پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   فرهنگ و تاریخ (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=121)
-   -   شب یلدا ، طولانی ترین شب سال ، مراسم شب یلدا در ایران باستان، معرفی شب یلدا (http://p30city.net/showthread.php?t=7076)

امیر عباس انصاری 12-20-2008 09:24 PM

شب یلدا ، طولانی ترین شب سال ، مراسم شب یلدا در ایران باستان، معرفی شب یلدا
 
شب یلدا ، طولانتی ترین شب سال ، مراسم شب یلدا در ایران باستان، معرفی شب یلدا
شب یلدا
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

http://yadema.files.wordpress.com/2007/12/yalda.jpg

شب یَلدا یا شب چِلّه آخرین شب آذرماه، شب پیش از نخستین روز زمستان و درازترین شب سال است. ایرانیان و بسیاری از دیگر اقوام آن را مبارک می‌دارند و این شب را جشن می‎گیرند.

این شب در نیم‌کره شمالی با انقلاب زمستانی مصادف است و به همین دلیل از آن شب به بعد طول روز بیشتر و طول شب کوتاه‌تر می‌شود.

http://itnevesht.files.wordpress.com...be_yalda_6.jpg


ایرانیان باستان با این باور که فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلندتر می‎شوند و تابش نور ایزدی افزونی می‌یابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید می‌خواندند و برای آن جشن بزرگی بر پا می‌کردند.

http://www.dostan.net/cl_upload/1_8609280413_l600.jpg




پیشینهٔ جشن

یلدا و جشن‌هایی که در این شب برگزار می‌شود، یک سنت باستانی است. ایرانیان باستان این شب را شب تولد الهه مهر «میترا» می‎‎پنداشتند، و به همین دلیل این شب را جشن می‎گرفتند و گرد آتش جمع می‎شدند و شادمانه رقص و پایکوبی می‌کردند.آن گاه خوانی الوان می‌گستردند و «میزد» نثار می‌کردند. «میزد» نذری یا ولیمه‎ای بود غیر نوشیدنی، مانند گوشت و نان و شیرینی و حلوا، و در آیین‎های ایران باستان برای هر مراسم جشن و سرور آیینی، خوانی می‌گستردند که بر آن افزون بر آلات و ادوات نیایش، مانند آتشدان، عطردان، بخوردان، برسم و غیره، برآورده‎ها و فرآورده‎های خوردنی فصل و خوراک‎های گوناگون، از جمله خوراک مقدس و آیینی ویژه‌ای که آن را «میزد» می‌نامیدند، بر سفره جشن می‌نهادند.

ایرانیان گاه شب یلدا را تا دمیدن پرتو پگاه در دامنهٔ کوه‌های البرز به انتظار باززاییده‌شدن خورشید می‌نشستند. برخی در مهرابه‌ها (نیایشگاه‌های پیروان آیین مهر) به نیایش مشغول می‌شدند تا پیروزی مهر و شکست اهریمن را از خداوند طلب کنند و شبهنگام دعایی به نام «نی ید» را می‌خوانند که دعای شکرانه نعمت بوده‌است. روز پس از شب یلدا (یکم دی ماه) را خورروز (روز خورشید) و دی گان؛ می‌خواندند و به استراحت می‌پرداختند و تعطیل عمومی بود (خرمدینان، این روز را خرم روز یا خره روز می‌نامیدند). در این روز عمدتاً به این لحاظ از کار دست می‌کشیدند که نمی‌خواستند احیاناً مرتکب بدی کردن شوند که میترائیسم ارتکاب هر کار بد کوچک را در روز تولد خورشید گناهی بسیار بزرگ می‌شمرد.

ریشه واژه یلدا

واژه «یلدا» واژه ایست برگرفته از زبان سریانی (که از لهجه‌های متداول زبان «آرامی» است) به معنای تولد. زبان «آرامی» یکی از زبان‌های رایج در منطقه خاورمیانه بوده است. (برخی بر این عقیده اند که این واژه در زمان ساسانیان که خطوط الفبا از راست به چپ نوشته می شده، وارد زبان پارسی شده است).

تأثیر یلدا در جشن‌های دیگر اقوام

* امروزه محققان معتقدند که مسیحیت غربی چارچوب اصلی خود را که به این دین پایداری و شکل بخشیده به مذاهب پیش از مسیحیت روم باستان از جمله میترایسم مدیون است و برای نمونه تقویم کلیساها، بسیاری از بقایای مراسم و جشنهای پیش از مسیحیت بخصوص کریسمس را در خود نگاه داشته‌است و کریسمس به عنوان آمیز‌ه‌ای از جشنهای ساتورنالیا و زایش میترا در روم باستان در زمان قرن چهارم میلادی با رسمی شدن آیین مسیحیت و به فرمان کنستانتین به عنوان زادروز رسمی مسیح در نظر گرفته شد.[۱] هنگام توسعهٔ آیین‌های رازآمیز در اروپا و سرزمینهای تحت فرمانروایی امپراطوری روم و پیش از از پذیرفتن آیین مسیحیت، رومیان هر ساله در روز 17 دسامبر در جشنی به نام ساتورنالیا به سیاره کیوان (ساترن)، ایزد باستانی زراعت، احترام مینهادند. این جشن تا هفت روز ادامه میافت و انقلاب زمستانی را شامل میگردید. از آنجا که رومیان از گاهشماری یولیانی در محاسبات خود استفاده مینموند روز انقلاب زمستانی به جای 21 یا 22 دسامبر حدوداً در 25 دسامبر واقع میشد. هنگام عید ساتورنالیا، رومی‌ها اقدام به برپاداشتن جشن و سرور، به تعویق انداختن کسب و کار و منازعات، هدیه دادن به همدیگر و آزادکردن موقتی برده‌ها مینمودند. همچنین آیین رازآمیز میترائیسم، بر پایه پرستش ایزد باستان ایران زمین، میترا در سرزمینهای تحت فرمانروایی روم باستان اشاعه زیادی یافته بود و بسیاری از رومیان، رویداد بلندتر شدن روزها به دنبال انقلاب زمستانی را با شرکت کردن در مراسمی به منظور بزرگداشت میترا، جشن میگرفتند. این جشنها و سایر مناسک تا روز اول ژانویه ادامه میافت که رومیان انرا روز ماه و سال جدید میدانستند. پس از استیلای مسیحیت در اروپا، آداب و رسوم آیین مهر که در زندگی مردم و به‌خصوص در میان رومیان نفوذ کرده بود هم‌چنان باقی ماند و با آمدن دین جدید رنگ نباخت. کلیسای کاتولیک روم روز 25 دسامبر را به عنوان زادروز مسیح برگزیند تا به مراسم پگانیسم در آن زمان معنا و مفهوم مسیحی بخشد. برای نمونه، کلیسا جشن زادروز میترا خدای نور و روشنایی را با جشن بزرگداشت زادروز عیسی که عهد جدید او را نور و روشنی جهان مینامد، جایگزین نمود تا از التقاط این دو مناسبت نفوذ بیشتری بر زندگی مردم داشته باشد و بزرگ‌ترین جشن آیین مهر را در خود حل کنند. اکنون کلیسای کلیسای ارامنه روز ششم ژانویه را که گفته میشود روز غسل تعمید مسیح میباشد را به عنوان روز میلاد مسیح جشن میگیرند.[۲] تاریخدانان تاریخ دقیق زادروز عیسی را نمیدانند، اما مسیحیان با رجوع به اناجیل و با توجه به اشاره‌های آن به فصل زراعت و اعتدال هوا میلاد مسیح را در اعتدالین (بهار یا پاییز) واقع میدانند. فرانتس کومون، باستان‌شناس بلژیکی و موسس میتراپژوهی مدرن و دیگر میتراپژوهان همفکر او مفاهیم آیین میترایسم روم را کاملاً برگرفته از آیین مزدیسنا و ایزد ایرانی میترا (مهر) میدانند لیکن این ایده از دهه 1970 میلادی به بعد به شدت مورد نقد و بازبینی قرار گرفته است و اکنون به یکی از مسائل بسیار مجادله‌آمیز در زمینه پژوهش ادیان در دنیای روم و یونان باستان تبدیل گشته است.[۳] با اینحال زادروز میترا در آیین باستان مهر در ایران زمین مصادف با شب یلدا و انقلاب زمستانی در روز 21 یا 22 دسامبر بوده است و جشن زادروز میترا در آیین میتراییسم روم هم با انقلاب زمستانی مصادف بوده که به علت پیروی رومیان از گاهشماری یولیانی در 25 دسامبر واقع میشده است.

* در حدود ۴۰۰۰ سال پیش در مصر باستان جشن «باززاییده‌شدن خورشید»، مصادف با شب چله، برگزار می‌شده‌است. مصریان در این هنگام از سال به مدت ۱۲ روز، به نشانهٔ ۱۲ ماه سال خورشیدی، به جشن و پای‌کوبی می‌پرداختند و پیروزی نور بر تاریکی را گرامی می‌داشتند. هم‌چنین از ۱۲ برگ نخل برای تزیین مکان برگزاری جشن استفاده می‌نمودند که نشانهٔ پایان سال و آغاز سال نو بوده‌است.
* در یونان قدیم نیز، اولین روز زمستان روز بزرگ‌داشت خداوند خورشید بوده‌است و آن را خورشید شکست‌ ناپذیر، ناتالیس انویکتوس، می‌نامیدند(که از ریشهٔ کلمهٔ ناتال که در بالا اشاره شد برگرفته شده‌است و معنی اش، میلاد و تولد است). ریشه‌های یلدا در جشن دیگر مرسوم در یونان نیز باقی مانده‌است از مهم‌ترین این جشن‌های می‌توان به جشن ساتورن اشاره کرد.
* در قسمت‌هایی از روسیهٔ جنوبی، هم‌اکنون جشن‌های مشابهی به‌مناسبت چله برگزار می‌کنند. این آیین‌ها شباهت بسیاری با مراسم شب چله دارد. پختن نان شیرینی محلی به صورت موجودات زنده، بازی‌های محلی گوناگون، کشت و بذر پاشی به صورت تمثیلی و باز سازی مراسم کشت، پوشانیدن سطح کلبه با چربی، گذاشتن پوستین روی هره پنجره‌ها، آویختن پشم از سقف، پاشیدن گندم به محوطه حیاط، ترانه خوانی و رقص و آواز و مهم تر از همه قربانی کردن جانوران از آیین‌های ویژه این جشن بوده و هست. یکی دیگر از آیین‌های شب‌های جشن، فالگیری بود و پیشگویی رویدادهای احتمالی سال آینده. همین آیین‌ها در روستاهای ایران نیز کم و بیش به چشم می‌خورند که نشان از همانندی جشن یلدا در ایران و روسیه دارند.
* یهودیان نیز در این شب جشنی با نام «ایلانوت» (جشن درخت) برگزار می‌کنند و با روشن‌کردن شمع به نیایش می‌پردازند.
* آشوریان نیز در شب یلدا آجیل مشکل گشا می‌خورند و تا پاسی از شب را به شب نشینی و بگو بخند می‌گذرانند و در خانواده‌های تحصیل کرده آشوری تفال با دیوان حافظ نیز رواج دارد.
* نخستین روز زمستان در نزد خرمدینانی که پیرو مزدک هستند نیز سخت گرامی و بزرگ دانسته می‌شود و از آن با نام «خرم روز» (خره روز) یاد می‌گردد و آیین‌هایی ویژه در آن روز برگذار می‌شود. این مراسم و نیز سالشماری آغاز زمستان هنوز در میان برخی اقوام دیده می‌شود که نمونه آن تقویم محلی پامیر و بدخشان (در شمال افغانستان و جنوب تاجیکستان) است.

جشن یلدا و عادات مرسوم در ایران

* در آیین کهن، بنابر یک سنت دیرینه آیین مهر شاهان ایرانی در روز اول دی‌ماه تاج و تخت شاهی را بر زمین می‌گذاشتند و با جامه‌ای سپید به صحرا می‌رفتند و بر فرشی سپید می‌نشستند. دربان‌ها و نگهبانان کاخ شاهی و همهٔ برده‌ها و خدمت‌کاران در سطح شهر آزاد شده و به‌سان دیگران زندگی می‌کردند. رئیس و مرئوس، پادشاه و آحاد مردم همگی یکسان بودند(صحت این امر موکد نیست، شاید تنها افسانه باشد). جشن یلدا در ایران امروز نیز با گرد هم آمدن و شب‎نشینی اعضای خانواده و اقوام در کنار یکدیگر برگزار می‎شود. متل گویی که نوعی شعرخوانی و داستان خوانی است در قدیم اجرا می‌شده‌است به این صورت که خانواده‌ها در این شب گرد می‌آمدند و پیرتر‌ها برای همه قصه تعریف می‌کردند. آیین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوه‌های گوناگون است که همه جنبهٔ نمادی دارند و نشانهٔ برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند، این میوه‌ها که اکثراً کثیر الدانه هستند، نوعی جادوی سرایتی محسوب می‌شوند که انسان‌ها با توسل به برکت خیزی و پر دانه بودن آنها، خودشان را نیز مانند آنها برکت خیز می‌کنند و نیروی باروی را در خویش افزایش می‌دهند و همچنین انار و هندوانه با رنگ سرخشان نمایندگانی از خورشیدند در شب. در این شب هم مثل جشن تیرگان، فال گرفتن از کتاب حافظ مرسوم است. حاضران با انتخاب و شکستن گردو از روی پوکی و یا پُری آن، آینده‌گویی می‌کنند.
* در خطهٔ شمال و آذربایجان رسم بر این است که در این شب خوانچه‌ای تزیین شده به خانهٔ تازه‌عروس یا نامزد خانواده بفرستند. مردم آذربایجان در سینی خود هندوانه‌ها را تزئین می‌کنند و شال‌های قرمزی را اطرافش می‌گذارند. درحالی که مردم شمال یک ماهی بزرگ را تزئین می‌کنند و به خانهٔ عروس می‌برند.
* سفرهٔ مردم شیراز مثل سفرهٔ نوروز رنگین است. مرکبات و هندوانه برای سرد مزاج‌ها و خرما و رنگینک برای گرم مزاج‌ها موجود است. حافظ‌خوانی جزو جدانشدنی مراسم این شب برای شیرازی‌هاست. البته خواندن حافظ در این شب نه تنها در شیراز مرسوم است، بلکه رسم کلی چله‌نشینان شده‌است.
* همدانی‌ها فالی می‌گیرند با نام فال سوزن. همه دور تا دور اتاق می‌نشینند و پیرزنی به طور پیاپی شعر می‌خواند. دختر بچه‌ای پس از اتمام هر شعر بر یک پارچه نبریده و آب ندیده سوزن می‌زند و مهمان‌ها بنا به ترتیبی که نشسته‌اند شعرهای پیرزن را فال خود می‌دانند. همچنین در مناطق دیگر همدان تنقلاتی که مناسب با آب و هوای آن منطقه‌است در این شب خورده می‌شود. در تویسرکان و ملایر، گردو و کشمش و مِیز نیز خورده می‌شود که از معمولترین خوراکی‌های موجود در ابن استان هاست.
* در شهرهای خراسان خواندن شاهنامهٔ فردوسی در این شب مرسوم است.
* در اردبیل رسم است که مردم، چله بزرگ را قسم می‌دهند که زیاد سخت نگیرد و معمولاً گندم برشته (قورقا) و هندوانه و سبزه و مغز گردو و نخودچی و کشمش می‌خورند.
* در گیلان هندوانه را حتما فراهم می‌کنند و معتقدند که هر کس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگی نمی‌کند و در زمستان سرما را حس نخواهد کرد. «آوکونوس» یکی دیگر از خوردنی هایی است که در این منطقه در شب یلدا رواج دارد و به روش خاصی تهیه می‌شود. در فصل پاییز، ازگیل خام را در خمره می‌ریزند، خمره را پر از آب می‌کنند و کمی نمک هم به آن می‌افزایند و در خم را می‌بندند و در گوشه‌ای خارج از هوای گرم اطاق می‌گذارند. ازگیل سفت و خام، پس از مدتی پخته و آبدار و خوشمزه می‌شود. آوکونوس در اغلب خانه‌های گیلان تا بهار آینده یافت می‌شود و هر وقت هوس کنند ازگیل تر و تازه و پخته و رسیده و خوشمزه را از خم بیرون می‌آورند و آن را با گلپر و نمک در سینه کش آفتاب می‌خورند.(آو= آب و کونوس = ازگیل)
* مردم کرمان تا سحر انتظار می‌کشند تا از قارون افسانه‌ای استقبال کنند. قارون در لباس هیزم شکن برای خانواده‌های فقیر تکه‌های چوب می‌آورد. این چوب‌ها به طلا تبدیل می‌شوند و برای آن خانواده، ثروت و برکت به همراه می‌آورند.


http://z.about.com/d/homecooking/1/0...onbskt7sbs.jpg


امیر عباس انصاری 12-20-2008 09:29 PM

http://www.kaydaly.com/uploaded_imag...on7-766221.jpg

http://i3.tinypic.com/7yodqiv.jpg

امیر عباس انصاری 12-20-2008 09:31 PM

شب يلدا
يلدا
دي ماه، در ايران كهن، چهار جشن، در بر داشت. نخستين روز دي ماه و روزهاي هشتم، پانزدهم و بيست و سوم، سه روزي كه نام ماه و نام روز يكي بود. بنا بر گاه شماري كهن هر يك از سي روز ماه، نامي ويژه دارد، كه نام فرشتگان است. نام دوازده ماه سال نيز در ميان آنهاست. در هر ماه روزي را كه نام روز با نام ماه يكي باشد، جشن مي گيرند، و در اين سي روز ماه، سه روز آن «دي» نام دارد و هر سه روز را در گذشته جشن مي گرفتند.

امروز از اين چهار جشن تنها شب نخستين روز دي ماه، يا شب يلدا را جشن مي گيرند، يعني آخرين شب پاييز، نخستين شب زمستان، پايان قوس، آغاز جدي و درازترين شب سال.
واژه يلدا سرياني و به معني ولادت است. ولادت خورشيد (مهر، ميترا) و روميان آن را «ناتاليس انويكتوس» يعني روز «تولد مهر شكست ناپذير» نامند.
زايش خورشيد و آغاز دي را، آيين ها و فرهنگ هاي بسياري از سرزمين هاي كهن آغاز سال قرار دادند، به شگون روزي كه خورشيد از چنگ شب هاي اهريمني نجات مي يافت و روزي مقدس براي مهرپرستان بود.
در سده چهارم ميلادي، بر اثر اشتباهي كه در محاسبه كبيسه ها رخ داد، روز 25 دسامبر را (به جاي روز 21 دسامبر) روز تولد ميترا دانسته و تولد عيسي مسيح را نيز در اين آغاز سال قرار دادند.
بنابراين نوئل اروپايي و واقعي همان شب يلدا يعني انقلاب شتوي در سي آذر برابر با بيست و يكم دسامبر است.

در لغت نامه دهخدا درباره اين سنت كهن چنين آمده است:
«يلدا لغت سرياني است به معني ميلاد عربي» و چون شب يلدا را با ميلاد مسيح تطبيق مي كرده اند، از اين رو، بدين نام ناميده اند. بايد توجه داشت كه جشن ميلاد مسيح كه در 25 دسامبر تثبيت شده، طبق تحقيق، در اصل جشن ظهور ميترا بوده كه مسيحيان در قرن چهارم ميلادي آن را روز تولد عيسي قرار دادند.

يلدا اول زمستان و شب آخر پاييز است كه درازترين شب هاي سال است، و در آن شب، يا نزديك بدان، آفتاب به برج جدي تحويل مي كند و قدما آن را سخت شوم و نامبارك مي انگاشتند. در بيشتر نقاط ايران در اين شب مراسمي انجام مي شود، شاعران زلف يار و همچنين روز هجران را از حيث سياهي و درازي بدان تشبيه كنند و از شعرهاي برخي از شاعران مانند سنائي، معزي، خاقاني و سيف اسفرنگي، رابطه بين مسيح و يلدا ادراك مي شود. يلدا برابر با شب اول جدي و شب هفتم دي ماه جلالي و شب بيست و يكم دسامبر فرانسوي است.»
آيين و جشن شب يلدا يا شب چله بزرگ تا به امروز در تمامي سرزمين كهنسال ايران و در بين همه قشرها و خانوارها برگزار مي شود.

يلدا را همچنين مي توان جشن و گردهمايي خانوادگي دانست. در شب يلدا خويشاوندان نزديك در خانه بزرگ خانواده گرد مي آيند. به بياني ديگر، در سرماي آغازين زمستان، دور كرسي نشستن و تا نيمه شب ميوه و آجيل و غذا خوردن و به فال حافظ گوش كردن از ويژگي هاي شب يلدا است. برگزاري مراسم يلدا، اگر بتوان نام جشن بر آن نهاد، آييني خانوادگي است و گردهمايي ها به خويشاوندان و دوستان نزديك محدود مي شود. در كتاب ها و سندهاي تاريخي به برگزاري مراسم شب يلدا اشاره اي نشده است. ابوريحان بيروني از جشن روز اول دي ماه كه آن را خرم روز نامند، در دستگاه حكومتي و پادشاهي ياد مي كند. نامي از شب يلدا در ميان نيست كه مي توان دليل آن را خانوادگي و همگاني و غير رسمي بودن جشن يلدا دانست.

خوراكي هاي يلدا
در همه جشن ها و آيين ها، در جامعه هاي ابتدايي يا متمدن، خوردن و آشاميدن بخشي از مشغوليت ها و سرگرمي هاي جمع را تشكيل مي دهد.
براي شب يلدا، خوراك ويژه اي نمي شناسيم و تهيه شام بستگي به وضع اقتصادي و روند تغذيه خانواده دارد. خوردني هاي ويژه شب يلدا، ميوه هاي فصل تابستان چون، خربزه، هندوانه، انگور، انار، سيب، خيار، به و مانند آن است. ميوه هايي كه مي بايستي در اين شب تمامي آنها (به جز سيب و به) خورده شود و چيزي براي فردا، يعني فرداي زمستان باقي نماند. ميوه هايي را كه شب يلدا بر آن مي گذشت، نمي خوردند.

آجيل و شب چره، كه شامل دانه هايي چون گندم و نخود برشته، تخمه هندوانه و كدو، بادام، پسته، فندق، كشمش، انجير و توت خشك است، در بسياري از شب نشيني ها، مهماني ها و گردش ها فراموش نمي شد. ولي در شب يلدا مي بايست و مي بايد بر سر سفره باشد.

فال حافظ و شاهنامه خواني
يكي ديگر از رسم هاي شب يلدا، «فال حافظ گرفتن» است اگر رسم ها و آيين هاي ديگر يلدا را ميراثي از فرهنگ چند هزار ساله بدانيم ولي فال حافظ گرفتن در شب يلدا و نيز در «تيرماه سيزه شو» (جشن تيرگان در مازندران) _ در سده هاي اخير به رسم هاي شب يلدا افزوده شده است. شاهنامه خواني و قصه گويي پدربزرگ و مادربزرگ دور كرسي براي كوچكترها نيز از آيين هاي يلدا است كه خاطرات شيريني براي بزرگسالي آنها فراهم مي آورد.

جعفر شهري در «طهران قديم» مي نويسد: «زمستان دو چله به اسم چله بزرگه و چله كوچكه داشت كه چله بزرگه از اول دي تا دهم بهمن بود كه زمين نفس دزده كشيده، تك (حدّت) سرما مي شكست و از آن به بعد، تا آخر بهمن كه چله كوچك بوده مي گفتند كاري كه چله بزرگه نكرده چله كوچكه مي كند و چله كوچكه گفته اگر پشتم به بهار نبود بچه را در قنداق خشك مي كردم و تقريبا به همين صورت هم بود و هرگز سرماي چله بزرگه به پاي سرماي چله كوچكه نمي رسيد و با تمام شدن چله كوچكه هم بود كه فقرا مي گفتند زمستان تمام شد و روسياهي به ذغال ماند و غم سرما و عدم استطاعت تهيه خاكه ذغال را فراموش مي كردند كه پشتش به بهار مي باشد. و شب اول چله بزرگه يا شب يلدا كه «بلندترين شب سال» بود هر دسته از خويش و اقارب و همسايه شب نشيني گرفته در آن بساط سور و سات از آجيل و شيريني و ميوه و مخصوصا هندوانه و انار و خربزه فراهم كرده، دور هم جمع شده به خوشگذراني و شب زنده داري و گرفتن فال حافظ مي پرداختند، و در اين شب بود كه مي گفتند با خوردني هاي سفره شب يلدا، مثل خوراكي هاي پاي سفره هفت سين طبيعت گرم را مي توانند سرد و طبيعت سرد خود را گرم بكنند. به اين صورت كه اگر از گرمي مزاج رنج مي برند هندوانه و انار و اگر از سردي ناراحت مي شوند توت و كشمش و خرما و مثل آن بخورند و تا سحر آن كه گفت و شنيد و بگو و بخند مي كردند. بگو و بخند و دور هم جمع شدني كه مربوط به شب يلدا و مثل آن نبوده، از هر فرصت و بهانه براي به وجود آوردن آن استفاده مي كردند. بعد از آن اهمن و بهمن و پس از آن سرما پير زن بود كه سه دهه اسفند را در بر مي گرفت.
اهمن و بهمن كه دو برادر زمستان بودند و مي گفتند «اهمن و بهمن، عهده همه با من» يعني هر كاري كه زمستان و چله هاي آن نكرده اند ما كرده و تلافي همه را ما در مي آوريم، و سرما پير زن هم آن بود كه مي گفتند در زمان حضرت رسول (ص) پير زني شتري داشت كه مست شده بود و نزد حضرت شكايت مي برد كه زمستان تمام شد و شتر من مست، يعني فهل گير يا فهل ده نشده است و حضرت دعا فرموده ده روز به زمستان اضافه شده سرماي آن برگشت مي كند، و سرماي ديگري هم به مدت ده روز از اول نوروز تا دهم آن بود كه آن را هم سرما گل سرخ مي گفتند.»

آيين هاي مخصوصي قوم هاي ايراني در يلدا
به دليل پهناوري ايران و رواج خرده فرهنگ هاي گونه گون در اين گستره پهناور گاهي به آدابي بر مي خوريم كه فقط ويژه يك منطقه خاصند. مثلا در گيلان «آوكونوس» ميوه اي است كه حتما در شب چله مصرف مي شود و روش تهيه آن هم به اين شرح است كه در فصل پاييز ازگيل خام (چند روز مانده به ريختن و رسيدن كامل) را در خمره مي ريزند، خمره را پر از آب مي كنند و كمي نمك هم به آن مي افزايند و در خم را مي بندند و در گوشه اي خارج از هواي گرم اطاق مي گذارند.
ازگيل سفت و خام، پس از مدتي، پخته و آبدار و خوشمزه مي شود. آوكونوس ازگيل در اغلب خانه هاي گيلان تا بهار آينده پيدا مي شود و هر وقت هوس كنند ازگيل تر و تازه و رسيده و خوشمزه را از خم بيرون مي آورند و آن را با گلپر و نمك در سينه كش آفتاب مي خورند.

در تبريز نيز در موسم يلدا «عاشيق ها» مي نوازند. عاشيق ها خنياگران محلي هستند كه اشعار و موسيقي آنها برگرفته از موسيقي مردمي است، آنها در حين اجراي برنامه، داستان مي خوانند، في البداهه شعر مي سرايند و ساز مي زنند. قصه هايي كه عاشيق ها در شب يلدا مي گويند ريشه در افسانه هاي كهن ايراني دارد. قصه هاي قهرماني مثل «كوراوغلو» و قصه هاي مهر و محبت شبيه «قرباني و پري» از قصه هاي مشهور عاشيق هاست.
در لرستان مردم در شب چله «گندم شيره» مي خورند كه گندمي است كه در شيره مي خيسانند و زردچوبه و نمك را با آن مخلوط مي كنند سپس آن را روي ساج برشته مي كنند و همراه خلال بادام، گردو، كشمش، سياه دانه و كنجد مخلوط مي كنند و مي خورند. يكي ديگر از رسوم زيباي لرها به اين شكل بوده كه پسران كوچك و نوجوان، شب يلدا بر پشت بام خانه ها مي رفتند و كيسه اي را به همراه طنابي از سوراخ دودكش خانه ها به داخل خانه آويزان مي كرده اند و شعري محلي مي خواندند با اين مضمون كه صاحب خانه، انشاالله خير به خانه ات ببارد و كدخداي خانه ات نميرد چيزي بده اين پسر كوچك بياورد. صاحبخانه از تنقلاتي كه براي شب چله تدارك ديده بود، داخل كيسه مي گذاشت و گاهي پيش آمده كه صاحبخانه براي مزاح، دختر خردسال كوچكش را در كيسه گذاشته و آن پسر كيسه را كشيده بالا و اين آشنايي در خيلي از موارد باعث ازدواج در بزرگسالي مي شده است.
کرمانيها معتقدند که در اين شب گنج قارون بوسيلة شتر در حرکت است و ممکن است احياناً ساربان آن قافله با برخورد به يکی از افراد خانواده مقداری از آن گنج را به او بدهند.
يكي از اعتقادات مردم قديم تهران كه در شب يلدا نمود بيشتري پيدا مي كرد اعتقاد به «بخت گشايي» بوده. آنگونه كه مي گويند كاروبار شغل «پنبه زني» و افراد پنبه زن در چند روز مانده به اين شب كاملا رونق پيدا مي كرده. حكايت جالبي كه در اين باره نقل شده اين است كه خانواده هاي داراي دختر دم بخت علاوه بر سپردن تشك و متكاهاي خود به پنبه زن هدف خاصي را دنبال مي كرده اند. آن هدف هم چيزي به جز اعتقاد به رسم بخت گشايي نبوده. نقل است كه والدين دختران دم بخت هنگامي كه پنبه زن به هر دليلي دست از كار مي كشيده و آنها كمان پنبه زني را تنها مي يافته اند فورا دختر موردنظر را از ميان كمان عبور مي داده اند و معتقد بوده اند كه بخت دختر همانند زه كمان به زودي گشوده خواهد شد. چون طبعا زه كمان به محض ورود دختر از آن پاره مي شده است.
طبيعي است كه پاره شدن چله كمان آن هم در شبي چون شب «چله» كه كاروبار سكه است براي پنبه زن ها به عنوان يك مصيبت قلمداد مي شده و آنان معمولا سعي مي كرده اند كه چهارچشمي مواظب كمان خود در خانواده هاي داراي دختر دم بخت باشند يا پيشنهاد كار از سوي آنان را نپذيرند.

يكي از سرگرمي هاي مردم تهران در دوران قديم حضور در قهوه خانه ها و گوش سپردن به اوراد نقالان و تماشاي تردستي وشعبده بازي بوده. كساني ديگر هم گاه به گاه به خانه همديگر مي رفته اند و تا پاسي از شب گل گفته و گل مي شنيده اند.
اما اين حكايات در شب يلدا دامنه گسترده تري پيدا مي كرد و مثلا قهوه خانه هاي پر از مشتري تا صبح باز بوده و قل قل قليان و سماور اين شب نشيني را با شكوه تر مي كرده.
در شب يلدا اكثر مردم تهران قديم ترجيح مي داده اند كه شام را در يكي از همين قهوه خانه ها صرف كنند و بعد براي همديگر قصه بگويند و يا همگي به مراسم شاهنامه خواني يك نقال گوش بدهند.

مجالس مشاعره و معماگويي در اين شب به اوج خود مي رسيده و شرط بندي هاي مختلف براي سپري كردن طولاني ترين شب سال رواج خوبي داشته است. يكي ديگر از كارهاي جالب مردم تهران حضور دسته جمعي مردان در حمام هاي عمومي بود.
استحمام دسته جمعي در هواي سرد با آب گرم گروهي از تهران نشينان را به ضيافت شب يلدا مي برده و كيسه كشي و مشت و مال انگار تمام خستگي يك سال كاري را از تن قشر زحمتكش بيرون مي كرده. ظاهرا در محيط حمام هم يك يا چند نفر به نوبت مسووليت سرگرم كردن ديگران را به عهده مي گرفته اند و با نقل لطيفه هاي گوناگون به سپري كردن اوقات خوش كمك مي كرده اند.

روحانيان تهران قديم در شب يلدا مسووليت سنگيني را بر عهده داشتند. آنان با فرارسيدن سپيده صبح و شنيدن صداي اذان به پشت بام ها مي رفتند وبا دعوت مردم به تقوي تا طلوع آفتاب به خواندن اشعار مذهبي و ادعيه مي پرداختند و دعا مي كردند. در آن زمان روي بام اكثر خانه ها چارطاقي مخصوص شب خوان ها وجود داشته كه مخصوص مراسم هاي گوناگون بوده است.
يكي ديگر از زيبايي هاي صبح شب يلدا آب و جاروي جلوي خانه ها توسط تهراني هاي قديم است. تهراني هاي قديم معتقد بوده اند كه هر كس چهل صبح بعد از شب يلدا جلوي خانه خود را آب و جارو كند سعادت رسيدن به خدمت حضرت خضر را خواهد يافت و هر حاجتي داشته باشد به آن خواهد رسيد.
يكي ديگر از مراسم هاي مخصوص شب يلدا همان گونه كه گفته شد بيدار ماندن تا صبح بوده و كساني كه موفق به اين كار مي شده اند صبح روز بعد با انرژي تمام صبحانه مفصلي نوش جان مي كرده اند. صبحانه اي كه در صبح روز بعد يلدا در خانه ها رواج پيدا مي كرده شامل چاي، چاي دارچين، شير چاي، كله پاچه، عدس پخته، حليم، آب لبو و لبو بوده كه اين نوع غذايي تا آخر زمستان در اكثر جاها ادامه پيدا مي كرده و هم اكنون نيز اكثر قهوه خانه ها و رستوران ها امروزي از آن پيروي مي كنند.
از اين گونه آيين هاي خاص در برگزاري يلدا فراوان مي توان شمرد، ايران كشوري با فرهنگي غني است كه مردمانش بنا به ذوق و سليقه و طبيعت منطقه اي كه در آن زيست مي كنند هر يك براي برگزاري سنت هاي كهن آداب خاص خود را دارند.
سابقه ي تاريخي يلدا و كريسمس
ميتراييسم يا مهرپرستي يكي از آيين هاي مذهبي ايران قديم بود و مهمترين جشن آن (يلدا) تولد مهر در اولين شب زمستان (درازترين شب سال) برگزار مي شد. با برقراري آيين زرتشت گرچه در متون مذهبي از مهر به عنوان يكي از ايزدان (فرشتگان) ياد مي شد ولي ميتراييسم اهميت خود را در ايران به عنوان يك مذهب مستقل از دست داد. بعدها طرفدارانش دوباره آن را در منطقه فريفته ي آسياي صغير احياء كردند.

متعاقب جهانگشايي هاي امپراطوري رم در سده ي اول قبل از ميلاد اين آيين توسط اسيران جنگي به رم رفت و به تدريج در آن جا ريشه دوانيد و در سده ي نخستين بعد از ميلاد گسترش يافت و علاوه بر برخي از امپراطوران، طرفداران زيادي بين تجار و لشكريان پيدا كرد به طوري كه در آغاز سده ي چهارم بيش از 300 معبد ميترايي «مهرابه» در ايتاليا وجود داشت و قاطبه ي مردم شب يلدا را جشن مي گرفتند.
در ضمن، اين آيين توسط لژيونرهاي رومي به مناطق تحت نفوذ امپراطوري از جمله آلمان، اتريش و انگلستان انتقال يافت و مهرابه هاي متعددي در آن كشورها ساخته شد. بقاياي يك مهرابه در سال 1954 هنگام بازسازي در زير Walbrook House لندن كشف و پس از مدتي در كنار خيابان Queen Victoria Street بازسازي شد.
امپراطور كنستانتين اول - كه به نام پدر كليسا مشهور است و سال ها بعد پايتخت روم شرقي را بنا كرد و به نام خود قسطنطنيه ناميد - در سال 312 ايتاليا و رم را تسخير و به خاطر علاقه اش به دين مسيح در سال 313 فرماني را در ميلان براي آزادي و برابري مذاهب صادر كرد. سپس براي جلوگيري از نفوذ و شيوع آيين ميترا و برپايي جشن يلدا در امپراطوري رم دستو ر داد كه چون مسيحيان نيز حضرت عيسي را مظهر نور مي دانند يلدا را به عنوان روز تولد مسيح جشن بگيرند.
اين موضوع را مسيحيان متعصب نپذيرفتند زيرا آن ها برپايي جشن تولد و به خصوص يلدا را جزء آيين كافران و مشركان Pagans مي دانستند. از پيروان اين گروه هنوز هم طرفداران بخشي از كليساي ارتدكس و از جمله ارامنه كريسمس روز 25 دسامبر را جشن نمي گيرند. در ضمن روز مذهبي هفته از روز شنبه Sabbath كه يادآور آيين يهود بود به روز يكشنبه Sunday (مهرشيد - روز مهر) تغيير داده شد و به اين ترتيب آخرين رشته اي را هم كه بين دو مذهب مسيح و موسي وجود داشت از بين بردند.
مدتي بعد كه جشن كريسمس به اندازه ي كافي جا افتاد، مسيحيت در امپراطوري رم به عنوان مذهب رسمي اعلام گرديد. در سال 331 تمام اموال معابد ميترايي را به نفع كليسا مصادره كردند. حتي الامكان به جاي معابد ميترايي كليسا ساخته شد و در جايي كه مهرابه ها زيرزمين بودند كليسا بر بالاي آن ها بنا شد. مهمترين نمونه ي اين ابنيه كليساي San Clemente رم است كه هنوز هم داير و در زير آن بقاياي مهرابه و كليساي اوليه اي هم كه روي آن ساخته شده بود قابل بازديد مي باشد.
در سال 390 تمام مذاهب غير از مسيحيت ممنوع شدند و عملا به مسيحيان افراطي اختيار داده شد كه بقيه ي مهرابه ها را خراب كرده پيروان ميترا را قتل عام كنند. اين كار ميترايي زدايي چنان با شدت و دقت انجام گرفت كه اكنون به عنوان نمونه ظاهرا حتي يك كتاب از مراسم و آيين هاي اين مذهب قديمي باقي نمانده است.

علت عدم انطباق تاريخ كنوني كريسمي (25 دسامبر) و يلدا (21 دسامبر):
گاهشماري در اروپا از صدها سال پيش از ميلاد متداول بود ولي تقويم دقيقي وجود نداشت. در سال 46 قبل از ميلاد كه به آخرين سال اغتشاش تقويمي مشهور است (Last year of confusion) به دستور جوليوس سزار، منجم اسكندريه اي به نام Sosigenes تقويمي بر اساس گاهشماري شمسي مصري ها تهيه كرد.

بر مبناي اين تقويم كه در آن سال 365 روز و شش ساعت فرض مي شد، 25 مارس روز اول بهار به حساب مي آمد. به اين ترتيب هنگام اعلام برابري مذاهب و آغاز برگزاري جشن كريسمس اول زمستان با روز 25 دسامبر مطابق بود. و طبيعتا جشن كريسمس و يلدا نيز در شب 25 دسامبر برگزار شد.
در اولين كنفرانس جهاني مسيحيت كه به توصيه ي كنستانتين در سال 325 در Nicaea نزديك قسطنطنيه برپا گرديد با اين عنوان كه به علت دقيق نبودن چهار تاخير در تقويم به وجود آمده است آن را تغيير دادند و 21 مارس را اول بهار اعلام كردند. در نتيجه اول زمستان با روز 21 دسامبر منطبق شد ولي ضرورتي نبود كه تغييري در تاريخ كريسمس داده شود و احتمالا ترجيح داده مي شد كه كاملا خاطره ي شب يلدا از اذهان زدوده شود. امروزه در كمتر منبعي به ريشه و تاريخ واقعي روز كريسمس اشاره مي شود.
تغيير و تصحيح تقويم بار ديگر در قرن شانزدهم انجام گرفت. در سال 1582 به دستور پاپ گرگوري سيزدهم روز بعد از چهارم اكتبر، روز 15 اكتبر اعلام شد. پس از گذشتن متجاوز از چهار قرن اين فرمان و دستورات ديگر از جمله قرار دادن اول ژانويه به عنوان اولين روز سال به صورت كلي مورد قبول مردم واقع شده است ولي هنوز هم قسمت هايي از كليساي ارتدكس اين تقويم و پيشنهادهاي كنفرانس (نيسه آ) را قبول ندارند و تاريخ هاي مذهبي را بر مبناي تقويم (جولين) حساب مي كنند.
در ايران پس از گذشت چند هزار سال هنوز هم شب يلدا به عنوان يك سنت و آيين قديمي و بدون توجه به سابقه ي اصلي آن جشن گرفته مي شود.
مراسم شب چله
در ايران باستان و گذشته هاي دور پيش از اشو زرتشت پيامبر قوم آريا مردماني كه زندگي خود را با كشاورزي و دامپروري مي گذراندند با تضادهاي طبيعي مانند سپيدي و سياهي روشنايي و تاريكي روز و شب و گرما و سرما و تضادهايي در خوي انساني مانند خوبي و بدي دوستي و دشمني آشنا شده بودند و در باور خود آن چه را كه براي زندگي مفيد قرار مي گرفت ازجلوه هاي خداي خوب و آن چه را كه بد و زيان آور بود از جلوه هاي خداي بد مي پنداشتند .

به همين انگيزه آنها روز و روشنايي را بيشتر دوست مي داشتند چون هنگام كار و كوشش خوشي و بالندگي بود وبا فرا رسيدن شب آتش مي افروختند تا جلوه هاي بد زندگي پديدار نگردد و در شبهاي دراز زمستان دور آتش گرد مي آمدند تاروشنايي را افزون سازند و چون دراز ترين شب سال يعني آخرين شب از ماه آذر فرا مي رسيد به انگيزه اين كه از فرداي آن شب روشنايي بيشتر خواهد شد و روزها درازتر شادي مي كردند .
در گذشته ايرانيان ميوه هايي كه تا آن زمان سالم مانده بود با آجيل و خوراكي هاي ديگر فراهم مي نمودند و همه باهم تا پاسي از شب را با شادي و سرور ميگذراندند و با اين شيوه به پيشباز چله بزرگ مي رفتند كه از فرداي آن روز شروع مي شد و تا جشن سده يعني چهل روز ادامه داشت و زماني بود كه سرماي واقعي زمستان فرا مي رسيد .
پس از آن چله كوچك آغاز مي گشت يعني سرماي زمستان كاهش مي يافت و تا چهل روز ادامه داشت و اين هنگامي بود كه سرماي زمستان به آرامي كاهش مي يافت و پس از آن شكفتن شكوفه ها فرارسيدن بهار را نويد مي دادند .
اكنون نيز زرتشتيان در شب چله كه آخرين شب از ماه آذر است گرد هم مي آيند خويشان و آشنايان در يكي از خانه ها كه اغلب خانه بزرگترها به ويژه مادربزرگ يا محل مناسب ديگري است باهم ديدار ميكنند .
هر خانواده ميوه هايي مانند انار هندوانه خربزه سيب به و انگور را تهيه ميكنند و با خود به جشن شب چله مي آورند . در بين ميوه ها هندوانه از اهميت بيشتري برخوردار است زيرا بعضي باور دارند كه اگر مقداري هندوانه در شب چله بخورند در سراسر چله بزرگ و كوچك يعني زمستاني كه در پيش دارند سرما و بيماري بر آنها اثر نخواهد گذاشت .
غير از ميوه گاهي آجيل و شيريني و شربت نيز در خوراكي هاي شب چله وجود دارد . تا پاسي از شب همه دور هم مي نشينند . گاهي مادربزرگ داستان هاي شيرين روزگارهاي گذشته را تعريف ميكند . پدر بزرگ يا شخص ديگري شاهنامه مي خواند و از حماسه هاي افتخار آفرينان ايران زمين سخن ميگويد . همه با شادي و خرمي شب چله را مي گذرانند و شب را همراهي مي كنند و آن را به سپيده دم تبديل مي نمايند.

امیر عباس انصاری 12-20-2008 09:31 PM

http://www.aref-adib.com/archives/irananar.jpg

امیر عباس انصاری 12-20-2008 09:31 PM

http://www.zendehrood.com/images/yalda350x465.jpg

روناک 12-17-2009 04:33 PM

سلام مرسی از اطلاعاتی که دادین
در کنارش اینو خواستم بگم که الان بین کردها(جاهای دیگه رو نمیدونم)رسمه وقتی بچه ای به دنیا می آد به مهمونا قاویت میدن و در زمان قدیم هم رسم بوده که شب یلدا حتماً قاویت و گندم برشته رو شب یلدا میخوردن و چون یه وجه تسمیه یلدا تولده(و یکی از معانیش به طور اخص) میشه گفت این سنت از اونجا اومده و در کنار مطالبی که بالا ذکر کردین و کاملاً درست بود دو نظر دیگه هست و این که میگن ایرانیها سرما و تاریکی رو از نمادهای اهریمن می دونستن و به همین خاطر بوده که اول زمستون رو تا صبح بیدار میموندن و دور هم بودن و گندم میذاشتن(برای برکت) و جشن می گرفتن تا نحسی رو از زندگیشون بردارن (یه جورایی ازش می ترسیدن) و دیگه اینکه شب یلدا رو روز اول تولد زمین میدونن(بازم تولد) و اصلاً میگن ایرانیها میدونستن زمین گرد نیست بیضوی هست و به همین خاطره که هندونه رو بین هفت تا میوه ای که میذاشتن(و به خاطر آتیش ترجیحاً میخواستن قرمز باشه) یه ارج دیگه ای بهش میدادن

ساقي 12-17-2009 05:25 PM

شب یلدا
 
شب یلدا
http://parsplanet.com/sokhan/image/d...-Des9-0072.jpg



امروزه می‌توان تولد خورشید را آنگونه كه پیشینیان ما به نظاره می‌نشسته‌اند، تماشا كرد: در دوران باستان بناهایی برای سنجش رسیدن خورشید به مواضع سالانه و استخراج تقویم ساخته می‌شده كه یكی از مهمترین آنها چارتاقی نیاسر كاشان است كه فعلا تنها بنای سالم باقی‌مانده در این زمینه در ایران است. پژوهش‌های نگارنده كه در سال 1380 منتشر شد (نظام گاهشماری در چارتاقی‌های ایران)، نشان می‌دهد كه این بنا بگونه‌ای طراحی و ساخته شده است كه می‌توان زمان رسیدن خورشید به برخی از مواضع سالانه و نیز نقطه انقلاب زمستانی و آغاز سال نو میترایی را با دقت تماشا و تشخیص داد.


چارتاقی نیاسر بنایی است كه تولد خورشید بگونه‌ای ملموس و قابل تماشا در آن دیده می‌شود. این ویژگی را چارتاقی «بازه هور» در راه نیشابور به تربت حیدریه و در نزدیكی روستای رباط سفید، نیز دارا است كه البته فعلا دیواری نوساخته و الحاقی مانع از دیدار پرتوهای خورشید می‌شود.


هر ساله مراسم دیدار طلوع و تولد خورشید در چارتاقی نیاسر، و بررسی نظریه نگارنده، با حضور دوستداران باستان‌ستاره‌شناسی ایرانی و دیگر علاقه‌مندان، در شهر نیاسر كاشان برگزار می‌‌شود.





...
..
.


ساقي 12-17-2009 05:37 PM




محفل آريائي تان طلائي
دلهايتان دريائي شاديهايتان يلدائي...
پيشاپيش مبارک باد اين شب اهورائي . . .





....{جشن پتو}...



Afshin_m05 12-17-2009 11:48 PM

تاریخچه شب یلدا






http://img.tebyan.net/big/1384/09/39...1376622143.jpg

شرق شناسان و مورخان متفق القولند كه ایرانیان نزدیك به ? هزار سال است كه شب یلدا آخرین شب پاییز و آذر ماه را كه درازترین و تاریك ترین شب در طول سال است تا سپیده دم بیدار می مانند، در كنار یكدیگر خود را سرگرم می کنند تا اندوه غیبت خورشید و تاریكی و سردی روحیه آنان را تضعیف نكند و با به روشنی گراییدن آسمان (حصول اطمینان از بازگشت خورشید در پی یك شب طولانی و سیاه كه تولد تازه آن عنوان شده است) به رختخواب روند و لختی بیاسایند.

مراسم شب یلدا (شب چله) از طریق ایران به قلمرو رومیان راه یافت و جشن «ساتورن» خوانده می شد. جشن ساتورن پس از مسیحی شدن رومی ها هم اعتبار خود را از دست نداد و ادامه یافت كه در همان نخستین سده آزاد شدن پیروی از مسیحیت در میان رومیان، با تصویب رئیس وقت كلیسا، كریسمس (مراسم میلاد مسیح) را ?? دسامبر قرار دادند كه چهار روز و در سال های كبیسه سه روز بیشتر از یلدا (شب ?? دسامبر) فاصله ندارد و مفهوم هر دو واژه هم یكی است. از آن پس این دو میلاد تقریباً باهم برگزار می شده اند.
آراستن سرو و كاج در كریسمس هم از ایران باستان اقتباس شده است، زیرا ایرانیان به این دو درخت مخصوصاً سرو به چشم مظهر مقاومت در برابر تاریكی و سرما می نگریستند و در خور روز؛ در برابر سرو می ایستادند و عهد می كردند كه تا سال بعد یك نهال سرو دیگر كشت كنند.




پیشتر، ایرانیان (مردم سراسر ایران زمین) روز پس از شب یلدا (یكم دی ماه) را خور روز و دی گان؛ می خواندند و به استراحت می پرداختند و تعطیل عمومی بود. در این روز عمدتاً به این لحاظ از كار دست می كشیدند كه نمی خواستند احیاناً مرتكب بدی كردن شوند كه میترائیسم ارتكاب هر كار بد كوچك را در روز تولد خورشید گناهی بسیار بزرگ می شمرد. هرمان هیرت، زبان شناس بزرگ آلمان كه گرامر تطبیقی زبان های آریایی را نوشته است كه پارسی از جمله این زبان ها است نظر داده كه دی- به معنای روز- به این دلیل بر این ماه ایرانی گذارده شده كه ماه تولد دوباره خورشید است. باید دانست كه انگلیسی یك زبان گرمانیك (خانواده زبانهای آلمانی) و از خانواده بزرگ تر زبان های آریایی (آرین) است. هرمان هیرت در آستانه دی گان به دنیا آمده بود و به زادروز خود كه مصادف با تولد دوباره خورشید بود، مباهات بسیار می كرد.

فردوسی به استناد منابع خود، یلدا و خور روز، را به هوشنگ از شاهان پیشدادی ایران (كیانیان كه از سیستان پارس برخاسته بودند) نسبت داده و در این زمینه از جمله گفته است:

كه ما را ز دین بهی ننگ نیست
به گیتی، به از دین هوشنگ نیست
همه راه داد است و آیین مهر
نظر كردن اندر شمار سپهر

آداب شب یلدا در طول زمان تغییر نكرده و ایرانیان در این شب، باقیمانده میوه هایی را كه انبار كرده اند و خشكبار و تنقلات می خورند و دور هم گرد هیزم افروخته و بخاری روشن می نشینند تا سپیده دم بشارت شكست تاریكی و ظلمت و آمدن روشنایی و گرمی (در ایران باستان، از میان نرفتن و زنده بودن خورشید كه بدون آن حیات نخواهد بود) را بدهد، زیرا كه به زعم آنان در این شب، تاریكی و سیاهی در اوج خود است.
واژه یلدا، از دوران ساسانیان كه متمایل به به كارگیری خط (الفبای از راست به چپ) سریانی شده بودند به كار رفته است. یلدا- همان میلاد به معنای زایش- زاد روز یا تولد است كه از آن زبان سامی وارد پارسی شده است. باید دانست كه هنوز در بسیاری از نقاط ایران مخصوصاً در جنوب و جنوب خاوری برای نامیدن بلندترین شب سال، به جای شب یلدا از واژه مركب شب چله (?? روز مانده به جشن سده، شب سیاه و سرد) استفاده می شود?


خور روز (دی گان)- یكم دی ماه- در ایران باستان در عین حال روز برابری انسان ها بود. در این روز همگان از جمله شاه لباس ساده می پوشیدند تا یكسان به نظر آیند و كسی حق دستور دادن به دیگری را نداشت و كارها داوطلبانه انجام می گرفت، نه تحت امر. در این روز جنگ كردن و خونریزی، حتی كشتن گوسفند و مرغ هم ممنوع بود. این موضوع را نیروهای متخاصم ایرانیان می دانستند و در جبهه ها رعایت می كردند و خونریزی موقتاً قطع می شد و بسیار دیده شده كه همین قطع موقت جنگ، به صلح طولانی و صفا انجامیده بود.

مجتب 12-21-2009 02:00 PM

http://www.caroun.com/1-FreeDownload...ames/Yalda.jpg
http://www.cais-soas.com/CAIS/Images...lebration3.jpg

http://www.irandeserts.com/pics-6/yalda-2big.jpg
http://www.asheghoone.com/wp-content...shab-yalda.jpg


http://www.loghme.com/files/77514258yalda-1.jpg

http://www.iranmania.com/cards/cardi...be_yalda_6.jpg
http://www.seemorgh.com/images/iContent/42-17202754.jpg
http://mehr.mehrab.googlepages.com/iyk5ew.jpg
http://site.zendehrood.com/files/filebox/ch%202.jpg
http://www.loghme.com/files/68343766yaldafruts.jpg
http://www.seemorgh.com/DesktopModul...iles/18810.jpg

http://esmael.persiangig.com/picturers/Yalda.jpg



http://www.mypixshare.com/images/100...9/00000119.jpg


http://i4.tinypic.com/81pipuu.jpg

بدرود پاییز زیبا

ساقي 12-21-2009 04:51 PM

تيرگی هاتان در دل نور خاموش باد
 

بوی خاک و بوی نون و بوی گندم
دوباره پرسه زدن میون مردم
دوباره توپ بازی رفتن خدمت سربازی رفتن
دوباره موهارو بافتن قصه از مادر شنوفتن
بوی خاک و بوی نون و بوی گندم
دوباره پرسه زدن میون مردم
چه خوبه با بچه ها تا قله رفتن
گرد و خاک از صورت آفتاب گرفتن
چه خوبه این آسمون و آبی کردن
اون روزای برفی رو آفتابی کردن
بوی خاک و بوی نون و بوی گندم
دوباره پرسه زدن میون مردم
دوباره تو بار مرمر خوندن تهران مصور
مردی بر سر دو راهی سالهای بی پناهی
دوباره یه حوض سنگی ماهی های رنگی رنگی
از تو اون کلاه فرنگی آسمون به این قشنگی
بوی خاک و بوی نون و بوی گندم
دوباره پرسه زدن میون مردم


دانلود
ستار و مهستي






چند ساعت بیشتر به آخر پاییز نمونده، جوجه هاتو شمردی!؟


بین چگونه قناری ز شوق می لرزد
نترس از شب یلدا بهار آمدنی است





همه شب های غم آبستن روز طرب است
یوسف روز ز چاه شب یلدا آید


يلداتون شاد




{پپوله}

ساقي 12-21-2009 05:00 PM

شبِ برداشتنِ حافظ
 
یه شبِ خیسِ خزونى
یه شبِ زردِ گلایل
شبِ رقصیدنِ شبنم
رو تنِ مخملىِ گُل
شبِ امتدادِ مهتاب
شبِ گیس‏بلندِ یلدا
منو مى‏بره به قصه
منو مى‏بره به رویا
تو عبور تُردِ لحظه
مى‏شنوم صداى پاتُ
مى‏شنوم طنینِ سبزِ
انتشارِ خنده‏هاتُ
تو فراوونىِ حیرت
منو آینه و تماشا
پشتِ این شبِ طلایى
شبِ طولانى یلدا
شبِ رقصِ لحظه در نور
شبِ شادى و شبِ شور
شبِ پیچیدنِ خواهش
روى شاخه‏هاى انگور
وقتِ آینه‏بازى شمع
وقتِ دلتنگى بارون
شبِ ایرونى خنده
توى چله‏ى زمستون
شبِ خاطراتِ مادر
از گذشته و قدیما
خاطراتِ تلخ و شیرین
دیروزاى مثل فردا
شبِ قُل‏قُل سماور
عطرِ گُل تو خوابِ چایى
شبِ وَررفتن من با
ضبط صوتِ پیرِ دایى
شبِ خوابیدنِ پاییز
توى ذهنیتِ باغچه
شبِ برداشتنِ حافظ
از رو شونه‏هاى طاقچه
شبِ لو رفتن اسرار
شبِ رازاى نهفته
شبِ چیزایى که بابا
تا حالا به ما نگفته
من تو این شبِ حنایى
دل میدم به رقصِ بارون
با خیالِ تو مى‏چرخم
توى حیرتِ خیابون

{پپوله}-------------------------{پپوله}



عمرتون صد شب یلدا
دلتون قدر یه دنیا
توی این شبهای سرما
یادتون همیشه با ما
دل خوش باشه نصیبت
غم بمونه واسه فردا


...
..
.

جاي اونايي که نيستن سبز




نظر به روی تو هر بامداد ، نوروز ی ست
شب فراق تو هر گه که هست ، یلدا ئی ست




...

GolBarg 12-21-2009 06:14 PM

شب فراق تو هر گه که هست ، یلدا ئی ست

خیلی خوشمل بود ساقی جان:53:
http://aftablog.com/uploads/s/sarasee/70785.jpg


دانه کولانه 12-21-2009 06:40 PM

یاد شبهای یلدای پیشمون به خیر
یاد کسایی که شبای یلدای پیش پیشمون بودند به خیر
قدر شب یلدای امسالمونو بدونیم
قدر کسایی که این شب یلدا پیشمونن بدونیم
شب یلدای همه ی عزیزان به خیر و خوشی
دهانهایتان پر از اجیل و هندوانه باد ...

SHeRvin 12-21-2009 06:54 PM

شب يـلـدا بر تمامي آرياييان مبارک باد.

روي گل شما به سرخي انار ، شب شما به شيريني هندوانه ، خندتون مانند پسته و
عمرتون به بلندي يلدا . . .

ساقي 12-21-2009 07:04 PM

من بي تقصيرم سادات جان حافظ خودش اينو واستون گرفت،
اميدوارم هميشه دلت شاد باشه ... يلدات فرخنده و پرشگون



سال‌ها دل طلب جام جم از ما می‌کرد
وان چه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است
طلب از گمشدگان لب دریا می‌کرد
مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش
کو به تایید نظر حل معما می‌کرد
دیدمش خرم و خندان قدح باده به دست
و اندر آن آینه صد گونه تماشا می‌کرد
گفتم این جام جهان بین به تو کی داد حکیم
گفت آن روز که این گنبد مینا می‌کرد
بی دلی در همه احوال خدا با او بود
او نمی‌دیدش و از دور خدا را می‌کرد
این همه شعبده خویش که می‌کرد این جا
سامری پیش عصا و ید بیضا می‌کرد
گفت آن یار کز او گشت سر دار بلند
جرمش این بود که اسرار هویدا می‌کرد
فیض روح القدس ار باز مدد فرماید
دیگران هم بکنند آن چه مسیحا می‌کرد
گفتمش سلسله زلف بتان از پی چیست
گفت حافظ گله‌ای از دل شیدا می‌کرد





{پپوله}{جشن پتو}{پپوله}

دانه کولانه 12-21-2009 07:10 PM

شبببببب یلداااااااااااا مبارککککککککککککککک بادددددددددددددددددددددددددددد ددددددددددد

عکس یکی از کاربران سایت در حال خوردن هندوانه لو رفت !
این عکس رو شروین دو ساعت پیش سر کوچشون شکار کرد

http://satyar.ir/archives/yalda.hendone1.jpg

اسمشو نمیارم کی بوده !


اینم هندوانه واسه بچه های سایت میدونم گیرتون نمیفته این شب و گرونی خودم یکی واستون خریدم

http://i3.tinypic.com/7yodqiv.jpg

اون کیه اون زیر له شده ؟ اریانا تویی ؟
اونی که با اره مشغوله کیه ساقی توی ؟

دانه کولانه 12-21-2009 07:10 PM

پارتی شبانه پی سی سیتی عکسش بیرون اومد

http://www.persiancultures.com/Persi...ltureS.com.jpg

شب یلدای همه مبارک ...

ساقي 12-21-2009 07:13 PM

سنبل عزيزم اينم فال تو خانم گل
دلت شاد و پر اميد و سايه تون هميشه
در کنار فرزند و خانواده دلبندت ...
يلدات فرخنده و پرشگون



بر نيامد از تمناي لبت كامم هنوز
بر اميد جام لعلت دُردي آشامم هنوز
روز اول رفت دينم در سر زلفين تو
تا چه خواهد شد در اين سودا سرانجامم هنوز
ساقيا يك جرعه‏اي زان آب آتش‏گون كه من
در ميان پختگان عشق او خامم هنوز
از خطا گفتم شبي زلف تو را مشك ختن
مي‌زند هر لحظه تيغي مو بر اندامم هنوز
پرتو روي تو تا در خلوتم ديد آفتاب
مي‌رود چون سايه هر دم بر در و بامم هنوز
نام من رفته‌ست روزي بر لب جانان به سهو
اهل دل را بوي جان مي‌آيد از نامم هنوز
در ازل داده‌ست ما را ساقي لعل لبت
جرعه‌ي جامي كه من مدهوش آن جامم هنوز
اي كه گفتي جان بده تا باشدت آرام جان
جان به غم‏هايش سپردم نيست آرامم هنوز
در قلم آورد حافظ قصه‌ي لعل لبش
آب حيوان مي‌رود هر دم ز اقلامم هنوز




{پپوله}{جشن پتو}{پپوله}

ساقي 12-21-2009 07:27 PM

دونه برو کنار بچه دارم فال ميگيرم واسه اهالي
تازه اوني که از هول حليم باسر رفته تو هندونه
هم خودتي... :d
امروز 50 بار از پي سي پرت شدم بيرون ..._:2:

آريانا 12-21-2009 07:31 PM

واسه ما هم بگيرين:d
البته ضمن عرض تبريك خدمت بر و بچ

ساقي 12-21-2009 07:57 PM


چشم آريانا جان اين فال شما
خود داني برو دعواشو با حافظ کن :d
يلدات شاد باد ...




دوش می‌آمد و رخســـاره برافــــروخته بود
تا کــجا باز دل غـــمزده‌ای سوخــــته بــــود
رسم عاشق کشی و شیوه شــهرآشوبی
جامه‌ای بود که بر قامـــــــت او دوخـــته بود

جان عشــاق سپند رخ خــــود می‌دانست
و آتــــش چــهره بدین کار برافــروخـــته بود
گر چه می‌گفت که زارت بکشـم می‌دیــدم
که نــهـانـــش نظری با من دلـــسوخته بود
کفر زلفش ره دین می‌زد و آن ســنگین دل
در پی‌اش مشعلی از چهره برافروخــته بود
دل بسی خون به‌کف آورد ولی دیده بریخت
الله الله که تلف کـــرد و که انـــدوختـــه بود
یار مـفروش به دنیا که بســـــی سود نکرد
آن که یوســف به زر ناسره بفروخــــتـه بود
گفت‌و خوش گفت برو خرقه بسوزان حافظ
یارب این قـلب شناسی ز کـــه آموخته بود








{پپوله}{جشن پتو}{پپوله}

ساقي 12-21-2009 08:03 PM

کسي فال نميخواد برم ديگه...

فال خودم بدون تقلب بجان ساقي ;)


در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی
خرقه جایی گرو باده ودفتر جایی
دل که آیینه شاهی ست غباری دارد
از خدا می طلبم صحبت روشن رایی
کرده ام توبه دست صنمی باده فروش
که دگر می نخورم بی رخ بزم آرایی
جوی ها بسته ام از دیده به دامان که مگر
در کنارم بنشانند سهی بالایی
کشتی باده بیاور که مرا بی رخ دوست
گشته هر گوشه چشم از غم دل دریایی
شرح این قصه مگر شمع برآرد به زبان
ورنه پروانه ندارد به سخن پروایی
نرگس ار لاف زد از شیوه چشم تو مرنج
نروند اهل نظر از پی نابینایی
سخن غیر مگو با من معشوقه پرست
کزوی و جام می ام نیست به کس پروایی
این حدیثم چه خوش آمد که سحرگه می گفت
بر در میکده ای با دف و نی ترسایی
گر مسلمانی از این است که حافظ دارد
آه اگر از پی امروز بود فردایی





{پپوله}{جشن پتو}{پپوله}

ساقي 12-21-2009 08:08 PM

واسه همه بچه هاي خوب پي سي



گل بی رخ يار خوش نباشد
بی باده بهار خوش نباشد
طرف چمن و طواف بستان
بی لاله عذار خوش نباشد
رقصيدن سرو و حالت گل
بی صوت هزار خوش نباشد
با يار شکرلب گل اندام
بی بوس و کنار خوش نباشد
هر نقش که دست عقل بندد
جز نقش نگار خوش نباشد
جان نقد محقر است حافظ
از بهر نثار خوش نباشد


:53::53::53::53::53::53::53:

آريانا 12-21-2009 08:18 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط ساقي (پست 101099)
چشم آريانا جان اين فال شما

خود داني برو دعواشو با حافظ کن :d
يلدات شاد باد ...



دوش می‌آمد و رخســـاره برافــــروخته بود
تا کــجا باز دل غـــمزده‌ای سوخــــته بــــود
رسم عاشق کشی و شیوه شــهرآشوبی
جامه‌ای بود که بر قامـــــــت او دوخـــته بود
جان عشــاق سپند رخ خــــود می‌دانست
و آتــــش چــهره بدین کار برافــروخـــته بود
گر چه می‌گفت که زارت بکشـم می‌دیــدم
که نــهـانـــش نظری با من دلـــسوخته بود
کفر زلفش ره دین می‌زد و آن ســنگین دل
در پی‌اش مشعلی از چهره برافروخــته بود
دل بسی خون به‌کف آورد ولی دیده بریخت
الله الله که تلف کـــرد و که انـــدوختـــه بود
یار مـفروش به دنیا که بســـــی سود نکرد
آن که یوســف به زر ناسره بفروخــــتـه بود
گفت‌و خوش گفت برو خرقه بسوزان حافظ
یارب این قـلب شناسی ز کـــه آموخته بود








{پپوله}{جشن پتو}{پپوله}

عجبا....:d توي روز روشن تقلب.........تقلب 1 درصد 2 درصد 3 درصد نه 81%:65:
ساقي جان من با حافظ صحبت كردم ..گفت اين پيغامو بهت بدم:d

زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست

در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست:24:

جان من بد وبيراه نگي بهم ....شوخي ادبي بود:d:53::53:
دستت درد نكنه از بابت فال ....:53:
من به فال اعتقاد ندارم ....كار انگليسياس:21::24:دايي جان ناپلئون يادش بخير

باز هم اينشب رو خدمت همه تبريك ميگم:53::53::53::53:


سادات 12-21-2009 08:57 PM

سلام بچه ها یلداتون مبارک
ساقی جون ممنون وهزار بار تشکر اتفاقا فالت با نیت من هماهنگی داشت لطف کردی عزیزم یلدا خوش بگذره

GolBarg 12-19-2010 06:16 PM


محفل آريائي تان طلائي ، دلهايتان دريائي
شاديهايتان يلدائي ، پيشاپيش مبارک باد اين شب اهورائي . . .



http://www.iec-md.org/monasebatha/di...es/yalda_1.jpg

ساقي 12-20-2010 07:35 PM

آخي پارسال اينموقع اينجا يلدا گرفتيم
خوشحالم که دوباره به يلدا سلام ميکنيم:)
نترس از شب یلدا بهار آمدنی است
ماه مهر و ماه میترا ....
يلدا.....

شب گرم مهربانان جاودان باد:53:

تقديم به مهربانان پي سي{پپوله}


http://www.youtube.com/watch?v=O4U1N1woXQo

ساقي 12-20-2010 07:53 PM



کي فال حافظ ميخواد:)


ساقیا برخیز و درده جام را
خاک بر سر کن غم ایام را
ساغر می بر کفم نه تا ز بر
برکشم این دلق ازرق فام را
گر چه بدنامیست نزد عاقلان
ما نمی‌خواهیم ننگ و نام را
باده درده چند از این باد غرور
خاک بر سر نفس نافرجام را
دود آه سینه نالان من
سوخت این افسردگان خام را
محرم راز دل شیدای خود
کس نمی‌بینم ز خاص و عام را
با دلارامی مرا خاطر خوش است
کز دلم یک باره برد آرام را
ننگرد دیگر به سرو اندر چمن
هر که دید آن سرو سیم اندام را
صبر کن حافظ به سختی روز و شب
عاقبت روزی بیابی کام را

{پپوله}


رزیتا 12-20-2010 10:06 PM

مو موخوام:d
نیت کردم ساقی جون:53:

مهدی 12-20-2010 10:34 PM

من هم فال میخوام:cool:

behnam5555 12-20-2010 10:54 PM



یلدای همه دوستان مبارک باد

شب یلدا مارا فراموش نکنید

منکه دعا گوی همه شما عزیزانم هستم

:53:{پپوله}:53:

http://www.rasekhoon.net/_WebSiteDat...3b86ebb45f.jpg

ساقي 12-20-2010 10:58 PM

يلدا
 
جان چشم فال موخواي :);)

يلدات شاد


براي رزي جان


ما شبی دست برآریم و دعایی بکنیم
غم هجران تو را چاره ز جایی بکنیم
دل بیمار شد از دست رفیقان مددی
تا طبیبش به سر آریم و دوایی بکنیم
آن که بی جرم برنجید و به تیغم زد و رفت
بازش آرید خدا را که صفایی بکنیم
خشک شد بیخ طرب راه خرابات کجاست
تا در آن آب و هوا نشو و نمایی بکنیم
مدد از خاطر رندان طلب ای دل ور نه
کار صعب است مبادا که خطایی بکنیم
سایه طایر کم حوصله کاری نکند
طلب از سایه میمون همایی بکنیم
دلم از پرده بشد حافظ خوشگوی کجاست
تا به قول و غزلش ساز نوایی بکنیم

{پپوله}

به جان خودم حافظ خودش اينو گفت :53:
کلي هم سفارشتو کردم گفتم رزي دوستمو ايناااااااا:)

ساقي 12-20-2010 11:11 PM

يلدات شاد
 


براي مهدي عزيز:53:
مهدي جان حافظ کلي فکر کرد تا اين يادش اومد:)

يلدات شاد

طالع اگر مدد دهد دامنش آورم به کف
گر بکشم زهی طرب ور بکشد زهی شرف
طرف کرم ز کس نبست این دل پرامید من
گر چه سخن همی‌برد قصه من به هر طرف
از خم ابروی توام هیچ گشایشی نشد
وه که در این خیال کج عمر عزیز شد تلف
ابروی دوست کی شود دست کش خیال من
کس نزده‌ست از این کمان تیر مراد بر هدف
چند به ناز پرورم مهر بتان سنگ دل
یاد پدر نمی‌کنند این پسران ناخلف
من به خیال زاهدی گوشه نشین و طرفه آنک
مغبچه‌ای ز هر طرف می‌زندم به چنگ و دف
بی خبرند زاهدان نقش بخوان و لا تقل
مست ریاست محتسب باده بده و لا تخف
صوفی شهر بین که چون لقمه شبهه می‌خورد
پاردمش دراز باد آن حیوان خوش علف
حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق
بدرقه رهت شود همت شحنه نجف



...

امیر عباس انصاری 12-20-2010 11:56 PM

سلام و درود بر سینیوریتای اعظم
کوما استا اوسته؟

شب یلدا خدمت همه عزیزان مبارک
چند اس ام اس یلدا و پیامک یلدایی

تو خوبی....تو بهترینی....تو تکی
.

.

اینم از هندونه شب یلدات. بذارشون تو یخچال خنک شه ! یلدا مبارک







امشب را به نور قرنها قدمت جاری نگه داریم

شب یلدا ، این شب زایش مهر و میترا ، شب زایش نور و روشنائی

بر تو ایرانی مبارک




باور به نور و روشنایی است ،

که شام تیره ،از دل شب یلدا

جشن مهر و روشنایی به ما هدیه میدهد

یلدایتان مبارک




شب یلدا شد و میلاد خوش ایزد مهر

زایش نور از این ظلمت تاریک سپهر

شب یلدا شد و بر سفره دل باده عشق

رخ معشوقه و مدهوشی دلداه عشق

شب یلدایتان پرستاره و پرخاطره باد




هر چه از روشنی و سرخی داریم برداریم کنار هم بنشیینیم و بگذاریم که دوستی ها سدی باشند در برابر تاریکی ها یلدایتان رویایی...روزهایتان پر فروغ،شبهایتان ستاره باران




شب ولادت میترا ،الهه ی مهر بر آن شویم همانند پیشینیان اهریمن وجودمان را مغلوب ساخته تا روشنایی مهر و محبت در دلمان جوانه زند و بذر عشق و دوستی طولانی ترین شب سال را منور كند.. یلدا مبارک




یلداست بگذاریم هر چه تاریکی هست هرچه سرما و خستگی هست تا سحر از وجودمان رخت بربندد امشب بیداری را پاس داریم تا فردایی روشن راهی دراز باقیست شب یلدا مبارک!




شب یلدا همیشه جاودانی است

زمستان را بهارزندگانی است

شب یلدا شب فر و کیان است

نشان ازسنت ایرانیان است

یلدا مبارک



یلدا، دختر سیاه موی بلند بالا، یادگار نام وطن، میوه پائیز ایران و عروس زمستان، در راه است. او را بر سفره مهر بنشانیم و با نسل فردا پیوندش دهیم. ایرانی بودن را فراموش نكنیم. یلدا مباركباد




شب یلدا و وصف بی مثالش

خداوندا مخواه ،هرگز زوالش

شب یلدا فراتر از همه شب

نبینم هیچ کس افتاده در تب

شب یلدا زحزن و غم مبراست

شب یلدا مبارک




شب یلدا شب بزم و سرور است

شبی طولانی و غمها بدور است

شباهنگام تا وقت سحرگاه

بساط خنده و شادی چه جوراست

یلدا مبارک




امسال چه زیباست شب یلدای من طولانی ترین شبی که به تو فکر مکینم و از یادآوری نگاه پر مهرت شب سیاهم لبریز از نور عشق میشود معبودم یلدا مبارک




آری امشب شب یلدا است.....

شب فال.....

شب عشق.....

شب هندوانه.....

وشب آزادی وشب رهایی

چیزی به یادم نمی آید

جز اینکه

امشب شب تنهایی من است

یلدایت مبارک




من بلندای شب یلدا را

تا خود صبح شکیبا بودم

شب شوریده ی بی فردا را

با خیال تو به فردا کردم

چه شبی بود !؟

عجب زجری بود !؟

غم آن شب که شب یلدا بود




شب یلدای من آغاز شد

نه سرخی انار نه لبخند پسته نه شیرینی هندوانه

بی تو یلدا زجر آور ترین شب دنیاست

بی من یلدایت مبارک




سهم من از شب یلدا شاید

قصه ای از غصه و انار سرخی که پر از دلتنگی ست

غم هایم بلند همانند شب یلداست
شب یلداست

دلم در خواب پروانه شدن بود

ولی افسوس

دلم در اوج رفتن روبه شمعی سوخت و من نالان

کنار سفره ای از عشق خالی

شبی مایوس و سرگردان دارم امشب




شب یلدا شد و رفتی و از غم خوانده ام

از این هجرت به آن شب گیسوان افشانده ام

گذشت اما هزاران شب از آن هجران و من

اسیر آن شب یلدای جانسوز مانده ام




شده یلدا مقارن با محرم

نمی دانم بخندم یا بگریم

مبارک، تسلیت عید و عزاتان

پس از شادی بخور یک ذره هم غم




من دارم دوشنبه می رم، فکر نکنم دیگه همدیگر رو ببینیم

منو فراموش نکن و به خاطر تمام بدی هام منو ببخش

از طرف پاییز - یلدا مبارک




بین چگونه قناری ز شوق می لرزد

نترس از شب یلدا بهار آمدنی است




محفل آریائی تان طلائی ؟ دلهایتان دریائی

شادیهایتان یلدائی ؟ پیشاپیش مبارک باد این شب طولانی




همهً شب های غم آبستن روز طرب است

یوسف روز ز چاه شب یلدا آید




میان دوستـــان افتاده ای تک / رخت هندونه ،زلفت عین پشمک!

برایت می زنم اینک پیامک / شب یلدای تو ای گــــــل! مبارک!




حتی طولانی ترین شب نیز به خورشید می رسد




تو میری و من فقط نگاهت می کنم ، تعجب نکن که چرا گریه نمی کنم ، بی تو یک عمر

فرصت برای گریستن دارم ، اما برای دیدن تو همین یک لحظه باقیست ،تا یلدایی دیگر انتظارت را خواهم کشید




ما منتظر صبح شب یلداییم

دستی به دعا تا فرج فرداییم




آماده باش

.

.

فردا روز بزرگیه روزی که منتظرش بودی

چشم همه به تو ا

خیلی روت حساب کردم فردا شمرده میشی




توی سرمای این شب طولانی به فکر بی خانه مان هایی که چشم میزنند زودتر صبح بشه هم هستی ؟




شادیتون 100 شب یلدا دلتون قد یه دریا توی این شبای سرما یادتون همیشه با ما

یلدا مبارک




روی گل شما به سرخی انار ، شب شما به شیرینی هندوانه ، خندتون مانند پسته و عمرتون به بلندی یلدا

شب یلدا مبارک




یلدا یعنی یادمان باشد که زندگی آنقدر کوتاه است که یک دقیقه بیشتر با هم بودن را باید جشن گرفت

یلدایتان مبارک




شب یلدا میخوام برات یه انار خیلی درشت کادو بخرم

ولی میترسم نتونی جلوی شیکمتو نیگه داری و همه ( انارو ) یه جا بخوری و دل درد بگیری




چون تیر رها گشتـه ز چلّـه شده ایم

مهمان شمــا در شب چلّـه شده ایم

از برکت ایـن سفــره ی الــوان شما

تا خرخره خورده،چاق و چلّـه شده ایم



بیا ای دل کمی وارونه گردیم

برای هم بیا دیوونه گردیم

شب یلدا شده نزدیک ای دوست

برای هم بیا هندونه گردیم

شب یلدا مبارک

رزیتا 12-21-2010 01:09 AM

بسیار بسیار متشکرم ساقی جون:53: :53::53::53:

آقا مهدی میخواست داوطلب اول باشه:d
نقشه کشیده بود مسموممون کنه:p
الکی که به ما نمیگن سه تفنگدار{داش مشتی}


یلداتون مبارک دوستان:53::53::53:

ورود اسقف اعظم را گرامی میداریم:53::53::53:

shokofe 12-21-2010 11:21 AM

بچه ها يلداي همگي مبارك:53:
من عاشق اين رسماي خودمون هستم
قدرشو بدونيم
ببينين ايرانياي باستان از همه چي براي شادي وجشن استفاده ميكردن
براي 1 دقيقه طولاني بودن شب چه رسم قشنگي داريم
پس سعي كنيم حفظش كنيم
دل همه خوش باشه
ساقي جون منم فال ميخواما;):53:

شاديتان يلدايي باد:53:{پپوله}

اينم يه فال براهمگي


خیال روی تو در هر طریق همره ماست
نسیم موی تو پیوند جان آگه ماست
به رغم مدعیانی که منع عشق کنند
جمال چهره تو حجت موجه ماست
ببین که سیب زنخدان تو چه می‌گوید
هزار یوسف مصری فتاده در چه ماست
اگر به زلف دراز تو دست ما نرسد
گناه بخت پریشان و دست کوته ماست
به حاجب در خلوت سرای خاص بگو
فلان ز گوشه نشینان خاک درگه ماست
به صورت از نظر ما اگر چه محجوب است
همیشه در نظر خاطر مرفه ماست
اگر به سالی حافظ دری زند بگشای
که سال‌هاست که مشتاق روی چون مه ماست



behnam5555 12-21-2010 02:57 PM


شعر طنز شب یلدا



http://maadweb.com/wp-content/upload.../yalda89-2.jpg

شب یلدا کـــه رفتم ســــوی خـانه
گرفتـــــــم پرتقـــــــــــــال و هندوانه

خیـــــار و سیب و شیرینی و آجیل
دوتـــــا جعبه انــــــــــــــار دانه دانه

گـــــــز و خربوزه و پشمک که دارم
ز هــــــــر یک خاطراتی جــــــاودانه

شب یلدا بــــــــوَد یا شـــــــام یغما
و یــــــــــــــا هنگــــــــام اجرای ترانه

به گوشم می رسد از دور و نزدیک
نوای دلکـــــــــش چنگ و چغــــــانه

پس از صرف طعام و چــــای و میوه
تقاضــــــــا کردم از عمّـــــــه سمانه

که از عهــــــد کهـــــــــن با ما بگوید
هم از رسم و رســــــــــوم آن زمانه

چه خوش میگفت و ما خوش میشنیدیم
پس از ایشان مرا گـــــــل کرد چانه

نمی دانم چـــــــرا یک دفعـــــه نامِ
- “جنیفر لوپز” آمــــــــــــــــد در میانه

عیالم گفت:خواهــــــــــان منی تو
و یا خواهــــــــان آن مست چمانه؟

به او با شور و شوق و خنده گفتم
عزیزم با اجــــــــازه، هــــــــــر دُوانه!!

نمی دانی چه بلوایی به پـــــا شد
از آن گفتــــــــــــــــار پاک و صادقانه

به خود گفتم که”بانی” این تو بودی
که دست همســـــــرت دادی بهانه

خلاصه آنچنــــــــــــــان آشوب گردید
کـــــــــه از ترسم برون رفتم ز خانه

ز پشت در زدم فریـــــــــــاد و گفتم:
“مدونا” هم کنارش، هر سه وانه!!

و آن شب در به روی مــن نشد باز
شدم چـــــــــون مرغ دور از آشیانه

شب جمعــــــــــــه برای او نوشتم
ندامت نامـــــــــــــه، امّـــا محرمانه

نمی دانم پس از آن نامــــــه دیگر
عیالم کینه بــــــــــــا من داره یا نِه

ولی بگذار- بــــــــــــــا صد بار تکرار
- بگویم آخرین حرفــــــــــــــم همانه!!


behnam5555 12-21-2010 03:09 PM

http://irannaz.com/user_files/L129289370648.jpg


عمرتون صد شب یلدا
دلتون قدر یه دنیا
توی این شبهای سرما
یادتون همیشه با ما
دل خوش باشه نصیبت
غم بمونه واسه فردا
:53:
معاشران گره از زلف یار باز کنید
شبى خوش است بدین قصه اش دراز کنید
{پپوله}
حتی طولانی ترین شب نیز به خورشید می رسد.
{شیت شدن}
شب یلداست؛ شبى که در آن انار محبت دانه مى شود و سرخى عشق و عاطفه، نثار کاسه هاى لبریز از شوق ما؛ شبى که داغى نگاه هاى زیباى بزرگ ترها در چشمان کودکان اوج مى گیرد و بالا مى رود.
:24:
یلدا، مجالى است براى تکرار هر آنچه روزگارى، سرمشق خوبى هایمان بوده اند و امروز بر روى طاقچه عادت هایمان غبار مى گیرند.
{پپوله}
یلدا، تو که مى آیى، بزرگ ترهاى شاید فراموش شده، دوباره به جوان ترهاى مهمان، به گرمى لبخند مى زنند.
:53::53:
یلدا، تو که مى آیى، طعم گرم و صمیمى گرد هم آمدن خانواده ها را دوباره مى توان حس کرد.
:cool:
یلدا، تو را دوست دارم، به اندازه همه ستاره هایى که در چشم هایت مى درخشند، اى خواستنى ترینِ شب ها! طعم تو، به اندازه همه صبح هاى دل انگیز آفتابى بهار، شیرین است.
:53:{پپوله}
امشب، میوه سربسته حرف هایمان را روبه روى هم مى گذاریم تا طعم شیرین دوستى را به کام زمستانى روزگار بچشانیم.
مرافه
تنها چند دقیقه ناقابل مى تواند از یک شب عادى، شب یلدا بسازد؛ ولى با هم بودن است که آن را نیک نام کرده و در تاریخ ماندگار شده است.
{شیت شدن}
شب یلدا، «شب عاشقان بی دل» آکنده از عطر مهربانی، سرشار از ترنّم عشق و لبریز از تبسّمِ آینده باد!
{پپوله}{پپوله}
توی سرمای این شب طولانی به فکر بی خانه مان هایی که چشم میزنند زودتر صبح بشه هم هستی ؟
;)
بیا ای دل کمی وارونه گردیم
برای هم بیا دیوونه گردیم
شب یلدا شده نزدیک ای دوست
برای هم بیا هندونه گردیم
شب یلدا مبارک
{قاط}
یلدا یعنی یادمان باشد که زندگی آن قدر کوتاه است که یک دقیقه بیشتر با هم بودن را باید جشن گرفت.
یلدایتان مبارک
:53:مرافه:53:
روی گل شما به سرخی انار
شب شما به شیرینی هندوانه
خندتون مانند پسته
و عمرتون به بلندی یلدا
شب یلدا مبارک
:65::53:
بیا ای دل کمی وارونه گردیم
برای هم بیا دیوونه گردیم
شب یلدا شده نزدیک ای دوست
برای هم بیا هندونه گردیم
شب یلدا مبارک
:d
شیرینىِ در کنار هم بودن لبخندهاى امشب، هزار بار بهتر از اشکِ حسرت ریختن بر مزار جدایى هاى فرداست.
:cool:
ما منتظر صبح شب یلداییم
دستی به دعا تا فرج فرداییم
شب یلدایتان مبارک

:53::53::53::53::53::53::53:


فرانک 12-21-2010 07:06 PM

روز رویش چو برانداخت نقاب شب زلف

گویی از روی قیامت شب یلدا برخاست - سعدی



نظر به روی تو هر بامداد نوروزیست

شب فراق تو هر شب که هست یلداییست - سعدی


باد آسایش گیتی نزند بر دل ریش

صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود – سعدی


صحبت حکام ظلمت شب یلداست

نور ز خورشید جوی بو که برآید - حافظ


بیدار شو که در شب یلدای نیستی

در پرده است چشم تو را طرفه خواب ها - صائب


همه شب های غم آبستن روز طرب است

یوسف روز به چاه شب یلدا بیند - خاقانی


هست چون صبح آشکارا کاین صبوحی چند را

بیم صبح رستخیز است از شب یلدای من - خاقانی


قندیل فروزی به شب قدر به مسجد

مسجد شده چون روز و دلت چون شب یلدا – ناصر خسرو


کرده خورشید صبح ملک تو

روز همه دشمنان شب یلدا – مسعود سعد


شاهی که هول و کینه او بر عدوی ملک

تابنده روز را شب یلدا همی کند – مسعود سعد


نور رایش تیره شب را روز نورانی کند

دود خشمش روز روشن را شب یلدا کند – منوچهری


روز پهلوی شب یلدا زند

خویش را امروز بر فردا زند – اقبال لاهوری



اشک خود بر خویش می ریزم چو شمع

با شب یلدا درآویزم چو شمع – اقبال لاهوری


چشم جان را سرمه اش اعمی کند

روز روشن را شب یلدا کند – اقبال لاهوری

یلدا مبارک ....


__________________


اکنون ساعت 07:07 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)