تازه تر کن داغ ما را، طاقت دوری نمانده شِکوه سر کن، در تن ما تاب مهجوری نمانده پر گشاید شور و شیون از جگرها ای دریغ ! دل به زخمی شعله ور شد، جان به عشقی مبتلا بر نتابد سینه ما داغ چندین ماجرا تازه شد به هوای تو دل تنگ ما ای وای !