نمایش پست تنها
  #6  
قدیمی 11-01-2007
shabhaye_mahtabi آواتار ها
shabhaye_mahtabi shabhaye_mahtabi آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Oct 2007
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,411
سپاسها: : 8

68 سپاس در 39 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض خاطرات يك دانشجوي دم بخت

پايان نامه خرگوش
يك روز آفتابي، خرگوشي خارج از لانه خود به جديت هرچه تمام در حال تايپ بود. در همين حين، يك روباه او را ديد.




روباه: خرگوش داري چيكار مي كني؟
خرگوش: دارم پايان نامه مي نويسم.
روباه: جالبه، حالا موضوع پايان نامت چي هست؟
خرگوش: من در مورد ايكه يك خرگوش چطور مي تونه يك روباه رو بخوره، دارم مطلب مي نويسم.
روباه: احمقانه است، هر كسي مي دونه كه خرگوش ها، روباه نمي خورند.
خرگوش: مطمئن باش كه مي تونند، من مي تونم اين رو بهت ثابت كنم، دنبال من بيا.


خرگوش و روباه با هم داخل لانه خرگوش شدند و بعد از مدتي خرگوش به تنهايي از لانه خارج شد و بشدت به نوشتن خود ادامه داد.
در همين حال، گرگي از آنجا رد مي شد.


گرگ: خرگوش اين چيه داري مي نويسي؟
خرگوش: من دارم روي پايان نامم كه يك خرگوش چطور مي تونه يك گرگ رو بخوره، كار مي كنم.
گرگ: تو كه تصميم نداري اين مزخرفات رو چاپ كني؟
خرگوش: مساله اي نيست، مي خواهي بهت ثابت كنم؟


بعد گرگ و خرگوش وارد لانه خرگوش شدند.
خرگوش پس از مدتي به تنهايي برگشت و به كار خود ادامه داد.


حال ببينيم در لانه خرگوش چه خبره
در لانه خرگوش، در يك گوشه موها و استخوان هاي روباه و در گوشه اي ديگر موها و استخوان هاي گرگ ريخته بود.
در گوشه ديگر لانه، شير قوي هيكلي در حال تميز كردن دهان خود بود.ـ


پايان
----------------------
نتيجه :
هيچ مهم نيست كه موضوع پايان نامه شما چه باشد
هيچ مهم نيست كه شما اطلاعات بدرد بخوري در مورد پايان نامه تان داشته باشيد
آن چيزي كه مهم است اين است كه استاد راهنماي شما كيست؟!!!!
منبع : سايت گوناگون
با تشکر فریبا
__________________
من هنوز ایمان دارم مادرم را خواهم دید
وقتی تمام دیوار بیمارستان تیتر زده اند : آی ... سی .... یو
این فشار ها که به خونت می آیند ،
تمام رگ هایم از بهشت متنفر می شوند
که زیر پایت را خالی می کنند ...
" هومن شریفی "

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید