نمایش پست تنها
  #690  
قدیمی 04-09-2012
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض نوه ای كه پدر بزرگ و مادر بزرگ خود را به قتل رسانده بود، دستگیر شد

نوه ای كه پدر بزرگ و مادر بزرگ خود را به قتل رسانده بود، دستگیر شد


كرمانشاه - فرمانده انتظامی استان كرمانشاه از دستگیری قاتلی كه پدر بزرگ و مادر بزرگ خود را در خرداد ماه سال گذشته در محله ' مسكن ' كرمانشاه به قتل رسانده بود، خبر داد.





به گزارش ایرنا، پایگاه خبری پلیس روز یكشنبه به نقل از فرمانده انتظامی استان كرمانشاه افزود: پلیس كرمانشاه در 30 خرداد ماه سال گذشته خبری مبنی بر دو فقره قتل عمد زن و شوهری به ترتیب 75 و 87 ساله در شهرك ' مسكن ' دریافت كرد.

وی گفت : این زن و شوهر كه تنها در داخل منزلی سكونت داشتند توسط ضربات متعدد چاقو به قتل می رسند و طلاجات و وجوه نقد آنها به سرقت می رود.

این مقام انتظامی تصریح كرد: كارآگاهان پلیس پس از بررسیهای اولیه متوجه این مساله شدند كه احتمالا متهم یا متهمان از آشنایان مقتولان بوده و هدف از قتل، سرقت بوده است.

فرمانده انتظامی استان كرمانشاه در ادامه اظهار داشت: در این رابطه كارآگاهان پلیس آگاهی، علم رفتار شناسی خویشان و آشنایان مقتولان را در دستور كار خود قرار دادند و در این رابطه از چندین نفر پرس و جو كردند.

سردار كشوری اضافه كرد: پس از روزها بررسی و انجام دادن یكسری آزمایشات dna، كارآگاهان پلیس آگاهی به نوه دختری مقتولین كه جوانی 24 ساله بود مظنون شدند.

فرد مظنون برای بازجویی به اداره آگاهی منتقل و تحت بازجویی قرار گرفت.

وی گفت: متهم ابتدا با خونسردی كامل هرگونه بزه ارتكابی را انكار و با گریه و زاری برای پدر و مادر بزرگ خود، قصد فریب پلیس را داشت.

فرمانده انتظامی استان كرمانشاه ضمن اشاره به توانمندیهای فرد بازجو بیان داشت: متهم پس از ساعت ها بازجویی و استفاده از تكنیك های مختلف نهایتا به عمل مجرمانه خود اقرار كرد.

متهم در بازجویی ها علت به قتل رساندن پدر و مادر بزرگ خود را سرقت طلاجات و وجوه نقدی كه در منزل داشتند اعلام كرد.

سردار كشوری در خاتمه خاطرنشان كرد: صحنه قتل بازسازی و توضیحات متهم با واقعیت تطابق داشت.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید