اشعار و عکسهای بسیار دیدنی از دکتر شريعتی
http://goonagoon.nasseh.ir/images/00...shariaty/1.jpg كانون نشر حقايق اسلامي، مشهد 1324-25 http://goonagoon.nasseh.ir/images/00...shariaty/2.jpg علي (سمت چپ) با يكي از دوستانش، طرقبه مشهد 1328 http://goonagoon.nasseh.ir/images/00...shariaty/3.jpg با دوستان دانشسراي عالي، مشهد 1330 http://goonagoon.nasseh.ir/images/00...shariaty/4.jpg با جمعي از دوستان نهضت ملي، عزت الله سحابي (نفر دوم از سمت چپ) طاهر احمدزاده (نفر سوم) مشهد 1335-6 http://goonagoon.nasseh.ir/images/00...shariaty/5.jpg با همسرش پوران شريعت رضوي در حياط دانشكده ادبيات مشهد 1337 http://goonagoon.nasseh.ir/images/00...shariaty/6.jpg در مراسم عروسي مشهد 1337 http://goonagoon.nasseh.ir/images/00...shariaty/7.jpg در مراسم عروسي مشهد 1337 |
http://www.uploadhouse.com/fileuploa...75ebf8af9.jpeg شعري كه دكتر شريعتي در مورخه 5/12/35 سروده است : با لاله كه گقت ... از ديده بجاي اشك خون مي آيد دل خون شد و از ديده برون مي آيد دل خون شد از اين غصه كه از قصه عشق مي ديد كه آهنگ فسون مي آيد مي رفت و دو چشم انتظارم بر راه كان عمر كه رفت باز چون مي آيد با لاله كه گفت حال مارا كه چنين دلسوخته و غرقه به خون مي آيد كوتاه كن اين قصه جانسوز اي شمع كز صحبت تو بوي جنون مي آي |
جمله های کوتاه دکتر شریعتی
وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغها می کند پرهایش سفید می ماند، ولی قلبش سیاه میشود. دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست اسراف محبت است دل های بزرگ و احساس های بلند، عشق های زیبا و پرشکوه می آفرینند اما چه رنجی است لذت ها را تنها بردن و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن و چه بدبختی آزاردهنده ای است تنها خوشبخت بودن! در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر است اکنون تو با مرگ رفته ای و من اینجا تنها به این امید دم میزنم که با هر نفس گامی به تو نزدیک تر میشوم . این زندگی من است وقتی خواستم زندگی کنم، راهم را بستند.وقتی خواستم ستایش کنم، گفتند خرافات است.وقتی خواستم عاشق شوم گفتند دروغ است.وقتی خواستم گریستن، گفتند دروغ است.وقتی خواستم خندیدن، گفتند دیوانه است.دنیا را نگه دارید، میخواهم پیاده شوم گر قادر نیستی خود را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشهای را بالا ببری |
شعری متفاوت و سرشار از معنی از دکتر شریعتی
|
روز بارانی
دکتر علی شریعتی اولین روز بارانی را به خاطر داری؟ غافلگیر شدیم چتر نداشتیم خندیدیم دویدیم به شالاپ شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیم. دومین روز بارانی چطور؟ پیش بینی اش کرده بودی چتر آورده بودی من غافلگیر شدم سعی میکردی من خیس نشوم شانه سمت چپ تو کاملا خیس بود سومین روز چطور؟ گفتی سرت درد میکنه حوصله نداشتی سرما بخوری چتر را کامل بالای سر خودت گرفتی و شانه راست من کاملا خیس شد . . . و چند روز پیش را چطور؟ به خاطر داری؟ با یک چتر اضافه اومدی مجبور بودیم برای اینکه پین های چتر توی چش و چالمون نره دو قدم از هم دورتر برویم. فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم. تنها برو! http://pishmabiya.com/wp-content/upl...86b85c97_h.jpg |
موشی در خانه تله موشی دید
به مرغ و گاو و گوسفند خبر داد همه گفتند تله موش مشکل توست به ما ربطی ندارد ماری در تله افتاد زن خانه را گزید از مرغ برایش سوپ درست کردند گوسفند را برای عیادت کنندگان سر بریدند مرد گاو را برای مراسم ترحیم زن کشت و تمام این مدت موش در سوراخ مینگریست و میگریست دکتر علی شریعتی |
اکنون ساعت 02:12 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)