پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   پارسی بگوییم (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=63)
-   -   شرم در اشعار پارسی (http://p30city.net/showthread.php?t=24255)

behnam5555 04-02-2010 12:25 PM

شرم در اشعار پارسی
 



شرم در اشعار پارسی


ترا پاك آفريدايزد زخودشرمت نمي آيد
كه روزي پاك بودستي كنون
آلوده داماني؟

پروين اعتصامي

شرمسارم از دل بي صبر و بي آرام خويش
خود به يار از بي قراري مي‌برم پيغام خويش

نظيري نيشابوري

شرمنده ازآنيم كه درروزمكافات
شايستة
عفوتونكرديم گناهي

قاآني

حسن وعشق پاك راشرم وحيا دركارنيست
پيش مردم شمع در برمي‌كشد پروانه را

صائب تبريزي

ازحال نگاهم بنگــرحدنيازم
زيرا
نبودشرم مراروي سوالي

صائب تبريزي


سر
سبزي گلشن بوداز همّت اشكم
يك برگ چمن نيست كه شرمندة من نيست

فرقتي

دي ماه رابه روي توتشبيه كرده ام
امروز
سر زشرم به بالانمي‌كنم

جلال عضد

تو تازشرم فكندي به چهره زلف سياه
فغان زخلق برآمدكه آفتاب گرفت
ظهير فاريابي

شرمنده خون گرمي اشكم كه همه عمر
نگذاشت مرا گرد به
مژگان بنشيند

صائب تبریزی

ادب وشرم، ترا خسرومه رويان كرد
آفرين بر تو كه شايستة صد چنديني
حافظ

گلهاچوبه باغ جلوه راساز كنند
در غنچه نخست هفته‌اي نازكنند
چون ديده به ديدارگلت بازكنند
از شرم رخت ريختن آغازكنند

انوري ابيوردي


behnam5555 04-02-2010 12:32 PM

شرم در اشعار پارسی
 


تماشا دارد اي مه باتو سير گلستان كردن

كه‌از شرم‌رخت‌هرگل به‌چندين‌رنگ‌خواهد شد
مخلص نراقي

نرگس رعناشبي درخواب چشمت ديده است
بر نمي‌دارد ز شرم تو سر از بستان هنوز
سلمان ساوجي

آن مكن با من كه گر از لطف يار من شوي
چون به خاطرآيدت آن،شرمسارمن شوي
نشاطي اصفهاني

مراشـــــــرمنده مي‌داردوفـــــــــايش
زچشم بدنگه داردخدايش
مهدي سهيلي

ديدة ما هنــــــــرعيب نديدن دارد
پردةشرم وحيا حايل درويشان است
ظهوري

در شب هجر تو شرمندة احسانم كرد
ديده از بس گهر اشك به دامانم كرد
سخاي لاري

من از روي تودلبر شرمسارم
كه چيزي لايق خدمت ندارم
نظامي قمي

سرو از شرم قدت بر لب جو آمده است
كه بشويد پس از اين دفتر رعنائي را
دركي قمي

شرمنده وفاي تو هستيم و اي دريغ
ما رابه حسن خويش نبخشيده مي‌روي
مفتون اميني

زمانه از ورق گل مثال روي توبست
ولي ز شرم تو درغنچه كرد پنهانش
حافظ

ز شرم آن كه به روي تو نسبتش كردم
سمن به دست صباخاك در دهان انداخت
حافظ

ز شرم روي تو در باغ ، وقت گل چيدن
گل آب گردد و از دست باغبان بچكد
اوحدي مراغه‌اي

با آنكه نيست خلوت وصل توبي رقيب
شرم تو با هزار نگهبان برابر است
طوقي تبريزي

گرنمي‌آيم به سوي بزمت ازشرمندگي است
زان كه هردم پيش مردم شرمسارم مي‌كني
وحشي بافقي


اکنون ساعت 03:13 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)