نقل قول:
نوشته اصلی توسط MAHDI.HE
صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت
ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت
گل بخندید که از راست نرنجیم ولی
هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت
گر طمع داری از آن جام مرصع می لعل
ای بسا دُر که نبوک مژه ات باید سفت
|
سپاس مهدی جان
__________________
There's a fire starting in my heart Reaching a fever pitch and It's bringing me out the dark Finally I can see you crystal clear
|