معرفی کتاب شقایقهای تشنه....
بعد تو دلم میخواد سر به بیابون بذارم
روز اول به تو گفتم بی تو آروم ندارم
توی این غربت تیره دلم آروم نمیگیره
دل عاشقم نباشی به خدا بی تو میمیره
میخوای اشکامو ببینی سرمو بذار رو شونت
مرد تنهای شب من ببرم به آشیونت
تو نگفتی سفری هست که باید بری به زودی
دل بیچاره خسته تا ابد باید بسوزی
مگه عاشقی گناهه واسه دلهای مرده
عزیزم تا به همیشه دل تو دلم رو برده
بعد تو قلب شکستم غزل وداعو خونده
مهربونم به سلامت اگه فرصتی نمونده
مینا
|