پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   شاهنامه خوانی (http://p30city.net/showthread.php?t=27740)

iran1356 08-09-2010 03:52 PM

بسي رنج برد اندران روزگار
به افسون و انديشه‌ي بي‌شمار

pars16 08-09-2010 03:55 PM

ز پويندگان هر چه مويش نکوست
بکشت و به سرشان برآهيخت پوست

273 08-09-2010 03:58 PM

چو روباه و قاقم چو سنجاب نرم
چهارم سمورست کش موي گرم

deltang 08-09-2010 04:00 PM

چو ضحاک شد بر جهان شهریار


برو سالیان انجمن شد هزار

با سلام خدمت کاربر محترم 273

ضمن تشکر به دلیل ایجاد این تاپیک آقای فرشید شما اشعار شاهنامه را بر چه اساسی در این تاپیک قرار میدهید؟

نوعی مشاعره است که نفر بعدی با آخر حرف قبلی بیتی از شاهنامه قرار دهد یا نه هر بیتی که خودش خواست؟

موفق باشید ناظر دلتنگ

AZADI1356 08-09-2010 04:01 PM

نپيوست خواهد جهان با تو مهر
نه نيز آشکارا نمايدت چهر

273 08-09-2010 04:06 PM

چو ضحاک شد بر جهان شهریار


برو سالیان انجمن شد هزار

با سلام خدمت کاربر محترم 273

ضمن تشکر به دلیل ایجاد این تاپیک آقای فرشید شما اشعار شاهنامه را بر چه اساسی در این تاپیک قرار میدهید؟

نوعی مشاعره است که نفر بعدی با آخر حرف قبلی بیتی از شاهنامه قرار دهد یا نه هر بیتی که خودش خواست؟

موفق باشید ناظر دلتنگ
__________________

هر بیتی که خودش خواست؟
هدف شاهنامه خوانی است.باتشکر

273 08-09-2010 06:23 PM

به زور کياني رهانيد دست
جهانسوز مار از جهانجوي جست

273 08-09-2010 06:49 PM

مگر پند من سربسر بشنوي
بگفتار هشيار من بگروي

aseman8 08-10-2010 09:17 PM

چو سي روز گردش بپيمايدا
شود تيره گيتي بدو روشنا
پديد آيد آنگاه باريک و زرد
چو پشت کسي کو غم عشق خورد

deltang 08-10-2010 10:26 PM



یکی داستانی بیرای نغز

سخن چون برابر شود با خرد


روان سراینده رامش برد

کسی را که اندیشه ناخوش بود

بدان ناخوشی رای اوگش

بود همی خویشتن را چلیپا کند


به پیش خردمند رسوا کند

ولیکن نبیند کس آهوی خویش


ترا روشن آید همه خوی خویش

اگر داد باید که ماند بجای


بیرای ازین پس بدانا نمای

چو دانا پسندد پسندیده گشت


به جوی تو در آب چون دیده گشت

زگفتار دهقان کنون داستان


تو برخوان و برگوی با راستان

کهن گشته این داستانها ز من


همی نو شود بر سر انجمن

اگر زندگانی بود دیریاز


برین وین خرم بمانم دراز

یکی میوه‌داری بماند ز من


که نازد همی بار او بر چمن ازان

پس که بنمود پنچاه و هشت


بسر بر فراوان شگفتی گذشت

همی آز کمتر نگردد بسال


همی روز جوید بتقویم و فال

چه گفتست آن موبد پیش رو


که هرگز نگردد کهن گشته نو

تو چندان که گویی سخن گوی باش

خردمند باش و جهانجوی باش

چو رفتی سر و کار با ایزدست


اگر نیک باشدت جای ار بدست

نگر تا چه کاری همان بدروی


سخن هرچه گویی همان بشنوی

درشتی ز کس نشنود نرم گوی


به جز نیکویی در زمانه مجوی

به گفتار دهقان کنون بازگرد


نگر تا چه گوید سراینده مرد


اکنون ساعت 03:32 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)