- -
معرفی فیلم
(
http://p30city.net/showthread.php?t=28801)
زکریا فتاحی |
09-21-2010 09:15 PM |
بازیکنان نویدبخش - BLUE CHIPS
سال تولید : ۱۹۹۴
کشور تولیدکننده : امریکا
محصول : پارامونت
کارگردان : ویلیام فریدکین
فیلمنامهنویس : ران شلتن
فیلمبردار : تام پریستلی جونیر
آهنگساز(موسیقی متن) : نیل راجرز، جف بک و جد لیبر
هنرپیشگان : نیک نولتی، مری مکدانل، ج.ت. والش، اد اونیل، آلفره وودارد، باب کوسی، شاکیل اونیل، پنی هارداوی، مت نوور و لوئیس گاست جونیر
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۸ دقیقه
ـ ̎پیت بل̎ (نولتی)، بسکتبالیست سابق و مربی مشهور و موفق تیم دانشگاه وسترن، اکنون با تیمی روبهرو شده که پس از سالها محبوبیت و موفقیت دیگر توان بازی و مبارزه ندارد و باید از نو ساخته شود. ̎پیت̎ بعد از صحبت با مدیران دانشگاه، سرانجام قرار میگذارد چند بازیکن جدید انتخاب کند. ابتدا به شیکاگو میرود و آنجا با کمک یک مربی محلی، ̎پوچ̎ (هارداوی) را با حقه و دروغ استخدام میکند. در ایندیانا پسر مزرعهٔار به نام ̎ریکی̎ (نوور) را پیدا میکند و در انتها در لوئیزیانا، در محلات سیاهپوستنشین، یک سیاهپوست بیسودا به نام ̎نئون̎ (ش.اونیل) را با خود میآورد. ̎پیت̎ محبوبهای به نام ̎جنی̎ (مکدانل) دارد که معلم است و همیشه از او انتقاد میکند. بازیگران جدید وارد دانشگاه میشوند و ̎نئون̎ مجبور میشود نزد ̎جنی̎ درس بخواند و به سرعت دیپلم بگیرد تا با هر کلکی دانشجوی دانشگاه شود. اما وقتی یکی از این سه نفر با درخواست کمک مالی به ̎پیت̎ رجوع میکند، او ناگزیر میشود به رغم میل باطنیاش به سراغ ̎اد ̎ (ا.اونیل)، همان صاحب متنفذ یک تیم فوتبال امریکائی بروند که از ̎پیت̎ خواسته با باشگاه او کار کند. روز مسابقه نهائی وقتی ̎اد̎ با غرور و قدرت وارد رختکن بازیکنان میشود، ̎پیت̎ عصبانی میشود اما ̎اد̎ میگوید که در اصل همهٔ تیم و او را خریده است. ̎پیت̎̎ وقتی میفهمد در مسابقهٔ قبلی یکی از بازیگران فقیر سیاهپوست از تیم مقابل پول گرفته تا بد بازی کند، ویران و تلخ در گفتگوئی مطبوعاتی به همه چیز اعتراف میکند و استعفا میدهد.
ـ فیلمی دربارهٔ پشت پردهٔ ورزش و دربارهٔ روحیهٔ امریکائی، نسل گذشتهٔ صاحب اعتقاد و اصول و دربارهٔ مردی که شکست میخورد اما اصولش را حفظ میکند. کار اگر نام فریدکین را نداشت، شاید اصلاً توجهی بر نمیانگیخت، و اصلاً فیلمی از شلتن که خود فیلم مردان سفید نمیتوانند پرش کنند (۱۹۹۲) را دربارهٔ بسکتبال و بازیگران حومهٔ شهرها دارد، اما فیلم نه چیزی دربارهٔ پشت پرده میگوید و نه چیزی دربارهٔ بستکبال و نه پرداخت شخصیت نولتی، و بیشتر تأسفی بر میانگیزد دربارهٔ فیلمسازی که زمانی سلطان بود، کارش را بلد بود و حرفهای بسیار داشت. فیلم میتوانست دربارهٔ هر ورزشی باشد، وقتی از خود آن ورزش چیزی تازه نمیگوید.
|
زکریا فتاحی |
09-21-2010 09:15 PM |
خلبان آزمایش هواپیما - Thse Pilot
سال تولید : ۱۹۳۸
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : مترو ـ گلدوین ـ مایر
کارگردان : ویکتور فلمینگ
فیلمنامهنویس : وینسنت لارنس، والدمار یانگ و هوارد هاکس، برمبنای داستانی نوشته فرانک "اسپیگ" وید.
فیلمبردار : ری جون.
آهنگساز(موسیقی متن) : فرانتس واکسمن
هنرپیشگان : کلارک گیبل، میرنا لوی، کلودت کلبر، اسپنسر تریسی، لایونل باریمور و ساموئل هیندز.
نوع فیلم : سیاه و سفید، ۱۱۸ دقیقه.
"جیم لین" (گیبل)، خلبان کارکشته، که به استخدام شرکت بزرگ هواپیماسازی "هوارد ب. دریک"(باریمور) درآمده است، وظیفه آزمایش هواپیمای جدید شرکت "گلوله" را برعهده دارد. "جیم" با تکیه بر دانش و تجربه خود به ارائه راهنمائیهائی برای تکمیل هواپیما میپردازد. اما طی برنامه آزمایش ناچار به فرود در مزرعهای در کانزاس میشود و با دختری کشاورز بهنام "آن بارتن" (لوی) آشنا میشود و بهزودی با او ازدواج میکند...
٭ یکی از بهترین فیلمهای "هواپیمائی" تاریخ سینما از بهترین آثار فلمینگ که با استقبال بسیاری روبهرو میشود. صحنههای هوائی فیلم هنوز خیره کننده است. گیبل در این سالها در اوج شهرت است و "سلطان هالیوود" خوانده میشود.
|
زکریا فتاحی |
09-21-2010 09:16 PM |
به سوی اعدام - DEAD MAN WALKING
سال تولید : ۱۹۹۵
کشور تولیدکننده : امریکا
محصول : جان کیلیک، راد سیمونز و تیم رابینز
کارگردان : تیم رابینز
فیلمنامهنویس : تیم رابینز
فیلمبردار : راجر دیکینز
آهنگساز(موسیقی متن) : دیوید رابینز
هنرپیشگان : سوزان ساراندون، شان پن، رابرت پراسکی، ریموند ج. باری، ر. لی ارمی، سلیا وستن، روبرتا ماکسول و اسکات ویلسن
نوع فیلم : رنگی، ۱۲۳ دقیقه
̎خواهر هلن پرهژان̎ (ساراندون) مشاور مذهبی و عضو گروه خواهران کلیسای کمککننده به بیپناهان و گناهکاران است که به بچههای سیاهپوست و فقیر نیو اورلیانز کمک میکند. او از سوی کلیسا مأمور میشود تا در جواب تقاضای کمک ̎ماتیو پانسلت̎ (پن)، که به خاطر کشتن زوج نوجوانی محکوم به مرگ شده است، به زندان و نزد او برود. پیش از رفتن، کشیش به او گوشزد میکند که نباید تحت تأثیر قرار گیرد چرا که زندانیانی از این قبیل، از هر دروغی برای نجات خود از مرگ روگردان نیستند. در نخستین ملاقات در زندان، ̎هلن̎ ̎ماتیو̎ را مردی آرام و مسلط و منطقی مییابد. ̎ماتیو̎ گناه هتک حرکت و قتل را به گردن شریک جرمش میاندازد و خود را بیگناه میداند. ̎هلن̎ به سراغ وکیلی کارکشته به نام ̎هیلتن باربر̎ (پراسکی) میرود. ̎هیلتن̎ تقاضای تجدید دادرسی را میدهد. ̎هلن̎ از سوی خانوادهاش مورد شماتت قرار میگیرد و مادرش او را بابت اینکه قلب رئوفی دارد و مردم از این قضیه سوء استفاده میکنند، مورد سرزنش قرار میدهد. سیاهپوستانی که او به آنها کمک کرده از او روی بر میتابند. او به دیدار خانوادهٔ ̎پانسلت̎ میرود. ̎لوسی پانسلت̎ (ماکسول) از سختی زندگی و بیمسئولیتی ̎ماتیو̎ میگوید. ̎هلن̎ به دیدن خانوادههای مقتول میرود ولی آنان وقتی میفهمند او از آنان تقاضای گذشت دارد، با او بدرفتاری میکنند. در دادرسی دوم، ̎ماتیو̎ دوباره محکوم میشود. تقاضای فرجامخواهی به جائی نمیرد. ̎هلن̎ تمام روزی را که قرار است ̎ماتیو̎ در نیمه شب آن اعدام شود، با او میگذارند. ̎ماتیو̎ که کمکم به مرگ نزدیک شده، پس از یک خداحافظی سرد با خانوادهاش به ̎هلن̎ اعتراف میکند که هر دو مقتول را او کشته است. مراسم اعدام انجام میشود، در حالی که ̎ماتیو̎ مسئولیت گناه و عقوبت را پذیرفته است، در آخرین لحظات از خانوادهای مقتولان تقاضای بخشش میکند. پس از مراسم دفن جسد، ̎هلن ̎برای دعا به کلیسا میرود.
ـ تیم رابینز، بازیگر متوسطی که (طبق یک سنت قدیمی در هالیوود) در سال ۱۹۹۲ با تنها یک فیلم، باب رابرتس میکوشد ثابت کند که داوطلب و علاقهمند به دست گرفتن موضوعهائی اساسی و غیر متعارف و توانا در ایجاد روابط پیچیده و شخصیتپردازیهای چند بعدی و دشوار است، این بار نیز موضوعی بسیار سخت و درونمایهای (همیشه) باب روز جامعهٔ امریکا را انتخاب کرده است. به دلیل همین تمایل، به سوی اعدام دارای مایهای جذاب و بسیار دشوار شده است، اما رابینز از دل این مایه پیروز بیرون میآید. فیلم نه فقط موضوع همیشه مطرح جامعهٔ امریکا ـ مجازات اعدام ـ را به عنوان یک دستمایهٔ اصلی برگزیده است، بلکه از این سئوال اجتماعی، [ آیا مجازت اعدام جوابگوی پلیدیهای آنی آدمهای اجتماع در قبال تعارضهای اجتماعی هست یا نه؟] به سوی مایهٔ جدیتر و اساسیتری میرود و فیلمی دیگر دربارهٔ جنایت و مکافات، عقوبت و گناه و در نهایت اثری مذهبی دربارهٔ پذیرش مسئولیت پذیری عاطفی فرد (جدا از جامعه) میسازد. جدا از این اما، رابینز میکوشد تا با خلق رابطهای بسیار دشوار و پیچیده، چیزی بین اصرار و پافشاری زن میکوشد تا با خلق رابطهای بسیار دشوار و پیچیده، چیزی بین اصرار و پافشاری زن برای رستگار کردن مرد، دو گانگی و تقابل پیچیدهٔ ذهن او در پذیرش مظلومیت و خشم بازماندههای قربانیان و لزوم عقوبت گناه و نیز رگهای از یک احساس عاطفی به مرد (که تنها در انتها، زن در مییابد رگه و بارقهای از یک عشق میتواند باشد) به یکی از سنگینترین و پیچیدهترین روابط در سینما شکل عینی بدهد. نزدیکی به چنین دستمایهای و کوشش برای ساختن رابطهای چنین پیچیده و دشوار و موفقیت رابینز در بازسازی این رابطه و کوشش او در دور ماندن از در غلتیدن به احساساتگرائی و اصرار و در خشکی اجرا، به رغم نزدیک شدنش به دو شخصیت از طریق یک رشته نمای نزدیک، شایستهٔ تحسین است. به سوی اعدام اگر برای ساراندون اسکاری آورد و برای پن، یک کاندیدائی اسکار، برای رابینز گامی بلند است. او از قبل یک تضاد، تضاد بین قالب اجرائی و تمهیدات به کار رفته و محتوایش به موفقیت میرسد.
|
زکریا فتاحی |
09-21-2010 09:16 PM |
تنها بازی در شهر - The Only Game In Town
سال تولید : ۱۹۷۰
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : فرد کوهلمار
کارگردان : جرج استیونز
فیلمنامهنویس : فرانک د. گیلروی، برمبنای نمایشنامهای نوشته خودش
فیلمبردار : هانری دکا
آهنگساز(موسیقی متن) : موریس ژار
هنرپیشگان : الیزابت تیلر، وارن بیتی، چارلز براسوِل، هنک هنری و اولگا والری.
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۳ دقیقه.
«فران واکر» (تیلر)، خوانند، یکی از باشگاههای لاس وگاس، در انتظار طلاق محبوبش، «توماس لاکوود» (براسوِل) و ازدواج با او است. در این فاصله، او با «جو گریدی» (بیتی) پیانیست جوان یک نوشگاه که قماربازی بیاراده است آشنا میشود و با او رابطه برقرار میکند. اما رابطه این دو با برد و باختهای مکرر و سنگین «جو»، در تنش مدام است. تا این که «لاکوود» که اینک از همسرش جدا شده و آماده ازدواج با «فران» است، سر میرسد. اما در این جا، «فران» متوجه علاقهاش به «جو» میشود. وقتی «جو» پول لازم برای راهانداختن کاری در نیویورک را بهدست میآورد، تصمیم میگیرد قمار را کنار بگذارد و با «فران» ازدواج کند.
* این واپسین اثر استیونز که بر مبنای یکی از نمایشنامههای موفق برودوی ساخته شده است، آشکارا تحت تأثیر سینمای موج نوی فرانسه است. حضور دکا (فیلمبردار محبوب موج نوئیها) نیز این تأثیر را پُررنگتر میکند.
|
زکریا فتاحی |
09-21-2010 09:17 PM |
پالس - PULSE
سال تولید : ۲۰۰۶
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : مایکل لسیهی و جوئل سواسون
کارگردان : جیم سانزیرو
فیلمنامهنویس : وس کریون و ری رایت، برمبنای فیلمنامهای نوشتهٔ کیوشی کوروساوا
فیلمبردار : مارک پلامر
آهنگساز(موسیقی متن) : الیا کمیرال
هنرپیشگان : کریستین بل، ایان سامرهالدر، کریستیان میلیان، ریک گونسالس، جاناتان تاکر، سام لوین، اوکتاویا اسپنسر و جرمی گاسکین
نوع فیلم : رنگی، ۹۰ دقیقه
̎جاش̎ (تاکر)، دانشجوئی که ̎هکر̎ ماهری هم هست، موقع کار در کتابخانهٔ دانشگاه با موجود سفیدرنگ هیولامانندی روبهرو میشود. وقتی این برخورد تکرار میشود، ̎جاش̎ خود را حلقآویز میکند. تصویرهای سیاه و سفید هولناکی که ̎جاش̎ از طریق مانیتورش دریافت میکرده، حالا روی کامپیوتر دوستش، ̎متی̎ (بل) ظاهر میشود و بعدی روی کامپیوتر دوستانشان، ̎استیون̎ (گونسالس) و ̎تیم̎ (لوین) و هماتاقی ̎متی̎، ̎ایزابل̎ (میلیان). ̎استون̎ داوطلب میشود فعالیتهای ̎جاش̎ در زمینهٔ هک کردن را بررسی کند؛ ولی قربانی میشود: مادهای مرکبمانند او را دربرمیگیرد و به خاکستر تبدیل میکند. وقتی ̎دکستر̎ (سامرهالدر) بهعنوان گیرندهٔ کامپیوتریِ ̎جاش̎ معرفی میشود، ̎متی̎ یار جدیدی پیدا میکند که میتواند در حل این معما کمکش کند.
● در پالس، بازسازی فیلم دلهرهآور و به شدت انتزاعیِ کیوشی کوروساوا (با همین نام، ۲۰۰۱)، اشباح در اینترنت موقعیتی دوزخی پدید میآورند. فیلم که قرار بوده کریون آن را کارگردانی کند (و حالا به اتفاق رایت فقط فیلمنامهاش را نوشته) بهدست کارگردان تازهکار، سانزیرو، ساخته شده که ظاهراً در خالی کردن دل تماشاگر، چندان مهارتی نداشته است. پالس یکی از ناموفقترین تلاشهای آمریکائیها برای آمریکائی کردن سینمای ترسناک ژاپنی، ژانری فرعی و اساساً ژاپنی است. در حالیکه اریژینالها (فیلم کوروساوا، سری فیلمهای حلقه یا آب تاریک) با سنت افسانههای اشباح ژاپنی، ارتباط مستقیم دارد، بازسازیهای آمریکائی، نوعی فرصتطلبی برای استفاده از ایدههای خوب یک نفر دیگر به نظر میرسد. و این موضوع دقیقاً در مورد پالس صدق میکند. اگرچه علت تهاجم اشباح، در نهایت به گردن حقههای الکترونیک میافتد ولی مطرح کردن این مسئله که باید از آنچه در اینترنت ظاهر میشود ترسید، به نظر بسیاری، تدبیری قلابی برای ترساندن مخاطب جلوه میکند. حتی تعدادی تصویر واقعاً چشمگیر از فجایع عمومی نیز، باسمهای بودن موضوع را از چشم پنهان نمیدارد.
|
زکریا فتاحی |
09-21-2010 09:17 PM |
علفهای شناور - Floating Weeds
سال تولید : ۱۹۵۹
کشور تولیدکننده : ژاپن
محصول : دایئی
کارگردان : یاسوجیرو اوزو
فیلمنامهنویس : کوگو نودا و اوزو بر مبنای داستانی نوشته اوزو و فیلم اوکیگو سامونوگاتاری (تاکهئو ایکدا).
فیلمبردار : کازوئو میاگاوا.
آهنگساز(موسیقی متن) : تاکانوبو سایتو
هنرپیشگان : گانجیرو ناکامورا، ماچیکو کیو، آیاکو واکائو، هیروشی کاواگوچی، هاروکو سوگیمورا و چیشو ریو.
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۹ دقیقه.
پس از ورود گروه نمایش کابوکی "کوماجورو" (ناکامورا) به شهری ساحلی، محبوبه او "سامیکو" (کیو) در مییابد که همسر "کوماجورو" (سوگیمورا) و پسرشان، "کیوشی" (کاواگوچی) ساکن آنجا هستند. "کوماجورو"، "سامیکو" را از افشای این مسئله برای پسرش برحذر میدارد اما "سامیکو"، "کایو" (واکائو)، یک بازیگر دیگر را ترغیب میکند تا "کیوشی" را اغوا کند. در این حال گروه از هم میپاشد. "کیوشی" با "کایو" میگریزد و "کوماجورو" با پوزش، میپذیرد. در ایستگاه قطار "کوماجورو" با "سامیکو" ملاقات میکند و آن دو به اتفاق به سفر ادامه میدهند.
٭ حاصل درخواست ماسائیچی ناگاتا، تهیه کننده فیلمهای کنجی میزوگوچی و رئیس کمپانی فیلمسازی دایئی از اوزو تا نخستین فیلم رنگی خود را برای او بسازد. اوزو و نودا به بازسازی فیلم قبلیشان داستان علفشناور (۱۹۴۳) دست زدند و مکان رخداد ماجراها را به شهری ساحلی آوردند. میاگاوا، فیلمبردار همیشگی میزوگوچی در سالهای پس از جنگ، رنگهای درخشانی فراهم میآورد. غیر از اشارههائی که دال بر اخلاقیات جنسی جدید فیلمهای سال ۱۹۵۵ به بعد سینمای ژاپن هستند، بقیه فیلم طوری است که میتوان فرض کرد در دهه ۱۹۳۰ میگذرد. از علایم پیش رفت و مد روز خبری نیست و ایده نمایش کابوکی سیار، مرسوم در سینمای پیش از جنگ، اکنون ناملموس بهنظر میآید. با این حال تفاوتهای مهمی از نظر شیوه روایت و سبک بصری میان دو نسخه اوزو ـ داستان علفها... وجود دارد که در مجموع باعث میشوند علفهای شناور طبق معمول اوزوی متأخر کمتر روی موقعیت محوریاش تأمل کند و "کوماجورو" و پسرش نقش برجسته نسخه اول را ندارند. ساختار هندسی و متقارن روایت اهمیت به مراتب بیشتری کسب میکند و همزمانی نظم و بازیگوشی ـ با تغییر زاویهها و قطعها ـ چشمگیر است.
|
زکریا فتاحی |
09-21-2010 09:18 PM |
قو - The Swan
سال تولید : ۱۹۵۶
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : دورشاری
کارگردان : چارلز ویدور
فیلمنامهنویس : جان دایتن، برمبنای نمایشنامهای نوشته فرنتس مولنار
فیلمبردار : جوزف روتنبرگ و رابرت سورتیس
آهنگساز(موسیقی متن) : برانیسلا کیپر.
هنرپیشگان : گریس کلی، لوئی ژوردان، الک گینس، آگنس مورهد، جی رویس لندیس، برایان ایهرن، استل وینوود، لیو کارول و دوریس لوید.
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۲ دقیقه.
"شاهزاده خانم الکساندرا" (کلی) که قرار است با پسرعمویش "شاهزاده آلبرت" (گینس) ازدواج کند به معلم سرخانه فرانسویاش، "نیکلا" (ژوردان) دل میبازد. با ورود پسرعمو به قصر، آشفتگی عجیبی به وجود میآید که منجر به رفتن معلم میشود.
٭ این سومین بازسازی از فیلم یک شب رمانتیک (نسخههای قبلی در سالهای ۱۹۲۵ و ۱۹۳۰ ساخته شدند) اگر هنوز هم جذابیتی دارد به یمن حضور بازیگرانش است، اگرنه بهدلیل یک دست نبودن فیلمنامه و فقدان طنزکافی برای فیلمی کمدی رمانتیک خسته کننده و طولانی بهنظر میرسد. علاوه بر درخشش زوج کلی / ژوردان، لحظههای تماشائی فیلم مدیون بازی طنزآمیز گینس و مورهد است. پایان غیر متعارف فیلم نیز آنقدر بیحس و حال تصویر میشود که کاملاً معمولی جلوه میکند.
|
زکریا فتاحی |
09-21-2010 09:20 PM |
مو قرمز - The Strawberry Blonde
سال تولید : ۱۹۴۱
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : ج ل. وارنر و هال ب. والیس.
کارگردان : رائول والش.
فیلمنامهنویس : جولیوس اپستاین و فیلیپ اپستاین، برمبنای نمایشنامه یک بعدازظهر یکشنبه نوشته جیمز هاگان.
فیلمبردار : جیمز وانگ هو.
آهنگساز(موسیقی متن) : هاینتس رومهلد.
هنرپیشگان : جیمز کاگنی، آلیویا د هاویلند، ریتا هیورث، آلن هیل، جرج توبایاس، جک کارسن، یونا اوکانر، جرج ریوز، لوسیل فربنکس، ماکس هافمن جونیر، پت فلاهرتی و ادوارد مکنامارا.
نوع فیلم : سیاه و سفید، ۹۷ دقیقه.
جوانی بهنام "بیفگریمر" (کاگنی)، دانشجوی رشته دندانپزشکی، شاهد ازدواج دختر مورد علاقهاش، دختر موقرمز همسایه، "ویرچیمیت بروش" (هیورث) با یک مقاطعه کار حقهباز بهنام "هوگو بارنستد" (کارسن) است. او برای انتقام هم که شده، با دوست "ویرجینیا"، "ایمیلیند" (د هاویلند) ازدواج میکند. "هوگو" شغلی در مؤسسهاش به "بیف" پیشنهاد میکند و بعد تمام فساد مالی شرکت را به گردن او میاندازد و "بیف" به پنج سال زندان محکوم میشود. پس از آزادی، "بیف" به همسرش میپیوندد و کارش را شروع میکند. وقتی "هوگو" برای کار اضطراری روی داندانش به "بیف"مراجعه میکند، "بیف" تصمیم میگیرد با گاز بیهوشیاش او را خلاص کند، اما در آخرین لحظه، بدون استفاده از گاز دندانش را میکشد...
٭ فیلمی مفرح و گرم از والش همهفنحریف که در بازسازی حالوهوای آغاز قرن هم استادانه عمل میکند. کاگنی ثابت میکند که در کمدی هم به اندازه ملودرام ذوق دارد و در هر صحنهای که حاضر است، میدرخشد. هیورث در نقش "مو قرمز" و در هاویلند فوقالعادهاند. نمایشنامه مأخذ فیلم را استیون رابرتس پیشتر در ۱۹۳۳ به فیلم برگردانده و گاریکوپر را بهطرز نامناسبی به کار برده بود. خود والش هم در ۱۹۴۸ دوباره همین قصه را در قالب موزیکال میسازد.
|
زکریا فتاحی |
09-21-2010 09:20 PM |
مردی از لامانچا - Man Of La Mancha
سال تولید : ۱۹۷۲
کشور تولیدکننده : ایتالیا
محصول : آرتور هیلر
کارگردان : هیلر
فیلمنامهنویس : دیل واسرمن، برمنبای نمایشنامهای موزیکال، کار میچ لی (موسیقی)، جو داریون (اشعار) و واسرمن (کتاب)
فیلمبردار : جوزپه روتونو
آهنگساز(موسیقی متن) : -
هنرپیشگان : پیتر اوتول، سوفیا لورن، جیمز کوکو، هاری اندروز، جان کسل، برایان بلسد، جولی گرگ، جینو کونفورتی و دوروتی سینکلر.
نوع فیلم : رنگی، ۱۳۲ دقیقه.
«میگل د سروانتس» (اوتول) و خدمتکارش (کوکو) پس از دستگیری توسط دادگاه تفتیش عقاید اسپانیا به سیاهچال منتقل میشوند. زندانیان بلافاصله آن دو را غارت میکنند و «سروانتس» برای بزپس گرفتن متن رمانش ناچار میشود روایت سرگذشت «دون کیشوت» را به مرحله «عمل» درآورد. او خود، نقش «دون کیشوت» را برعهده میگیرد و با ارجاع نقشهای دیگر به زندانیان، «عصر شوالیهگری» را دوباره زنده میکند. سرانجام زندانیان، تحت تأثیر روایت او، دست نوشتههایش را پس میدهند تا هنگام دفاع در دادگاه، آنها را بهعنوان مدرک ارائه دهد...
* شکی نیست که دونِ کیشورتِ سروانتس همه اجزا و عناصر مورد نیاز برای تبدیل شدن به یک فیلم موزیکال درجه یک را دارد، اما ظاهراً سازندگان مردی از لامنچا، مصمم بودهاند تا حد امکان کارشان را به یک اقتباس تآتری نزدیک کنند. بخش اعظم فیلم در شیاهچالی میگذرد که «سروانتس» و زندانیان، دونکیشوت را اجرا میکنند و غیر از دو سه مورد، هیچ صحنه خارجی در آن نیست. اوتول در سه نقش و لورن در دو نقش ظاهر میشوند، اما این دومی - که انتظار میرود جلوی دوربین جلوهای آمرانه داشته باشد - نیز ناتوان از حرکت بخشیدن به فیلم است
|
زکریا فتاحی |
09-21-2010 09:21 PM |
سلاح عریان دو و یکدوم: بوی ترس - THE ***** GUN 2 1/2: THE SMELL OF FEAR
سال تولید : ۱۹۹۱
کشور تولیدکننده : امریکا
محصول : رابرت ک.وایس
کارگردان : دیوید زوکر
فیلمنامهنویس : پت پرافت و د. زوکر بر مبنای شخصیتهائی خلق شده توسط زوکر برای مجموعهٔ تلویزیونی جوخهٔ پلیس!
فیلمبردار : رابرت استیونز
آهنگساز(موسیقی متن) : آیرا نیوبورن
هنرپیشگان : لسلی نیلسن، پریسیلا پرسلی، جرج کندی، ا.ج. سیمپسن، رابرت گولت، ریچارد گریفیتس، آنتونی جیمز و جاکلین بروکس
نوع فیلم : رنگی، ۸۵ دقیقه
ـ در یکی از مهمانیهای کاخ سفید از ̎ستوان فرانک دربین̎ (نیلسن) به خاطر کشتن هزار قاچاقچی مواد مخدر تجلیل به عمل میآید و ̎رئیس جمهور بوش̎ اعلام میکند که به زودی یک برنامهٔ جدید انرژی ملی توسط ̎دکتر آلبرت ماینهایمر̎ (گریفیتس)، متخصص انرژی خورشیدی به راه انداخته خواهد شد. بعداً بمبی در دفتر ̎ماینهایمر̎ منفجر میشود و ̎جین اسپنسر̎ (پرسلی) همراه با ̎سروان اد هاکن̎ (کندی) مأمور بررسی قضایا میشوند. ̎دربین̎ احساس میکند که هنوز پس از گذشت دو سال از قطع رابطهشان با ̎جین̎ و با وجود پیدا شدن سرو کلهٔ مرد جدیدی به نام ̎کوئنتین هاپسبرگ̎ (گولت) هنوز هم محبوبهٔ سابقش را دوست دارد. ̎هاپسبرگ̎ همراه با میلیونرهای دیگر توطئه چیدهاند ̎ماینهایمر̎ را ساکت کند تا از منافع انرژی اتمیشان دفاع کنند و به همین جهت ̎هگر̎، آدمی شبیه به ̎ماینهایمر̎ را استخدام کردهاند تا به جای او در کنفرانس انرژی خورشیدی شرکت کنند. ̎دربین̎، مجرم خردهپائی به نام ̎هکتور سویج̎ (جیمز) را که کیف پولش در صحنهٔ انفجار پیدا شده تعقیب میکند. در بین چیزهائی که در کیف قرار دارد، نشانی مقر فرماندهی ̎هاسپبرگ̎ در بندر پیدا میشود. ̎دربین̎ به آنجا میرود ولی ̎هاپسبرگ̎ فرار میکند و ̎دربین̎ اسیر میشود. ̎هاکن̎ که به سر صحنه رسیده ̎دربین̎ و ̎ماینهایمر̎ را آزاد میکند. آنان در حالیکه خود را شبیه نوازندههای مکزیکی در آوردهاند، همگی با عجله خود را به کنفرانس انرژی میرسانند. در حالیکه ̎هکر̎ دارد نقشش را روی صحنه بازی میکند، ̎دربین̎ وارد بازی میشود و پس از مقادیری آشفتگی ̎ماینهایمر واقعی̎ پشت تریبون قرار میگیرد و ̎دربین̎ به دنبال ̎هاپسبرگ̎ میرود که به مخفیگاهش در بالای یک عمارت رفته است. ̎هاپسبرگ̎ که ̎جین̎ را به گروگان گرفته خیال دارد بمبی را منفجر کند ولی در درگیری با ̎دربین̎ از بالای عمارت به پائین سقوط میکند و میمیرد. ̎رئیس جمهور بوش̎ اعلام میکند که ̎دربین̎ باید رئیس یک جوخهٔ جدید پلیس فدرال بشود ولی ̎دربین̎ این پیشنهاد را قبول نمیکند، به جایش میخواهد با ̎جین̎ ازدواج کند.
ـ تفاوت چندانی میان این دنبالهٔ کمدی برادران زوکر با فیلم قبلی (سلاح عریان: از پروندههای دستهٔ پلیس! دیوید زوکر، ۱۹۸۸) وجود ندارد. درست بر خلاف قسمت بعدی که پیتر سیگال مقابل دوربین برده است. به هر حال مثل هر دنبالهٔ دیگری بوی ترس شوخیهای موفقاش را از قسمت نخست وام میگیرد و همین نو نبودن شوخیها است که سبب میشود، فیلم مثل قسمت اول غافلگیرکننده نباشد. این اما، دلیل نمیشود که بتوان بوی ترس را فیلم ناموفقی دانست. ̎فرانک دربین̎ با بازی فوقالعادهٔ نیلسن که اصلاً گوئی برای این نقش ساخته شده، هنوز هم همانقدر بامزه است و از بین رفتن مرز شوخی و هجو مثل قسمت اول را به شکل کاملاً مطبوعی رخ میدهد. در واقع با کمی اغماض میتوان این فیلم را بقیهٔ همان فیلم او تلقی کرد؛ در همان حال و هوا و در همان شرایط، نه به شکل دنبالهای که چند سالی بعدتر ساخته شده است، سلاح عریان ... از فیلمهای پر فروش سال ۱۹۹۱ به شمار میآید. دنبالهٔ سلاح عریان سیوسه و یک سوم: آخرین اهانت (سیگال، ۱۹۹۴)
|
اکنون ساعت 05:29 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
|
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)