نمایش پست تنها
  #3  
قدیمی 07-01-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
جدید نامه‌ی دوم از زبان عاشق به معشوق

نامه‌ی دوم از زبان عاشق به معشوق


تو ای مهجور سر گردان، کدامی؟
کسی نامت نمیداند، چه نامی؟

چه مرغی وز کجایی؟ چیست حالت؟
که در دام بلا پیچید بالت

چه مینالی ز دل با دل؟ چه کردی
ز ره چون گم شدی، منزل چه کردی؟

ز خیل کیستی؟ راهت نه اینست
از آن سو رو، که خرگاهت نه اینست

سر خود گیر، کین گردن بلندست
تو کوتاهی و سرو من بلندست

منه پای دل اندر بند خوبان
چه می‌گردی به گرد قند خوبان؟

ترا زین سرو باری برنیاید
وزین در هیچ کاری برنیاید

گرفتم خود به من پیوندی آخر
چه طرف از لعل من بربندی آخر؟

مکن با زلف پستم ترکتازی
که این هندوست، می‌رنجد به بازی

به اشک آلوده کردی آستین را
بسی زحمت کشیدی راستین را

ترا خود هفته‌ای شد عشق ساقی
هنوز از هفته‌ای شش روز باقی

طمع در لعل شیرین چون نبندی؟
که فرهادی و خیلی کوه کندی

تو پنداری ز دست غصه رستی
که نام عاشقی بر خویش بستی

به پای خود چه مییی درین دام؟
مکن زاری، بکن دندان ازین کام

مرا نا دیده عشقت بر کجا بود؟
وگر دیدی نمیدار ترا سود

در آتش نعلها بسیار دارم
به افسون تو مشکل سر درآرم

مپیچ اندر سر زلفم، که گازست
ازو بگذر، که کار او درازست

تو شب بیدار و من تا روز نایم
شب از اندوه من تا روز دایم
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید