در رویاهای کودکانه آموختم
به چیزی که به من تعلق نداره فکر نکنم،
اما ناگهان او همه ی فکرم شد
شبها زیر دوش آب سرد
بی صدا رها میکند بغض زخم هایش را
و همه می گویند خوش بحالش چه آسان فراموش کرد
تو بارانی من باران پرستم
تودریایی من امواج تو هستم
اگرروزی بپرسی باز گویم:
تو من هستی و من نقش تو هستم.
گاهی" سکوت " علامت رضایت نیست ...
شـــــایــــد کـــــــسی دارد خفه می شود
پـشت سنگینی یـک بـغـض ....!
دوست داشتن همیشه گـــفتن نیست گاه سکوت است و گاه نگــــــاه ... غـــــریبه !
این درد مشترک من و توست که گاهی نمی توانیم در چشمهای یکد یگــرنگــــاه کنیم