وحدت هستي شناختي
بازگرديم به توضيح (2)؛ آن چه بايد از وحدت علم انتظار داشته باشيم به وحدت هستي شناختي اين جهان بستگي دارد، هرچند به وسيله آن تعيين نمي شود، زيرا اين جهان است كه موضوع توصيف علمي قرار گرفته است.
پارمنيدس مي گفت تمام هستي بايد واحد باشد، زيرا هستي نمي تواند به طرزي منسجم در مرزي با نيستي سهيم گردد. اين وحدتي است سازگار با تنوع اعراض و اگر جا-گاه در هستي منظور شود، حتي با اتميسم. پارمنيدس موضوع اخير را نمي پذيرفت؛ از نظر وي تغيير، و زمان، توهم بودند (و نه “درجات وجود”) و فضاي اشغال نشده خلأ ناممكن خود وجود بود. آيا اين موضعي يكي شده تر بود؟ از اين برهان ها هر نتيجه اي گرفته شود، باز هم نشان مي دهند كه وحدت پيچيده است. وحدت جهان، همان طور كه هست، چهار بعد متفاوت دارد: وحدت فضا-زماني، وحدت جوهري، ساختار يكي شده اعراض آن، و وحدت پوياي آن
|