04-18-2008
|
|
کاربر عادی
|
|
تاریخ عضویت: Apr 2008
نوشته ها: 92
سپاسها: : 0
9 سپاس در 7 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آثار ابن سینا
به دلیل آنکه در آن عصر، عربی زبان رایج آثار علمی بود، ابن سینا و سایر دانشمندان ایرانی که در آن روزگار میزیستند کتابهای خود را به زبان عربی نوشتند. بعدها بعضی از این آثار به زبانهای دیگر از جمله فارسی ترجمه شد.
فلسفه
شفا
نجات
الاشارات والتنبیهات
ریاضیات
زاویه
اقلیدس
الارتماطیقی
علم هیئت
المجسطی
جامع البدایع
طبیعی
ابطال احکام النجوم
الاجرام العلویة واسباب البرق والرعد
فضا
النبات والحیوان
پزشکی
قانون
الادویة القلبیه
دفع المضار الکلیه عن الابدان الانسانیه
قولنج
سیاسة البدن وفضائل الشراب
تشریح الاعضا
الفصد
الاغذیه والادویه
موسیقی
جوامع علم الموسیقی
موسیقی
الشفاء یا به پارسی شفا: این کتاب مهمترین و جامعترین اثر مولف در فلسفه مشاء و مبین آرای شخصی اوست. کتاب دانشنامه گونهای است در زمینه منطق،ریاضیات، طبیعیات و الهیات که در سال ۴۱۰ قمری نوشته شدهاست. درابتدای کتاب، سخن ابو عبید عبد الرحمن محمد جوزجانی که بیانگر هدف و میزان تبعیت مولف از آرای ارسطوست،ذکر شدهاست. بخش منطق در نه فن و هر فن شامل چند مقالهاست. عناوین آن عبارتاند از مدخل،مقولات،باری آرمنیاس،قیاس،برهان،مغالطه و شعر است.این بخش ۴ جلد از مجموعه را تشکیل میدهد.
تمبری که بر روی آن تصویری از ابن سینا قرار دارد
اشعار ابن سینا
ابن سینا در شعر نیز دستی داشته و اشعار زیادی به زبان عربی سرودهاست و حتی منظومههایی مثل قصیده ارجوزه در مسایل علمی ساختهاست. اشعاری نیز به زبان فارسی از او روایت کردهاند که برخی از آنها به نام دیگران نیز آمدهاست و با توجه به اسلوب و معانی آنها باید در انتساب این اشعار به ابن سینا تردید روا داشت. ما در اینجا، برای آشنایی مختصر با اشعار ابن سینا، گزیدهای از مستندترین آنها را میآوریم:
غذای روح بود باده رحیق الحق که رنگ او کند از دور رنگ گل را دق
به رنگ زنگ زداید ز جان اندوهگین همای گردد اگر جرعهای بنوشد بق
به طعم، تلخ چوپند پدر و لیک مفید به پیش مبطل، باطل به نزد دانا، حق
میاز جهالت جهال شد به شرع حرام چو مه که از سبب منکران دین شد شق
حلال گشته به فتوای عقل بر دانا حرام گشته به احکام شرع بر احمق
شراب را چه گنه زان که ابلهی نوشد زبان به هرزه گشاید، دهد ز دست ورق
حـلال بر عـقلا و حـرام بر جهـال که میمحک بود وخیرو شر از او مشتق
غلام آن میصافم کزو رخ خوبان به یک دو جرعه برآرد هزار گونه عرق
چو بوعلی میناب ار خوری حکیمانه به حق حق که وجودت شود به حق ملحق
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|