نمایش پست تنها
  #2608  
قدیمی 10-29-2011
GhaZaL.Mr آواتار ها
GhaZaL.Mr GhaZaL.Mr آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: May 2011
محل سکونت: نیست. رفته است..
نوشته ها: 782
سپاسها: : 312

1,461 سپاس در 592 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

السلام علیکم والرحمه الله الاجمعین . مرحبا بکم.
یک دانه مهمان این پائین میباشد همین الان بیاید خودش را معرفی کند
بلکه جرمش سبک تر شود . از قضا مثل ماموران شهرداری لباس نارنجی به تن دارد.
از قضا قسمتی از یک گل می باشد .شنیده ها حاکی از آن است که کاسبرگ هم نیست .
ا ِ مهمان نیست که ! مینا خانـــــِم خودمانه !
مینا خانـــــِم پارسال دوست امسال دشمن !

مهدی جان ایی سنجاق ِ ما اسمش توی لیستتان نبود. سریع اضاف کن . آریانا بدون آ باکلاه !
مهبا گیان دلمان سیت تنگ رفته بود.احوالک خاسه ؟
شکوفه صبا جواد فرگل حسین آریانا ترنم آناهیتا و ... حالتون خوفه ؟

ما یک عدد سرمای بدجور خورده ایم . این را به علاوه روزمرگی مان کنید . نتیجه این می شود
که وخت سر خاراندن هم نداریم. الان هم هنوز استراحت نکرده باید برویم ترگل ورگل کنیم که چه !
سور و سات عروسی است. به مادرمان گفتیم حالمان بس ناجوانمردانه سرد است و این حرفا
گف باشد ورپریده , نیا . توی دلمان یک دانه آخیــــــــــــــــش بلند گفتیم .خیالمان تخت شد.
رفتیم یک استراحت مشتی بکنیم تلفن زنگ زد . از قضا همکار مادر بود.

- غزل جان صدات گرفته . مریضی ؟ بهونه مهونه نیاریا ؟
- نه خاله .
-
امشب منتظرتم .. یادت نره !
-
چشم حتما میام !!

ما که میدانیم دست هایی پشت پرده است !! از دس مامان ! حالا دستمال در دست همیجور
محتویات بینی مبارک را میکشیم بالا . آخ مُردم ننه ... دلم تخت وُ بالشتمو میخوااااااااد ...
یاد تکیه کلام نرگس در خانه بدوش افتادیم : " حالا من چی بپوشم ؟؟؟"

ساعت 18:52
اینجا شمال است (+ بارون)
صدای جمهوری دیکتاتوری ِ غزل !


__________________
آدمی شده ام ک شب ها لواشک به دست بی هدف خیابان های شهرش را راه می رود؛ گاهی می ایستد. به آدم ها .. دیوار ها .. خیابان ها .. خیره می شود وُ دوباره راه می رود وَ نمی داند چرا راه می رود!
غزل/.

ویرایش توسط GhaZaL.Mr : 10-29-2011 در ساعت 06:56 PM
پاسخ با نقل قول
4 کاربر زیر از GhaZaL.Mr سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید