همین الان کارم تموم شد. دلم بالشت و تختمو میخواد !
آها راسی سلام.دلم براتون تنگ شده بود.همه ی همتون .. : )
پریشب خیلی دلم گرفته بود .از خونه تا ساری رو رفتم دوچرخه سواری. اونم یواشکی .تهنایی .7 شب.
اونم بعد از دوسه کیلومتر پیاده روی از محل کارم تا خونه . اوه فک کن ! بعد ِماه ها دوچرخه سوار شدم.
از این به بعد می خوام هر روز نیم ساعت دوچرخه سواری کنم . دوچرخه سواری رو خیلی دوست دارم
دلم برا دوچرخه سواری تنگ شده بووووووووووووووووود ! الانم باید برم دوچرخه مو از دس خواهرم بگیرم.
تو کوچه داره تهنایی حال می کنه ... منم برم بپیوندم بهش که همش تهنا تهنا سوار دوچرخه م نشه !
دوستون دارم حتی این شکلی
.
.
.
یوهوووووووووووو .. پائیز , کوچه ، شب , دوچرخه ه ه ه ه ه ه ! من اومدم م م م م م م م .....
__________________
آدمی شده ام ک شب ها لواشک به دست بی هدف خیابان های شهرش را راه می رود؛ گاهی می ایستد. به آدم ها .. دیوار ها .. خیابان ها .. خیره می شود وُ دوباره راه می رود وَ نمی داند چرا راه می رود!
غزل/.
|