01-26-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ترس از...
از هرمز پرسیدند،از وزیران پدرت چه خطائی دیدی که همه را به زندان انداختی؟
گفت:
خطائی ندیدم.فقط پی بردم که از هیبت و شکوه من خیلی می ترسند.
گفتم،مبادا به خاطر این ترس،قصد جانم را بکنند یا آسیبی به من برسانند.
به همین دلیل آنها را زندان کردم، زیرا حکیمان گفته اند:از کسی که از تو می ترسد بترس،هرچند قادر باشی صد نفر مانند او را از پای درآوری.
نمی بینی اگر گُربه ناچار شود،چشم پلنگ را هم با چنگال بیرون می آورد؟
از آن کز تو ترسد، بترس ای حکیم
وگر با چو او صد،برآیی به جنگ
نبینی که چون گربه عاجز شود
برآرد به چنگال ، چشم پلنگ
از آن مار بر پای راعی زند
که ترسد سرش را بکوبد به سنگ
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|