« مصاحبه اوزگوپوليتيكا با بهمن قبادي »
«اوزگو پوليتيكا» طي نشستي با بهمن قبادي در مركز پخش فيلم MK2 واقع در جشنوارة كن با او به صحبت پرداخته است.
>> چنانچه كسي بخواهد با خود بهمن قبادي آشنا شود، چگونه خودت را توصيف ميكني؟!
قبادي: من در شهر بانه در ناحيه كردستان ايران به دنيا آمدهام. حدود 10 سال است كه با فيلمسازي سروكار دارم . علاقه من به عكاسي مرا به طرف سينما كشاند، و در حقيقت پستي و بلنديهاي طبيعت بكر كردستان بود كه مرا به خود جذب كرد. تحصيلات سينماييام را در دانشكدة صداوسيما در تهران شروع كردم و در ابتدا چيزي بيش از 10 فيلم كوتاه ساختم.
>> چطور شد كه فيلم «زماني براي مستي اسبها» به واقعيت گرايش پيدا كرد؟!
قبادي: يكي از آرزوهاي من اين بود كه روزي يك فيلم بلند در كردستان به زبان كردي بسازم. سه سال پيش در يكي از سفرهايم كه به همين دليل انجام شد با ايوب احمدي ملاقات كردم. چيزي كه ايوب به من گفت به نوعي با افكار و ايدههاي خودم مطابقت داشت! او در اين فيلم، هم بازي كرد و هم از لحاظ فكري بسياري از مواقع به كمك من آمد.
>> بهعنوان اولين فيلمساز كرد ايراني، آيا در مسير پروژههايتان با مشكلي هم برخورد كردهايد؟!
قبادي: اتفاقاً برعكس، همه هواي مرا داشتند. ما با يك تهيهكنندة ايراني شروع كرديم و ميبايستي تا زمستان صبر ميكرديم تا فيلم را به اتمام برسانيم. او در طول پروژه كمكهاي زيادي به من كرد. توجه و كمكي كه ما از مردم كردستان دريافت ميكرديم واقعاً به كلام نميآيد.
>> چطور شد كه شما با دو تا از معروفترين كارگردانان ايراني توانستيد همكاري كنيد؟! چگونه با آنها ارتباط برقرار كرديد؟!
قبادي: همانطور كه قبلاً گفتهام، يكي ازدوست داشتني ترين روياهاي من اين بوده كه فيلمي دربارة كردها و كردستان بسازم چرا كه تا بهحال هيچ فيلم مهم و خوبي دربارة كردها ساخته نشده بود. همة آن فيلمهايي هم كه ساخته شده بودند يا معمولي بودهاند و يا مبتذل. من به مملكتم و فرهنگم به شدت وابسته هستم. هدف من اين بوده كه تهيهكنندههاي بزرگ را به طرف كردستان جذب كنم و فيلمهايي بزرگ دربارة كردها و كردستان بسازم. چراكه واقعاً نياز مبرمي به اين كار ميبينم. به همين دليل بود كه من بهعنوان دستيار اول با عباس كيارستمي شروع به كار كردم و پس از اينكه فيلم ساخته شد مردم در سطحي بينالمللي با كردستان آشنا شدند. ديگر اينكه
خانواده مخملباف كه در كردستان مشغول فيلمسازي دربارة كردها بودند، از مشوقهاي خوب من به شمار ميآيند. من نسبت به آنها كه در سرزمينم فيلم ميساختند احساس مسؤوليت زيادي ميكردم؛ درنتيجه با پيشنهاد محسن مخملباف براي بازي در نقش معلم فيلم دخترش موافقت كردم.
>> آيا قبلاً تجربة بازيگري داشتيد؟!
قبادي: نه، اصلاً. من بازيگر نيستم! زماني كه داشتم فيلم «زماني براي مستي اسبها» را مي ساختم، آنها به دنبال بازيگري براي فيلم «تخته سياه» ميگشتند و از من خواستند تا كمكشان كنم. من هم مدتي فيلمبرداري را تعطيل كردم و خودم در آن نقش بازي كردم. تنها دليل اصلي براي اينكار احساس خوبي بود كه به سرزمينم داشتم. من حاضرم به هر كسي كه ميخواهد اثري خلق كند هر كمكي كه ميتوانم بكنم. «تخته سياه» براي كردستان نمايانگر ملت و مملكت من است. من خيلي افتخار ميكنم كه اين فيلم در مورد كردستان سخن ميگويد و حالا هر دوي اين فيلمها كن را با كردستان آشنا كردهاند. اين خود مسئلهاي اصلي و مهم است.
>> آيا موقعيت براي هر تهيهكنندهاي كه بخواهد فيلمي در شرق كردستان بسازد، مساعد است؟
قبادي: چنانچه كسي بخواهد فيلمي در شرق كردستان دربارة كردها بسازد، چه ايراني باشد وچه خارجي، همة كردها مخصوصاً خانوادة من و خودم، در خدمت خواهيم بود، به شرطي كه تم و موضوع اصلي، كردستان باشد.
>> پروژة بعديات چه خواهد بود؟
قبادي: بگذاريد دوباره بگويم من عاشق فرهنگ كردي هستم. من با هر دوي كردستان ايران و عراق در اين مسير كار كردهام. زماني كه برگردم، دوباره به سراغ همان موضوعهاي پيشين، يعني كردها و كردستان خواهم رفت.
>> در پايان اگر پيام يا نكتهاي داريد، اشاره كنيد.
قبادي: سلامي گرم به تمامي مردم سرزمينم ميرسانم و به آنها احترام ميگذارم. بهعنوان يك هنرمند كرد، از صميم قلب آرزو ميكنم كه همة هنرمندان كرد از استعدادها و قابليتهاي هنرمندانة خود براي كردها و كردستان استفاده كنند. فرق نميكند كه فيلمساز هستند يا نويسنده. وراي اينها، هنر آينة اجتماع است. من شخصاً در حد توانم از تمامي آنها پشتيباني و حمايت خواهم كرد.