پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   فرهنگ و تاریخ (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=121)
-   -   آیا می دانید (تاریخ) (http://p30city.net/showthread.php?t=39677)

فرانک 11-19-2013 11:31 AM

آیا می دانید (تاریخ)
 
آیا می دانستید ریشه لغت « آمازون» و « مازندران» از کجا آمده است؟

چنان که در ضمیمه کلیک روزنامه جام جم آمده بود؛
(در شرح سایت آمازون).

آمازون ها؛ قبیله ای از زنان یونانی (!) بوده اند که در جنگ ها شرکت کرده اند،
این افراد به منظور حمل سلاح و تیر اندازی سینه راست خود را در کودکی بریده اند.

اما در منبع دیگری چنین آمده بود؛

که بعد از جنگ هایی که ایران بر قلمروی یونان غالب و فاتح بوده است و بنابر ایده و قانون اسپارت ها در عدم قبول اسارت؛
بعد از کشته شدن مردان ارتش؛ زنان آنها ارتشی تشکیل داده و چون در توان رویارویی با سربازان ایرانی نبوده اند،
به تیراندازی گرایش داشته اند.

تاچه حد وجود این ارتش، دولت و یا قبیله ( از هرسه نام برده شده است) تاریخی است و تا چه حد افسانه ای بماند.

اما کلماتی که باقی مانده است حکایت از «مادر سالاری» و یا « زن سالاری» می کند.
که شاید قدیمی ترین شکل این نوع اجتماع بوده باشد.

مازندران نیز به معنایی (!) : سرزمین مازن یا زن سالاران می باشد.

فرانک 11-19-2013 11:33 AM

نخستین تحریم از سوی آمریکا
 

همچنان که می دانیم، ایالات متحده آمریکا سیاست های خود را با هر روشی به پیش می برد، و یکی از این راه های پیشبرد «تحریم» می باشد.

اما نخستین کشورهایی که با این ابزارش تنبیه شدند کشور دشمن و مخالف استراتژی های آمریکا نبودند . ..

می توانید حدس بزنید؟

کشورهای «فرانسه» و «انگلستان» دو کشور نخست لیست تحریم آمریکا بوده اند.

پس از شکل گیری ایالات متحده و دوست شدن فرانسه با آن و شکست دادن انگلستان در خاک آمریکا،
اختلاف دو دولت استعمارگر فرانسه و انگلستان پایان نیافته و به جنگ های دریایی همچنان مشغول بودند.
آمریکا با این سیاست آنها را به اتحاد به سوی هدف مشترک و کارکردن در یک جبهه واداشت.

تحریم به خاطر صلح!
شعاری مردم پسند بوده و به تولید داخلی آمریکا و کم شدن مصرف کالای کشورهایی که سالها در آمریکا
ریشه دوانده بودند کمک بسیاری کرد.

فرانک 11-19-2013 11:36 AM

آیا می دانید فیثاغورث که به دلایل مذهبی از کشور خود گریخته بود و به ایران پناه آورده بود توسط داریوش کبیر دارای یک زندگی خوب همراه با مستمری دائم شد .

اگر تاریخ مرگ فیثاغورث را پانصد سال قبل از میلاد بدانیم آن مرد دانشمند هشت سال و شاید بیست سال در ایران بسر برد و در آن مدت با خیالی آسوده کتاب های خود را نوشت و شاید بتوان گفت که اگر آن فرصت برای آن دانشمند به دست نمی آمد نمی توانست کتاب های خود را بنویسد و بعد از مرگش جهانیان از آن کتب استفاده نمایند و داریوش با پذیرفتن آن مرد دانشمند و آسوده کردن خیالش از حیث معاش، به علوم بشری خدمت نمود و میراث علمی فیثاغورث را برای آیندگان حفظ کرد.

برگرفته از : سرزمین جاوید (مترجم: ذبیح الله منصوری)

فرانک 11-19-2013 11:38 AM

مجسّمه فردوسى در ميدان فردوسي رم پایتخت ‏ایتالیا
 

در شهر رم پايتخت ايتاليا، ميداني به نام شاعر پرآوزه ايران حکيم ابوالقاسم فردوسي نام گذاري شده است.
ميدان فردوسي در يکي از مناطق سرسبز شهر رم واقع شده است که هم گردشگاه اهالي اين شهر و هم محل تردد گردشگران خارجي است.

این مجسمه که185 سانتیمتر ارتفاع دارد واز مرمر سفید ساخته شده است ،کار استاد صدیقی است که در 20 ماه مه1958 به رم برده شد و طی مراسمی در یکی از میدانهای رم نصب شد ،شادروان علی اصغر حکمت شیرازی ،در خاطرات روز سه‏شنبه 1329/3/30 خود که در رم به تحریر درآورده است، مى نویسد: "بعد از ساعتى به منزل مراجعت کردیم. در سر راه در یکى از میدانهاى کوچک ویلابورگز، محلّ زیبایى که به نام "فردوسى" موسوم است به "پیاتزا فردوسى" قدرى گردش کرده، تصمیم گرفتم که ان‏شاءاللّه اعتبارى براى سفارت ایران بفرستم تا مجسمه فردوسى را در آنجا نصب نمایند".

حکمت این فکر را دنبال مى کند و در خاطرات روز 1329/5/25 خود مى نویسد: "... با على منصور راجع به نصب مجسمه فردوسى در رم‏صحبت کردم. مى گفت در نظر دارم مجسمه را در ایران بدهم درست کنند. گفتم کار پرخرج و بى فایده‏اى است و در برابر آرتیستهاى شهیر این شهر اسباب افتضاح و سرشکستگى خواهد بود، بهتر است در همین‏جا بدهید از روى مجسمه فردوسى درست کنند و در میدان فردوسى در ویلابورگز نصب کنند و ممکن است که از انجمن آثار ملى هم کمک شود...."

حکمت در مهرماه 1337 سرگرم تهیه نطقى بود که در هنگام افتتاح مجسمه فردوسى در رم مى باید ایراد مى کرد... و در روز هفدهم مهر 1337 برابر با نهم اکتبر 1958 در رم با آقاى ابوالحسن صدیقى مجسمه‏ساز که از دوستان قدیم او بود، مهمان نصراللّه فلسفى رایزن فرهنگى ایران در رم بود و در این‏باره مى نویسد: "بعد از ناهار به آتلیه آقاى صدیقى‏رفتیم، مجسمه فردوسى را که از مرمر سفید ساخته‏اند که به شهر رم اهدا شود، مشاهده کردیم، بسیار خوب و زیبا تهیه شده است...."

گوستینوس آمبروزی مجسمه‌ساز ایتالیایی با دیدن این مجسمه چنان تحت تاثیر قرار گرفت که در دفتر یادبود نوشت: دنیا بداند، من خالق مجسمه ی فردوسی را میکل آنژ ثانی شرق شناختم. میکل آنژ بار دیگر در مشرق زمین متولد شده‌است،این مجسمه در پارک ویلا بورگزه (Villa borghese) در شهر رم ایتالیا قرار دارد.ویلا بورگزه (Villa borghese) پارک طبیعی بزرگی در شهر رم است که شامل ساختمانها، موزه هاواز جمله موزه گالریا بورگزه - galleria borghese می باشد.این پارک با مساحتی حدود 80 هکتار، بعد از پارک ویلا دوریا پامفیلی (Villa doria pamphili) بزرگترین پارک شهر رم است. دراوایل قرن نوزدهم این پارک بازسازی شد و سال 1903 هم به پارک عمومی تبدیل شد.

فرانک 11-19-2013 11:42 AM

یک تاکتیک جنگی جالب
 


در مورد غالب شدن سلطان محمود غزنوی بر هندیان در منابعی تاریخی
بر زیرکی فرماندهی نیرو و آمادگی سلطان محمود شواهدی موجود هست.

اما نکته تاملی وجود دارد که هندوستان کشور پهناور با جمعیتی بیش از ایران بوده و هست.
ایران غزنویان نیز به گستردگی کل سرزمین ایران نبوده، چگونه چنین حمله گستاخانه ای را انجام داده و پیروز نیز شده است؟

هنگامی که سپاه ایرانیان به قصد هند حرکت می کند، هندیان نیز آماده می شوند تا درسی به مهاجمان خارجی دهند
که فراموش نشود. در محل نبرد، هندیان با سپاهی بزرگ از فیل ها حاضر می شوند (فیل حیوان بومی هندوستان است).
و بر پیروزی خود بر لشکر اسب سوار ایران امید بسیاری بسته اند.

سلطان محمود نیز برای رسیدن به عمق سرزمین هند با خود شترانی برای حمل آب با خود آورده بود.
در رویارویی با سپاه بزرگ به این نتیجه می رسد که اگر باز گردد دولت و سرزمینش در خطر تعقیب است،
و اگر مستقیم بجنگد شکستش دور از انتظار نخواهد بود.

اما حقه و تاکتیکی که به کار گرفت او را پیروز میدان کرد.

فرمان داد تا شتران را در جلوی سپاه به صف کرده، ظروف فلزی بر پشتشان نهند و در ظروف نیز آتش و ذغال گداخته بریزند.
شتران با گرم شدن کوهان و داغ شدن چربیهایشان به سرکشی کنترل ناشدنی پرداختند و رو به سپاه منظم پیل سواران هندی
نهادند. فیلان نیز با دیدن ناآرامی شتران، و غریزه در خطر بودن سپاه را بهم ریختند و در فرار کورشان به هر سو سپاه خودی را پراکنده کردند.

چنین شد که دیگر هندیان با وجود برتری در نیرو از سپاه و لشکر کشی های ایرانی ترس داشتند و با ترس در جنگ
حاضر می شدند یا به دور دست ها می گریختند.

پانوشت؛ خوانده بودم که شتر و فیل حیواناتی هستن که کمتر همدیگر را می بینن. فیل از دو حیوان می ترسد که
شتر و موش هستند، و شتر عصبانی یکی از وحشی ترین و کنترل نشدنی ترین حیوانات اهلی می شود.

فرانک 11-20-2013 07:12 PM

خیابان ولیعصر چگونه متولد شد؟
 
خیابان ولیعصر چگونه متولد شد؟
عبداله مستوفی در کتاب خاطراتش (شرح زندگانی من) ماجرای ساخته شدن خیابان

پهلوی(ولیعصر)را این طوری تعریف کرده که رضا شاه تصمیم می‌گیرد کاخ تابستانی‌اش را در

سعدآباد به کاخ زمستانی‌اش (کاخ مرمر) وصل کند. مهندس فردوسی، یکی از مهندسان

شهرداری تهران که خیلی از خیابان‌های آن سالها را ساخته بود، برای این کار انتخاب شد.

رضاخان مهندس را صدا کرد به کاخ سعدآباد و گفت این جا یک سنگ بگذار، مهندس هم گذاشته،

رفت جلوتر، باز گفت یک سنگ بگذار، گذاشت ، همین طور رفت و مهندس سنگ گذاشت تا قنات

باغ فردوس. آن جا دیگر رضاخان گفت حالا همین راه را بگیر و برو تا تهران! خیابان ولیعصر(عج) این

طوری متولد شد.

فرانک 11-20-2013 07:13 PM

چه کسی چنارها را کاشت؟
 
چه کسی چنارها را کاشت؟

22 آبان 1312 در مجلس شورای ملی قانونی تصویب می‌شود با عنوان احداث و توسعه معابر و

خیابان‌ها. این قانون راه را برای شهردار رضاخان، کریم بوذرجمهری، باز می‌کند تا دستور تخریب

دیوارها و دروازه‌های تهران را بدهد و تهران کوچک قجری را به تهران درندشت امروزی تبدیل کند.

قبل از آن فقط یک جاده خاکی بود که از پیچ شمیران در مرز شمالی تهران (خیابان انقلاب) راه

داشت به دهات شمیران و مناطق خوش آب و هوا و اعیان نشین آنجا. آن موقع‌ها به آن

می‌گفتند جاده قدیم (خیابان دکتر شریعتی). بعد که این خیابان ساخته شد، راه جدید شمیران

محسوب می‌شد. البته قبل از آن، در زمان قاجار، پایین‌ترهای خیابان ولی عصر(عج) به صورت

تکه تکه وجود داشت که آنها هم جزو خیابان‌های جدید شهر و برای قدم زدن شاهزاده‌ها و

اعیان بود و دور و برش کاخ‌ها و باغ‌های نامداران قجری؛ از باغ فرمانفرما و کامران میرزا گرفته تا

باغ اقبال‌الدوله (این باغ‌ها حالا به ترتیب شده‌اند کاخ مرمر، دانشکده افسری و بیمارستان

نجات). رضاخان که آمد، اول کلی باغ قجری را صاف کرد و خیابان را تا راه آهن ادامه داد. بعد هم

بوذرجمهری خندق‌ها و دیوارهای دور تهران را درب و داغان کرد و راه را برای ادامه دادن جاده باز

كرد. تا 1311 شمسی جاده هنوز خاکی بود. با رسیدن آسفالت به تهران، این خیابان و چند

خیابان مهم دیگر تهران آسفالت شدند تا راه برای عبور ماشین‌های مرفهین بی‌درد، درست

شود، اگر چه هنوز کسی آن بالاها زندگی نمی‌کرد. بعد از 1320 که شهر تهران برای توسعه

شتاب گرفت، هرکسی وضعش بهتر بود، در امتداد دو خیابان منتهی به شمیران (جاده قدیم یا

شریعتی و جاده پهلوی یا ولیعصر ) بالا رفت و هر کس وضعش ناجورتر بود، در امتداد دو خیابان

منتهی به ری (خیابان ری و جاده قم) پایین رفت. تهران بزرگ و بزرگتر شد و آن خیابان

قدیمی ‌آرام آرام به ولیعصر (عج) امروزی تبدیل شد.

فرانک 11-20-2013 07:16 PM

مُهر مِهر امامزاده صالح (ع)

درباره یکی از خاطره سازترین مکان‌های این خیابان مي گويند : روزگاری آنها که از تکیه بازارچه

تجریش دست دلشان را می‌گرفتند و پس از تسبیح فروش سر نبش، قصد ورود به امامزاده

صالح بن موسی الکاظم (ع) می‌کردند، درختی ستبر، قد بلند و پر شاخسار سلامشان

می‌کرد. گویی استقبال کننده‌ای کهنسال که یادگار سال‌ها نیاز و درماندگی و شوق زائران را در

لابلای شاخه و برگش نهفته، آغوش گشوده است. اکنون اما از آن پیر سال و ماه که وفادار یار

بود، اثری نیست و به جایش گنبد و گلدسته‌ای است که از دور چشم را می‌نوازد و دعوت

می‌کند به بوسه‌ای بر ضریح و دستی به نشان ارادت بر سینه. به پندار من، تهران همچون

طومار گسترده‌ای است با میلیون‌ها امضای رنگارنگ و در تردد که آغاز و انجام این طومار را

حضرت امامزاده صالح (ع) در شمیران و حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در ری مهر مهر زده اند.

آستان مطهر حضرت صالح (ع) پناهگاهی است برای هر آنکه آستین پاره ای دارد و دل

شکسته‌ای و جان نیازمندی. کم پیش نیامده که به هنگام تشرف، کسی را در حال رازگویی و

اشکباری و نیاز ندیده باشی و چه حاجت‌ها که به واسطه فیض این بزرگزاده روا شده است... .

آنجا را دوست دارم؛ همان گونه که بارگاه جلالی و جمالی حضرت سلطان توس علی بن

موسی الرضا (ع) را و همان گونه که آستان ارجمند حضرت سید الکریم عبدالعظیم حسنی (ع)

را؛ به ویژه آنکه زمانی در غبار روبی ضریح مطهر حضرت صالح(ع) مشرف بوده‌ام و همچنین

توفیق زیارت قبر آن جناب در سرداب و زیرزمین را داشته ام. ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید/

هم مگر لطف شما پیش نهد گامی ‌چند...
منبع

فرانک 11-20-2013 07:28 PM

دروازه ارگ در سمنان
 
دروازه ارگ در سمنان
دروازه ارگ سمنان در شهر سمنان واقع است. این بنا دروازه شمالی و تنها باقی مانده ارگ سمنان است که در زمان بهمن میرزای بهاءالدّوله فرزند فتحعلی شاه قاجار، ساخته شده است.از نوشته کتیبه روی آن برمی‌آید که ساختمان آن در سال ۱۳۰۲ ه.ق، در زمان سلطنت ناصرالدین شاه قاجار و حکمرانی انوشیروان میرزا حکمران سمنان، دامغان، شاهرود و بسطام به اتمام رسیده است.

فرانک 11-20-2013 07:28 PM

دروازه ارگ فعلی در واقع دروازه شمالی مجموعه ارگ دولتی قدیم سمنان بوده است. امروزه از مجموعه ارگ دولتی کهن سمنان چیزی باقی نمانده است زیرا در زمان رضا شاه به هنگام ساخت و ساز خیابانها و بناهای نو، تمامی این مجموعه، به جز دروازه شمالی آن تخریب شد.دروازه ارگ , بازمانده هنر دوران قاجار است که در تقاطع خیابانهای آیت الله طالقانی و شیخ فضل الله نوری واقع شده است . دروازه ارگ در گذشته درِ شمالی ارگ دولتی بود که هنگام تخریب ارگ به سبب شکایت فرهنگ دوستان و پیگیری آنان از ویرانی این دروازه جلوگیری به عمل آمد . دروازه ارگ در زمان سلطنت ناصرالدین شاه قاجار و حکومت انوشیروان میرزا ضیاءالدوله فرزند محمد رحیم میرزا پسر دهم عباس میرزا نایب السلطنه که از سال 1300 تا 1305 هجری حاکم ایالت قومس بود بنا شد
.


اکنون ساعت 10:18 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)