موضوع: معرفی فیلم
نمایش پست تنها
  #124  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

تب خط سفید جاده - White Line Fever





سال تولید : ۱۹۷۵
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : جان کِمِنی
کارگردان : جاناتان کاپلان
فیلمنامه‌نویس : کن فریدمن و کاپلان
فیلمبردار : فرد کوئن کمپ
آهنگساز(موسیقی متن) : دیوید نیچترن
هنرپیشگان : جان مایکل وینسنت، کی‌لنز، اسلیم پیکنز، ل. ک. جونز، لی فرنچ، دان پورتر، دیک میلر، سام لاوز و ران نیکس.
نوع فیلم : رنگی، ۹۲ دقیقه.


«کارول جو هامر» (وینسنت) که از نیروی هوائی اخراج شده، با نامزدش، «جری» (لنز) ازدواج می‌کند و پس‌اندازش را از بانک بیرون می‌کشد تا با خریدن یک کامیون دیزلی، کار حمل با پدرش را ادامه دهد. دوست قدیمی‌اش، «بردی» (میلر) به او می‌گوید که این روزها همه در کار قاچاق هستند، ولی «هامر» چنین پیشنهادی را از «دوئین هالر» (پیکنز)، دوست قدیمی خانوادگی و مدیر کمپانی حمل بار، نمی‌پذیرد و بعدتر به شدت از افراد او کتک می‌خورد. «هامر» دنبال کار می‌گردد، ولی همه او را بایکوت کرده‌اند. بالاخره به زور، مردان «هالر» را وادار می‌کند که باری به او بدهند و به کمک کارگر سیاه‌پوست پدرش (لاوز) آن را می‌برد. این کارش احترام «بردی» و هم ردیف‌هایش، رئیسِ «هالر» و «جاش کاتلر» (پورتر)، رئیس کمپانی معظم گلاس هاوس را جلب می‌کند. اما «هالر» راه دیگری برای انتقام می‌یابد و او را با بار میوه‌های فاسد شده به مسیری بسیار طولانی می‌فرستد و «هامر» هم او را تهدید به مرگ می‌کند. به همین دلیل هم وقتی «هالر» (به‌دستور رئیسش) به قتل می‌رسد، او متهم به قتل می‌شود و تنها با پشتیبانی «جری» در دادگاه تبرئه می‌شود. «کاتلر» که موفق نمی‌شود «هامر» را با پول بخرد، تبهکاری را به‌سراغش می‌فرستد که همسرش را کتک می‌زند و خانه‌شان را به آتش می‌کشد. «جری» بچه‌اش را سقط می‌کند و «هامر» در اوج خشم به کمپانی گلاس هاوس حمله می‌کند، ولی مردان مسلح «کاتلر» جلوی او را می‌گیرند. سرانجام در بیمارستان، جمع انبوهی از کارگران که «هامر» را قهرمان خود می‌دانند، به عیادتش می‌آیند.
* تب خط سفید جاده بیش از آنکه در پی حس آزادی و آرامش فیلم‌های جاده‌ای باشد، قصه فردی است که با تمام وجود در برابر سرمایه‌داران می‌ایستد و عدالت را می‌جوید. اینکه داستان بر محور تقابل کارگر و کارفرماست، باعث می‌شود تمام اعمال قهرمان فیلم به‌عنوان نماینده اکثریتی خاموش ولی ناراضی و تحت فشار تأئید شود (اکثریتی که در پایان در برابر منجی‌شان واقعاً خاموش‌اند). فیلم صرفاً مجموعه‌ای از بدلکاری‌های تکراری است که در آن اصلاً برای پیوستگی داستانی تدبیری اندیشه نشده است. وینسنت در نقش سوپرمن شهرستانی، به‌طرزی قابل پیش‌بینی باورناپذیر.
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید