شرايط اجتماعي:
صدرالمتالهين حكيم خانه به دوشي بود كه به جرم آزادگي روح و فكر مجبور شد تا ازپايتخت و پايتخت نشينان روي گرداند. وي در مقدمه كتاب اسفار دلايل بيزاري خود را ازجاهلان فرزانه نماي زمان خود و عزلت و تصوف خويش را در كهك (روستايي دورافتاده درسي كيلومتري شهر مقدس قم) بيان داشته است.پس از بازگشت به شيراز شهرت صدراي شيرازيعالمگير شده بود و طالبان حكمت از نواحي و اطراف براي درك فيض به حضورش مي شتافتند. او خود در مقدمه اسفار مي گويد: «..... بتدريج آنچه در خود اندوخته بودم همچون آبشاري خروشان فرود آمد و چون دريايي پر موج در منظر جويندگان و پويندگان قرارگرفت. .................
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان آرام
خوشه ی ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
|