راکی 4 - Rocky IV
سال تولید : ۱۹۸۵
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : یونایتد آرتیستس
کارگردان : سیلوستر استالون
فیلمنامهنویس : سیلوستر استالون
فیلمبردار : بیل باتلر
آهنگساز(موسیقی متن) : وینس دیکولا و بیل کانتی
هنرپیشگان : استالون، تالیاشایر، برت یانگ، کارلودرز، بریگیته نیلسن، تونی برتن، مایکل پاتاکی، دولف لوندگرن و دامینیک بارتو.
نوع فیلم : رنگی، ۹۱ دقیقه.
«راکی بالبوآ» (استالون) پس از هفتاد و پنج مبارزه حرفهای، اکنون یک مرد خانواده است. بوکسوری غولپیکر از شوروی بهنام «ایوان دراگو» (ودرز)، رقیب سابق و دوست فعلی «راکی»، تصمیم میگیرد تا پس از پنج سال به صحنه مسابقات بازگرد و با «دراگو» مبارزه کند. «راکی» سعی میکند جلوی او را بگیرد، اما برگزاری مسابقه در لاس وگاس قطعی شده است. در مسابقه، «آپولو» با ضربه چپ کوبنده حریفش بر زمین میافتد و میمیرد. پس از مراسم خاکسپاری «آپولو»، «راکی» عنوان خود را کنار میگذارد تا بتواند در مسابقهای غیر رسمی با «دراگو» یآماتورف در خود شوروی، شرکت کند و برخلاف میل همسرش، «ایدریان» (شایر) در نقطهای متروک و برفی در شوروی به تمرین میپردازد. در همین بین «دراگو» نیز با مراقبتهای شدید و برنامههای منظم کامپیوتری به تمریناتش ادامه میدهد. پس از مدتی «ایدریان» هم به «راکی» میپیوندد. مسابقه با حضور تماشاگران خشمگین ضد آمریکائی و اعضای دفتر مرکزی حزب کمونیست برگزار میشود. پس از چهارده راند کوبنده، «راکی» موفق میشود رقیب خود را شکست دهد. سپس در سخنرانی پس از پیروزی، به افراد حاضر میگوید که «آدم» باشند و اعضای دفتر مرکزی حزب با دستزدنهای خود به جمعیت تشویق کننده میپیوندند.
* راکی چهار تبلیغاتیترین فیلم از مجموعه راکی و در راستای تحقیر روسها ساخته شد. در تدوینهای موازی میان تمرینات «راکی» و حریف روسی، ورزشهای انسانی و ساده «راکی» به تمرینات ماشینی رقیب پیوند میخورد، تا تضاد جامعه باز و بسته آمریکا و شوروی را به ذهن متبادر کند. در پایان، در اوج سادهلوج سادهلوحی، «راکی» از تماشاگران روسی میخواهد که به تحولی که در طول مشاهده مسابقه در آنان پدید آمده است، توجه کنند!
__________________
درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است
----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی
|