نمایش پست تنها
  #20  
قدیمی 10-10-2011
bigbang آواتار ها
bigbang bigbang آنلاین نیست.
مدیر بخش مکانیک - ویندوز و رفع اشکال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 2,586
سپاسها: : 5,427

6,159 سپاس در 1,794 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

تغییر ناگهانی








مومنین متعصب مسلمان ، خشمگین میشدند . اسراییل و همسایگان دیگر احساس خطر میکردند .



توسعه ی اقتصادی این کشور به احتمال زیاد رشد صنعتی دیگری را هم با هدف دفاع از شبه جزیره عربستان لازم داشت . صنایع نظامی دولتی و شرکتهای تجاری آمریکا در چنین صنعتی تخصص داشتند ، قرار دادهای پربرکتی به دست می آوردند . قراردادهای نوسازی و تعمیرات هم تداوم ان قراردادها را تضمین میکرد.

این جنبه از توسعه اقتصادی عربستان فاز دیگری از پروژه های مهندسی و ساختمانی را ضروری میساخت . فرودگاه های جدید ، پایگاه پرتاب موشک، پادگان های نظامی و تمام شبکه های ارتباطی مربوط به این تاسیسات باید ساخته میشد .
















من گزارشم را در یک پاکت سربسته و از طریق پست اداری خطاب به ((مدیر پروژه وزارت بازرگانی آمریکا )) ارسال داشتم بعد از آن گاه گاهی من و یکی دو نفر از اعضای تیم این پروژه معاونین شرکت main و روسای خود من جلساتی تشکیل میدادیم . چون برای این پروژه که هنوز در مرحله تحقیق بود و در jecor(کمیته مشترک) مطرح نشده بود نام به خصوصی نداشتیم آن را به طنز و محرمانه بین خودمان sama میخواندیم sama مخففی بود برای (تطهیر و بازپس گیری دلار های نفتی )) .




در آن جلسات نماینده ای از جانب وزارت بازرگانی امریکا هم گاه گاهی حضور می یافت .
من خیلی کنجکاوی نمیکردم ، فقط کار خودم را شرح میدادم سوالات انان را پاسخ میدادم و موافقت میکردم که هر آنچه بخواهند انجام دهم .
معاونین شرکت main و نماینده ی وزارت بازرگانی آمریکا از تمام پیشنهادات من و به خصوص از آن چه به قرار دادهای دراز مدت نوسازی و تعمیرات مربوط میشد راضی و شادمان به نظر می آمد .
یکی از مشاوران با کنایه به غروب امپپراتوری انگلستان جمله ای ساخت که بعدها با اشاره به عربستان سعودی همه ما تکرار میکردیم : گاوی که میتوانیم تاغروب خورشید در بازنشستگی هامان بدوشیم . برای من این جمله هرگز نه گاو شیردهی بلکه همیشه گله ای از گوسفندان را تعبیه میکرد .



در جریان این جلسات من دریافتم که بسیاری از رقبای ما در پروژه های مشابهی کار میکردند و همه ما انتظار داشتیم که قرار دادهای سود آوری پاداش بگیریم . من همچنین به این نتیجه رسیدم که شرکت main و شرکتهای مشاوراتی دیگر خودشان خرج این مرحله ی پروژه را متحمل شده اند -ریسکی بود در کوتاه مدت ولی در دراز مدت حضور ما در پروژه تضمین میشد .

با وجودی که فهمیده بودم رقبای ما حضور دارند فرض میکردیم کار برای همه زیاد است . ولی من آنقدر تجربه داشتم که بدانم پروژه هایی به مرحله اجرا میرسد که وزارت بازرگانی آنان را مورد تایید قرار دهد . همین انگیزه ای شده بود تا پروژه هایی را خلق کنم که به مرحله اجرا برسند .






دراین جلسات ما بررسی میکردیم که چگون میتوانیم از پروژه sama به عنوان مدل جدیدی برای ایجاد کار و قرار دادهای سود آور در تمام کشورهایی که برای توسعه اقتصادی نیازی به وامهای خارجی ندارند استفاده کنیم – ایران و عراق دو کشوری بودند که فوراً به ذهن می آمدند ما مطمئن بودیم روسای این کشورها انگیزه هایی دارند تا سعی کنند از روسای عربستان سعودی تقلید کنند .





در آن زمان دیگر شکی نبود که تحریم نفت (1973 ) که در ابتدا تجربه کاملاً منفی و مضر به نظر آمده بود آخر الامر هدایایی غیرمنتظره بسیاری برای شرکتهای مهندسی و ساختمانی آمریکا در برداشت و امپراتوری آن شرکتها را تقویت کرد .



من مدت 8 ماه دران مرحله تخیلی و پیشبینی نویسی کار میکردم – هر چند نه هرگز بیش از چند روزی پشت سر هم ولی همیشه در قرنطینه و در اتاقهای کوچک کنفرانش یا در آپارتمان شخصی خودم . کارمندان من کارهای دیگری داشتند و اغلب مستقلاً کار میکردند و من فقط گاه گاهی نظارت میکردم. پنهان کاری و سری بودن کار ما کم کم کمرنگ شد . خیلی ها آگاه شدند که معامله بزرگی با عربستان سعودی در جریان است . هیجان واگیر داشت . شایعات انباشته میشد . جزییات بیشتری از پروژه ی فوق العاده ی ما درز کرد . معاونین main و نمایندگان وزارت بازرگانی بی پرده پوشی و آشکارا رفت و آمد میکردند .

بر طبق این پروژه واشنگتن از سعودی ها می خواست که جریان انتقال نفت را به آمریکا تضمین کنند . قیمت نفت میتوانست بالا و پایین رود ولی همیشه با رضایت آمریکا و همپیمانان او . سعودی ها میبایست تعهد کنند که اگر کشورهای دیگر ، مثلاً ایران ، عراق ، اندونزی، ونزوئلا ، تحریمی را تهدید کردند آنها دخالت میکنند و با ذخایر عظیم نفتی شان کمبود ها را جبران میکنند . فرض بر این بود که اعلان چنین تعهدی از جانب سعودی ها امکان هرگونه تحریمی را منتفی میسازد .



در ازای این تعهد واشنگتن پیشنهاد فوق العاده ارزنده ای را ارایه میکرد : حمایت کامل و بلاشرط سیاسی و اگر لازم میشد نظامی از استمرار حاکمیت خاندان سلطنتی سعودی بر عربستان تضمین استمرار خودشان و حاکمیت بر کشورشان .

این یک معامله ای بود که خاندان سلطنتی سعودی نمیتوانست رد کند به دلیل موقعیت شبه جزیره و ضعف نظامی آن در همسایگی کشورهای پرقدرتی مانند ایران و سوریه و عراق و اسراییل این یک معامله ای بود که خندان سلطنتی سعودی حتماً میپذیرفت .آمریکا بر این مبنا شرط دیگری را هم را به این معامله بزرگ اضافه کرد . شرطی که فعالیت بیشتری برای باجگیران ایجاد میکرد و طرح نوبنانهادی که ما بعدها سعی کردیم در بسیاری از کشورهای دیگر از جمله عراق به اجرا بگذاریم .
امروزه که آن پروژه را بررسی می کنم ، برای من باعث تعجب است که چگون سعودی ها میتوانستند این شرط به خصوص آمریکا را بپذیرند ،و بی شک برای بیشتر جهان عرب و اعضای اوپک و کشورهای اسلامی تحقیر کننده و نفرت انگیز بود ، وقتی که از این تسلیم کامل سعودی ها در مقابل آمریکا با خبر شدند . شرط این بود که دولت عربستان سعودی با دلارهای نفتی خود اوراق بهادار دولت آمریکا را بخرد . سود این اوراق هم در اختیار دولت آمریکا باقی بماند تا توسط وزارت بازرگانی آمریکا هزینه شده ، جامعه قرون وسطایی عربستان را به جامعه مدرن صنعتی تبدیل نماید . به عبارت دیگر شرط این بود که سود انباشته و روز افزون میلیاردها دلار درآمد نفت عربستان به شرکتهای تجاری آمریکا پرداخت شود ، تا پروژه های تخیلی من ( و احتمالاً بعضی رقبای من ) برای تبدیل عربستان به یک قدرت صنعتی مدرن به اجرا در آیند .



بنا بود وزارت بازرگانی آمریکا شرکتهای تجاری آمریکا را استخدام کند تا پرژه های ساخت زیربنای کل اقتصاد و تعداد شهرهای جدید را در سرتاسر شبه جزیره عربستان به اجرا بگذارند . هر چند سعودی ها حق حضور و اظهار نظر خود را در طرح کلیات این پروژه ها حفظ کرده بودند ولی در عمل مبانی اقتصاد و کل آینده عربستان به دست گروهی خارجی از طبقه بالای آمریکا و در چشم مسلمانان گروهی کافر و اجنی شکل میگرفت . و این پروژه ها برای کشوری بود که بر مبنای اصول اسلامی وهابیون شکل گرفته بود و چندین قرن بر مبنای آن اصول اداره میشد . به نظر میرسید، خاندان سلطنتی سعودی چشم بسته از لب بام پریده اند .

در عین حال معلوم بود که تحت فشارهای سیاسی و نظامی دولت آمریکا چاره ی دیگری نداشتند . از نقطه نظر ما چشم انداز منفعتهای هنگفت حدی نداشت . معامله ای بود که میتوانست مبنای معاملات دیگر قرار بگیرد . مهمتر آن که در این جا تاکیید کنگره لازم نبود و هیچکس مورد بازجویی کنگره قرار نمیگرفت . تمام شرکتهای تجاری به خصوص آنهایی که شرکتهای مشاوراتی خصوصی بودند همیشه ترجیح میدادند دفاتر خود را باز نکنند و اسرار خود را برای دیگران فاش نسازند .
Thomas w. lippman که قبلاً روزنامه نگار بود نکات مهم این معامله را به خوبی خلاصه میکند :


سعودی ها غرق در نقدینگی ، صدها میلیون دلار به وزارت بازرگانی آمریکا میدهند تا زمان انتقال به مقاطه کاران امریکایی ، نزد خود نگه دارد . این سیستم تضمین میکند که دلارهای نفتی هرگز از آمریکا خارج نشوند . در عین حال کمییته مشترک عربستان سعودی-آمریکا jecor اجازه میداد تمام پروژهای خود را بدون آن که لازم باشد به تایید کنگره برسند به اجرا بگذارند .
طرح کلیات این معامله تاریخی خیلی کمتر از آن چه هر یک از ما تصور میکرد وقت گرفت و ما میبایست راههای اجرایی پیدا کنیم . در اولین مرحله اجرای این معامله شخصی از بالاترین مقامات دولت آمریکا در ماموریتی کاملاً محرمانه به عربستان سعودی فرستاده شد . من هرگز مطمئن نشدم ولی تصور میکنم که این فرستاده هنری کیسینجر بوده است

__________________

احد،صمد، قاهر، صادق ...
عاشقشم

لا تقنطوا من رحمة الله

هیچ چیز تجربه نمیشه اینو یادت باشه !!
ترفند هایی براي ويندوز 7


عیب یابی سخت افزاری سیستم در کسری از دقیقه


ویرایش توسط bigbang : 10-10-2011 در ساعت 01:57 AM
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید