی جان با آوردن مثالهای زیاد یه تیر و صد نشان کنیم
هم موضوع رو توضیح داده باشی هم شعرهای ناب رو خونده باشیم
اگر مطلب مفردات و تک بیتی ها کم بود در عوض 10 تا تک بیتی خوشمزه داشته باشیم عالی میشه

---------------------------------------------
ابن مقفع رو من شنیده بودم در یکی از گونه های ادبی ما بسیار توانمند بوده یا قطعه بود یا مفردات اما در نت هرچه جستجو میکنم چیزی ازش نیست
به این خاطر بود که از شما پرسیدم در قرن دوم میزیسته اسمش روزبه بوده
ظاهرا به جرم زندقه بودن(احتمالا بی دین بودن) کشته میشه بعضی جاها در نت نوشته که عقاید زردشتی داشته ....
===============================
این هم قطعه ای از پروین

دانی که را سزد صفت پاکی؟
آن کو وجودِ پاک نيالايد
تا خلق ازو رسند به آسايش
هرگز به عُمر خويش نياسايد
تا ديگران گرسنه و مسکينند
بر مال و جاه خويش نيفزايد
مَردُم بدين صفات اگر يابی
گر نام او فرشته نهی شايد

ساقي 06-23-2009 04:09 PM

درود بر شما آباداني عزيز تاپيک بسيار ارزشمندي را بنا نمودي ، باشد تا از استادي چون شما بهره ببريم ..



سعدي در گلستان باب دوم حکايتي بس زيبا را نقل ميکند:


شنـيدم گـوسپندي را بزرگـي
رهانيد از دهان و دست گرگي
شبانگه كارددر حلقش بماليد
روان گوسپـند از وي بناليد
كه از چنگال گرگم در ربودي
چوديدم،عاقبت خود گرگ بودي



......

اقبال لاهوري نيز در وصف توانمندي آدمي ميفرمايد:

قبای زندگانی چاک تا کی؟
چو موران آشيان در خاک تا کی؟
به پرواز آر شاهينی بياموز
تلاش دانه خاشاک تا کی





توضيح بيشتر با آقا مهدي عزيز.....اميدوارم کلافه ات نکنيم..:53::)

abadani 06-23-2009 04:22 PM

ديديد كه ساقي آمد و كار را درست كرد شعر اول قطعه اي مقفا از سعدي و دومي هم از اقبال كه هم مقفي است و هم رديف دارد احتمالا غزل است اگر ادامه داشته باشد

ساقي 06-23-2009 04:40 PM

اين دو بيت شعر از حافظ رو ببينيد چقدر زيبا و موزون سروده شده:


بيا كه قصرِ امل سختْ سست بنياد است
بيار باده كه بنياد عمر برباد است

غلام همّت آنم كه زير چرخ كبود
ز هر چه رنگ تعلّق پذيرد، آزاد است



...
..
.

abadani 06-23-2009 04:44 PM

ساقي جان بحث الان بر سر قطعه است نه غزل كه به آن خواهيم پرداخت قطعه داري بيار كه سخت به آن محتاجيم
يا علي مدد

ساقي 06-23-2009 04:59 PM

قطعه زيبا از پروين اعتصامي..


دانی که را سزد صفت پاکی؟
آن کو وجودِ پاک نيالايد
تا خلق ازو رسند به آسايش
هرگز به عُمر خويش نياسايد
تا ديگران گرسنه و مسکينند
بر مال و جاه خويش نيفزايد
مَردُم بدين صفات اگر يابی
گر نام او فرشته نهی شايد


:53:


اکنون ساعت 11:35 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)