با دل بي تاب مي خوانم تو را
مثل شعري ناب مي خوانم تو را
در كنار جويباري از غرل
با سرود آب ميخوانم تو را
شب به قصد كوچه بيرون مي روي
در شب مهتاب مي خوانم تو را
خستگي را مي تكانم از تنت
با زبان خواب مي خوانم تو را
با لباني كه عطشبو سيده است
با صداي آب مي خوانم تو را
عكس خاموشم كه تا پايان عمر
بادلي بي تاب مي خوانم تو را