پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   مطالب آزاد (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=11)
-   -   تاپیک مخصوص شب زنده داران سایت (http://p30city.net/showthread.php?t=22430)

فرانک 02-23-2010 10:30 PM

تاپیک مخصوص شب زنده داران سایت
 
سلام دوستای گلم:53:

هر کی یی خوابی می زنه به سرش بیاد اینجا!

این تاپیک مخصوص شب زنده داران سایته . درش از ساعت یک باز می شه تا شش صبح!!!

هر چه می خواهد دل تنگت بگو....

Omid7 02-23-2010 11:45 PM

این تایپیک خوبیه، ولی چرا اینجا، تو مطالب آزاد می بود بهتر نبود؟

ولی به هر حال تایپیک خوبیه

یار تنها 02-24-2010 12:39 AM

سلام خوشحال می شم با هم بیشتر آشنا بشیم

منتظر حضور گرم و دریافت نظرات و جواب سوالم در مورد آشنایی و رفاقت بیشترمون هستم:53::53::53::65:{جشن پتو}

******************
ویرایش توسط ناظر

دوست عزیز شما میتوانید در اینجا به فعالیت های مختلف و مورد علاقه خود بپردازید.
خواهشا از گذاشتن ایمیل و وبلاگ در مطالبتون خودداری کنید.
میتوانید در اینجا خودتان را معرفی کنید.
با تشکر

فرانک 02-28-2010 01:01 AM

سلام به دوستای بیدارم :53::53:
اونایی هم که خوابن الهی آسوده بخوابن .من که خوابم نمی آد .
ولی از شانس بدم روناک مهمونمه هی داره غر میزنه و میگه مزاحم خوابمی
از این اتاقم بیرون نمیره
مجبورم برم .

amir ahmadi 02-28-2010 02:17 AM

به نام خدایی که نه شب خواب اورا فرا می گیرد نه روز .شب بیدارا چند نمونه اند :دسته ای از بیکاری روزا می خوابن شبا بیدارن یه دسته شغلشون ایجاب می کنه که شب بیدار باشند.یه عده هم عاشقن از شوق دیدار معشوق خواب به چشمشون نمی ره .منم که الان که ساعت 2.15 بعد از نیمه شبه بیدارم دارم به این سه دسته فکر می کنم رادیو هم روشنه برای گوشم شبکه سه هم فوتبال بارسا نشون می ده برای چشمام حواسمم که مشغول تایپکه .اینم هی میگه مسی مسی اعتماد به نفس بیش از حد داره .

amir ahmadi 02-28-2010 02:23 AM

قسمت اول راه شب که میگه شب و سکوت و... من خیلی گوش می دم یه جورایی دوستش دارم هم صدایی که می خونه هم متنش اینم گل سوم بارسا خوش به حال طرفداراش .

amir ahmadi 02-28-2010 02:44 AM

اگر می شد پرده شب کنار بره ادم دیدنی ها یی می دید که دیگه چشماش روی همه دیدنی های اطرافش می بست.خوب اگر خدا پاداش گذاشته برا همینه که ندید اطاعت کنی اگر می فهمیدی که چه خبره که از ترسم بود فرمان می بردی .

فرانک 03-02-2010 12:11 AM

کودکی ام راباسطل وبیلچه ای لاجوردی کنارساحل جاگذاشته ام.
آن سالها که گریه رانمیفهمیدیم کریستال اشکهایمان بهانه بودبرای خواسته های کودکانه.
چقدرخندیدن خوب بود.
چشمهای آبی پدرپربودازبادبادکهای الوان آینده.
وچه خیال انگیزباکبوترهایش بازی میکرد.
مادربزرگ درباغچه ی جوانه های ارغوانی امیدمیکاشت.
پدربزرگ هنوزپشت آن باران گریه ناک نرفته بودبه بهشت.
میهمانی های دوره ای.
خنده،خاطره ورقص.
عشقهای مقدس بچگی.
لبوهای صورت من وقتی ازندانسته هایم خجالت میکشیدم.
یادم هست آن وقتهاهمه چیزباخداراشکرتمام میشد.
سفیدهای بارش برف چه دلنشین وشادی آمیزبودبرای ما.
فکرمدرسه نرفتن وبادخترهمسایه روی ایوان بازی کردن.
دوچرخه آبی پدروقتی می آمدبرشانه هایش برکت داشت.
ومادراین تکرارخستگی ناپذیروعاشق ما.
وعاشق پدر.
کاش میشدهمین امشب رادرکودکی هایم بمانم.
فقط همین امشب.

GolBarg 03-02-2010 01:57 PM

سلام به دوستان

این تاپیک بنا به خواسته مدیر خوب سایت مون به بخش تاپیک های سریالی منتقل شد.

فرانک 03-20-2010 01:29 AM

الهی خفتگان را نعمت بیداری ده و بیدارات را توفیق شب زنده داری و گریه و زاری.
الهی از خواندن نمازم شرم دارم و از نخواندن آن شرم بیشتر.
الهی من بیچاره ام و تو چاره ای
من هیچ کاره ام و تو کاره ای.
الهی آمدم ردم مکن آتشینم کرده ای سردم مکن.
الهی شکر


اکنون ساعت 01:29 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)