وودی آلنWoody Allen
وودی آلن Allen Stewart Konigsberg وودی آلن (به انگلیسی: Woody Allen ) (۱ دسامبر ۱۹۳۵)، کمدین، بازیگر، کارگردان، نویسنده و موسیقیدان یهودی آمریکایی است. وودی آلن با نام اصلی Allen Stewart Konigsberg اول دسامبر سال ۱۹۳۵ در بروکلین- نیویورک در یک خانواده یهودی متولد شد. او هشت سال از دوران کودکی اش را در مدرسه یهودیان سپری کرد، پس از آن در دبیرستانی به نام Midwood به تحصیلاتش ادامه داد. در آن زمان موهای قرمز رنگ او باعث شده بود تا در بین دوستان و هم کلاسیهایش به «قرمز» معروف شود. آلن با هدف کسب درآمد، به نوشتن قطعات طنز و فروش آنها همت گمارد، این نوشتهها در ستونهای طنز روزنامهها به چاپ میرسید. پس از آن در سال ۱۹۵۳ در دانشگاه سینمایی نیویورک ثبت نام نمود و بلافاصله در دورهای به نام «تولیدات سینمایی» مردود شده مجبور به ترک دانشگاه شد. از آن پس به مدت دو سال با دستمزدی معادل هفتهای ۲۰ دلار، به نویسندگی برای کمدینی به نام دیوید آلبر (David Alber) مشغول بود. سپس وارد تلویزیون شد و به نوشتن متون برنامههای تلویزیونی پرداخت. آلن از نوجوانی نواختن کلارینت را آغاز کرد، با ورود به برنامههای تلویزیونی، او اسم کوچک وودی هرمن نوازنده مشهور کلارینت را بر خود نهاد. آلن به مدت پنج سال در تلویزیون به فعالیت نویسندگی پرداخت و در نهایت تصمیم گرفت استعدادش را در زمینه اجرای کمدی نیز امتحان کند. اولین حضور او در مقام کمدین در سال ۱۹۶۰ در یک باشگاه کمدی در محله منهتن بود. شخصیت کمدی متفاوت و خلاق او به سرعت نگاهها را به سوی او معطوف کرد. آنچنانکه در سال ۱۹۶۳ او به عنوان مهمان در اغلب برنامههای گفتگوی تلویزیونی ظاهر میشد. نمونه اجراهای او را در این سالها میتوان در آلبوم های Nightclub Years ۱۹۶۴-۱۹۶۸ و Stand-Up Comic پیدا کرد. که دومی شامل یکی از اجراهای کلاسیک وودی آلن به عنوان «گوزن شمالی» (به انگلیسی: The Moose ) میباشد. در آلبوم Stand-Up Comic وودی آلن با به هم آمیختن تجربه پنج سال کارش در تلویزیون با فعالیت هاش در اجراهای طنز، یکی از بهترین کارهایش را ارائه کردهاست. توازن و اعتماد موجود در صدایش به زیبایی با شنونده ارتباط برقرار میکند. این آلبوم چکیده فعالیتهای او بین سالهای ۱۹۶۴ تا ۱۹۶۹ است . عصبی بودن به عنوان مشخصه دائمی این شخصیت در جای جای سخنانش قابل لمس است. نخسیتین فیلمنامه او تازه چه خبر، پیشی(What's New, *****cat?) بود. نخستین فیلمی که کارگردانی کرد چه خبرها، سوسن پلنگی(What's Up, Tiger Lily?) بود، که در اصل فیلمی ژاپنی بود که فقط آن را با گفتار خندهآوری دوبله کرد. نخستین فیلمی که به معنای رایج کارگردانی کرد پولو بردار و در رو بود. بعد در فیلم دوباره بزنش، سام بازی کرد. در ۱۹۷۷ تولید و بازی در آنی هال(Annie Hall) که برای او ۳ جایزه اسکار (برای بهترین کارگردان، بهترین فیلمنامه و بهترین فیلم ) به ارمغان آورد، سر آغاز دوران تازه و مهمی در کار او شد. ... |
برای آنها كه دلشان برای «وودی آلن» تنگ شده!! بازگشت روشنفكر غرغرو به نیویورك برای آنها كه دلشان برای وودی آلن «آنیهال»، تنگ شده بود و از اینكه فیلمساز نیویوركی، سفری دور و دراز در اروپا را آغاز كرده و در انگلستان و اسپانیا، فیلم میسازد، ساخته شدن «هرچه پیش آید» میتواند بهترین خبر باشد. پس از دنیای مشوش و سودایی «امتیاز نهایی» و «ویكی، كریستیانا، بارسلونا»، وودی آلن دوباره به سراغ دنیای آشنایش رفته است. دنیای روشنفكر غرغرو، منزوی و سرشار از احساسات متناقضی كه دچار مسئلهای عاطفی میشود. نكته جالب توجه اینكه آلن فیلمنامه «هرچه پیش آید» را در همان سالهای دهه70 نوشته بود ولی در این سالها و پس از «رزو موستل»، بازیگر مناسبی برای بازی در آن پیدا نكرده بود. در واقع او بیش از 3دهه، این فیلمنامه را به خاطر نیافتن بازیگر مناسب برای نقشی بایگانی كرده بود كه خلاصه چند خطیاش میگوید این نقش انگ خود آلن بوده است! هرچند خود آلن به هیچ وجه این موضوع را قبول ندارد و میگوید تماشاگر او را در این نقش نمیپسندید و لریدیوید آن را به بهترین شكل ممكن بازی كرده است: «بوریس» در «هرچه پیش آید» اصلا مناسب من نبود. مطئنم كه تماشاگر با دیدن من در این نقش، فیلم را پس میزد. كسی حاضر نبود به تماشای من در قالب آدمی از خود متشكر و پرمدعا كه به همه متلك میگوید و كنایه میزند، بنشیند یا دستكم من اینطور فكر میكردم. دقیقا به همین دلیل فیلمنامه 30سالی در كشوی كارم ماند تا اینكه روزی یكیاز دوستانم (جولی تایلور) از لری دیوید به عنوان بازیگر مناسب این فیلمنام برد. احساس كردم كه او گزینه درستی است و فیلمنامه را سریع بازنویسی كردم و جلوی دوربین بردم.» لری دیوید در این سالها بیشتر چهرهای تلویزیونی بوده تا سینمایی. او هنرپیشه و كارگردان فعال تلویزیون است و البته قبلا در نقشهایی فرعی در یكی دو فیلم آلن بازی كرده است. وودی آلن از انتخاب او به شدت راضی است و حتی او را با بازیگر محبوبش (گروچو ماركس) مقایسه میكند؛ بازیگری كه به گفته آلن، تماشاگر هیچگاه حتی از توهینهایش ناراحت نمیشد. نیویورك شهری كه آلن بسیاری از فیلمهایش را در آن ساخته و حالا دوباره به آنجا بازگشته است و البته آلن به گفته خودش همواره تصور شخصیاش را از آن ارائه داده است. آلن باز هم سراغ آدمها و موقعیتهایی رفته كه قبلا نشان داده در ترسیم آنها تا چه حد استادانه عمل میكند. هرچند این نگرانی نیز وجود دارد كه آلن در هفتاد و چندسالگی و در مقام مقایسه با شاهكاری چون «آنی هال» چنان كه باید عمل نكرده باشد، فیلمی كه آلن با آن به اوجی دست یافت كه حتی در فیلمهای فوقالعاده بعدیاش هم موفق به تكرار آن موفقیت نشد. شاید چالش اصلی در اینجا باشد كه آیا با بازهم با آلنی نكته سنج مواجهیم یا فیلمسازی كه صرفا به تكرار گذشتهها پرداخته است. آلن در یك دهه اخیر بیشتر مخالف داشته تا موافق و در میان ساختههایش تنها «امتیاز نهایی» و «ویكی، كریستیانا، بارسلونا» توانستهاند، مورد توافق جمعی منتقدان قرار گیرند. آیا بازگشت آلن به نیویورك میتواند خاطرات خوش كمدیهای سرزنده و روشنفكرانه دهه 70 او را زنده كند؟ آیا «آنیهال» دیگری در راه است؟ خودش میگوید در این سالها از زمانی كه «پول رو بردار وفرار كن» را ساخت، كارگردان مسلطتری شده ولی از «آنیهال» به این سو چیزهای زیادتری را نیاموخته و فقط شاید كمی پختهتر شده باشد. وودی آلن در همه این سالها، متواضعترین فیلمساز سینمای آمریكا بوده است. كسی كه كمتر پیش آمد، كمدیهایش را جدی بگیرد و همواره آرزومند رسیدن به غنای روشنفكرانه آثار فیلمساز محبوبش اینگمار برگمان بود. آلن در دهه 80، تجربههای اغلب ناموفقی را به سودای نزدیكشدن به حالوهوای سینمای برگمان انجام داد و تقریبا همه اذعان داشتند كه یك آلن اصیل و منحصربهفرد بهتر از یك برگمان درجه2 است. هرچند آلن خود اعتقاد دیگری داشت و البته در همین سالها هم فیلمهای فوقالعادهای مثل «رز ارغوانی قاهره» و «هانا و خواهرانش» را كارگردانی كرد. وودی آلن نزدیك به 40 فیلم بلند سینمایی را در كارنامه دارد؛ كارنامهای پرفراز و نشیب و البته پربار كه گرچه در میانشان فیلمهای متوسط و ضعیف هم بهچشم میخورد ولی درعوض تعداد آثار برجستهاش با توجه به پركاری عجیب او، جالب توجه بهنظر میرسد. تنوع ساختاری و مضمونی فیلمهای آلن، در عین برخورداری از مؤلفههایی تكرارشونده و جزئیاتی كه در فیلمهای خوبش، به شكل باورنكردنی از توجه به شخصیتپردازی و ترسیم درست موقعیتها بازمیگردد، او را فیلمسازی نشان میدهد كه میداند چگونه از تك تك عناصر، به شكلی هنرمندانه در خدمت فیلمش استفاده كند. در «امتیاز نهایی» استفاده از فضا و معماری بریتانیایی، استادانه و تكاندهنده است و اسپانیا در هیچ فیلم دیگری چون «ویكی، كریستیانا، بارسلونا»، چنین زیبا و دلفریب نبوده است و حالا با «هرچه پیش آید» او دوباره به شهر مورد علاقهاش نیویورك بازگشته است. جایی كه در آن بهدنیا آمده، در محله بروكلیناش بزرگ شده و البته این نیویورك به گفته خود آلن خیلی هم واقعگرایانه تصویر نشده است: «برای شناختن نیویورك واقعی باید سراغ فیلمهای اسكورسیزی و اسپایكلی بروید. من نیویورك را چنانكه شناختم و براساس آنچه كه دوست میداشتم در فیلمهایم بهتصویر میكشم. آنچه در فیلمهایم میبینید نیویوركی است كه من میشناسم، نه نیویوركی كه الزاماً وجود دارد.»تقریباً مشخص بود كه آلن پس از ساخت چند فیلم در اروپا، بار دیگر به نیویورك بازمیگردد. فقط قابل پیشبینی نبود كه این بازگشت، با رویكرد به فیلمنامهای همراه میشود كه او 3 دهه پیش آن را نوشته بود. انتظار دیدن فیلمی كه ساختار روایی، شخصیتپردازی و نحوه دیالوگنویسیاش، یادآور آثار قدیمی آلن باشد، كاملاً طبیعی است. ضمن اینكه آلن در بازنویسی، كوشیده تا آنچه كه در گذر زمان تغییر كرده را با تحولات جامعه امروز همسو و همراه كند. باز هم با روشنفكری سروكار داریم كه دچار نوعی بدبینی ذاتی و انزوایی خود خواسته است و با تمام این ویژگیها، عاشق دختری میشود كه هیچ ربطی به خودش ندارد و سالها از او كوچكتر است. دستمایهای كه آلن قبلاً با آن فیلمهای درجه یكی ساخته و انتظار میرود كه «هرچه پیش آید» هم یكی از این فیلمها باشد. آیا آلن در بازگشت به زادگاه و مایههای آشنایش، فیلم خوبی ساخته است؟ احتمالش بسیار است! آیا با فیلمی در اندازههای «آنیهال» مواجه خواهیم شد؟ احتمالش ضعیف است! .. |
نگاهی به كتاب «مرگ در نمیزند» نوشته وودی آلن وودی آلن نویسنده، بازیگر، كارگردان و آهنگساز آمریكایی متولد 1935 نیویورك است. در سال 1977 با فیلم «آنیهال» موفق به كسب اسكار كارگردانی و فیلمنامهنویسی شد. او تا پایان سال 2004، تعداد 35 فیلم ساخت كه بیشتر آنها مورد استقبال گرم منتقدان و روشنفكران قرارگرفته است. او در دهه 70 ضمن فعالیت درعرصه سینما، برای مطبوعات نیز مطالب طنز مینوشت. مجموعه این نوشتهها در 3 كتاب «تسویهحساب»، «بیبال و پر» و «عوارض جانبی» گردآوری و منتشر شده است. «مرگ در میزند» گزیدهای از داستانها، مقالات و نمایشنامههای طنز این سه كتاب كه گواهی است بر قریحه سرشار و طنز خاص و منحصر به فرد آلن كه حسین یعقوبی، آن را ترجمه و نشرچشمه پنجمین چاپ این كتاب را منتشر كرده است. همین كه نام وودی آلن را روی جلد كتاب ببینید، بیدرنگ لبخند به لبهایتان خواهد آمد. عكس كمرنگ خودتان را روی شیشه ویترین كتابفروشی خواهید دید و متوجه میشوید این لبخند چقدر برازنده چهره شماست. مجموعه داستان وودی آلن با خلق لحظات پر جنب و جوش و شلوغ كاریهای گاه و بیگاه، موفق به نگارش صحنههای پركشش و جذابی میشود و هرگاه لازم بداند صحنههای پرشتاب و مضحك به سبك فیلمهای كمدی قدیمی، حركات تند و زمین خوردنهای مكرر را به خلق موقعیت طنزآلود ترجیح میدهد. برای مثال در داستان «زنده باد وارگاس، تلفن زنگ میزند»، راوی كه تا چند لحظه قبل در بشكه آب داغی لمیده با خبر میشود كه سربازان گارد ویژه برای دستگیر كردن وی در راهند: «با شتاب از بشكه آب بیرون پریدم و با آنكه پایم روی قالب صابون سر خورد و باعث شد روی زمین، كله پا شوم اما خود را نباختم، برهنه و زخمی و ضرب دیده اما خستگیناپذیر و سربلند، بر پشت اسبم پریدم و به تاخت حركت كردم. هنوز چند صد متری از خانه دور نشده بودم كه یاد دستگاه چاپی افتادم كه در زیرزمین خانهام بود... در حالی كه سربازان هر لحظه به خانه ما نزدیكتر میشدند، من تصمیم گرفتم به جای حمل دستگاه چاپ آن را نابود كنم. اما متاسفانه سرانجام تلاش شدید من برای انهدام چنین مدرك سنگینی، این شد كه من داخل دستگاه چاپ كشیده شوم و یك فصل كامل از كتاب سرمایه ماركس بر پشت برهنه من چاپ شود. همزمان با پایان كار دستگاه چاپ مزدوران آریو وارد خانهام شدند....» هجو فرصتطلبی انسانها ریز شدن در زیركی، فریبكاری و فرصتطلبیهای انسان درموقعیتهای متفاوت از ویژگیهای این مجموعه داستان كوتاه است. راویهای داستانهای آلن، به سادگی، سرعت و بدون فرصت پیشبینی ادامه داستان، هر لحظه خواننده را در جریان صحنههای پرهیاهو و خندهآوری قرار میدهند كه این رویه به خوشخوانی و دوری از پیچیدگیهای بیمورد و در نتیجه جذب طیف بیشتری از مخاطبان كمك شایانی میكند. تجربه نویسندگی آلن برای برنامههای طنز تلویزیونی هر چند در تشخیص موقعیتها و فرصتهای شاد مورد علاقه عامه مردم به كمك وی میآید، اما در بعضی جاها، ما را با جملاتی غیرداستانی مواجه میكند كه بیشتر به متن اجرای زنده تلویزیونی شبیه است كه نه تنها به پیشبرد داستان و عمق بخشیدن به موقعیت طنز كمكی نمیكند، بلكه دائما نكتهای را به خواننده یادآوری میكند كه چندان هم خوشایند نیست: دركاربودن دست نویسندهای كه درحال دست و پا زدن برای خنداندن مخاطب به هر قیمتی است و گاه این رو بودن بیش ازحد دست آلن، موجب نقض غرض میشود. سرخوردگی انسان در مواجهه با صورت واژگونه واقعیتها یا موقعیتهای عادی و روزمره در بیشتر داستانهای آلن خودنمایی میكند. آلن در داستانگویی به هیچ وجه خود را ملزم به مراعات چارچوب خاصی نمیداند و براحتی از غیرممكنترین و باورناپذیرترین شخصیتها و موقعیتها برای ادامه داستانهایش استفاده میكند. در داستان اپیزود كوگل ماس، تمام مشكلات روحی پرفسور كوگل ماس در مورد همسر جدید اوست كه در زمان آشناییشان باهوش تر به نظر میآمده، لاغرتر بوده و به او قول داده كه هیچگاه چاق نخواهد شد. پرفسور حل مشكلش را در پیدا كردن عشق جدید میجوید و به طرز خندهآوری از اتاق جادوگری سر در میآورد كه مدعی است مراجعان را با وارد كردن در كمد جادوییاش به هر كتابی كه بخواهند، وارد میكند و به این ترتیب، پرفسور كوگل ماس با كمك جادوگر هرروز وارد كتاب مادام بواری میشود و با اِما بواری دیدار میكند. نویسنده مجموعه داستان «مرگ در میزند» در هر قالب و مضمونی سعی در ریشخندكردن مضامین عامهپسند و ژورنالیستی صرف دارد كه خود در قالب عامهپسندتری مثل داستانهای پلیسی و مقالات پرهیاهو با سوژههای غیرمتعارف به مخاطب عرضه میكند. نویسنده تیزهوش «مرگ در میزند»، همان دانشآموز دهه40 نیویوركی است كه از همان بدو ورودش به دبستان، به خاطر ضریب هوشی بالایش به كلاس تیزهوشان فرستاده شد، اما با شورش و ارتكاب به هر اخلالگری كه عقلش به آن قد میداد، والدینش را مجبور كرد اجازه بدهند در خانه و با معلم سرخانه به تحصیلاتش ادامه بدهد. راوی بیشتر این داستانها، شخصیت فكور، شوخ، تیزبین و سرخوردهای دارند كه برای تجاهل و احمق نمایی از هیچ كوششی فروگذار نمیكنند. قیافهای كه بیشتر یادآور چهره مظلوم و گیج خود آلن در صحنه سینماست. شاید سالها همكاری وودی آلن با مطبوعات و تلویزیون و تجربههای دیگری چون كارگردانی، فیلمنامهنویسی و بازیگری در فیلمهای متعدد كمفروش باعث شده وی در این مجموعه توجه خاصی به این واقعیت داشته باشد كه هیچ چیز در دنیا به اندازه روایت ساده، انتخاب راوی با خصوصیات نزدیك به افراد متوسط با معلومات و هوش متوسط و تعریف كردن صرف و گذاشتن لبكلام در دست مخاطب، نمیتواند موفق به جذب مخاطب و بخصوص مخاطب رسانههای مكتوب باشد. آلن در جایی نظرش را درباره خود اینگونه بیان میكند: 2 باور غلط سالهاست كه درباره من بین مردم رواج دارد. یكی این كه من روشنفكرم، فقط به این دلیل كه عینكی هستم و بدتر از آن این كه هنرمندم، چون فیلمهایم نمیفروشد. این اظهار نظر طنزآلود و زیركانه آلن هم بسادگی و روشنی اغلب داستانهای اوست. سادگی و قدرت جذب مخاطب اعم از جماعت كتابخوان و كتابنخوان مرهون شیوهای است كه آلن در داستانهایش پیش میگیرد. استفاده و توجه به نیاز انسان به تفریح و خنده حتی درمواجهه با پیشامدهای مایوسكننده. شد با طنز و طنازی؛ نشد با هجو و شوخیهای گزنده. وی براحتی قواعدی را كه داستاننویسان به مثابه كتاب مقدسی به آنها پایبندند، زیر پا میگذارد؛ تعریف میكند، حرف میزند و حرف میزند و حرف میزند و با این همه میتواند براحتی مخاطب خاص و عام ادبیات را همچنان تا پایان كتاب به دنبال خود بكشد. در هر جا لازم بداند هر چیز حتی فرشته مرگ یا دراكولا را به مضحكه میگیرد كه این چیزی جدای از طنز موجود در لایههای زیرین داستان اوست. طنز آلن برای هر قشر مخاطب از اشارات و كنایات ریز تا شوخیهای درشت و عیان، چیزی در چنته دارد. نه آقای آلن! شما هم روشنفكرید هم هنرمند. ... |
ساقی خودت چی ازش دیدی ؟
چطور بوده ؟ من انی هال و عشق و مرگ رو ازش دیدم حفتش خوب و عالی بود مخصوصا عشق و مرگ ... فاینال پوینت (امتیاز نهایی) رو هم کارگردانی کرده که دارمش ولی دوست ندارم ببینم ! بچه ها میگن عالیه ... |
فهرست همه فیلمهایی که وودی آلن در آنها نقشی داشته است
فهرست همه فیلمهایی که وودی آلن در آنها نقشی داشته است ۱۹۶۵تازه چه خبر، پیشی؟ ۱۹۶۶چه خبرها، سوسن ببری؟ ۱۹۶۷کازینو رویال ۱۹۶۹آب را نخورید پولو بردار و در رو ۱۹۷۱مردان بحران: سرگذشت هاروی والینجر موزها دوباره بزنش، سام ۱۹۷۲]آنچه همیشه میخواستید در باره *** بدانید* (* ولی میترسیدید بپرسید) ۱۹۷۳خوابیده ۱۹۷۵عشق و مرگ ۱۹۷۸صحنههای داخلی ۱۹۷۶جبهه ۱۹۷۷آنی هال ۱۹۷۹منهتن ۱۹۷۸صحنههای داخلی ۱۹۷۹منهتن ۱۹۸۰خاطرات اکلیلی به وودی آلن، از اروپا با عشق ۱۹۸۲کمدی ***ی نیمهشب تابستانی ۱۹۸۳ زلیگ ۱۹۸۴ دنی رز برادوی ۱۹۸۵ رز بنفش قاهره آری ۱۹۸۵ پنجاه سال فعالیت! هانا و خواهرانش ۱۹۸۷ روزگار رادیو سپتامبر شاه لیر ۱۹۸۸ زنی دیگر هتل ترمینوس: کلاوس باربی، روز و روزگار او ۱۹۸۹ داستان های نیویورکی جرمها و بزهکاریها ۱۹۹۰ آلیس ۱۹۹۱ صحنههایی از مرکز خرید ۱۹۹۲ سایهها و مه شوهران و زنان ۱۹۹۳ معمای قتل در منهتن ۱۹۹۴ گلولهها بر فراز برادوی آب را نخورید ۱۹۹۵ پسران آفتاب آفرودیت توانمند ۱۹۹۶ همه میگویند دوستت دارم ۱۹۹۷ شالودهشکنی هری پیران آفتاب بلور مرد وحشی ۱۹۹۸ صد سال بنیاد فیلم آمریکا...صد فیلم چهره مشهور نقشبازیکنها مورچهها ۱۹۹۹ شیرین و پست ۲۰۰۰ مرد شرکتی دزدهای خردهپا نور همدم مناست جمعکردن شکستهها ۲۰۰۱ نفرین عقرب یشمی صداها از شهری که دوست دارم استنلی کوبریک: زندگی به روایت تصویر کنسرت برای نیویورک ۲۰۰۲ وودی آلن: زندگی با فیلم جادوی فلینی پایان هالیوودی ۲۰۰۳ ۱۰۰ سال امید و شوخطبعی چیزی غیر از این چارلی: زندگی و هنر چارلی چاپلین ۲۰۰۴ فرانسوا تروفو، یک زندگینامه ملیندا و ملیندا ۲۰۰۵ بالاد گرینیچ ویلج غیر خودی امتیاز نهایی ۲۰۰۶ خبر داغ خانه ۲۰۰۷ رویای کاساندرا ۲۰۰۸ ویکی کریستینا بارسلونا ۲۰۰۹ هرچه که کار کند {پپوله} |
مرسی ساقی ...
این داش خاویر رو من خیلی خوشم میاد ازش.. عشق سالهای وبارو دیدم ازش قیافه ش خیلی خودمونیه... اگر امتیاز نهایی رو ندیدی ببین ببین چطوره به مام بگو.. پست بعد از پست منت رو هم ویرایش کن لطفا عکسهاش ادرسهای وجشتناکی درست کرده که برای سایت خوب نیست نگاش کن متوجه میشی کدومه... وودی الن یهودیه درسته ؟ |
آدم بسیار جالبیه,خیلی جالب
عاشق آنی هال و امتیاز نهاییشم خیلی باحالند فیلمای خوب زیاد داره ولی چرند هم داره تو فیلماش البته رز ارغئانی قاهره,منهتن,هانا و خواهرانش ,عشق و مرگ و زلیگ و... هم عالیند |
Match Point رو هم ديدم فيلم جالبي بود
داستانش بسيار زيبا و قوي ; و جوايزي رو هم برده ، من که خوشم اومد ... ببين سرنوشت آدم رو تا کجاها که نميبره... گاهي زندگي ما فقط به يک ضربه و امتياز نهائي بستگي داره... آره دانه جان يهوديه چطور مگه ؟ .. |
CINE | Festival de Cannes
CINE | Festival de Cannes Europa confunde a Woody Allen امروز شنبه پانزدهم ماه مي آخرين خبر در جشنواره فیلم کن در مورد حضور وودي آلن جشنواره فیلم کن وودی آلن در فرش قرمز جشنواره کن سردرگمي و گيجي اروپا نسبت به وودي آلن و فيلمهاي ساخته شده توسط وي در آنسوي آبهاي آتلانتيک ، فيلمهاي مثل ؛ 'Cassandra's dream 'Scoop' و يا فيلم 'Vicky Cristina Barcelona' دو فيلم اول در لندن و آخري در محلي عجيب که شباهتي به اسپانيا دارد ساخته شده .... فيلم موفق 'Match poin را در کارنامه کاري خودش ثبت کرده .. فيلم 'You will meet a tall dark stranger' ملاقات با غريبه تيره (سبزه) قد بلند, با غریبه سیاهپوش قدبلندی روبه خواهی شد فیلم ارائه شده در جشنواره کن توسط آلن هست که بصورت يک کمدي درام و غم انگيزه , فيلمي که ميشود گفت بتمام معناي کلمه محتوايي بدون روح ، بدون حرفي و داستاني براي گفتن ، با موضوعي خسته کننده اي از عشق و خيانت و هديه .... بعد کمي خنده..... ...... .. .. وودي آلن رو امسال در حالي در جشنواره ميبينيم که با وجود آب و هواي خوب کن غمگين بنظر ميرسد ..... خبر کامل را در اينجا بخوانيد http://www.elmundo.es/elmundo/2010/0...273923212.html .... |
اکنون ساعت 01:24 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)