نمایش پست تنها
  #2  
قدیمی 02-09-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

مصاحبه با بهمن قبادی توسط: ياپ ميز در روتردام

اين مصاحبۀ ‌‌25 دقيقه‌اي من با كارگردان كرد ايراني، بهمن قبادي در پايان جشنوارۀ روتردام است.
قبادي فيلم زيبا و اثرگذاري به نام«زماني براي مستي اسب‌ها» (2000) كه راجع‌به تلاش پنج كودك تنهاي كرد است براي زنده ماندن درمنطقۀ كوهستاني کردستان ايران است.

آن‌ها به علت از دست دادن پدر و مارشان مجبور به پول در آوردن از طريق قاچاق مي‌شو ند و بايد از برادر ناقص خود كه شبيه پيرمرد كوچكي است مواظبت كنند. ا‌و براي ادامۀ زندگي‌اش به جراحي احتياج دارد كه آن‌ها توانايي پرداخت هزينۀ آن را ندراند. ايدۀ تيتر فيلم از دادن الكل به اسب‌هاي باركش و مست‌كردن آن‌ها براي تحمل سختي زمستان مي‌آيد.

فيلم «لاك پشت‌ها هم پرواز مي‌كنند»‌ (2004) كودكان كرد را در كمپ مهاجران بين مرزهاي عراق و تركيه قبل از هجوم آمريكا به عراق در سال (2003) نشان مي‌دهد. ستلايت رهبر گروه اين بچه‌ها كه بيش‌تر تنها و يا دچار قطع عضو هستند با كمك ماهواره موفق به از كار انداختن مين‌هاي زميني براي به دست آوردن درآمد خود مي‌شوند. «نيوه‌مانگ» (2006) راجع به موزيسين سالمند كردي به نام مامو مي‌باشد كه گروه موزيسيني را به همراه خود به کردستان عراق مي‌برد. آن‌ها در يك اتوبوس قديمي از ميان كوه‌ها براي اجراء كنسرت موسيقي به علت سقوط صدام حسين حركت مي‌كنند.

ياپ ميز: من فيلم «زماني براي مستي اسب‌ها» را در سال (2000) هم‌زمان با فيلم خودم در جشنواره‌ايي در نيويورك ديدم. يك مرد كردي در قسمت اطلاعات هتل به من پيشنهاد ديدن این فيلم زيبا را كرد. من براي ديدن این فيلم به فرهنگ سراي كوچكي در گرينچ ويلج در شهر نیویورک رفتم. این فيلم احساس عميقي در من ايجاد كرد. بعد از این من فيلم «لاك پشت‌ها هم پرواز مي‌كنند» و «نيوه‌مانگ» را هم ديدم.
داستان «نيمۀ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌ماه» را چطور پيدا كرديد؟

بهمن قبادي:‌ از من درخواست ساختن فيلمي به خاطر دويست‌و‌پنجاهمين سالگرد تولد موتزارت شد كه ايدۀ جشنوارۀ‌ نيوكراند‌هوپ ‌از رهبر اگستر آمريكايي ‌به ‌‌نام پيترسلرز(Peter Sellars) است كه به‌ياد بود روح موتزارت در وين برگزار مي‌شود و تهيه‌كننده‌هاي فيلم، سايمون فيلد(Simone Field) و كيت گريفيت (Kieth Griffith) از ايلومينيشن فيلم (Illumination Film) مي‌‌باشند.

وقت زيادي براي ساختن اين فيلم وجود نداشت. خلاصه‌ايي از این فيلم را در يك هفته نوشتم. در طي روز به دنبال پيدا كردن هنرپيشه‌ها در خيابان مي‌رفتم و بعد‌از‌ظهر به دنبال پيدا كردن مكان براي فيلم‌برداري بودم و در شب سعي مي‌كردم به نوشتن ادامه بدهم. يك هفته بعد ما شروع به فيلم‌برداري كرديم.
در طي روز فيلم‌برداري مي‌كرديم و بعد‌از‌ظهر به تدوين فيلم و آماده كردن موسيقي متن فيلم مي‌پرداختيم.

داستان فيلم «نيوه‌مانگ» در زمان فيلم‌برداري و براساس واقعيت جامعه كرد متولد شده است. من چنين تجربه‌اي را هم در فيلم «لاك پشت‌ها هم پرواز مي‌كنند» داشتم. مثلاً براي گرفتن مجوز فيلم بايد هفت‌ماه مثل داستان اين فيلم منتظر مي‌ماندم. تمام مراحل ساختن فيلم از ابتدا تا به زيرنويسي مدت چهار ماه طول كشيد. وقتي تمام شد فكر نمي‌كردم كه این چهارمين فيلم من خواهد بود اما الان این فكر را مي‌كنم كه چهارمين فيلم را ساخته‌ام.

ي.م:‌ چرا بايد با سرعت كار مي‌كرديد؟

ب .ق:‌ من بايد فيلم را در زمان مشخصي تمام مي‌كردم چون شش هفته قبل از به پايان رسيدن زمستان شروع به فيلم‌برداري كرديم به خاطر كمبود برف لازم براي ادامه فيلم‌برداري بايد به سرعت كار مي‌كرديم.

ي.م: مطلبي را كه در فيلم «نيمۀ ‌ماه» درك نكردم این بود كه چرا خواننده ‌زن اجازه خوانندگي ندارد و بايد در اتوبوس ‌پنهان شود؟

ب.ق: زن بر اساس قوانين دولت امروز ايران اجازۀ خوانندگي در حضور مردها را ندارد. مگر اين‌كه دو صدايي باشند و براي زن‌ها هم بخوانند.

ي.م: در پايان فيلم دومين خوانندۀ زن پديدار مي‌شود آيا او واقعي بوده با يك فرشته است؟

ب.ق: او شخصيتي است كه به موزيسين سالخورده به نام مامو كمك مي‌كند. مهم نيست كه آيا او از بهشت آمده ‌و يا به زمين تعلق دارد مهم این است كه مي‌خواهد آن‌ها را به هدف‌شان برساند.

ي.م:‌ در مورد استيل شما در تمام فيلم‌هايتان به سختی مي‌توان تشخیص داد كه آیا آن‌ها مستند و یا افسانه‌اي است براي این‌كه فيلم‌هايتان بسيار واقعي مي‌باشند.

ب.ق:‌ بيش‌تر از 70 درصد متن فيلم‌هاي من زمان فيلم‌برداري شكل مي‌گيرند. من به محيط كارم تسلط زيادي دارم و ‌درطي روز اطرافم را براي پيدا كردن نكته‌هاي جديد و استفاده از آن‌ها در روز بعد مرور مي‌كنم و به اين علت فيلم من روند مستندي دارد.
بايد به شخصيتي كه بازي مي‌كند، به هنرپيشه‌ها و داستان‌فيلم اعتقاد داشته باشيد. و به آن‌ها اعتماد به نفس بدهيم. این براي سينمايي كه من مي‌سازم مهم است.
به این علت من به محل‌هاي واقعي مي‌روم و دنبال هنرپيشه‌هاي واقعي درجامعه مي‌گردم و از استفاده تكنولوژي پيشرفتۀ صدا و ديگر جلوه‌هاي‌ويژه دوري مي‌كنم.

ي.م: صحبت ‌راجع‌‌به تكنولوژي شد ديدن تلفن‌هاي همراه و حتي لپ‌تاپ در فيلم «نيمۀ‌ ماه»‌ در این سرزمین كوهستاني دست نخورده بسيار عجيب بود.

ب.ق:‌ من در مورد استفاده تكنولوژي پيشرفته در فيلم‌سازي صحبت مي‌كردم اما سوال شما راجع‌به ارتباط‌هاي پيشرفته در داستان‌ فيلم مي‌باشد . این روز‌ها مردم با تكنيك‌هاي پيشرفته بسيار آشنا هستند كه این يك واقعيت است.

ي.م: در جايي خواندم كه شما براي فيلم‌ساز ايراني به نام عباس كيارستمي در فيلم (باد ما را خواهد برد) به عنوان دستيار او كار كرده‌ايد؟

ب.ق:‌ من به كيارستمي در يكي از فيلم‌هايش كمك كرده‌ام . او به دنبال كسي بود كه بتواند زبان كردي را صحبت كند. در حقيقت من نه به عنوان دستيارش بلكه به عنوان مدير توليد با او كار كردم. اما من در زمان فيلم‌برداري به این نتيجه رسيدم كه این نوع سينما‌، (با وجود این كه بعضي از كارهاي او را بسيار دوست مي‌دارم) سبك فيلم‌سازي من نخواهد بود. كيارستمي به من ياد ‌‌داد كه بايد با احساسات زياد فيلم‌سازي كرد و در زمان فيلم‌برداري بايد تمركز فكري داشت.

ي.م: آيا در آينده دوست داريد فيلم‌هايي در بيرون از کردستان بسازيد؟

ب.ق: فيلم سا ختن ‌من در کردستان به ‌علت آشنايي من با زبان و فرهنگ جامعه كرد ‌‌است. جامعۀ كرد در سال‌هاي اخير رنج بسياري كشيده است و قطعاً بعد از مدتي در جاهاي ديگر دنيا فيلم خواهم ساخت.

ي.م: ( من ‌به فكر حمله‌هاي شيميايي صدام حسين) مي‌افتم.

ب.ق: .من معرفي سينماي‌كرد را به مردم دنيا وظيفۀ شخصي خود مي‌دانم.

ي.م: سؤالي راجع‌به بچه‌هاي هنرپيشه در فيلم‌هاي «زماني براي مستي اسب‌ها» و «لاك پشت‌ها هم پرواز مي‌كنند» دارم به چه روشي با آن‌ها كار مي‌كنيد؟

ب.ق: من از ميان هزاران بچه‌ به جستجو مي‌پردازم . از آن‌ها عكس مي‌گيرم و به صورت‌هايشان كه نشان‌دهنده تاريخ، و رنج‌هاي آن‌ها است با دقت نگاه مي‌كنم. بعد از آن انتخابم را مي‌كنم .
براي فيلم «نيمۀ‌ ماه» موزيسين سالخورده به نام مامو و ده تا شخصيت ديگر را از توي خيابان پيدا كردم. يكي دو تاي آن‌ها در فيلم‌هاي قبلي من (مثل رانندۀ‌ اتوبوس) بازي كرده‌اند.

ي.م:‌ بچه‌هاي فيلم ديگر بچه نيستند؟

ب.ق:‌ راست مي‌گي بچه‌هاي قطع عضو در فيلم «لاك پشت ‌ها هم پرواز مي‌كنند»‌ بيش‌تر از من ‌مي‌خنديدند و سالم‌تر بودند. در زمان فيلم‌برداري من چندين‌ بار به زندگي نااميد شده بودم و حتي به فكر خودكشي بودم. اما این بچه‌ها لذت زندگي را به من برگرداندند. آن‌ها در ناخودآگاه بهترين معلم‌هاي من بودند.

ي.م: شما ازجامعۀ زجر كشيدۀ كرد به خاطر موقعيت‌هاي سخت زندگي فيلم مي سازيد و ايستادن در مقابل ساختمان مجلل (ده‌دولن) براي جشنوارۀ بين‌المللي‌ فيلم، بايد در شما احساس بسيار متفاوتي ايجاد كند.

ب.ق:‌ من عقيده دارم زجر‌كشيدن در غرب تقريباً به بدي کردستان است. اين يك نوع زجركشيدن روحي رواني است. درد نداشتن هم مي‌تواند به نوعي باعث زجركشيدن شود. مردمي كه با من كار كردند درك بيشتري راجع‌به لذت‌بردن از زندگي داشتند.

ي.م:‌ من دارم براي فيلم جديد و سايت ساخت‌گرهاي «T.V» در آمستردام مي‌نويسم خيلي از آن‌ها فيلم ساز‌هاي آماتوري هستند. چه نصيحتي به آن‌ها مي‌كنيد؟

ب.ق:‌ به آنها توصيه مي‌كنم كه پنجره‌هاي جديد و متفاوتي را براي ديد خود باز كنند و فيلمي بسازند كه فقط خودشان توانايي ساختن آن را داشته باشند.




نويسنده: ياپ ميز، (jaap Mees)

مترجم:‌ نازنين گنجوي
سال 2006
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید