پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   تالارهای آزاد (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=192)
-   -   یکی از فانتزیام اینه که... (http://p30city.net/showthread.php?t=38782)

hani77 02-04-2013 06:29 PM

یکی از فانتزیام اینه که...
 
یکی‌ از فانتزیام اینه که یکی‌ واسم یه جعبه بزرگ کادو بیاره و توش
یه جعبه کوچکتر باشه و همین روند ادامه پیدا کنه و آخرش برسه
به سویچ پورشه یامثلا لامبورگینی !

پریشان 02-04-2013 09:00 PM

یکی از فانتزیام این که دخترها بتونن مثل پسرها

ابرو بردارن...


Saba_Baran90 02-04-2013 10:12 PM

میشه جدی جدی اینجا فانتزی های خودمونو بگیم؟
هوررررا!
یکی از فانتزی هام اینه که یه شب خیلی راحت بخوام و تا صبح هیچ خوابی نبینم و فرداشم هر وقت دلم خواست بیدار شم!
______________________________
یکی از فانتزی هام اینه که شب بخوابم صبح پاشم ببینم همه نگرانی هام فقط یه خواب بد بوده!
______________________________
یکی دیگه شم اینه که (اینو هممون داریم) یه روز یکی بدون اینکه در موردمون قضاوت کنه به همه حرفهایی که از اول زندگی تو دلمون داشتیم گوش بده!
(فک کنم اگه این جور بشه فانتزی دومی هم که نوشتم جور بشه!:d)

hani77 02-05-2013 07:34 PM

آخ گفتی...ایشالا به زودی میشه فقط یه انقلاب دیگه لازم داریم

Saba_Baran90 02-05-2013 09:01 PM

هانیه جان منظور من از "حرفهای دلمون" درد دل های شخصیه
دوست دارم اگه حرفی با کسی زدم برنگرده بهم بگه " خب خودت مقصر بودی! اگه این کارو نمی کردی اینطور نمیشدو..."
فکر کنم یه کوچولو اشتباه متوجه شدی
من کلا آدم نگران سرخودی ام! بخاطر همین گفتم یه روزی نگرانی هام تموم شه
امیدوارم ناراحتت نکرده باشم
فقط خواستم منظورمو اشتباه متوجه نشده باشی

The best 02-06-2013 11:18 AM

آقا یکی از فانتزی های من اینه که بمیرم_باوکه-رو
دوس دارم بدونم تو برزخ عذاب میکشم یا شادم
دوس دارم ببینم اونایی که الان اینقد اذیتم میکنن واقعا ازم بدشون میاد یا ظاهریه
دوس دارن بدونم کیا از مردنم شاد میشن کیا ناراحت
اما بعد از 4-5 ساعت زنده شم:diri di ri ri diri::لوطی قژناک

hani77 02-06-2013 02:27 PM

یکی از فانتزیام اینه که با لحن جدی و خسته به دکتر بگم:لطفا حاشیه نرو دکتر
بعد بلند شم از پنجره مطبش به افق خیره شم و بگم:فقط بگو چه قدر دیگه وقت دارم
خیلی شیک خیلی هم مجلسی

hani77 02-12-2013 04:16 PM

یکی از فانتزیام اینه که یه پیرمرد پولدار تصادف کنه و من برسونمش بیمارستان و نجاتش بدم ، اونم با بچه هاش مشکل داشته باشه و تمام زندگیشو به نام من بزنه و بمیره ؛ وقتی بچه هاش منو پیدا میکنن که پولارو بگیرن ، همه پولارو بندازم جلوشون بگم بردارید نامردها ، اونی که با ارزش بود پدرتون بود …



.

یکی از فانتزیای مامانم اینه که بیاد تو اتاقم ببینه همه چی مرتبه …





یکی از فانتزیام اینه که تو عروسی اقوام یهوووووووو داد بزنم :
“داماد چقدر انتره ، عروس ازون بدتره”
.

bigbang 02-12-2013 06:17 PM

یکی از فانتزیام این هست که یه جزوه داشته باشم یه مسئله ، روی مسئله اینقدر تمرکز کنم که روز و به شب و شب و به روز برسونم ، بدون این که لحظه ای تمرکزم بهم بریزه
همیشه تو فانتزیام تمرکز بوده و الان هم هست ، دوست دارم روی یک چیزی تمرکز شدید کنم و اونو از زوایایی که تا حالا کسی ندیده تماشا کنم .


مستور 02-13-2013 11:19 PM

یکی از فانتزیهام اینه که
زنگه در خونه ی خودمونه بزنم و در برم
بابام بیاد بیرون و به خودش فحش بده

و بگه ای بر پدرت ....


اکنون ساعت 03:19 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)