پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   آموزش زبانهای خارجی (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=146)
-   -   English Class - تجربه ی من از کلاس های زبان (http://p30city.net/showthread.php?t=38658)

مهرگان 11-29-2012 02:40 PM

English Class - تجربه ی من از کلاس های زبان
 
عرض ادب :):green-hat-smiley:

در این تاپیک منتظر شنیدن نظات و تجربیاتتون از کلاس های زبان هستیم، بلکه یه مجموعه مفید گردآوری بشه و بتونیم از نظر همدیگه استفاده کنیم :)

موفق باشید :)


:53:{پپوله}:آبتین الدو

مهرگان 11-29-2012 02:49 PM

جملات پر کاربرد در کلاس های زبان انگلیسی
 
جملات پر کاربرد در کلاس های زبان انگلیسی
جملات پر کاربرد در کلاس های زبان انگلیسی

اول از همه خودم یادمه سر کلاس زبان پیش دانشگاهیمون دبیر عزیزم خانوم ناصری :* که امیدوارم هر جا هستن الان تندرست و موفق باشند، اول کلاس به همه مون یک سری کلمات کلی و جملات پرکاربرد گفتن که "از این به بعد من انگلیسی صحبت میکنم، شما اینا رو بدونید، شما هم انگلیسی صحبت کنید :)" و این ها رو پای تخته نوشتند تا جاییکه یادمه:

i didn't get you, would you plz reply your sentence?

in my personal opinion ...

I personally think that ...

حالا توی نت جدول مشابهی پیدا کردم، میذارم شما هم استفاده کنید، خیلی خوبه هم برای معلم ها هم برای دانش آموزا :)

کلمات بیشتری را اضافه کنید.
Add more words.


آیا این گفته ها صحیح یا اینکه غلط هستند؟
Are the statements right or wrong?

سوالاتتان را بپرسید
Ask questions.


می توانم کمک کنم ؟
Can I help?

لطفا, می شود پنجره را باز کنم ؟
Can I open the window, please?


می توانم به فارسی بگویم ....؟
Can I say it in (Farsi ...)?

پاسخهایتان را کنترل کنید
Check your answers.


دو سوال انتخاب کنید
Choose two questions.

اطلاعاتی درباره .... جمع آوری کنید.
Collect information about...


عکسها را رنگ آمیزی کنید.
Colour the picture.

کلماتتان را با (بغل دستی یادوستتان) مقایسه کنید.
Compare your words with your partner.


جملات را با استفاده از کلمات متن کامل کنید.
Complete the sentences with words from the text.

متن را کامل کنید.
Complete the text.


از روی جدول بنویسید. (کپی برداری کنید)
Copy the chart.

جملات را به ترتیب درست بنویسید. (جملات را مرتب کنید)
Write the sentences in the right order.

اشتباهات را تصحیح کنید.
Correct the mistakes.

جملات اشتباه را تصحیح کنید.
Correct the wrong sentences.


متن را به پنج بخش تقسیم کنید.
Divide the text into five parts.

آیا با این ....... موافقید؟
Do you agree with ...


یک اتاق بکشید.
Draw a room.

توضیح بدهید ......
Explain...


کلمات را در جای صحیح قرار بدهید.
Fill in the right words.


برای خودتان یک یار پیدا کنید. ( منظور از پار و دوست ؛ کسی است که بتوانید در سر کلاس از بین همکلاسی ها او را برای تمرین زبان انتخاب کنید)
Find a partner.

دلایل یا علت ها را پیدا کنید
Find arguments.


جوابهای سوالات را پیدا کنید
Find the questions to the answers.

داستان را تمام کنید.
Finish the story.


دلایل خوبی برای نظراتتتان ارائه بدهید.
Give good reasons for your opinions.

حدس بزنید .....
Guess...

داستان, ممکن است به چه صورتی ادامه پیدا کند؟
How might the story go on?

تصور کنید که .....
Imagine...

به سی دی گوش کنید.
Listen to the CD.

به تصاویر نگاه کنید.
Look at the pictures.


یادداشت برداری کنید.
Make notes.

چندجمله بسازید.
Make some sentences.


مکالمات بیشتری با دوستتان انجام دهید.
Make up more conversations with a partner.

بخشهای جمله را با یکدیگر تطبیق بدهید.
Match the sentence parts.


جملات را با سوالات تطبیق دهید.
Match the sentences to the questions.

این (کلمه یا جمله ) به انگلیسی چه می شود؟
What's this in English?


صفحه 25 کتابتان را باز کنید
Open your textbook at page 25.

افعال صحیح را (درجای خالی ) قرار دهید.
Put in the right verbs.


جملات را مرتب کنید .
Put the sentences in the right order.

افعال را در گروه صحیحی قرار بدهید.
Put the verbs in the right groups.

بلند بخوانید.
Read out loud.

بخاطر داشته باشید ... یا یادتان نرود ...
Remember...


ببخشید, من تکالیفم را نیاورده ام.
Sorry, I haven't got my homework.

فرض کنید که ....
Suppose...


:53:{پپوله}

منبع: اینجا

Saba_Baran90 11-29-2012 05:06 PM

مهرگان جون من اگه بخوام از کلاس زبان حرف بزنم، بارزترین نکته ای که به ذهنم می رسه اینه که کلاس زبان جائیه که می تونی از چیزهایی که یاد گرفتی استفاده کنی
چیزهایی که یاد میگیری هم شامل توی کلاسه و هم خارج کلاس
بازه فیلم و سریال و مستند دیدن برای یادگیری خیلی بیشتر از کلاس زبانه
چون یادگیری فقط گرامر و لغت نیست
فرهنگ هم هست
خیلی از لغت و اصطلاحات توی چارچوب فرهنگ و محل کاربردشونه که معنی پیدا می کنن
خیلی از ساختارهای سخت گرامری هم توی حرف زدن عادی شکسته میشه
مثل حرف زدن خودمون
هنر اینه که زبان رو طوری یادبگیری که اگه توی یه جمع انگلیسی زبان (یا هر زبان دیگه ای) بومی قرار گرفتی، نتونن به راحتی تشخیص بدن که بومی نیستی
بنابراین میشه از کلاس زبان برای این استفاده کرد که نقص های خودتو با استفاده از اون چیزی که توی دیگران میبینی و با استفاده از کم و کاستی هایی که وقتی توی دیگران میبینیشون نماد بیشتری پیدا می کنن برطرف کنی و از توانایی های مثبتشون هم اون چیزی رو که باید یاد بگیری


مهرگان 11-29-2012 11:52 PM

باهات موافقم صبا باران

اما اهمیت شرکت توی کلاس های آموزش زبان رو برای استارت یادگیری زبان جدید، نمیشه انکار کرد. شاید نشه به طور کامل، اما دست و پا شکسته بالاخره مجبور میشی جمله بسازی، حرف بزنی و مکانی برات فراهم میشه که بتونی به انگلیسی فکر کنی و بشنوی و بازم حرف بزنی! منکه خودم یادم نمیره اون ترم های اول وقتی معلمم بهم گفت: That's your problem! not mine! چه ذوقی کردم وقتی دیدم ا! توی شرایطی قرار گرفتم که باید انگلیسی جواب بدم!
با دوستام کوتاه نمیومدیم و جمله میساختیم و کلی توی پیشرفتمون تاثیر داشت.

به نظرم بعد از کمی به اصطلاح روی غلطک افتادن فیلم دیدن انگلیسی مستند، سریال های آموزشی و غیرآموزشی اینا واقعا سیر پیشرفت آدمو کامل میکنن و لذت یادگرفتن انگلیسی کاملتر میشه اینطوری.

ما بیشتر :)

Saba_Baran90 12-04-2012 04:23 PM

اونکه صد البته
برای شروع آره
اما برای خود من شروع از همون مدرسه بود
یکم این وسط فیلم نگاه کردم
بعد رفتم کلاس زبان و بخاطر اینکه می تونستم با چند نفر انگلیسی حرف بزنم و به قول خودت راه دیگه ای هم وجود نداشت، ادامه دادم
جوشو دوس داشتم
اما بعد سریال که نگاه کردم واقعا متوجه شدم که تأثیر سریال دیدن چندین برابر فیلم دیدنه

مهرگان 02-11-2013 12:41 AM

تجربه کلاس های زبان - تبلیغات کلاس زبان
 
تجربه کلاس های زبان - تبلیغات کلاس زبان
سلام دوستان بر انگلیسی دوستان :)

چیزی که میخوام بنویسیم درواقع تجربه نیست موضوع جالبی هست در مورد کلاس های زبان گفتم با شما هم در میان بگذارم :)

مسافرت رفته بودم، کارت تبلیغ یکی از کلاس های زبان اون شهر رو اتفاقی دیدم که چه ایده ی جالبی بکار بده بودن، روی کارت که اسم و آدرس و اینطور چیزهای معمولی رو نوشته بود. کارت رو که برمیگردوندی چند تا اصطلاح روزمره ی انگلیسی پشتش نوشته بود، اصطلاحاتی که در فارسی هم کاربرد زیادی دارند اما کمتر کسی ممکنه معادل اون ها رو بدونه. که خب به نظرم خیلی ایده ی جالبه! اینجا نوشتمشون میتونید ببینید، کسی که این کارت رو نشونم داد خودش چند تا از اون ها رو توی جیبش داشت! نگاشون میکرد که یادش نره و خب به نظرم جالبه!

bigbang 02-11-2013 02:35 PM

بهله بهله میبینم تجربیات خودتون رو از کلاس ژبان میگید اشتفاده میبریم
ما که بی تجربه همون آآآآآآآآآوووووووووو :d ای بابا یه تاپیک بزارید منم بتونم خرابکاری کنم
حالا ما یه کلاس زبان نرفتیم بزنید تو سرمون
مهم نفس عمله کلاس چیه ، ترنم خانوم با ترس و لرز تشکر میزنه ، یعنی خداوکیلی یه hello how are you هم ندیدیم بنوسید ، بابا ترس نداره ، از مدیر این جا میترسی ؟
از صبا خانوم میترسی ؟ میترسی پیش اینا سوتی بدی ؟ :d آره ؟
اینا که ترس ندارن بابا ، هر چی دلت خواست غلط ، غولوط بنویس ناسلامتی ناظری گفتن ای بابا ( جااان ، دعوا راه بندازیم بخندیم )
اگه اینجوریه بیا تو تیم خودم حسین هم میارم همچین انگلیسی گپ میزنیم ، فیوز اینجا بپره هر کی خجالت بکشه بقیه دستش بندازن واقعاً مدیونه
یه چیز انگلیسی بنویسید آموزش و ولش کن از اینایی که میگه آدم به خودش دیگه از امروز آموزش رو میخوام جدی بگیرم بعد میری یه 5 دقیقه میخونی بیخیال میشی
اینا رو ولش همین الان بیا انگلیسی گپ میزنیم ردیفش میکنیم

--
miss mehregan چه آوتار قشنگی به به ، میگم منم تو گلدون حیاطمون یکم ماسه دارم بریزم کف حیاط عکس بگیرم قبوله
میخوام روش بنویسم
مدیر بخش مکانیک - ویندوز و رفع اشکال
http://p30city.net/images/crown/05.gif
http://p30city.net/star04.gifhttp://p30city.net/star04.gifhttp://p30city.net/star04.gifhttp://p30city.net/star04.gif بععععععععععععععله یکی یکی قبول نیست دو تا دو تا قبوله :d
-------------------------------------------------------
و صبا خانوم هر چی میخوای تهدید کنی تهدید کن من که آخر باید بفهمم !


مهرگان 02-11-2013 06:24 PM

ایده آواتار منو میدزدی؟ میگی من و صبا ترس داریم؟ بین دوستای فابریک آتیش روشن میکنی؟ کلاس زبان هم تا حالا نرفتی؟؟؟؟؟؟

ههههه!!!!!! واااااای!!!! جرمت سنگینه داداش! حالا از همه ش میشه گذشت، از آخری اصلا و ابدا نمیشه گذشت! نمیشه که نمیشه.... باید فکر کنم ببینم چه مجازاتی مناسبته :d آقا حسین؟ مگه انگلیسی بلده اصن؟ ما که ندیدیم! :d

از این به بعد خواستید بیاید تو بخش انگلیسی، پاسپورت نشون میدید! :d تازه شم ترنم خیلی هم خوب انگلیسی بلده مهم اینه که من میدونم. آواتارمم با خاک گلدون نیستش و لب دریا نوشتمش رفته بودیم زیبا کنار بازم نوشتم! نگا: :p



The best 02-14-2013 09:58 PM

منم هر وقت میرم ساحل کلی شن بازی میکنم بعدشم اسممو رو شنا مینویسم اما تا حالا عکس نگرفتم
جالب بود
_____________
تاپیک جالبیه
خوشم اومد
__________
4سال و نیمه میرم کلاس
این سه ترم آخر این استاده ........ پدر مارو دراورده
مخصوصا با من نمیدونم چه پدر کشتگی داره
موجود عجیبیه کلا این بشر
دس همه ی مردارو از پشت بسته:20:
خدارو شکر ترم آخره
دعا کنید پاس شم
__________________
یکی دو ماه پیش خالم میخواست بره کلاس زبان باهاش رفتم چون اونا ترم اولی بودن واسه خودم سرکلاس حکومت میکردماااااااااا:d
استاد چش سفیدشون ضایم کرد
گف زهرا خانوم واسه شما زشته دیگه بگید nice to met youباید بگید nice meeting you
حسابی خجالت زده شدم
ولی خواستم خدافظی کنم عمدا بلند و رسا گفتم nice to meet you
:24:

مهرگان 02-15-2013 01:35 AM

تاپیک کلی بحث و تبادل نظر درباره کلاس های زبان انگلیسی
 
تاپیک کلی بحث و تبادل نظر درباره کلاس های زبان انگلیسی

خوشحالم که از تاپیک خوشت آمده زهرا خانوم :)_باوش

راستش من که نمیدونستم مثلا اگه بگی nice to meet you یعنی تازه انگلیسی رو شروع کردی؟!

استادات چه میکشن از دستت دختر!؟ :d

4 سال و نیمه میری کلاس و ترم آخری؟ از چه کتابی و چه پایه ای شروع کردی؟ من از Let's Go 4 شروع کردم و حدود 6 - 7 سال طول کشید که به ترم آخر رسیدم. تجربه جالبیه بری سر کلاسی که بتونی حکومت کنی توش ;) درکت میکنم ;)



bigbang 02-15-2013 01:43 AM

ترنم خانوم از دست ما ناراحت شد ما شوخی کردیم دیگه نمیاد انگیزش رو خراب کردم ، من اصلاً استاد خراب کردن آقا بیاین یه فصل خدا منو کتک بزنین دلتون خنک بشه
ترنم خانوم از دست من ناراحت نباش جوون هستیم و نفهمیم :d
شما بزرگواری کنید ما رو ببخشید بیاید بخش انگلیسی من اصلاً گلاب بخورم حرف بزنم
جان این ریش یه لایک بزنید بدونیم شما از ما راضی هستید
تا در دیار باقی ، یاقی نشیم ، با سلامت نفس از دنیا بریم شب جمعه اس و خلاصه امن یجیب :باوکه رو: آقا ما اشتباه کردیم دیگه ترنم بانو شما ناراحت نشو دیگه


The best 02-15-2013 02:52 PM

من از basic1کانون زبان ایران شروع کردم و الان advance1هستم
1ترم هم مرخصی گرفتم
_________________
آره یارو که اینجوری میگفت
میگفت شبیه آمریکایی ها صحبت کن
گفتمbere binim baaaaaaaaaaw:d
________________
من چی میکشم یا اونا؟؟؟
من کلا با مرد جماعت نمیسازم(البته منظورم مردای مغرور و پرروء)
این استاد ما هم اینطوریه
حاضر نیست اشتباهاشو بپذیره
همیشه میگه کلاس من بهترینه
من بهترین معلمم
کسی نمیتونه از من نقطه ضعف بگیره و.....
________________
یه خاطره ی جالب بتعریفم
من که اصولا هیچوقت تمرین نمینویسم خودم همیشه از رو دست بچه ها کپی میکنم:d
1بار تو عمرم فقط و فقط 1 تمرین رو حل کردم بین اون همه سوال
رفتم سرکلاس کلی منتظر موندم تا حلش کنیم مظمئن بودم درسته
دقیق متن پسیج کتاب بود
جوابش میشدtake inاستاد گفتtake on
یکی از بچه ها پرسید نمیشه هردوش؟؟؟
گفت نه
یکی دیگه پرسید جوابش چی شد؟؟؟
گفت take on
خواس بره تمرین بعدی رو بخونه گفتم استاد جواب چییییی شد؟؟؟
یه اخم کرد (از صدتا فحش بدتر بود)گفت:
I SAID JUST TAKE ON
متن کتابو آوردم گفتم جوابش اینه
باورت میشه قبول نمیکرد؟؟؟؟؟؟؟؟
تازه بعد کلی چک کردن گف دوتاش میشه:24:
بعدشم اومدم خونه اس داد جفتش درسته گفتم نخیر
1دعوای راه افتاد در حد تیم ملی تا یکی دوماه زورکی حرف میزدیم سرکلاس باهم.
گفتم که کلا موجود عجیبیه
جلسه قبلم دعوامون شد الان قهریم{B Adabi}

ترنم 02-22-2013 09:54 PM

به به سلام علیکم
اینجا چه بحثی بوده که من ازش کاملا بی خبر بودم
نه دایی محمد من اصلا ناراحت نیستم
اصن بی خبرم از این حرفا چه برسه به ناراحتی
امروز مهرگان گیان گفت خوندی پست بیگ بنگ
منم گفتم نه
مرسی مهرگان گیان که گفتی منم اومدم شفاف سازی
که بنده از هیچ کس هیچ گونه ناراحتی ندارم
اما پایه هرگونه دعوا هستم:d

ترنم 02-26-2013 12:06 AM

ها ها ها
 
اقا بیگ بنگ از دست من ناراحت شدی دیر جواب دادم
اصن پست شما رو ندیده بودم
اقا بیگ بنگ از دست من ناراحت نباش جوون هستیم :d
شما بزرگواری کنید ما رو ببخشید
جان این ریش نداشته:d:d یه لایک بزنید بدونیم شما از ما راضی هستید
تا در دیار باقیحقی گردنم نباشه و با سلامت نفس از دنیا بریم شب جمعه اس و خلاصه امن یجیب :باوکه رو: آنا ما اشتباه کردیم دیگه دایی محمد شما ناراحت نشو دیگه

ها ها ها ها:21::d:d



-----------------------
از پست دایی محمد یه کپی گرفتم:splum-fairy-smiley:
و به نفع خودم ازش استفاده کردم:لوطی قژناک
:24:

bigbang 02-26-2013 03:01 PM

این نقشه شماهاست که منو سر کار بزارین
من تنها پسری هستم که میام میخواید منم از اینجا بندازید بیرون ؟
عمراً :ezat khan: از این بعد کلاسا زیر نظر من برگزار میشه همینی که هست میخوای بخوای نمیخواین بخواین ، اعتراض معرتاض کنید میفرستمتون خونه ، با والدین برگردین
تکرار نشه :d وگرنه هر چی از چشم خودتون دیدین بیاین واسه ما هم تعریف کنید
گرخیدیم تو این تنهایی یا هاهاهاههاهاههاهاهاهاههاهاهها
تو فکر این هستم که چجوری تو این تاپیک یه شری به پا کنم فقط کوروش بتونه جمعش کنه :d یکدفعه میاد میگ میگ ، میگ میگ 4 تا پستم و پاک میکنه و یک نصیحت پدرانه میکنه(انگار خودش مثلاً 40 سالشه ) آخرش هم حالا یکی دو روزی بنمون میکنه برمیگردیم دیگه بالاتر از سیاهی رنگی هست ؟ آره میگن رنگ هایی هست که قوه ادراکی ما نمیتونه اونها رو درک کنه !


The best 02-27-2013 12:55 PM

بسم الله آقا ممد شروع کنید:d
آقا اجازه کلاسا از چه لولی شروع میشه؟؟؟
ساعت کلاس و روزاشم بگید بی زحمت:d
_________________________________________
بعد یه سوال فنی
باید امتحان تعیین سطح هم بدیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:)
________________________________________
من که کرمانشاه نیستم خانومای این تاپیک هرکی کرمانشاهه چندتار از موهای رئیس رو واسه احتیاط داشته باشین همین که این آقای بیگ بنگ شر راه انداخت آتیشش بزنیم:d

bigbang 03-24-2013 04:00 PM

میگم مهرگان بانو این ایده غزل بانو رو زیاد جدی گرفتیا !
روانشناسی رنگ و میگم :d چیه چرا همه میخوان ناظر بشن :d هاااااااااااا نقشه هاتونو نقش بر آب میکنم ، اصلاً میگم کوروش رنگ ناظر ها عوض کنه بخندیم !
خلاصه آدم باید قانع باشه چه معنی داره......... چه توقعا دارن مردم :d
ولی امیدوارم شما ناظر بشید ما آرزو میکنیم زیر سایه ناظرین بشینیم و یک دوغی سر بکشیم و استفاده ببریم در محضر استاد ، تلمذ کنیم و استفاده ببریم
من هیث المجموع از بابت اطمینان گفتم ما هیچ حس حسادتی نداریم
هیچ چشم داشتی به مال و مقام اینا نداریم ، اینا واسه جوون ها سم هست :d
بزارید سن بالاتر ها مقام و منسب داشته باشند عرصه برای فعالیت جوون های
خط شکنی مثل من باز بشه ، انشاءالله که مراتب ارتقاع خودتون رو هر چه زودتر طی کنید :عمو ترول:

The best 05-06-2013 11:59 AM

هییییییییی روزگار...
آقا ما جو گیر شدیم ترم آخر نخونده رفتیم سر جلسه بخاطر 5نمره مرتیکه نصف سیبیل ما رو پاس نکرد{قاط}
اییییییی خداااااااااااااااااااااااااااا اااااااااا:20:
دوستان گرامی اینجا چرا تعطیل شده؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آقا ممد
ترنم جان
صبا خانوم
مهرگان عزیز کوشید پس؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

مهرگان 07-06-2013 04:47 PM

تجربه های من از کلاس های زبان - بیان تجربه های شخصیمون از کلاس های زبان
 
تجربه های من از کلاس های زبان - بیان تجربه های شخصیمون از کلاس های زبان
تجربه های من از کلاس های زبان- being in an English Class with Kidds

تجربه صحبت کردن با کودکانی که تازه فهمیدن خیلی کارها رو خودشون میتونن انجام بدن، بچه های مودبی که در جواب سوالاتون نمیگن: ها! با نجابت میگن: "بله!" و اونقدر به دلت میشینه این "بله!"، که حد نداره! بچه های نازی که به چیزایی توجه میکنن که شما دیگه خیلی وقته که یادتون رفته، بچه هایی که وقتی میپرسی: چند سالته کوچولو: میخندن و میگن: نمیــــدونم! ... آدم رو میبره تا ته این باور که: یادش بخیر .. بچگیام گم شد .. حواسم بهش نبود ..


فرصتی برام فراهم شده که سر کلاس این کوچولو ها باهاشون بشینم و در جریان آموزش انگلیسیشون باشم. کلمات ابتدایی انگلیسی رو یاد میگیرن.

یه چیزی رو معلمشون (دوست من) بهم درباره بچه های کوچولو و نحوه ی یادگرفتنشون گفت که برام جالب بود:
"در کل توانایی یادگیری پسرها و دخترها، مثل همه. اما یه ذره اختلافات کوچولو با هم دارن مثلا: پسرا در زمینه دیدن، تیز تر عمل میکنن، خیلی زودتر از دخترا از راه دیدن چیزی رو یاد میگیرن و این در حالیه که دخترا در زمینه شنیدن و گوش دادن بهتر عمل میکنند. تفاوت دیگه در این زمینه س که پسرا خیلی راحت میتونن چیزی رو لمس کنن و ویژگی های اونو بخاطر بسپارن ولی دخترا بهتر میتونن از تخیلات خودشون استفاده کنن"
شاید کار کردن با بچه های کوچولو بهم کمک کنه خیلی چیز های دیگه رو به یاد بیارم .. چیز هایی که یه روزی منم بلد بودم اما یادم رفته ..

دوست من میخواست بهشون بگه که: Thank you و Thanks به جای هم میتونن استفاده بشن و فرقی با هم ندارن از لحاط معنایی بنابراین ازشون پرسید که: بچه ها، ممنون با مرسی چه فرقی داره؟ و من منتظر بودم بچه ها بگن: هیچی! "هاله" کوچولو 8 ساله گفت: اسماشون با هم فرق داره ..
همه ی این حرف ها، منو به فکر فرو میبرن ..

"خانوم اجازه ... "

"جانم؟"

"ما مداد رنگی ها مونو نیاوردیم ....."

ایکاش میشد معصومیت کودکانه رو نوشت .. به قول ادمین: دلم قنج میره برای بچه ها :)



مهرگان 07-08-2013 01:34 PM

تجربه من از کلاس های زبان - How to behave in Language schools

من جلسه گذشته فهمیدم که
کودکان، پاک و معصومن .. و بهتره که باهاشون
صادق باشیم ..




مهرگان 07-09-2013 08:27 PM

تجربه من از کلاس های زبان - در کلاس زبان، چگونه باشیم - Hoq to behave in a Language School
 
تجربه من از کلاس های زبان - در کلاس زبان، چگونه باشیم - Hoq to behave in a Language School


شما رو نمیدونم|، اما خودم از اینکه میتونم اینجا تجربه هام رو بنویسم، خیلی خوشحالم :)


سر کلاس Let's Go 4 بودم. معلم بسیار عزیز داشتن گرامر حال ساده رو مرور میکردن. برای بیان این نکته که وقتی در جمله کلمه Does رو داشته باشیم، s یا es فعل، حذف میشه، گفتن:

داز دزده، s فعلو میدزده

جالب بود!

Islander 07-10-2013 01:30 PM


مهرگان خانوم ممنون, از خوندن خاطرات شما خیلی لذت می برم .

کلاس زبان برای من هم خیلی لذت بخش بود, پر از شیطنت و پر حرفی و خنده, کلا خیلی خوش می گذشت! ولی چون مربوط به سال های خیلی دور گذشته هست انگار کم کم دارن پاک می شن ...

اما یه چیزی یادم اومد!

سرکلاس وقتی معلممون سوال می پرسید, همیشه یکی از دوستان اگه نزدیک من نشسته بود می پرسید که جواب چی می شه , برای یه سوالی, همه کلاس متوجه شدن که دوستمون از من پرسید و من نمی دونم چرا با بی دقتی و بدون فکر بهش جواب دادم, ایشون هم جواب رو تحویل معلم خیلی سخت گیرمون دادن و با عکس العمل خیلی تند ایشون که جواب خیلی غلطه مواجه شدن!! و بدتر از اون کلاس به خاطر نگاه ها به سمت من و خنده همه دو دقیقه تعطیل شد!!

دانه کولانه 07-10-2013 02:45 PM

مرسي مهرگان بچه ها نازن و من هم خيلي دوسشون دارم ..
خصوصا بچه هايي كه ادب دارند و بابا ماماناشون بهشون شعور ياد دادن
ياد دادن شعور و فرهنگ به يك كوچولو شايد دومين سخت ترين كار دنيا باشه
(اوليش دانلود نصب فلش پلير روي يه ويندوز تازه نصب شده در داخل ايران هست !‌).
شايدم خيلي اسون باشه ..
يعني از خوشي ميتقم وقتي ميبينم يه مامان بابايي به بچه شون كه بهانه يه چيزي رو ميگيره چطور دارن بهش اموزش ميدن و اصول اوليه ادب و اخلاق و دموكراسي رو ياد ميدن
كلا خوش به حالتون .
من تجربه زيادي از كلاس انگليسي ندارم
شايد اولين تجربه اي كه توي ذهنم مياد تلخه
به خودمم ربطي نداره
خواهرم كه خيلي كوچولو بود (خود من خيلي كوچولو بودم چه برسه به خواهرم ) ميرفت كلاس زبان روبروي خونه مون كه اون سمت خيابون بود
مامان من و خواهرم رو ميبرد ميذاشت و بعدا ميومد دنبالمون من سر كلاس نميرفتم چون اولا مال خانوما بود دوما من اون دوره ها رو گذرونده بودم
مامان اجازه نميداد توي اون سن از خيابون عبور كنيم و از اين سمت بريم اون سمت
ما هم بچه هاي حرف گوش كني بوديم
هر بار خودش ميومد دنبالمون و ميبردمون
فكككككك كن...
خلاصه يه روز كلاس يا زود تعطيل شد يا هرچي .. ما بايد زودتر ازاونجا خارج ميشديم
خدايا خرگ كجاي بگيرم سرم ؟
ميتونستم و بلد بودم عبور مرور خيابونو اما روي حرف مامان حرف نميزديم كه
خيلي خجالت كشيدم وقتي يه دختر خانومه كه خيلي هم از ما بزرگتر نبود دست ما دوتا رو گرفت از خيابون رد كرد ...


هههه


وقتي خيلي نيني بودم فكر كنم يه مدتي اموزشگاه هايي رفته باشم
اما بعد از اون خودم خوندم و بعدا با معلمي كه دوستش داشتيم توي خونه ش كلاس داشتيم
استريم لاين
بنابراين من تجربه اي از كلاس زبان اموزشگاه ندارم هر چند كه خيلي عاليه و دوست داشتني
من ازش محروم بودم فقط يه تابستون قبل از دانشگاه كلاس فرانسه رو توي يه اموزشگاه رفتيم كه خوبي ها و بدي هاي خاص خودش رو داشت اموزشگاه و در جمع بودن خيلي خوبه
من كه دلم لك زده اگه بشه دوباره كلاس برم
با دوستامم تهران سر كلاساشون رفته م واقها خيلي خوب بود دورش خيلي تند بود


حالا خانم اجازه ؟ من دفتر كيتابامو نياوردم .

مهرگان 07-12-2013 05:18 PM

نقل قول:

حالا خانم اجازه ؟ من دفتر كيتابامو نياوردم .

خدایی بچه ها ناز نیستن وقتی ازت چیزی میخوان یا سوال میپرسن؟
:)

مرسی از توجه تون مریم گیان و کا کورش

من یه بار پام شکسته بود اول دبیرستان بودم، با این وجود کلاس زبان هم رفتم (موقع مبارزه تکواندو برای مسابقه پام شکست!) بعد معلممون گفت که خب تعریف کن (به انگلیسی) که چطور شده که پات اینطور شده؟
منم با کلی آب و تاب گفتم!
yeah, i was fighting in the competition, my competitor was a gauch girl and i tried a lot to knock her out!
بعد با هیجان بیشتری گفتم:
suddenly he hugged me! ...

کلاس رفت رو هوا
معلممون گفت:
what a strong lady you are!

واقعا بعضی وقتا ضمایر he و she رو که میخوای حواست باشه به جای هم استفاده نکنی، دقیقا مرتکب اشتباه میشی!

دانه کولانه 07-12-2013 11:37 PM

تاپيكتو به هم ميريزيم ولي خب جا داره بگم وقتي مهد كودك بودم خانم مربيه داشت شكلها رو از يه خنگ خدا ميپرسيد اونم الصم و البكم هيچ جواب نميداد يه دايره نشونش ميداد ميگفت اين چيه اونم بلد نبود من حرصم در اومد خونم به جوش اومد ديگه طاقتم طاق شده بود داد زدم گردليييييييييييي
خانومه گفت گرد.ش درست كوروش جان ولي عليش ديگه چيه
من هنوز خوب فارسي نميتنستم حرف بزنم خدايا خيلي باحال بود بعد توي خونه تعريف كردم غش كردن از خنده
سارا هم روز اولي كه رفت پيش دبستاني و برگشت يك هفته مريض شد و تب كرد !
كاشف به عمل اومد كه يه سوره قران رو بقيه خوندن سارا بلد نبوده كلا ما پديده هاي باحالي بوديم من از همون موقع توي كار خانم هاي بزرگ سال بودم ! به خانم معلم كلاس اولم گفتم (توي جمع !‌) خانم فلاني معلم كلاس اول بايد خيلي خوشكل باشه شما چرا خوشكل نيستي
بعد مامان ميگه هر بار توي جلسه اوليا مربيان خانم ... خودش با كلي لذت و غش غش خنده تعريف ميكرده كوروش جان ازم خوشگلي مخواد از كجا براش بيارم
خيلي زن نازنين و بزرگي بود خيلي هم دنبالش گشتم كه بتونم دينم رو ادا كنم هرچي داريم از اون داريم ولي نيستش ... رفته تهران .
ساقي بانو هم يه خاطره باحال از روزهاي اولي كه رفته بوده اسپانيا داره سر كلاسش . اگه گيرش اوردين بگين براتون تعريف كنه

-------
گفتي خطاي هي و شي ! تابلوترين خاطره ما از سوتي ها نامبر چوار بود !
يكي از بچه ها داشت يه چيزيو ميخوند ايتم هاش رو نامبر وان نامبر تو نامبر ثري نامبر چوار
و ما هم منفجر شديم ! .

Islander 07-13-2013 01:12 AM

برای من هم پیش می اومد که he و she رو اشتباه استفاده کنم.
در این مورد سر کلاس زبان عمومی دانشگاه که ترم دوم داشتم هم یه اتفاق بامزه افتاد.
استاد زبان عمومی خیلی شوخ طبع و با ذوق بودن, که من هم خیلی دوستشون داشتم و هر جلسه با شوق تمام ردیف اول می نشستم. اما سطح کلاس چندان بالا نبود, به همین خاطر استاد سعی داشت به ساده ترین شکل ممکن و با طنز مطالب خیلی ابتدایی رو تدریس کنه. شاید عجیب به نظر برسه که استاد بخواد در مورد تفاوت he و she صحبت کنه, ولی ایشون این کارو می کرد. در این مورد برای کاربرد he گفتن که این برای مرد هست و با حرکت دست برای نشون دادن سبیل و کلفت کردن صداشون گفتن مرد, mustache .. که به نظر من خیلی بامزه اومد و با صدای خیلی بلند، ها ها ها ، خندیدم!! ولی یهو متوجه شدم که انگار موضوع برای هیچکس خنده دار نبوده , کلاس کاملا در سکوت فرو رفته و استاد داره به من نگاه می کنه, بعد از چند ثانیه صدای خنده دوستان هم بلند شد..


کوروش خیلی بامزه بودی!


مهرگان 07-16-2013 11:38 AM

تجربه من از کلاس های زبان - how to behave in a language school
 
تجربه من از کلاس های زبان - how to behave in a language school
درس دادن ساختارهای شرطی
آشنا کردن دانش آموزان با ساختارهای شرطی
بعضی معلم های نازنین طرح های جالبی رو همیشه توی آستین دارن برای درس دادن .. یادمه موقع درس دادن یک ساختار ویژه شرطی، میگفت تکرار کنید:


« if had pp, would have pp»



مریم جان خیلی جالب بود، قشنگ توصیف کردی خنده مان گرفت! :21:

Islander 07-20-2013 12:40 AM

حق با شماست مهرگان, بعضی از معلم ها با ایده های خوبشون تاثیر زیادی روی یادگیری و حتی زندگی شاگرداشون دارن.

یکی از معلم های کلاس زبان به من گفتش که پیشرفتت خوبه ولی برای بهتر شدن خوبه که یه دوست انگلیسی زبان هم داشته باشی!! من قبول داشتم ولی با خودم فکر کردم که چطور می تونم یه دوست انگلیسی زبان پیدا کنم! هرچند که پیدا کردن چنین دوستی در اینترنت چندان دور از ذهن نبود ولی یه کم از حوصله و روحیه من خارج بود.
اما خیلی جالبه که بیشتر از یک هفته نگذشته بود که بدون هیچ تلاشی یه دوست انگلیسی زبان منو پیدا کرد!! و طبق نظر معلمم تاثیر زیادی روی یادگیری من داشت.
چون اون وقت تقریبا تازه شروع کردم, خیلی سخت بود که همیشه برای یه گفتگوی روزمره و بدون پیش زمینه آماده باشم. برای همین تمام روز یه مداد و کاغذ همراهم بود که لغات و جملاتی که فکر می کردم احتمالا ازشون استفاده کنم رو یادداشت می کردم. یا لغات جدیدی که ایشون می گفت رو حتما نگه می داشتم که فراموش نکنم. همیشه ذهنم درگیر یه گفتگوی احتمالی بود.
خلاصه دوستی که پیدا کردم با حوصله تحمل کرد ضعف من در زبان رو و علاوه بر پیشرفتم در زبان, یه دوست خیلی خوب هم داشتم که بعد از چندین سال هنوز هم حال هم رو می پرسیم و دلتنگ می شیم برای اون وقتا! و اطمینان دارم اگه معلمم تشویقم نکرده بود این همه تلاش نمی کردم!!

مهرگان 07-26-2013 03:41 PM

تجربه من از کلاس های زبان - How to behave in a Language School
 
تجربه من از کلاس های زبان - How to behave in a Language School -
How to deal with Children in a Class
چقدر جالب مریم خانوم من خودم این راهو امتحان کردم! میدونید اونوقتا که اینترنت دایل آپ بود و با منم دبیرستانی بودم اینقدر ذوق داشتم که با کسی که انگلیسیش از من بهتر باشه دوست بشم ... خیلی سعی کردم .. یادش بخیر! حضوری که دیدمتون تعریف میکنم ;)

اما یه مشکلی دارم با بچه ها :( اگه کمکم کنید ممنون میشم :)

با بچه های کوچولو که 7 تا 9 ساله ان و من سر کلاسشون Observerم. معلمشون بهشون میگه بگید: Children میگن "چولدرن!" یا مثلا: Thanks میگن"تانکس"!

نمیدونم چیکار کنم اگه منم با همچین مشکلی روبرو بشم. یا دلیل اینه که قبلا تلفظ اشتباهی رو شنیدن و توی ذهنشون مانگار شده یا اینکه واقعا معلم بد تلفظ میکنه!
آخه منم با همین طفل معصوما سر و کار خواهم داشت :5: دوستشون دارم.

البته یه راهی به ذهنم رسید اونم این بودش که اینا کلمه یا جمله رو به صورت بخش بخش از آخر به اول تکرار کنن. مثلا برای یاد دادن: What's your name? این راه خیلی موثر بود. چون بچه های کوچولو که میدونید، حافظه کوتاه مدت دارن! خیلی بامزه ن در این مورد خدایی :) اول گفتم بگید: Name بعد بگید Your بعد بگید Your name و همین طور... اما وقتی پاشونو میکنن تو یه کفش و هرچی دوست دارن میگن کلافه کننده ن!

Any ideas?!

Islander 07-28-2013 11:09 PM


تبریک می گم مهرگان عزیز(good for you!). تجربه خیلی خوبی کسب می کنی و بعد که خودت شروع به کار کنی خیلی بیشتر لذت می بری.

من در موردی که گفتی تجربه زیادی ندارم و این موضوع فقط مختص بچه ها نیست, ولی فکر می کنم به این علت اشتباهشون رو اصلاح نمی کنن که اصلا متوجه اشتباه بودنش نیستند! شاید اگه بدونن که دارن اشتباه تلفظ می کنن سعی کنن درستش رو یاد بگیرن.
یکی از راه های که دیدم معلما استفاده می کنن اینه که از بچه ها بخوان هرکدوم جداگانه لغت رو تلفظ کنن, شاید اینجوری هر کس بهتر صدای خودش و دیگران رو بشنوه و موثر باشه. البته نمی دونم کار درستیه یا نه چون به هر حال روحیه بچه ها و جو کلاس هم باید در نظر گرفت.
و اینکه شنیدن می تونه خیلی موثر باشه, شاید ایده بدی نباشه که در موقعیت های مختلف از اون کلمه و یا جمله بیشتر استفاده کنی که تعداد دفعات که می شنونن در فواصل طولانی تر بیشتر باشه.


مهرگان 07-30-2013 01:10 PM

how to behave in a Language School - how to behave in an English class - تجربه من از کلاس های زبان
 
how to behave in a Language School - how to behave in an English class - تجربه من از کلاس های زبان

باهاتون موافقم مریم جون :) تکرار کلمه و استفاده ش توی جملات مختلف میتونه موثر باشه. میدونید حافظه بچه ها خیلی جالبه، مثلا در مورد همین که گفتید یکی یکی تکرار کنن: کلاس رو تصور کنید با بچه ها، بعد در نظر بگیرین که معلم اول میگه که همه با هم این کلمه رو تکرار کنید: Sister. و همه با هم چند بار بعد از معلم تکرار میکنن. بلافاصله بعد از چند بار تکرار معلم میگه که خب، حالا تو بگو، یعنی میخواد یکی یکی بگن. خیلی وضعیت جالبی پیش میاد، چون یادشون رفته! و میگن آ .... چی بود کلمه هه که الان گفتیم؟ :d

یه روز خواستم از برادرم (کلاس شیشم) درس زبانشو بپرسم ببینم این چی یادگرفته تا حالا؟
بعد شروع کردم اول گفتم که این گذشته ی چه فعلیه؟ یا مثلا گذشته فلان فعل جی میشه؟ خلاصه بعدش کتابشو باز کردم گذاشتم جللو دسش (اینترو) صفحه ای اومد که همچین شکلی داشت:








دندان رو اینطوری نوشته بود: tooth/teeth.
داداشم از بالا شروع کرد به خوندن: eye, nose, lips, وقتی رسید به دندان، گفتم اینا یعنی چی؟
گفتش که خب معلومه، tooth یعنی دندان، teeth هم گذشته شه
:21: چیزیم که بلد بود من از یادش بردم! :d
از این تاپیک هم دیدن کنید : http://p30city.net/showthread.php?t=39506-

مهرگان 08-24-2013 11:26 PM

تجربه من از کلاس های زبان - How to behave in an English class
 
تجربه من از کلاس های زبان - How to behave in an English class

من بالاخره اولین جلسه های تدریس رو تجربه کردم ^_^
باید بگم خیلی استرس داره .. کار کردن با سی دی پلیر و گم کردن مارکر و ندونستن اینکه کیفم رو کجا بذارم راستی؟! و اینکه ا! من الان معلمم! قبلا خودم جای این بچه ها مینشستما!

خاطره های زیادی همون جلسه اول برام درست شد :)

اما چیزی که یادمه: مامانایی که میان دنبال دختراشون رو، خیلی دوس دارم :53: چه دخترشون از بچه کوچولوهای First Friends باشه، چه نوجوان :)

اولین تجربه: Let's Go4

التماس دعا!

مهرگان 09-07-2013 10:39 PM

تجربه من از کلاس های زبان - How to behave in an English Class
 
تجربه من از کلاس های زبان - How to behave in an English Class
How to teach kids

مرسی که اینقدر به اینجا سر میزنید!


امروز رفتم سر کلاس First Friends به ای یکی از دوستام (یعنی یکی از معلما) و قراره که دو جلسه معلمشون باشم :5:

وااااای سر و کله زدن باهاشون واقعا سخته! از چیزی که فکر میکردم، واقعا سخت تر بود!

تصور کنید، اینا اصلا نمیدونستن یا نمیخواستن که بدونن وقتی میگم بچه ها آروم، بشینید لطفا، به چه معنیه!

همه ش مهربون بودم، لبخند یدم، باهاشون راه میومدم هر بهونه ای میگرفتن، اما دیگه پنج دقیه آخر فهمیدم از چی میترسن!

از نمره ی کم!

از اینکه ستاره نچسبونم روی دفتراشون و نشون ماماناشون بدن :p

آقا جونم واسه تون بگه که، این ها بچه هایی بودن که مدرسه نرفته بودن، یا اگه رفته بودن، ملاس دوم بودن نهایتا.

یکیشون حرف "ک" رو "ت" تلفظ میکرد! ناززززی :* اینقد دوسش داشتم! از همه هم بیشتر درس خونده بود، همه چیزم جواب میداد، اما کافی بود مثلا به Jacket بگه: Jatet! بقیه اینجوری بودن: :ye roz ostad!:!
حالا بیا و آرومشون کن!

یکی بود عمدا به اینیکی میگفت کلماتی رو بگو که توش حرف "ک" باشه! مثلا میگفت: بگو کتاب! بگو کنترل! بگو کوکو! بگو Cab!
تفریح میکردنا!
با هر زحمتی بود باید ساکتشون میکردم، و با هر زحمتی که بود کلاس تموم شد!

بچه های خیلی معصومن بخدا

دوستشون دارم :)

یه چیز دیگه م! : اینا نه که قبلا یاد گرفته بودن و معلمشون با تکرار بهشون گفته بود که: Be Quiet Please, Sit Down.
من که میگفتم Be Quiet Please, اینا بعدش با صدای بلند و با هم میگفتن: Sit Down!


بچه های کوچیک به طرز خیلی شگفت انگیزی استعداد یادگیری زبان جدید دارن! درسته که باید خیلی براشون تکرار کرد، اما خیلی خوب یاد میگیرن، و تا مدتها یادشون میمونه.

چه خوبه که چیز درست رو بهشون یاد بدیم..

مهرگان 10-03-2013 11:09 AM

تجربه من از کلاس های زبان -سر کلاس کوچولو ها - First Friends 1
 
چند وقتیه بازم میرم سر کلاس توچولوها :*

مدیر آموزشگاه ازمون خواستن که اصطلاحات معمولی رو انگلیسی کار کنیم و حتی الامکان فارسی خیلی کمتر به کار ببریم. اصطلاحاتی مثل:

come here
say these
sit down
change your roles
look at your books
و ...

حدود یک ربع از کلاس گذشته بود که علی کوچولو رسید .. مریض بود عزیزم، وقتی سر جاش نشست اول یه کم باهاش احوال پرسی کردم (به فارسی) بعد خواستم براش توضیح بدم که درس درباره چیه. تصمیم گرفتم همه شو انگلیسی براش بگم:

Ali, look at you book please page 58. this is a kitchen. pat and jig are sitting in front of the window and they are looking at this sandwich. they are speaking about the sandwich.

بعد از هر جمله م مکث میکردم و اون برام میگفت که چی فهمیده. خیلی خیلی جالب بود :) هرچند ساختارهایی مثل حال استمراری رو نمیدونه اما sit down رو میدونه در نتیجه میتونست متوجه منظور من بشه.

درسشون درباره حدس زدن ویژگی های یک شی بود که نمیدونن چیه. جعبه ی فلش کارتشون رو پنهان کرده بودم بین یک پوشه. و اونا باید حدس میزدن چیه. حدس زدن هم قاعدتا با گفتن ویژگی های یک چیز هست، مثلا باید بپرسن: Is it big? Is it Thick? Is it long? و بعد حدس بزنن که اون چیه.

خوب پیش میرن :) مخصوصا وقتی خودشون هم میان پای تخته و نقش افراد کتاب رو بازی میکنن. جالبه که خودشون هم این قسمت رو خیلی بیشتر دوست دارن.

و باز هم به این باورم که بچه های کوچیک استعداد فراوانی دارن و خوشحالم که بعضی پدر و مادرا به این موضوع اهمیت میدن. :53:

مهرگان 11-12-2013 09:13 AM

رفتن سر کلاس بچه های کوچیک مثل رفتن به وسط رینگ بوکسه! باید قبلش حسابی نرمش کنی، تمرین کنی و... که نفس کم نیاری! یه وقتایی انگار یکی به زور میفرستدم سر کلاس!

جدیدا یاد گرفتم گروه بندی شون کنم! هر گروهی رو به کاری مشغول کنم و برم برای بقیه گروه ها توضیح بدم که عزیزم B رو از بالا به پایین بنویس نه از پایین به بالا!
شکم D رو به اینوره اما d رو به اونور!
C صدای "ک" میده!
و ....

بچه های خیلی نازن، جلسه قبل خیلی جلو خودمو گرفتم وگرنه یه گاز اساسی از لپ یسنا میگرفتم انقد این بچه به نظرم شیرینه :* حیف ماماناشون میان هر روز و احوال درس اینا شونو میپرسن :d



مهرگان 11-26-2013 08:28 PM

نـمیدونم چی فکر میکنید در باره م وقتی تقریبا زود به زود میام تو این تاپیک و از کلاس هام میگم ولی باید بگم که نمیــــــدونید چه فکرهای عجیب و غریبی توی سرمه وقتی میرم کلاس زبان. اما به محض اینکه وارد کلاس میشم، همه ش پشت در جا میمونه.... توی مدت کلاس از کل زندگی غافل میشم خیلی خیلی دوست دارم دیگه به هیچ چیز فکر نمیکنم اما وقتی بیرون میام یام میفته که اکهی فردا چقد کار دارم الان برسم خونه باز چقد کار دارم، راستی من اصلا ناهار خوردم؟! و ......

دوستتون دارم بچه ها :*

این جلسه خیلی خوب بود، دو تا دوتا گفتم از هم سوال کنید و بیاید به من بگید چقدر بلد هستید. خیلی موثر بود. اول فکر کردم همچین چیزی رو قبول نمیکنن مثلا ممکنه بگن: من نمیخوام ازم بپرسه من خودم بلدم... اما برخلاف تصورم، قبول کردن خیلی آروم نشستن سر جاهاشون و خیلی آرومتر از هم سوال پرسیدن... الان دارم به خودم میگم مثل آدم بزرگا بهشون نگاه کردم... یادم رفت فرشته تر از اون هستند که فکر کنم..

همیشه آخرین معلمی هستم که جمع و جور میکنم وسایلمو دلم نمیخواد از اونجا دل بکنم! پدر و مادرا هم کلی معطل میکنم! هرچند گاهی اخم و تخم میکنم آخه واقعا کنترلشون سخته! ولی باز برام شیرینه.
امیدوارم بچه ها هم کلاس رو دوست داشته باشن.


مهرگان 02-21-2014 05:10 AM

تجربه من از کلاس های زبان
 
کلاس زبان خیلی تجربه ی خوبی بوده برام

هنوز هم میرم .. این ترم دوتا کلاس دارم بیکی با بچه هایی که از خودم 3- 4 سال کوچیکترن! یکی هم با بچه هایی که کلاس 3 یا 4ن!

بودن توی آموزشگاهی که معلم های اونجا قبلا معلم خودم بودن، و من هم مثل همین بچه ها بودن خیلی عبرت برانگیزه!!!! (کلمه رو!!)

من وقتی بچه بودم مثلا ابتدایی بودم، میخواستم خودمو بکشم اگه معلمی سر کلاس به یکی دیگه میگفت مثلا برو گچ بیار از دفتر .... یا مثلا هر کار ناچیز دیگه ای! مهم نبود چیه فقط میخواستم به "من" بگن!! نه به کس دیگه ای!!

و اگه سرگروه نمیشدم سکته رو میزدم صد در صد اصلا نمیتونستم قبول کنم یکی بیاد به من چیزی یاد بده!! خودم باید یاد میگرفتم!

اما بچه های معصوم اصلا مثل من نیستن!! هیشکیو ندیدم تا حالا تو کلاس زبانا که مثل منِ اونموقع فکر کنه! شادی من با همه فرق داشتم!!! اما این بچه ها خیلی راحت تر از همدیگه چیز یاد میگیرن تا از معلما



^_^


جلسه قبل بشون گفتم: close your eyes ..

چشماشونو بستن

گفتم: open your eyes ...

هم چشاشونو باز کردن، هم دهانشونو، تا آخر :d و گفتن: عــــااااااا :21:

مهرگان 03-09-2014 05:28 PM

تجربه های من از کلاس های زبان
 
هر جلسه چیزهای بیشتری یاد میگیرم خیلی خوبه خدا رو شکر :)

اما چیکار کنم که بگن:
it's a red car

و نگن:
it's a red!

یا مثلا نگن:
i'm have to!

بعضی وقتا به مرز خودزنی میرسم!!! از بس یاختارهایی که یاد گرفتن رو نمیتونن فراموش کنن یا اصلاح کنن! مثلا فکر میکنن بعد از I باید حتما Am بیاد!!

سامبادی هلپ می ;)

Islander 03-09-2014 06:22 PM

کارت خیلی عالیه مهرگان عزیز.

البته شاید اینو امتحان کرده باشی، ولی فکر می کنم اگه چندین بار کاملا واسشون تحلیل کنی که چرا ساختاری که دارن استفاده می کنن اشتباه، و چرا یه جور دیگه درسته مفید باشه.

و در مورد یه چیزی مثل I am که تو ذهن بچه ها مونده، شاید تکرار چندتا مثال با ساختار متفاوت مفید باشه. یعنی چیزای متفاوت بیشتر به گوششون بخوره.
فکر می کنم حداقل تو دراز مدت موثر باشه.

البته اینا کاملا تئوریه و من هیچ تجربه ای دراین مورد ندارم!! :d
و خود شما با تجربه ای که داری حتما به بهترین نحو این مسائل رو حل می کنی.

مهرگان 03-09-2014 06:40 PM

مرسی ^_^

نه تجربه م در حد دو ترمه فعلا :p تجربه ای ندارم !

ولی اون مرز خود زنی رو واقعا راست گفتم! بچه کوچیکان که وقتی میپرسم:
What color is it?

میگن: It's a red!

و Let's go 4 ها امروز بعد از توضیح من، و بین هر جملهم از تک تکشون میپرسیدم که اگه متوجه نشدی بگو تا با یه مثال دیگه بگم، و میگفتن نه! متوجه شدیم!! پرسیدم:
What do you have to do at home?
گفتن :
I'm have to ....

من اینجوری بودم: :هنگله:

ولی خب جلوی خودمو گرفتم که واقعا اینجوری نشون ندم :d

البته شاید کمی هم عجول هستم ... یه نکته ی خیلی مهمی که از دوران تحصیل خودم هم چه توی کلاس زبان چه توی مدریه یادمه همیشه اینه که کاش معلم هم "سطح بیان"ش رو بیاره پایین، در حد دانش آموز .... خیلی سعی میکنم اینطوری باشم نمیدونم تا چه حد موفق بودم....


اکنون ساعت 05:35 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)