زندگی کردن را یاد نگیر ، زندگی کن تا یاد بگیری !
زندگی کردن گاهی اوقات یعنی بیگدار به آب زدن
گاهی اوقات یعنی بیخیالی
زندگی یعنی سعی و تلاش برای دیدن چیزهای قشنگ
زندگی یعنی رهایی از بند تعارف و رودربایستی
زندگی یعنی صداقت
خوردن یک لیوان آب وسط دعوا
و بوسیدن مادر
زندگی یعنی با تمام وجود خودت را دوست داشته باشی
به فکر خودت باشی
زندگی یعنی جریان خون ، یعنی جریان روح
زندگی یعنی پریدن در هوا ، برای اینکه به یاد بیاریم ما هم بال داریم آسمانی هستیم زمینی نیستیم
زندگی یعنی سبزی و جعفری خوردن ، نون و پنیر و چایی شیرین
زندگی یعنی خندیدن و بقیه را خنداندن
زندگی همان لذت های کوچک و مقطعی
همان شکلات های یواشکی که قایم میکنیم تو جیبمان بعد به همه میگیم رژیمیم !
زندگی یعنی گاهی اوقات داد و بیداد ، گاهی اوقات هم گریه کردن
زندگی یعنی ترسیدن از نمره حتی تو 22 سالگی
زندگی یعنی بلند شدن بعد از شکست
و خیلی چیزهای دیگه ................................................
شاید باید یاد بگیریم هر روز به خودمان بگوییم دوست دارم زنده بمانم !