وای مادری که شمع شب افروز خانه ای
از خشم بگذرید
ای جان ما فدای شما اشتی کنید
چنگ طلاق بر سر ما ضجه می زند
لعنت براین طلاق
از بهر ما نه /بهر خدا اشتی کنید
ما کاروان کوچک و همراه بوده ایم
ای اف براین طلاق
کز تند باد او
ناگه چراغ قافله خاموش می شود
وندر شبی سیاه
در شوره زار عمر
هریک زمان به کوره راه می رود غریب
واز یاد روزگار فراموش می شود
مادر مرو برای خدا پیش ما تمان
از ما جدا مشو.
|