پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   ادبیات طنز (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=54)
-   -   طنز عشقی و عشقولانه و رمانتیک و ....... (http://p30city.net/showthread.php?t=16560)

behnam3638 01-16-2008 12:48 AM

طنز عشقی و عشقولانه و رمانتیک و .......
 
داد مجنون بهر ليلي يك ايميل
گفت ای از هجر تو اشكم چو سيل

ای به قربان قد و بالای تو
من فدای قامت رعنای تو

ناز كم كن ای نگار ناز دار
قهر با من نيست انصاف ای نگار

خواسته ای ميرزا قلمدونت شوم
واله و شيدا و حيرونت شوم

گفته ای نامه ز ايميل بهتر است
دستخط يار ديدن خوشتر است

ليك دور نامه لیلی جان گذشت
دوره ی ايميل يا ايكارد گشت

نامه جانم مال عهد بوق بود
راز دار عاشق و معشوق بود

مال عهد چادر و چاقچور بود
خيس از اشك عاشق مهجور بود

چون كه می پوشی مینی ژوپ اين زمان
چون كه تی شرتت گرفته در ميان

ناخن تو چون كه گشته مانيكور
خط چشمت چشم ها را كرده كور

چون به لب ماتيك داری ای عزيز
کی تو می باشی فناتيك ای عزيز؟

نامه بهر تست ديگر املی
ای نگار دلربای سوگلی

گشته چت ديگر به جايش جانشين
دوره ی ايميل گشت ای نازنين

فيبر نوری گشته ديگر اين زمان
جانشين كفتر نامه رسان

بهر تو ايميل خيلي بهتر است
لايق عاشق كشان دلبر است

اسب همت را تو اينك هی بكن
بهر مجنون يك ايميل ریپلی بكن

جوف آن بفرست اتچ های قشنگ
فايل های جور واجور و رنگ وارنگ

عشق من آنلاين تست ای مهربان
صبح و ظهر و عصر و شب در هر زمان

آف مسيجت می فرستم دمبدم
تا كه مهر افزون کنی و ناز كم

اين ايميل را کپی پيست در هارد كن
از برای عاشقان فوروارد كن

با خيال راحت ای يار ملوس
چون كه دارد اين ايميل آنتی ويروس


:65::65::65::65::65::65::65::65::65::65::65::65:

دانه کولانه 07-21-2008 01:42 AM

قلب شوهر! (بر اساس شعر قلب مادر ایرج)
 
قلب شوهر! (بر اساس شعر قلب مادر ایرج)
داد زن شوهر خود را پیغام / که چرا عرضه نداری الدنگ؟
جاری‌ام رفته نشسته در قصر / بنده محبوس در این خانه تنگ
تو برایم نخریدی خودرو / پایم از پیاده رفتن شد لنگ
مردم از خانه‌نشینی ای مرد / تو بیا تا برویم سوی فرنگ
کاش می‌شد که تنم می‌کردم / پالتوی پوستی از جنس پلنگ
رنگ مویم دگر افتاد از مد / موی خود را بکنم باید رنگ
گر تو خواهی که طلاقت ندهم! / "باید این لحظه بی‌خوف و درنگ"
روی و پول فراوان آری / تا حرامت نکنم چند فشنگ
با نگاه غضب‌آلود و خشن / بر دل شوی خودش هی زد چنگ
شوهر ذلیل مادرمرده / نه بل‌آن جمله مردان را ننگ
هیبت شوهری از یاد ببرد / همچو ماهی که شود صید نهنگ
رفت و از غصه نشست و می خورد / شد ز می خوردن بسیار ملنگ
خیره از باده پی منقل رفت / شد هروئینی و آلوده بنگ
زن ظالم که بهانه می‌جست / سوی قاضی شد و سر داد آهنگ:
شوهر بنده که تریاکی هست / می‌زند سیلی و مشت و اردنگ
گر تو صادر نکنی حکم طلاق / می‌شوم کشته ضربات کلنگ
شوهر بنگی من تا اینجاست / شهد در کام حقیر است شرنگ
قاضی بی‌خبر و نا آگاه / خام یک مشت اراجیف جفنگ
به زن قصه طلاق اعطا کرد / شد زن قصه ما فاتح جنگ
خواست از محکمه بیرون آید / حکم قاضی به کفش چون نارنگ
از قضا خورد دم در به زمین / "واندکی سوده شد او را آرنگ"
"از زمین باز چو برخاست نمود / پی برداشتن حکم آهنگ"
از دل شوهر سابق ناگاه / آمد آهسته برون این آهنگ:
آه دشت ژن من یافت خراش / آه پای ژن من خورد به شنگ!
منبع

امیر عباس انصاری 11-10-2008 03:53 AM

اشعار طنز سروده شده توسط خودتان را اینجا در معرض دید دیگران ولو کنید!!
 
اشعار طنز سروده شده توسط خودتان را اینجا در معرض دید دیگران ولو کنید!!

سلام و عرض ادب
از عنوانش تابلوئه منظورم چیه؟
دقیقا
میخوام اگه از این قبیل اشعار طنز و شوخ و شنگ و.... داریم بیاریمش اینجا به اشتراک بذاریم
هجو آزاده و هزل و غزل و ...
اما توهین کاملا ممنوعه
همین
اولیش هم از خودم البته به کسی برنخوره ما هم عاشق بوده و هستیم منتها این مدل تعریف از عشق خیلی آبداره دیگه....

"عشق چیست؟"

عشق یعنی تپه ای بی انتها
میرود هر عاشق خر زان بالا

عشق یعنی رد پایی از شتر
عشق یعنی دور دنیا با موتور

عشق یعنی چرت و پرت از سوی دوست
می کند هردم ز کله مو و پوست

عشق یعنی بند تنبان در غزل
عشق یعنی جنس ناب و سیخ و تل

عشق یعنی پخت کشک بی جواز!
عشق یعنی شاعری روده دراز!!

عشق یعنی قبض همراه، صد تومن
عشق یعنی دوزاری، بیست پنج تومن

عشق یعنی یخ زدن در کنج پارک
عشق یعنی کورس و دو تا کیش وخارک

عشق یعنی مخ زدن با عکس بیست
عشق یعنی خرترین عاشق یکیست!

عشق یعنی داشتن صدتا تیریپ
خوردن دیزی کنار رود و جیپ

عشق یعنی خواندن صدها دعا:
کای خدایا کی میده یک ماچی به ما؟!

عشق یعنی جستجو در کاهدان
جستن سوزن میان استران!

عشق یعنی خوردن جفت و لگد
از پوتین، یا که پدر، یا که ز تب

عشق یعنی: خاک تو سر عاشق شده!
اینقدر عر میزنه... قاطر شده!!

عشق یعنی خوردن نون و پنیر
عشق یعنی: گشنته؟ گمشو بمیر...

عشق یعنی ضایعات مغزها!
فاضلاب فکر قشر مدعا!!

عشق یعنی نوکری حلقه به گوش
از دم در تا موال... جوش و خروش!!

عشق یعنی دختران چشم خمار
عاشق الماس و یاقوت و دلار

عشق یعنی مالش کشک در تغار
هرچی تو جیبت داری وردار بیار!!

عشق یعنی ریختن پول توی جوب
شیرجه رفتن زیر چرخ تانک و توپ

عشق یعنی گفتن صدها جفنگ
از دهان و از دل و از گوش و سنگ

عشق یعنی ور زدن روزی سه بار
هر دفعه هشت ساعت و بی کار و عار

عشق یعنی دور زدن بر روی ریل!
دنده معکوس زیر آب یا توی سیل!

عشق یعنی گفتن صدها چاخان
از در و دیوار و باغ و این و آن

عشق یعنی بردن یک امتحان
جایزه بردن بسی با امتنان

عشق یعنی خوردن آب هویج
عشق یعنی گفتن اشعار گیج

عشق یعنی چت نمودن توی نت
عشق یعنی اگزوزت ول داده پت!!

عشق یعنی ول بکن این شعر ما
سعدی و حافظ بخوان... ایول شما!!

عشق یعنی بوی کافور، عطر یاس
عشق یعنی آخرش جمع کن پلاس

عشق یعنی آذرخشی از هوا
خورده بر مخ... ما شدیم بی ادعا!

شاعر:
امیر عباس... بچه تهرانپارس!! :D سبک: چهار پاره فی البداهه در خلوت ریسمان تنبانی در پیتی تهرانی اصل!!
زمان سرودن این ابیات: یکشنبه بیست و هشتم مهر ماه هزار و سیصد و هشتاد و هفت خورشیدی ساعت پنج بعد از ظهر
حالت شاعر هنگام سرودن: توضیح ندم بهتره....:24:




shabhaye_mahtabi 11-27-2008 03:48 PM

براي آنكه دوستش دارم
 
انشاءالله كه طبق معمول به تير تكراري است دچار نشوم
الهي آمين

عزیزم، منو ببخش !
عزیز دلم!
وقتی سه سال پیش دیدمت (۱)، با خودم گفتم، خودشه، من بالاخره تونستم شریک زندگی خودمو پیدا کنم. بنابراین فوری با اون کیس مزخرفی (۲) که فقط از سر ناچاری باهاش وقت می‌گذروندم، همون دست و پاچلفتیه، به هم زدم و رابطه تازه‌ای را با تو شروع کردم. آره، مثل خیلی‌های دیگه ما هم در این دوره آشنایی فراز و نشیب داشتیم، ولی حقیقتش را بخوای، ‌دوره بی‌نظیری بود.

همه چیز تا همین سه ماه پیش خوب بود، تا اینکه یه شب، اون (۳) را دیدم. با اینکه پدر و مادرش راضی نبودن ببینمش (۴)، هر جوری بود با کمک دوستان، باهاش طرح دوستی ریختم و باهاش آشنا شدم.

چرا دروغ بگم، او خیلی ساده‌دل (۵) و شیرین و زیبا بود، اصلا پیچیدگی‌های بی‌خود کسای دیگه را نداشت، چیزایی داشت که نمی‌تونم دقیقا توصیف کنم. او خیلی سرزنده بود، حتی گاهی اذیتش می‌کردم و بیست، سی کار دستش می‌دادم! (۶) آره! ولی اونقدر سبک‌بالانه کارها را برام انجام می‌داد که نگو!

یه چیز جالب دیگه‌اش این بود که خیلی رازدار (۷) بود، وقتی ازش می‌خواستم چیزی بین من و اون خصوصی بمونه، ‌امکان نداشت به زور هم شده بروز بده. کلا حافظه جالبی داشت، همه چیزایی که بهش علاقه داشتم یادش می‌موند و فوری برام آماده می‌کرد. (۸)

آره، همه چیز رویایی بود. ولی بذار روزای بعدی را هم برات تعریف کنم، خیلی زود فهمیدم که اون حوصله نداره رقیبی دور و برش ببینه، در واقع او حوصله هیچ کس دیگری را نداشت. (۹)
اینجا بود که او من را در دوراهی گرفتن یه تصمیم بزرگ قرار داد، در واقع من مجبور شدم، فقط اون را انتخاب کنم و دور بقیه را خط بکشم.

یه مدتی همه چیز خوب بود تا اینکه پی بردم، نخیر! این یکی کیس ما همچین شرایط روحی استیبلی نداره، در کمال تعجب می‌دیدم که مرتب شماره موبایل و خونم یادش می‌ره با اینکه ده‌ها بار براش نوشته بودم و دستش داده بودم.

گاهی وقتا که با هم می‌رفتیم بچرخیم، ازش می‌خواستم با دوربین عکسایی از مناظر زیبا بگیره، ولی در کمال تعجب وقتی برمی‌گشتیم، می‌دیدم که یه عکس ساده هم نتنوسته بگیره و همه چیز را خراب کرده. (۱۰)

راستش بعد مدتی تازه فهمیدم که تو چه گوهری بودی، خوبی تو این بود که همیشه عملکرد قابل اطمینانی داشتی، مثلا اون نبودی که گاهی همه کاراش بیست بود و گاهی آدم از گیج بازیش، سرگیجه می‌گرفت.

راستش بین خودمون باشه، فکر می‌کردم که طرف بی‌تجربه هست، خودت می‌دونی که بعضی‌ها خام هستن و یه جورایی باید بزرگ شن و رشد کنن تا قبل تحمل‌تر بشن. وقتی به خواهر و برادراش (۱۱) نگاه می‌کردم که اوایل اونا هم همین طور بودن وبعدا با شایستگی خودشون و شاید پول پدرو مادرشون که از پارو بالا می‌ره (۱۲)، اون جور شخصیت‌های شخیصی شدن، ته دل یه خورده قرص می‌شد. ولی خوب اشتباه بزرگ من همین بود.

حتما می‌دونی که چرا دارم این نامه را برات می نویسم، آره، هر چی می‌خوای اسمش را بذار، حماقت، هوس‌بازی یا هر چیزی دیگه‌ای. ولی آخر این نامه ازت می‌خوام من را ببخشی. یعنی می‌شه، همه چیز را فراموش کنی و بذاری پیشت برگردم؟


با تشكر فريبا

Hiwa 08-12-2009 09:10 PM

جملات رمانتيک ويژه پيچوندن :

1. آرزوي من خوشبختي توست،
2. با من باشي يا نباشي فرقي نميکنه!!!
3. خودم هم نمي دونم چيکار ميخوام بکنم...
4. نميخوام تو به آتيش من بسوزي!!! :p
5. تو هم خوشگلي،هم باهوشي،هم زرنگي...:65:
6. آدمهايي خيلي بهتر از من گيرت مياد!!!
7. ما مدلهاي ذهنيمون با هم فرق ميکنه...:24:

ساقي 08-26-2009 03:30 PM

روشهای جلوگیری از عاشق شدن
 
[IMG]http://*************/files/p4sy1g60846l487nxg8f.jpg[/IMG]

Nur3 08-30-2009 10:22 AM

اگه عاشق كسي شدي، بهش نچسب بزار بره...
 

اگه عاشق کسی شدی بهش نچسب

بزار بره.......


شکسپیر :
اگه عاشق کسی شدی بهش نچسب بزار بره!
اگر برگشت که مال توئه..
اگر برنگشت سم که داری؟ خودتو بکش!


خوشبین :
اگه عاشق کسی شدی بهش نچسب بزار بره...
نگران نباش حتما بر میگرده!!


شکاک :
اگه عاشق کسی شدی بهش نچسب بزار بره...
اگه برگشت ازش بپرس چرا ؟!!!

ناشکیبا :
اگه عاشق کسی شدی بهش نچسب بزار بره...
اگه تو یه مدتی برنگشت فراموشش کن !!!


صبور :
اگه عاشق کسی شدی بهش نچسب بزار بره...
اگه برنگشت اونقدر صبر کن تا برگرده!


خوشگذران :
اگه عاشق کسی شدی بهش نچسب بزار بره...
وقتی برگشت اگه هنوز عاشقش هستی دوباره
ولشکن بره...
دوباره...


فعال دفاع از حقوق حیوانات :
اگه عاشق کسی شدی بهش نچسب بزار بره...
در واقع همه ی موجودات زنده حق دارن که آزاد باشن!


وکلا :
اگه عاشق کسی شدی بهش نچسب بزار بره...
بند ۱ از پاراگراف ۲ص ـ ۱۳ بند الحاقی دوم از قانون
آزادی ازدواج به طور صریح می گوید که.........


بیل گیتس :
اگه عاشق کسی شدی بهش نچسب بزار بره...
اگه برگشت من فکر میکنم که میتونیم برای نصب مجددش
یه هزینه هایی رو پرداخت کنیم.البته بهش بگو باید خودشو
بهتر کنه!!!!!!!


زیست شناس :
اگه عاشق کسی شدی بهش نچسب بزار بره...
حتما متحول می شه!!


فروشنده :
اگه عاشق کسی شدی بهش نچسب بزار بره...
اگه برگشت قرارداد ببند و اگه برنگشت چه خوب
بعدی !!!!!!!!


فیزیکدان :
اگه عاشق کسی شدی بهش نچسب بزار بره...
اگه برگشت این قانون جاذبه است
اگه برنگشت یا مقدار اصطکاک بیشتر از نیروی جاذبه است
یا زاویه برخورد بین دو جسم در زاویه مناسب تنظیم نشده!

نيِِِــــلو:
اگه عاشق کسی شدی بهش نچسب بزار بره...
اون اگه قصد موندن داشت نمی رفت...
پس بر نمیگرده!
فقط می تونی با یاد و خاطره ی معشوقت زندگی کنی.

deltang 08-30-2009 03:02 PM

دانشجوي زيست شناسي : اگر کسي را دوست داري ، به حال خود رهايش کن ... او تکامل خواهد يافت






دانشجوي آمار : اگر کسي را دوست داري ، به حال خود رهايش کن ... اگر دوستت داشته باشد ، احتمال برگشتنش زياد است و اگر نه احتمال ايجاد يک رابطه مجدد غير ممکن است






دانشجوي فيزيک : اگر کسي را دوست داري ، به حال خود رهايش کن ...اگر برگشت ، به خاطر قانون جاذبه است و اگر نه يا اصطکاک بيشتر از انرژي بوده و يا زاويه برخورد ميان دو شيء با زاويه صحيح هماهنگ نبوده است






دانشجوي حسابداري : اگر کسي را دوست داري ، به حال خود رهايش کن ... اگر برگشت ، رسيد انبار صادر کن و اگر نه ، برايش اعلاميه بدهکار بفرست










دانشجوي رياضي : اگر کسي را دوست داري ، به حال خود رهايش کن ... اگر برگشت ، طبق قانون 2=1+1 عمل کرده و اگر نه در عدد صفر ضربش کن






دانشجوي کامپيوتر : اگر کسي را دوست داري ، به حال خود رهايش کن ... اگر برگشت ، از دستور کپي - پيست استفاده کن و اگر نه بهتر است که ديليت اش کني






دانشجوي خوشبين : اگر کسي را دوست داري ، به حال خود رهايش کن... نگران نباش بر مي گردد






دانشجوي عجول : اگر کسي را دوست داري ، به حال خود رهايش کن ... اگر در مدت زماني معين بر نگشت فراموشش کن






دانشجوي شکاک : اگر کسي را دوست داري ، به حال خود رهايش کن ...اگر برگشت ، از او بپرس " چرا " ؟






دانشجوي صبور : اگر کسي را دوست داري ، به حال خود رهايش کن ...اگر برنگشت ، منتظرش بمان تا برگردد






دانشجوي شوخ طبع : اگر کسي را دوست داري ، به حال خود رهايش کن ...اگر برگشت ، باز هم به حال خود رهايش کن ، اين کار را مرتب تکرار کن


deltang 08-30-2009 03:03 PM

اينا به زبون دانشجوويان هست

تاري 08-30-2009 03:51 PM

سلام من تاري هستم بابا اين همه مطلب را از كجا ميرين اااااااااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااا


اکنون ساعت 12:01 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)