غرور و تعصب Pride & Prejudice
غرور و تعصب Pride & Prejudice
[معرفی فیلم] فیلم «غرور و تعصب-۲۰۰۵» (Pride & Prejudice-2005)، بر اساس رمان مشهور «غرور و تعصب» نوشته «جین آستین» (Jane Austen) است. او نیز مثل بیشتر نویسندگان کلاسیک انگلیسی، آن قدر اقتباس های متعدد و متفاوت از آثارش شده است که دیگر تنها متعلق به کشورش نیست و مردم دنیا به راحتی با شنیدن نامش به یاد رمان «غرور و تعصب» یا رمان «حس و حساسیت» می افتند. اولین اقتباس از «غرور و تعصب» در سال ۱۹۳۸ توسط «مایکل بَری» (Michael Barry) در سن بیست و هشت سالگی اش انجام شد که در سال ۱۹۵۰ مدیر بخش «بی بی سی دراما» ی شبکه BBC هم شد. اما این تنها، اولین اقتباس ادبی از رمان های «جین آستین» بود و تا به امروز بار ها و بار ها از آثار او اقتباس ادبی شده است. http://i18.tinypic.com/6kf3n2b.jpg حدود ۱۰ نسخه سینمایی تا به حال از «غرور و تعصب» (Pride & Prejudice) ساخته شده است که هر کدام برتری جزئی نسبت به دیگری دارند. اصول این گونه فیلم ها مشترک است. همه فیلم هایی که برای چندمین بار اقتباس می شوند همان قصه ای را روایت می کنند که بقیه هم روایت کرده بودند. تنها تفاوت آنها ریزپردازی های کارگردان و بازی های درخشان بازیگران و صحنه پردازی های جذاب تر است و گرنه همه کسانی که کتاب را خوانده باشند، و آ» را دوست داشته باشند با عشق به نسخه های سینمایی آن نگاه می کنند. اقتباس ها تا جایی پیش می روند که بالیوود هم نسخه ای از «غرور و تعصب» را با نام «عروس و تعصب» (Bride & Prejudice-2004) توسط «گوریندار چادها» (Gurindar Chadha) و بازی «آیشواریا رای» (Aishwarya Rai) می سازد. جدید ترین نسخه از غرور و تعصب که سال ۲۰۰۵ تولید شد، از بهترین های آن هم به شمار می رود. حضور «کایرا نایتلی» (Keira Knightley) و «متیو مک فادین» (Matthew Macfadyen) و صحنه پردازی های فوق العاده و موسیقی بی نظیر، این نسخه را تا حدودی از بقیه متمایز می کند. این موضوع در نامزد شدن «کایرا نایتلی» و «داریو ماریانلی» برای بهترین بازیگر نقش اول زن و بهترین موسیقی مراسم اسکار ۲۰۰۶ هم مشهود است. [معرفی فیلمساز] http://i17.tinypic.com/7ympr1v.jpg «جو رایت» (Joe Wright) در سال ۱۹۷۲ در لندن انگلستان به دنیا آمد. پدر و مادرش در یک نمایش عروسکی با هم آشنا شدند و وقتی که جو به دنیا آمد، پدرش ۶۲ ساله بود! جو تحصیلات خود را در رشته فیلمسازی در هنرستان سنت. مارتینز به اتمام رساند و اولین فیلم کوتاه اش را در ۱۹۹۷ به نام «گاز تمساح» (Crocodile Snap-1997) کارگردانی کرد. بعد از آن نیز تا سال ۲۰۰۵ که «غرور و تعصب» را ساخت تنها چند فیلم کوتاه و مجموعه کوتاه تلویزیونی ساخته بود و در واقع «غرور و تعصب» اولین فیلم بلند سینمایی اش است. «جو رایت» در سال ۲۰۰۷ فیلم «کفاره» (Atonement-2007) را بر اساس رمانی از «ایان مک ایوان» (Ian McEwan) و بازی «کایرا نایتلی»، کارگردانی کرد که با توجه به این که دومین کار سینمایی او بود اما توجه منتقدان سر سخت اش را نیز جلب کرد! «جو رایت» در حال حاضر در حال فیلمبرداری فیلم جدیدش با نام «تک خوان» (The Soloist-2008) با بازی «جیمی فوکس» (Jamie Foxx) است که برای سال ۲۰۰۸ آماده می شود. Joe Wright (born 1972) is a two time BAFTA-winning, Golden Globe-nominated Englishfilm director best known for 2005's Pride and Prejudice and 2007's Atonement. [معرفی بازیگران]Wright was born in London, where his parents founded the Little Angel Theatre, a puppet theatre in Islington. Wright always had an interest in the arts, especially painting. He would also make films on his Super 8 camera as well as spend time in the evenings acting in a drama club. Being dyslexic, he left school without any GCSEs. He began his career working at his parents theatre. He also took classes at the Anna Scher Theatre School and acted professioanlly on stage and camera. He spent an art foundation year at Camberwell College of Arts, before taking a degree in fine art and film at Central St Martins[1]. In his last year of studies he received a scholarship to make a short film for the BBC that won some awards. On the success of the short, he was offered the script for the serial Nature Boy with Callum Keith Rennie. He followed this up with the serials Bodily Harm with Timothy Spall, and the highly acclaimed Charles II: The Power and the Passion with Rufus Sewell which won the BAFTA Award for Best Drama Serial. During the 90s he was part of a company called Vegetable Vision where he created visuals for pop acts. Wright is currently engaged to actress Rosamund Pike, whom he met when she played Jane Bennet in Pride & Prejudice.[1] «کایرا نایتلی» (Keira Knightley) در ۲۶ مارس ۱۹۸۵ در تدینگتون انگلستان به دنیا آمد. او فرزند «ویل نایتلی» (Will Knightley) بازیگر دهه شصت و هفتاد است. در زمانی که کایرا تنها ۹ سال داشت به عنوان اولین نقشش در فیلم «دهکده عشقبازی» (A Village Affair-1994) ساخته «مویرا آرمسترانگ» (Moira Armstrong) کارگردان مشهور انگلیسی که در حال حاضر مجموعه جدید «خانم مارپل» را از او در ماهواره می بینید، بازی کرد. در سال ۱۹۹۹ به همراه «ناتالی پورتمن» (Natalie Portman) در اولین نقش مهم زندگی اش در فیلم «جنگ های ستاره ای: قسمت اول - شبح تهدید» (Star Wars: Episode 1- The Phantom Menace-1999) بازی کرد. در سال های ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ با بازی در فیلم های «مثل بکهام کات بکش!» (Bend It Like Beckham-2002)، «دکتر ژیواگو» (Doctor Zhivago-2002) و «دزدان دریایی کارائیب: نفرین مروارید سیاه» (Pirates Of The Caribbean: The Curse Of The Black Pearl-2003) مشهور تر شد و در حال حاضر با اینکه تنها ۲۳ سال سن دارد به یکی از محبوب ترین و پولساز ترین ستاره های سینمایی تبدیل شده است. Keira Christina Knightley (pronounced /ˌkeera nightly/;[1] born 26 March1985) is a Golden Globe-, BAFTA- and Academy Award-nominated English[2] film and television actress. She began her career as a child actress, and came to international prominence in 2003, after co-starring in the films Bend It Like Beckham and Pirates of the Caribbean: The Curse of the Black Pearl. Knightley has since become a notable lead actress, having appeared in several Hollywood films and earning an Academy Award nomination for her role as Elizabeth Bennet in Joe Wright's 2005 adaptation of Jane Austen's Pride and Prejudice. Knightley was born in Teddington, London, England, the daughter of Sharman Macdonald, a Scottish award-winning playwright, and Will Knightley, an English theatre and television actor. She has an elder brother, Caleb, who was born in 1979. Knightley lived most of her life in Richmond, attending Teddington School and Esher College. Knightley has dyslexia, but nevertheless was successful in school and was thus permitted to acquire a talent agent and pursue an acting career. Knightley has noted that she was "single-minded about acting" during her childhood.[3] She performed in a number of local amateur productions including After Juliet (written by her mother) and United States (written by her then drama teacher, Ian McShane). http://upload.wikimedia.org/wikipedi...%282005%29.jpg [معرفی آهنگساز] http://i17.tinypic.com/87dmnag.jpg«داریو ماریانلی» (Dario Marianelli) در سال ۱۹۶۳ در «پیزا» ی ایتالیا به دنیا آمد. در سال ۱۹۹۴ برای یک فیلم ۱۰ دقیقه ای به نام «مدل های ضروری» (Models Required-1994) موسیقی ساخت. این اولین حضور او در عالم سینما بود و بعد از آن برای سی و پنج فیلم سینمایی و تلویزیونی دیگر موسیقی ساخت که از میان آنها می توان به «سپتامبر» (September-2003)، «وی مثل وندتا» (V For Vendetta-2005) و «برادران گریم» (The Brothers Grimm-2005) نام برد. «داریو ماریانلی» بعد از «غرور و تعصب»، آهنگساز «کفاره» دومین فیلم «جو رایت» هم بود. قطعه اول این هفته ستون مترو که «نامه دارسی» (Darcy's Letter) نام دارد؛ قطعه ای طولانی است که تمام صحنه های فیلم را از زمانی که «الیزابت» (کایرا نایتلی) در کلیسا پی می برد باعث جدایی خواهرش از «آقای بینگلی»، خود «دارسی» بوده است، شروع می شود و تا پایان خواندن نامه دارسی توسط الیزابت ادامه دارد. این قطعه فوق العاده زیبا ته مایه هایی از آثار «بتهوون» دارد و در اولین بار به دل می نشیند. قطعه دوم، بر عکس قطعه اول خیلی کوتاه است و فقط در بر گیرنده چند پلان است. اما در همین زمان کوتاه به همراه تصاویر پر رنگ و واید ترکیب خیلی زیبایی را از سیاهی به سفیدی می سازد. کل موسیقی های این آلبوم درام کلاسیک است و با همراهی ساز های زهی و پیانو ساخته شده است. موسیقی غرور و تعصب جابزه بهترین موسیقی سال ۲۰۰۶ را از (World Soundtrack Award) برای داریو ماریانلی به ارمغان آورد. Dario Marianelli (born 1963 in Pisa, Italy) is a Golden Globe-winning, Academy Award-winning composer of piano, orchestral, and film music. He has composed the soundtracks for The Brothers Grimm (2005) and Pride & Prejudice (2005). He received Oscar nominations for Best Achievement in Music Written for Motion Pictures, Original Score for Pride & Prejudice and Atonement. He has won Best Original Score for the score of Atonement at the 80th Academy Awards[1] and Golden Globe Award for Best Original Score. He has collaborated with Joe Wright for zendeyadha.blogfa.com |
Pride & Prejudice - 2005 Directed by Joe Wright Writing Credits Jane Austen (Novel) Deborah Moggash Cast Keira Knightley …………….....….. Elizabeth 'Lizzie' Bennet Matthew Macfadyen ……….....…... Mr. Darcy Rosamond Pike ……….................... Jane Bennet Donald Sutterland ………….....……Mr. Bennet Original Music by Dario Marianelli Runtime 127 min Country France/UK Language غرور و تعصب (۱۷۹۶)، نام کتاب بسیار مشهوری از نویسندهٔ انگلیسی، جین آستن است.English این کتاب، اولین داستان جین آستن است. او این داستان را در سال ۱۷۹۶، در حالی که تنها ۲۱ سال داشت, نوشت، اما چاپ آن تا سال ۱۸۱۳ به طول کشید. اکثر منتقدین غرور و تعصب را بهترین اثر جین آستن میدانند و خود او آن را «بچهٔ دل بند خود» مینامد. با این حال، این کتاب، که ابتدا با نام «تأثرات اولیه» نوشته شده بود، تا مدتها توسط ناشرها رد میشد و وقتی پس از ۱۸ سال به چاپ رسید، به جای نام آستن، نام «یک خانم» به عنوان نام نویسنده روی جلد به چشم میخورد. از این رمان بارها فیلمسازی شده است، که آخرین بار آن سال ۲۰۰۵ با بازی کیرا نایتلی(در نقش الیزابت) و ماتیو مکفادین (در نقش آقای دارسی) بوده است http://upload.wikimedia.org/wikipedi...8%B5%D8%A8.jpg جلد نسخه انگلیسی کتاب غرور و تعصب شخصیتهای داستان
|
فیلم اقتباسی است از رمان بسیار مشهور «جین آستن» ، وی این داستان را در سال 1796، در حالی که تنها 21 سال داشت، نوشت. اما چاپ آن تا سال 1813 به طول کشید. جالب است بدانید این کتاب، در ابتدا با نام «تاثرات اولیه» ، نوشته شده بود و تا مدتها توسط ناشران رد میشد و وقتی به چاپ رسید، به جای نام آستن ، نام «یک خانم» به عنوان نام نویسنده روی جلد به چشم میخورد.
در اینجا میتوانید متن اصلی رمان را به انگلیسی ببینید ، در اینجا هم توضیحات خوبی درباره رمان و شخصیتها و انگیزههایشان داده شده است. رمان اخیرا به وسیله «رضا رضایی» ترجمه مجدد شده است. «در اين رمان، بازيگوشي و انضباط، جنب و جوش و خويشتنداری، ارزشهای رمانتيک و فضيلت هاي كلاسيک و بسياري ويژگيهای ديگر در تقابل و تعادل قرار گرفتهاند. نهايتاً غرور جاي خود را به سجايای والاتر ميدهد و تعصب و پیشداوری نيز در سير داستان رنگ میبازد.» اولین بار نیست که از روی این رمان سریال و فیلم تلویزیونی و سینمایی ساخته میشود ، اما آخرین اقتباس سینمایی این رمان به یاری کارگردانی «جو رایت» و در سایه موسیقی و فیلمبرداری مناسب و نماهای زیبای مجالس رقص و طبیعت و از همه اینها مهمتر بازیگری عالی «کیرا نایتلی» ، بدل به بهترین اقتباس از این اثر کلاسیک و به باور پارهای از منتقدین «بهترین اقتباس ادبی چند سال اخیر» ، شده است کیرا نایتلی آنقدر در این فیلم خوب بازی کرد که نامزد دریافت جایزه بهترین هنرپیشه زن در سال گذشته شد ، هر چند نهایتا رقابت را به «ريس ويترسپون» برای بازیگری در فیلم «دست از پا خطا نمیکنم» ، واگذار کرد. میمیکهای صورت «نایتلی» در این فیلم عالی هستند ، در حالی که در پارهای از اوقات حالت صورت وی بازیگوشی و شادابی یک دختر جوان را منعکس میکند ، در سایر اوقات سرسختی و لجاجت از چهره وی دریافت میشود. http://www.1pezeshk.com/archives/Pri...0Prejudice.jpg داستان فیلم در انگلستان سال 1797 شروع میشود. مادری میکوشد تا پنج دخترش- جين، اليزابت، مری، ليديا و کيتی- را آماده یافتن! شوهری مناسب نمايد. تکنیکهای شوهریابی و اشتیاق زایدالوصف این دخترها برای رفتن به خانه بخت به خصوص در دقایق اولیه فیلم ممکن است ، شما را مبهوت و چه بسا فیمنیستهای محترم را منزجر کند! مادر خانواده ازدواج را تنها راه دستيابي يک زن به رفاه و آسايش میداند. زمانی که سر و کله جوان ثروتمند و خوش سيمايی به نام بينگلی و دوستش آقای دارسی در همسايگی آنها پيدا میشود، هيجان بر خانه خانواده بنت ، مستولی میشود. به زودي جين با آقای بينگلی دوست میشود و به نظر میرسد که اليزابت نيز به آقای دارسی نظر دارد. اما رفتار آقای دارسی مغرور چندان به مذاق اليزابت باهوش که در سايه تعاليم پدر فردی جسور و مستقل بار آمده، خوش نمیآيد ، از اين رو به زودی جنگ ميان مردها و زنها آغاز میشود ، تلقی متفاوت «الیزابت » از زندگی و نگاه متفاوتش نسبت به رویدادها در مقایسه با خواهرهایش جالب توجه است. فیلم نهایتا با پایانی خوب ، به اتمام میرسد. لینکهای مرتبط : - سایت کیرا نایتلی - سایت فیلم غرور و تعصب - لینک دانلود یک کاغذدیواری زیبا از این فیلم - یکی از نماهای زیبای فیلم منبع یک پزشک 1pezeshk.com |
غرور و تعصب فیلمی که باید دید و مرد
سینمایجهان- «غرو و تعصب» هشتصد و چهل و دومین فیلمی است که باید ببینیم. اولینبار نیست که از روی رمان غرور و تعصب، سریال، فیلم تلویزیونی و سینمایی ساخته میشود اما آخرین اقتباس سینمایی این رمان به یاری کارگردانی «جو رایت» و در سایه موسیقی و فیلمبرداری مناسب و نماهای زیبای طبیعت و از همه اینها مهمتر، بازیگری عالی «كايرا نایتلی» بدل به بهترین اقتباس از این اثر کلاسیک و به باور پارهای از منتقدان «بهترین اقتباس ادبی چند سال اخیر» شده است. این فیلم، براساس رمانی به همین نام به قلم جین آستین ساخته شده است. این رمان سال 1813 منتشر شده و اولین نسخه سینمایی آن در سال 1940 ساخته شد و یکی دو جایزه اسکار هم گرفت اما تازهترین نسخه تصویری از روی رمان، محصولی از سینمای انگلیس است و جو رایت انگار روح تازهای به این داستان دمیده. غرور و تعصب (2005) اگر نگوییم شاهکار اما یقینا جزء بهترین فیلمهای ژانر درام طی سالهای اخیر به شمار میرود. در غرور و تعصب، بازی کایرا نایتلی خیرهکننده است. او همه حسهای لازم - از خشم تا آسیب پذیری - را به بهترین شکل ایفا کرده و دیالوگ هایش را بسیار طبیعی ادا میکند، فیلمی که دیدناش را در انگلیس به دختران نوجوان توصیه میکنند. جوان ثروتمندی به نام چارلز بینگلی (سیمون وودز) ملکی در هارتفر وشر انگلستان اجاره میکند. بیدرنگ در تمام خانوادههای دور و بر، جنب و جوشی ایجاد میشود زیرا این جوان را مرد فوقالعادهای برای دختران خود میبینند. در واقع، بینگلی دلباخته جین (رزماری پایگ) بزرگترین دختر از 5 دختر خانم بنت میشود اما این خانواده، فقیر است و درآمد کمی هم دارد، علاوه بر این، خانم بنت با رفتار مبتذل و بینزاکتاش، لطمه زیادی به دختراناش میزند. در این میان، ویلیام دارسی (متیو مک فادین) به رغم غرور و پیشداوریهایش، به الیزابت (کایرا نایتلی) خواهر جین سخت علاقهمند میشود و از او تقاضای ازدواج میکند اما پنهان نمیکند که چنین تقاضایی به قیمت فداکردن غرورش تمام شده است. الیزابت خشمگین میشود و تقاضای او را رد میکند. چندی بعد که الیزابت به همراه خالهاش سفر میکند، با دارسی در شمال انگلستان ملاقات میکند. دارسی تلاش میکند تا به اليزابت نشان دهد که گزافهبودن تعصبهای گذشته و غرور احمقانهاش را درک کرده است همشهری آنلاین |
جین اوستین را دیگر همه می شناسند. اما برای فمنیست ها شناخته شده تر است. او با انکه در اوایل قرن نوزدهم می نوشت اما صدا فمنیست ها و زنان قرن بیست و یکم است. رمان غرور و تعصب او و دیگر رمان هایش بصورت فیلم های سینمایی بلند و موضوع نقدهای جامعه شناختی و زیباشناختی متعدد بوده است. نمی شود دنیای زمان را بدون جین استین و آثارش شناخت. هرچه زمان می گذرد نیاز ما به استین بیشتر می شود. این راز ماندگاری اثار اوست. او تصویر زن و معشوق زمینی و انسان زمینی را برای ما ترسیم کرد. مهدی فاتحی در اینجا متن کوتاه ولی عمیقی درباره اوستین و رمان غرور و تعصب او نوشته است.
تأملي بر جهان فكري جين آستين در رمان غرور و تعصب جين آستين به سال ۱۷۷۵ به دنيا آمد و در ۱۸۱۷ درگذشت. او در زماني ميزيسته که هنوز بخش عمدهاي از بزرگان ادبيات و فلسفه که سرنوشت جهان را تعين بخشيدند پا به عرصة وجود نگذاشته بودند. هنوز طبقة اشراف و اصيلزادگان قدرت و اعتبار داشتند و نويسندگاني که خارج از عرف جامعه مينوشتند محكوم به فنا بودند. مکتب رمانتيسم تازه پا گرفته بود و نحلههايي از آن در اشعار شاعران انگليسيزبان ديده ميشد. سالها بعد از مرگ آستين، در 1830، ويكتور هوگو در فرانسه جنبش ادبي رمانتيسم را معرفي کرد. در آن دوره، تفکر دربارة زنان حتي در نوشتههاي بزرگان ادب آن زمان ِانگلستان با ترس و اضطراب همراه بود (ويليام بليک: زيبايي ِ زن کار خداست ولي شر و بدي زادة ارادة زنان است.) حتي، به گفتة رضا سيدحسيني در مكتبهاي ادبي، سالها پس از آن زنان در آثار نويسندگاني مثل ديکنز هنوز با ترديد و وحشت نمايانده ميشدند. در همان سالها (اواخر قرن هجدهم)، آستين چند رمان نوشت و خود را بهعنوان استثنايي بر اين قاعده نشان داد، استثنايي که بعدها خود تبديل به قاعده شد. جين آستين قدرت كمنظيري در خلق شخصيتهاي زنده و موقعيتهاي ناب داشت، موقعيتهايي که هويت شخصيتها را با شيوايي تمام نمايان ميکرد. غرور و تعصب معروفترين رمان جين آستين است كه آن را در 1796، يعني در 21 سالگي، نوشت. چاپ اين اثر، که ابتدا «تصورات نخستين» نام داشت، حدود 17 سال به تأخير افتاد تا آنکه پدر جين آستين آن را با عنوان غرور و تعصب به ناشري سپرد و در 1813 با نامي مستعار (يك خانم) به چاپ رسيد. اما كتاب چنان شهرت و محبوبيتي پيدا كرد كه در دوران حيات جين آستين سه بار تجديد چاپ شد. عقل و احساس، منسفيلد پارک، اِما، و ترغيب از ديگر آثار آستين است. اما آستين بيشتر از همه همين رمان غرور و تعصب را دوست داشت و آن را فرزند دلبند خود ميدانست. امروز اين رمان يكي از شاخصترين رمانهاي كلاسيك تاريخ ادبيات جهان بهحساب ميآيد. آستين راوي زندگي است. خوشيها و رنجها، کاستيها و ملالها همه در رمانهاي او رنگ و بوي زندگي دارند. او از واقعيتهاي پيرامون خود براي ساختن شخصيتها و نشان دادن جامعه و تفکر زمانهاش نهايت استفاده را کرده است. اليزابت بهنوعي شخصيت اول رمان محسوب ميشود، و داستان، با وجود تكية نويسنده بر داناي کل، بيشتر از پس ذهن او روايت ميشود. او بيستساله است، درست همسن آستين هنگامي که غرور و تعصب را مينوشت، و تا حد زيادي نشان از خلقوخو و عقايد نويسنده دارد. اليزابت به نوعي نمايندة شخصيت خود آستين در داستان است، شخصيتي كه برخلاف عرف و فرهنگ غالب جامعه قدم برمي دارد. جامعهاي كه آستين به تصوير ميکشد جامعهاي روستايي است. شهرها هنوز حضور پررنگي در رمان ندارند و آدمهاي شهري و مشکلاتِ روابط شهري در آن ديده نميشوند. اين جامعه هنوز با طبيعت پيوندي محكم دارد و به همين دليل طبيعت را هم به صورت فيزيكي و هم عرفي در رمان مشاهده ميكنيم. در رمانهاي قرن هجدهم، غالباً با موقعيتهايي آكنده از رمانتيسم و سانتيمانتاليسم مواجه ميشويم، و با حكايت قهرماني باهوش و زيبا که همة تلاشش براي گذشتن از موانع و رسيدن به كسي است كه او را محبوب يا چارة کار خود ميداند. اما غرور و تعصب به اين علت هنوز تازگي خود را حفظ کرده و همچنان از خواندن آن لذت ميبريم كه رماني معاصر است. صفت «معاصر» را نميتوانيم به همة متوني که امروز نوشته ميشود نسبت دهيم. در زمانهاي که شخصيتهاي ادبيات همه سياه و سفيد بودند، آستين شخصيتي چندبعدي خلق کرد و با تعهد و تسلط بر واقعيتهاي جامعهاي که در آن ميزيست، تاريخ را به شيوايي به تصوير کشيد و موقعيت نازل فرهنگي آدمهاي جامعة آن دوره را نشان داد كه زنانش در پي شكار شوهر و مردانش در جستوجوي زناني فرمانبردار و متعهد به سنن اشرافي بودند. بعضي فصلهاي رمان (مثل فصل 11 از بخش اول) معاصر بودن و توانايي نويسنده را در ايجاد موقعيتهاي ناب، و کندوکاو در احوال شخصيتهايش بدون هيچ اظهار فضلي نشان ميدهد. غرور و تعصب هرچند سرشار از احساساتِ لطيف است، رماني عاشقانه و سانتيمانتال نيست. در اين رمان، عشق به معناي کاملاً زميني خود رسيده است. آستين عشق را مفهومي ميداند كه در روندي اجتماعي بهوجود ميآيد و به انجام ميرسد، و گاه سرنوشت شومي در انتظار آن است. شايد بتوان گفت که در رمان او عشق يک ارتباط مفيد اجتماعي است. هيچيك از شخصيتهاي اين رمان را نميتوان كاملاً پاک و منزه دانست، همة شخصيتها نقاط ضعف و قوتي دارند که، در طول حوادث رمان، و موقعيتهايي که بهوجود ميآيد، بيشتر با آنها آشنا ميشويم. اليزابت، يکي از پنج دختر خانوادة بنت، آرام و صبور است و در مقايسه با ديگر خواهرانش کمتر دغدغة ازدواج دارد يا کمتر آن را عيان ميکند. درعينحال، مغرور است و اندكي هم لجباز. خيلي زود و راحت به قضاوت ديگران مينشيند و، براساس همين برآيند ذهني، رفتارش را با ديگران ـ بخصوص با مردان ـ تغيير ميدهد. «مردها در برابر صخره و کوه چه ارزشي دارند؟ اوه! چه ساعتهاي پرهيجاني را سپري خواهيم کرد! وقتي برگرديم، مثل مسافرهاي ديگر نخواهيم بود که نميتوانند هيچ چيز را درست توضيح بدهند. ما خواهيم دانست که کجا رفتهايم... يادمان خواهد بود که چه چيزها ديدهايم. درياچهها، کوهها، رودخانهها، در خيال ما مخلوط نميشوند...» (جين آستين، غرور و تعصب، ترجمة رضا رضايي، تهران: نشر ني، 1385، ص 185) اليزابت، برخلاف خواهرانش، هر مردي را جدي نميگيرد، هرچند او را تحسين و ستايش كند. او معتقد است: «زنها خيال ميکنند تحسين و ستايش معنايي بيش از تحسين و ستايش دارد.» (همان، ص 164) جين دختر بزرگ خانواده است، سنش از بيست گذشته و سريعاً به همدم و شوهر نياز دارد. به دنيا سادهلوحانه مينگرد و مهربان است. از کسي كينهاي به دل نميگيرد، و هميشه اميدوار است که همه چيز درست شود. ليديا، دختر کوچک خانواده، پرانرژي است. رفتاري بيپروا دارد و هيچ مصلحتي را در نظر نميگيرد. ميخواهد هرطور شده شوهر کند، حتي به قيمت ريختن آبروي خانواده. درعينحال، خوشسروزبان و از بقية دخترها زرنگتر است. خانم بنت، مادر خانواده، وراج است. منتهاي آرزويش شوهر دادن دخترانش است. به ازدواج دخترانش افتخار ميکند و تمام وقتش به حرف زدن دربارة در و همسايه و مردان خانوادههاي ديگر ميگذرد و اينكه چگونه آنها را به دخترانش علاقهمند کند. زني است زاييدة سنتي که در آن زندگي ميکند و تمام زندگياش را صرف پايدار ماندن آن ميکند. اين زنان به آدمهاي اطراف ما بسيار نزديکاند و ما يا يکي از آنهاييم يا با يکي از آنها زندگي ميکنيم. اين زنان در خانوادهاي نهچندان اشرافي پرورش يافتهاند و با مردان با تعامل و تقابل و سوءتفاهم برخورد ميکنند، و در نهايت پس از طي فراز و نشيبهايي شرايط ازدواجشان فراهم ميشود. هيچکدام قهرمان داستان نيستند و، مثل خود ما، هيچکدام بينقص نيستند. به قول اليزابت (هنگامي که از ازدواج دوستش شارلوت با خواستگار سابق خود عصباني است): «تعداد آدمهايي که من واقعاً دوستشان داشته باشم زياد نيست، تعداد کساني که نظر خوبي دربارةشان دارم از آن هم کمتر است. من هرچه بيشتر دنيا را ميشناسم از آن ناراضيتر ميشوم. هر روز که ميگذرد بيشتر معتقد ميشوم که آدمها شخصيت ناپايداري دارند و نميشود روي ظواهر لياقت يا فهم و شعورشان حساب کرد...» (همان، ص 163) رمان با جملة شيوايي شروع ميشود که بيانکنندة يکي از درونمايههاي داستان است: «صغير و کبير فرضشان اين است که مرد مجرد پولوپلهدار قاعدتاً زن ميخواهد.» (صفحه 11) و آرام آرام ما را وارد ماجرايي ميکند که ديگر نميتوانيم رهايش کنيم. در همسايگي خانوادة بنت، دو مرد جوان و ثروتمند ساكن ميشوند به نامهاي بينگلي و دارسي. بينگلي شيفتة جين ميشود، اما به علت پايين بودن سطح زندگي و فرهنگ خانوادة بنت، بهويژه رفتارهاي خالهزنكي مادر خانواده، دارسي او را از ازدواج با جين منع ميكند. اليزابت كه از برخورد مغرورانة دارسي دلخور است، پس از آنكه درمييابد دارسي حق و حقوق افسر جواني به نام ويكهام را پايمال كرده است، پيشداوريهايش عليه او شدت ميگيرد، ليديا از خانه فرار ميکند و... در فراز و نشيب غرور و تعصب، با اين شخصيتها درگير ميشويم، تجربه ميکنيم و زندگي ميکنيم. آستين از همان ابتدا در روايتش آنقدر ماجرا، خردهروايت و گره ايجاد ميکند که از خود ميپرسيم چگونه ميخواهد رمان را به پايان برساند. با اين شرايط، از دل وضعيتهاي ايجادشده مفاهيمي بيرون ميآيد كه عامل شناسايي شخصيتها و ماجراهاي آنان ميشود. اين وضعيتها به هريک از شخصيتها لحن و زبان داستاني خاصي ميبخشد و آنها را در همان بستر شخصيت و وضعيت اجتماعيشان باقي ميگذارد. در واقع در چنين بستري نه هيچکدام از شخصيتها متحول ميشوند، نه سرکشي ميکنند و نه در مقابل حوادث از سر ِ سرکشي منفعل ميشوند، بلکه از مسير ديگري به همان هدف اولية خود ميرسند. بحثهاي اليزابت با دارسي بر سر مسائل اجتماعي، ايستادگي در مقابل ليدي كاترين در خصوص سنن اجتماعي و اشرافي و يادگيري نوازندگي، امتناع از ازدواج با كالينز بهرغم اصرار مادر، پافشاري در مورد شركت نكردن خواهر كوچكترش در جشني كه نهايتاً به رسوايي او ميانجامد، همگي نمودهاي رفتاري شخصيت متفاوت اليزابت است. در تمام اين موقعيتها، جسور و بيپرواست و نهايتاً زماني پاسخ عشق دارسي را ميدهد كه درمييابد قضاوتش دربارة او مبتني بر منابع نادرست بوده و ازدواجشان، كه با وجود مخالفتهاي ليدي كاترين انجام ميشود، نمونهاي ديگر از سنتشكني جامعة طبقاتي آن زمان انگلستان است. جين آستين نيز با روي آوردن به نوشتن داستان و رمان درواقع بهنوعي در همين مسير قرار گرفته است، با اين تفاوت كه، برخلاف قهرمانان داستانش، در طول عمر 42 سالة خود هرگز ازدواج نكرد و تا وقتي مادر و خواهرش در قيد حيات بودند، با آنها زندگي كرد. مردان رمان ـ از آقاي بنت (پدر اليزابت) گرفته که از بقيه معقولتر و موجهتر بهنظر ميآيد، تا کالينز که کاريکاتوري به تمام معناست، و بينگلي ِ وابسته، و دارسي، شخصيت مغرور و محوري داستان ـ همه به قوانين و سنن جامعه پايبندند و از همين دريچه به زنان مينگرند. بهنظر آنان، زن ايدهآل، سواي جذابيت چهره، اندام و اصيلزادگي، بايد از هنر سخنوري و رقص نيز در حد کمال بهرهمند باشد. درحاليکه زنان بيش از آنکه به ظاهر مرد بينديشند، به رفتار و اخلاق او اهميت ميدهند. نکتههاي ظريف رمان غرور و تعصب خواننده را به سوي اين مفهوم هدايت ميکند که دنياي کوچک آستين براساس اصول بزرگ و بااهميتي پيريزي شده است. غرور و تعصب نهتنها در زمان خود بلکه تا به امروز جزء رمانهاي پرفروش بوده است، رماني است که توصيه شده قبل از مردن حتماً بايد آن را خواند. محبوبيت غرور و تعصب به حوزة هنرهاي نمايشي نيز راه يافته و 15 اجراي تئاتري داشته است. چندين اقتباس تلويزيوني نيز از آن شده كه آخرين آنها در 1995 در شبكة بيبيسي بود، و چند اقتباس سينمايي كه اولين آنها بهكارگرداني رابرت ز. لئونارد بود، براساس فيلمنامهاي از آلدوس هاكسلي و جين مورفين، و با شركت لارنس اليويه و گرير گارسون (محصول 1940)، و دومي بهكارگرداني اندرو بلك (محصول 2002) كه نسخهاي مدرنتر و جوانپسندانه و البته كمارزشتر محسوب ميشود. اما جديدترين نسخة سينمايي اين رمان اثر جو رايت (محصول 2005 ) است كه اولين كار بلند سينمايي اين كارگردان محسوب ميشود و البته در همين اولين گام موفقيتهاي زيادي، ازجمله چند جايزة اسكار، را نصيبش كرده است. غرور و تعصب نخستين بار در 1336 به همين نام به همت شمسالملوک مصاحب به فارسي ترجمه و منتشر شد. بعد از گذشت سالها، ضرورت ترجمة دوبارة آن احساس ميشد و رضا رضايي، مترجم باسابقه، با نثر شيواي خود جان دوبارهاي به اين اثر بخشيد. ترجمة حاضر بر اساس چاپ اول رمان در 1813 و با نگاهي به چاپ دوم آن انجام شده است. رضا رضايي، مترجم رمانهاي غرور و تعصب، و عقل و احساس، که بهتازگي منسفيلد پارک را نيز ترجمه و روانة بازار کتاب کرده است، قصد دارد ساير آثار اين نويسندة كلاسيك را هم به فارسي برگرداند، آثاري چون اِما، نورثنگر ابي، و ترغيب كه با چاپ آنها مجموعة كامل آثار جين آستين به زبان فارسي موجود خواهد بود farhangshenasi.com |
در همین زمینه تاپیک فیلم تاوان Atonement (کفاره) معرفی و دانلود رو هم که از همین مجموعه
(کارگردان و بازیگر نقش اول زن {نایتلی}) ببینید این هم عکسهای کیرا نایتلی Keira Knightley - پی سی سیتی |
سلام من عاشق جین استین و همه کارهاش خصوصا غرور و تعصب هستم و خیلی دوست دارم کلکسیون اقتباسهای سینمایی این اثر را داشته باشم.2005 و 1994 را گرفتم.میدونید نسخه های دیگه رو چه جوری می تونم تهیه کنم؟
|
من می خواستم فیلم غرور و تعصب را دانلود کنم. چرا فقط انو معرفی کردی؟ اگر میشه آن را برای دانلود بزارید یا سایتی را بدون ********** معرفی کنید. مرسی
|
فیلم خیلی خوبیه از کفاره که بهتره
کایرا نایتلی هم توش خوب بازی کرده شاهکار نیست ولی زیبا و جذابه و فیلمیست که باید دید |
اکنون ساعت 08:22 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)