پی سی سیتی - چند تا ضرب المثل بلدی؟

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)

- شعر و ادبیات (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=49)

- - چند تا ضرب المثل بلدی؟ (http://p30city.net/showthread.php?t=12799)

چند تا ضرب المثل بلدی؟

«آمدم ثواب کنم، کباب شدم.»
{جشن پتو}
«آمد زیر ابروشو برداره، چشمش را کور کرد.»

{پپوله}
«آنان که غنی‌ترند، محتاج‌ترند.»
:cool:
«آش نخورده و دهن سوخته.»

مرافه
«آش اینجا لواش اینجا کجا برم به از اینجا.»

این تاپیک رو مهم میکنم و لطفا از این به بعد تمام ضرب المثلها رو اینجا بگذاریم
اما حتما هر ضرب المثلی که میذاریم لااقل مورد استفاده ش رو هم بنویسیم
بعدا میتونیم در تاپیک دیپگه ای داستانی که موجب خلق اون ضرب المثل شده رو هم بگذاریم
من خودم اینجا سعی میکنم خیلی فعال باشم
فقط قبلش باید یه جستجو توی سایت بکنم ببینم قبلا اینجور جایی ایجاد نشده بوده
خانم رزیتا دست شما هم درد نکنه بابت این تاپیک
فقط کلا در ایجاد تاپیک ها یه زحمت بکش قبلش همیشه در سایت جستجو کن چون امروز چند تا تاپیک که قبلا نمونه ش ایجاد شده بود رو لطف کردین دوباره ایجاد کردین اگه توی همون قبلی ها ادامه پیدا میکرد بهتر بود
برای جستجو حتما از بخش سرچ گوگل مخصوص سایت ما که اون پایین صفحات سایت است استفاده کنین

منتظر فعالیت خودم در اینجا باشید....

«آب از سرش گذشته.»
:20:
«آب از آب تکان نخورد.»
:p
«آب که یه جا بمونه، می‌گنده.»
{قاط}
«آبکش رو نگاه کن که به کفگیر می‌گه تو سه سوراخ داری.»
:rolleyes:

«آرزو بر جوانان عیب نیست.»
:102:
«آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است// با دوستان مروت، با دشمنان مدارا»
_چپله
«آستین نو، پلو بخور»
:65:
«آسوده کسی که خر نداره// از کاه و جوش خبر نداره.»
:24:
«آسیاب به نوبت.»
{قاط}

بشنو و باور نكن

علاج واقعه قبل از وقوع بايد كرد

شتر ديدي ، نديدي

باد آورده را باد مي برد

كفگير به ته ديك خورده

از اين ستون به آن ستون فرج است

مثل چيست ؟

مثل ،‌سخن كوتاه و مشهوري است كه به قصه اي عبرت آميز يا گفتاري نكته آموز اشاره مي كند و جاي توضيح بيشتر را مي گيرد .
كلمه” مثل ” عربي است و كلمه فارسي آن “ متل ” است . وقتي مثل گفتن صورت بي ادبانه پيدا كند آن را متلك مي گويند . البته ضرب المثل يك تركيب عربي است به معناي مثل زدن .
در همه زبانهاي دنيا ضرب المثل فراوان است . بعضي از مثل ها در همه زبانها به هم شباهت دارند .
هر قدر تاريخ تمدن ملتي درازتر باشد بيشتر حادثه در آن پيدا شده و مثل هاي بيشتري در آن وجود دارد . و در زبان فارسي نيز ده ها هزار ضرب المثل وجود دارد .

مثل ها چند نوعند ؟

· عبارت مثل گاهي كوتاه است و در دو يا سه كلمه خلاصه مي شود مانند (فيل و فنجان ) كه مي فهماند دو چيز از جهت كوچكي وبزرگي با هم تناسب ندارند . اين مثل در اصل داراي 5 كلمه بوده ( آب دادن فيل با فنجان ) ولي معمولا با همان دو كلمه به اصل مثل اشاره ميكند .
· عبارت مثل گاهي دراز است مانند ( آفتابه و لولهنگ هر دو يك كار را مي كنند ولي ارزش آنها وقت گرو گذاشتن معلوم مي شود ) چون لولهنگ از سفال ساخته شده ارزشش از آفتابه كه از مس است كمتر است .
· مثل گاه يك عبارت ساده است و گاه يك خط شعر
( شتر در خواب بيند پنبه دانه گهي لپ اپ خورد گه دانه دانه )

مثل ها از كجا مي آيند ؟

· بعضي از مثلها حاصل پندهاي دانايان يا پيشوايان مذهبي يا تجربه هاي زندگي مردم است . اينگونه مثل ها را حكمت مي نامند .
· بعضي گفتار اشخاص نامدار تاريخي يا عادي بوده كه در موقع خاصي خيلي بجا و مناسب بوده و از بس به ذوق ديگران خوش آمده مشهور شده است .
· بسياري از مثل ها نتيجه داستاني است ، خواه حقيقي يا افسانه اي باشد . در حالي كه مردم از داستان اصلي آن ممكنست بي خبر باشند و يا ممكنست در هر شهري به صورتي نقل شود .
· بعضي از مثلها از يك قطعه شعر معروف گرفته شده است مانند، ( از ماست كه بر ماست )كه از شعر معروف ناصر خسرو گرفته شده است .
مثل هاي منظوم گاه ساخته و پرداخته شاعر است و گاهي از مثل هاي ساده گرفته شده و در شعر زيبا و مناسبي جا افتاده و جانشين مثل قديمتر شده است .

مثل چه فايده دارد ؟

· دانشمندان تاريخ و جامعه شناس در بررسي روحيات و اخلاق گذشتگان از مثل هاي جاري هر محلي استفاده مي كنند .
· دانستن مثل ها گفتن و نوشتن را آسان مي كند . چون اين جمله ها كوتاه و زيباست و بر دل مينشيند و گفتگوي دراز را كوتاه مي كند و اگر در جاي خود استفاده شود اثر حرف بيشتر مي شود .
توجه : درست به كار بردن مثل هم خودش يك هنر است . اگر در جاي نامناسب گفته شود و يا با موضوعي كه در ميان است مطابق نباشد ممكن است صورت متلك به خود گيرد .

«این تو بمیری، از آن تو بمیری‌ها نیست.»
مرافه
«اینجا کاشان نیست که کپه با فعله باشد.»
:39:
«این حرفها برای فاطی تنبون نمیشه.»
:D
«این دغل دوستان که می‌بینی// مگسانند گرد شیرینی.»
:78:
«این قافله تا به حشر لنگ است.»
:77:

آب از دستش نمی چکد.

آب از دهانش راه افتاد.

آب که آمد تیمم باطل است

از کرامات شیخ ما چه عجب مشت باز کرد و گفت یه وجب.

سگ زرد برادر شغاله.

«آدم زنده، زندگی می‌خواد.»
{پپوله}
«آدم زنده وکیل وصی نمی‌خواد.»
مرافه
«آدم گدا، اینهمه ادا؟»
:rolleyes:
«آدم گرسنه، خواب نان سنگک می‌بینه.»
:p
«آدم گرسنه، یاد پلوی عروسیش می‌افته.»
_باوش

اي بابا اينجام كه هيچكس نيست
به روباه گفتن شاهدت كيه گفت دممه
افاده ها طبق طبق سگا به دورش وقو وق